عراق همچنان باید امتحان دموکراسی پس دهد
مزایای اپوزسیون داشتن
دیپلماسی ایرانی: وجود اپوزسیون یا جریان مخالف در هر کشوری یک اصل اساسی در روند دموکراسی و پیشبرد سیاسی آن کشور محسوب می شود. جریان های اپوزسیون معمولا باعث شکوفایی سیاسی هر کشوری می شوند و می توانند بیانگر خواسته های مردم در برابر حاکمیت یا دولت باشند. اگر در کشوری اپوزسیونی در کار نباشد آن کشور در بهترین حالت دچار جمود سیاسی و رکود اجتماعی می شود و اگر عقب گرد نداشته باشد، دست کم مجبور به درجا زدن می شود. عموما کشورهایی که از دو قطب حکومت و جریان مخالف یا اپوزسیون برخوردارند کشورهای پویایی هستند که در پیشرفت و حرکت رو به جلوی سیاسی و اجتماعی کشورشان گام های موثری برداشته اند. با وجود این دو قطب هم می تواند رقابت سالم سیاسی شکل بگیرد و هم هر کدام از دو طرف تلاش می کند نماینده و بلندگوی مردم شود و خواسته های آنها را دنبال و پیاده کند.
در جوامع توسعه یافته رقابت های سیاسی دو جریان موجود در قدرت و خارج از آن، معمولا رقابت های سالم سیاسی رقم خورده است که می تواند الگویی برای کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته باشد. بدیهی است که وجود آزادی سیاسی و مهیا بودن فضا برای آزادی بیان است که می تواند یک جامعه سیاسی پویا از این نوع را به وجود آورد.
عراق نیز از این قاعده مستثنا نیست. با این تفاوت که احزاب و جریان های سیاسی عراقی تمایل دارند یا بیشتر در قدرت باشند و در تقسیم قدرت سهیم شوند یا در زد و بندهای سیاسی به دنبال خواسته ها و منافع حزبی و گروهی خود باشند. برای همین شاهدیم که جریان یا حزبی که تا دیروز از در مخالفت با دولتِ در قدرت سخنرانی ها می کرد و انتقادهای تند بیان می داشت ناگهان در لحظه تغییر عقیده می دهد و از در رفاقت با جریانی که از آن انتقاد می کرد در می آید.
بعد از سال 2003 که حکومت دیکتاتوری صدام حسین سقوط کرد و حزب بعث برچیده شد و فضای سیاسی تازه ای به وجود آمد، ناگهان عراق وارد دوران تازه ای شد که پیش از این سابقه نداشت. جریان ها و احزاب سیاسی عموما خارج از کشور فعال بودند و به دلیل بسته بودن فضای داخلی و حاکمیت به شدت پلیسی که کوچکترین اعتراض یا احساس رقابت از جریانی را با قدرت سرکوب می کرد، این گروه ها و احزاب نمی توانستند با مردم در داخل ارتباط بگیرند. برای همین نوعی گسست اجتماعی میان آنها شکل گرفت که با وجود مخالفت با حکومت بعثی و سال ها مبارزه با آن، پس از سقوط حزب بعث، نتوانست آن جایگاه لازم را در میان مردم کسب کند و به عنوان نماینده آنها به منصه ظهور برسد و قطب بندی های مقبول سیاسی – اجتماعی را در کشور شکل دهد.
بعد از سقوط صدام حسین و حزب بعث، احزاب سیاسی عراقی که در بستر حمله امریکا و تغییر نظام حاکم بر عراق وارد کشورشان شده بودند عموما از جایگاه مردمی چندانی برخوردار نبودند. از سوی دیگر چون حکومت سابق به زور قدرت را در دست داشت و با نیروی پلیسی کشور را اداره می کرد، نبود ناگهانی اش در قدرت در کنار احزاب و جریان های سیاسیِ ناتوان اجتماعی عراقی، خلائی را به وجود آورد که تا اندازه بسیاری در هرج و مرج سیاسی بعد از سرنگونی حزب بعث در عراق موثر بود. برای همین امریکایی ها به عنوان قدرت خارجی که به سرنگونی حکومت حاکم بر عراق مستقیما مبادرت ورزیده بودند، راه را در آن دیدند که شورای موقتی را از جریان های سیاسی اپوزسیون فعال در خارج کشور (عموما جریان هایی که با آنها ارتباط داشتند یا نفوذشان در عراق انکارناپذیر بود) تشکیل دهند و قدرت را میان آنها تقسیم کنند. شورایی که بعدا قدرت را به دست گرفت و خود حکومت را اداره می کرد. اما از آن جا که نیروهای امریکایی به عنوان اشغالگر در عراق حضور داشتند از مشروعیت مردمی چندانی برخوردار نبودند و این مساله سبب شد تا شکست سیاسی سنگینی برای آنها و جریان های نزدیک به آنها در عراق رقم بخورد.
اکنون حدود 16 سال از سقوط حکومت بعث گذشته است و حکومت جدید عراق عمری 16 ساله دارد. اما در طول این 16 سال احزاب سیاسی به دلایل مختلف از جمله دلایلی که در بالا رفت، همچنان نتوانسته اند جایگاه مطلوبی را در میان عامه مردم به دست آورند. برای همین نوعی سرخوردگی سیاسی – اجتماعی را در عراق شاهدیم که به نوعی خشم فروخورده اجتماعی محسوب می شود. مردمی که از فساد گسترده در کشورشان به شدت گلایه دارند و کمبود خدمات عمومی امانشان را بریده و تمامی این اتفاقات را متوجه احزاب و جریان های سیاسی موجود در کشورشان می کنند.
قهر مردم با صندوق های رای و در پی آن تظاهرات تابستان سال گذشته در عراق که در اعتراض به کمبود برق و آب در استان های مختلف عراق برگزار شد در حقیقت اتمام حجتی بود از سوی مردمی که جریان های سیاسی حاکم بر کشورشان را به اصطلاح "سر و ته یک کرباس" می دانستند. در پی این اتفاقات بود که چهره های جدید قدرت را به دست گرفتند و عادل عبدالمهدی به عنوان یک فرد مستقل نخست وزیر شد.
حالا دوباره تابستان داغ عراق در راه است و باز هم احتمال تشدید اعتراض ها به دلیل کمبود برق انتظار می رود. در این میان بسیاری از چهره های سیاسی عراقی که از روند تشکیل حکومت خارج مانده اند بر آن آمده اند که جریان اپوزسیونی تشکیل دهند. با این تفاوت که این بار اپوزسیون واقعی باشد و به طور جدی مطالبات مردم از هیئت حاکمه را دنبال کند. عبدالمهدی خود تشکیل اپوزسیون را به لحاظ نظری قبول دارد و معتقد است که مانند هر کشوری اپوزسیون سالم و میهن دوست می تواند در بهبود روند سیاسی و عملکرد دولت موثر باشد. این که واقعا اپوزسیون آینده چقدر می تواند موثر باشد و به روند سیاسی کشور کمک کند از حالا قابل پیش بینی نیست اما انتظار می رود گام مثبتی در این راستا برداشته شود که البته همه گروه های سیاسی عراقی هم اذعان دارند که تشکیل اپوزسیون به معنای تلاش برای سرنگونی دولت عبدالمهدی نیست، دولت نوپایی که در اوج مشکلات عراق بر سر کار آمده است و تلاش می کند طرحی نو در گرماگرم روزهای سخت عراق دراندازد./اعتماد
نظر شما :