بروکسل همچنان در فکر نجات برجام
اروپا در ماجرای ایران به آمریکا تمکین نمی کند
نویسنده: الدار ممدوف (Eldar Mamedov)
دیپلماسی ایرانی: پس از یورش های اخیر به تاسیسات نفتی عربستان این تصور ایجاد شده که اروپا در ارزیابیهایش از تهدید ایران، به موضع ایالات متحده نزدیک تر شده است. اما به نظر می رسد واقعیت پیچیدهتر از اینهاست. شاید بیانه صادر شده توسط سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) این تصور را ایجاد کرده باشد.
اروپایی ها در این بیانیه با لحنی بیپرده و تند، ایران را مسئول حملات شناختهاند. گرچه نسبت دادن سطحی از یورش ها به ایران در این حملات می تواند درست باشد، اما دولت های مسئولیتپذیر باید بر پایه شواهد و مدارک به نتیجه گیری برسند، نه بر پایه احتمالات. آیا در منطقه ای با شمار فراوانی از بازیگران مسلح، خط مشیهای مخالف و اراده و قابلیت آسیب رسانی به دشمنان، می توان به تعابیر کاملا قطعی دست یافت؟
مقصر دانستن ایران در یورش های آرامکو چه بسا بیش از پیش تاییدی باشد بر این باور فردی دیپلمات های اروپایی که دلیل ریشهای گسترش تنش ها در خلیج فارس تصمیم بیمحابای دونالد ترامپ برای خروج از برجام و اعمال سیاست "قشار حداکثری" علیه ایران است.
گذشته از لحن متاسفانه نامتوازن این بیانیه، هنوز بالاترین اولویت سه کشور اروپایی حفظ برجام است. اتحادیه اروپا درخصوص برجام به عنوان یکی از اندک موفقیت های سیاست خارجی خود احساس "مالکیت" دارد و بر این باور است که از دست رفتن برجام میتواند گستره خلیج فارس را به ستیزی فاجعه بار کشانده و بر امنیت و آسایش اروپا تاثیر مستقیم بگذارد. تلاش های میانجیگرانه مکرون نیز در همین راستا انجام میشود.
اروپا اغلب برای این سرزنش می شود که بیانیه هایی در حمایت از برجام صادر می کند اما نمی تواند به آنها عمل و منافع اقتصادی ایران در چارچوب برجام را تامین کند، اما این منصفانه نیست. نخست این که، در شرایطی که نمی توان بیش از این روی ایالات متحده در دفاع از نظم مبتنی بر قوانین بین المللی حساب کرد، اتحادیه اروپا تنها منبع حفظ این گونه ارزشهاست. از این منظر، بیانیه های تایید کنندهی دوام اعتبار قوانین بین المللی (از جمله برجام) مستلزم گرامیداشت و ارزشدهی بیشتر است.
دوم، تلاش های اتحادیه اروپا برای محافظت از شرکت های خود در برابر تحریم های فرامنطقهای ایالات متحده و اجرای اینستکس با موانعی مانند کمبود اراده و همچنین پراکندگی ذاتی اقدامات خارجی اتحادیه اروپا روبه روست. در حالی که کشورهایی مانند چین و اکنون ایالات متحده روابط اقتصادی خود را با مجموعه گستردهتری از اهداف سیاست خارجی و امنیتیشان همتراز می کنند، اتحادیه اروپا هنوز در حال یادگیری چگونگی انجام این کار است. اتحادیه اروپا میخواهد برجام را نجات بدهد اما از لحاظ اقتصادی آنچنان با آمریکا درهمتنیده است که در برابر تلاش های ایالات متحده برای اعمال یکجانبه اراده خود از طریق استفاده و سوء استفاده از مرکزیت سیستم مالیاش، کاملا آسیب پذیر است.
سوم، عملکرد اتحادیه اروپا در برجام چندان هم بد نبوده است. امتناع از پیوستن به کارزار "فشار حداکثری" و بازنگه داشتن کانال های ارتباطی با ایران، از جمله دعوت ظریف به نشست G7 به رغم تحریم های واشنگتن علیه او، به تنهایی سیاست های آمریکا را تضعیف کرده است.
سرانجام این که، راهکار مکرون برای میانجیگری بین واشنگتن و تهران هنوز ادامه دارد، گرچه در مجمع سالانه سازمان ملل دیداری بین ترامپ و روحانی روی نداد. بیانیه های مقامات کنونی و پیشین فرانسه به خوبی بیانگر درک ضرورت شکیبایی و پشتکار است. روحانی به این راهکار پاسخ مثبت نخواهد داد مگر این که کل نظام ایران با آن موافقت کند و این میسر نخواهد شد مگر این که ترامپ دستکم برخی از تحریم ها را بردارد. توافق یا عدمتوافق، به سنجشهای بازیگران واشنگتن و تهران بستگی دارد و نه به پاریس و بروکسل. اتحادیه اروپا به جز تلاش برای میانجیگری اهرم چندانی در برابر دو طرف ندارد و این همان کاری است که فرانسه انجام می دهد.
زمانی که مساله خاورمیانه مطرح می شود بین ایران و اتحادیه اروپا اختلاف نظر به وجود می آید. همان طور که در بیانیه اخیر هم آمده، زمان آن فرا رسیده است که ایران گفت وگو پیرامون برنامه موشک های بالیستیک و سیاست های منطقه ایاش را بپذیرد. موضع ایران و اتحادیه اروپا در برابر اسرائیل و رژیم بشار اسد در سوریه نیز کاملا متفاوت و در این زمینه ها اروپا به ایالات متحده نزدیک تر است. این موضع دیرینه اتحادیه اروپا است و بنابراین در بیانیه اخیر سه کشور اروپایی چرخش تازهای رخ نداده است.
با این حال، اتحادیه اروپا به خوبی می داند که نمی تواند ایران را به رها کردن یکجانبه موشک ها یا نیروهای نیابتی منطقهای خود مجبور کند. تجربه برجام، روحانی و ظریف را هدف انتقاد محافظهکارانی قرار داده که باور دارند این توافق بدون تضمین رهایی از تحریم ها برنامه هستهای کشور را تسلیم کرده است. هیچ فضای سیاسی وجود ندارد که در آن رهبران ایران بیش از این پیرامون مسائل حیاتی دفاع ملی مصالحه کنند.
بنابراین دو راه پیش روی اتحادیه اروپا قرار داد. نخست مسیر آشنای مشارکت در فشار و تحریم ها، این بار پیرامون مساله مربوط به برنامه موشکی و نیروهای نیابتی ایران است. پیشینه اخیر ایران نشان می دهد که این گونه گامها اقدامات تلافی جویانه به همراه دارد و چه بسا اروپا را به هدفی برای این اقدامات تبدیل کند.
راه دوم این است که اتحادیه اروپا تلاش کند بین ایران، عربستان سعودی و امارات کانال تازه ای از گفت وگوها باز کند. اتحایه اروپا از طریق ایجاد کانال ارتباطی بین بازیگران اصلی و تعهدات سازنده چندجانبه میتواند تنشزدایی منطقه ای را بهبود ببخشد. در این صورت چه بسا ترامپ هم که در حال مبارزه برای بقای سیاسی خود است، بفهمد که به جای مجبور کردن اروپا به تمکین از کارزار شکست خورده "فشار حداکثری" باید به موضع اتحادیه اروپا نزدیک شود.
منبع: لوبلاگ / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :