به جای کاهش بودجه دفاعی کشور دولت باید هزینه های دیگر را کم کند

اقتصاد و معیشت ایران گروگان SPV

۲۲ دی ۱۳۹۷ | ۱۱:۰۰ کد : ۱۹۸۱۰۴۹ اقتصاد و انرژی خاورمیانه انتخاب سردبیر
محمد صادق کوشکی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است: این که ما یک حوزه نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک در خاورمیانه برای خود تعریف کرده ایم، منافاتی با این مسئله ندارد که بخواهیم حوزه های نفوذ اقتصادی و علمی را هم شکل داده و گسترش دهیم. اتفاقا گسترش نفوذ ایران از لحاظ سیاسی، امنیتی و اعتقادی در همین کشورهای خاورمیانه می تواند بستر خوبی را برای گسترش نفوذ اقتصادی، علمی و اجتماعی ایران در همین کشورها شکل دهد.
اقتصاد و معیشت ایران گروگان SPV

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – در شرایطی که به واسطه فشارها و تحریم های آمریکا سبب شاهد کاهش جدی در بودجه وزارت دفاع هستیم، به نظر می رسد که خاورمیانه نیز حال پوست اندازی امنیتی و نظامی است. لذا علاوه بر نگرانی‌های برخی نسبت به اقتضائات نظامی و امنیتی کشور در سال آینده در سایه کاهش بودجه دفاعی، این مسئله، یقینا اثرات خود را بر سیاست ایران، ذیل افزایش حوزه نفوذ در خاورمیانه و غرب آسیا خواهد داشت. دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت و گویی را با محمدصادق کوشکی، کارشناس مسائل سیاسی ترتیب داده است که در ادامه می‌خوانید:

با توجه به شرایط اقتصادی و مشکلات کشور در این حوزه، به خصوص برای سال آینده برخی معتقدند که باید از میزان تلاش‌ها و هزینه های ایران در خصوص افزایش نفوذ تهران در خاورمیانه به ویژه خاورمیانه عربی کاسته شود و بخشی از این تلاش‌ها به تعریف حوزه نفوذ ایران با محوریت مناسبات اقتصادی و تجاری در دیگر مناطق معطوف شود. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

نکته مهم در این خصوص به این باز می‌گردد که اساساً تعریف حوزه نفوذ ایران یا هر کشوری، نه بر پایه نیازها، بلکه بر مبنای توانمندی آن کشور صورت می‌گیرد. یعنی اگر کشوری در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و نظامی – امنیتی، توانایی خود در یک منطقه را تعریف کند، بر اساس همان توانمندی، می تواند حوزه نفوذ خود را در دیگر مناسبات افزایش دهد. لذا اگر تهران بخواهد بر اساس نیاز خود حوزه نفوذ را تعیین کند، باید گفت که ایران نمی‌تواند حوزه نفوذی را برای خود در این منطقه تعریف کند. چون کشورها به هر میزان که قدرت‌های خودبنیاد و توانایی های داخلی خود را در تعریف حوزه نفوذ افزایش دهند، به همان میزان می‌توانند شاهد افزایش نفوذ خود در مناطق دیگر باشند. بر همین اساس باید دید که در همین منطقه خاورمیانه مزیت ها و نقاط مثبت تهران نسبت با این منطقه چیست؟ اگر با این نگاه به مسئله رجوع کنیم ایران در تناسب با کشورهای منطقه دارای برخی توانایی های تولیدی، صنعتی و دیگر حوزه‌ها است. بنابراین علاوه بر منطقه خاورمیانه، بازار 40 میلیونی افغانستان، در بازار ۲۰۰ میلیونی پاکستان و در بازار آسیای میانه فرصت صادراتی بسیار مغتنمی را در اختیار کشور قرار می دهد و ظرفیت خوبی در عرصه صنایع سبک، نیمه سنگین و مصرفی را در اختیار کشور قرار می‌دهد و به واسطه آن میزان اشتغال در کشور افزایش پیدا می‌کند که می‌تواند منشأ مناسبی برای درآمد ارزی کشور باشد. پس استفاده از این فرصت ها در عین حفظ و تداوم  نفوذ ایران در خاورمیانه، می تواند حوزه نفوذ جدید دیگری را در دیگر مناطق بر اساس توانمندی اقتصادی کشور شکل دهد. البته این را هم باید بگویم که توسعه نفوذ اقتصادی ایران جدای از حوزه نفوذ فرهنگی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی - نظامی نیست.
علاوه بر آن اگر ما بتوانیم از دیگر مزیت خود، یعنی برخی رشته های دانشگاهی مانند رشته‌های پزشکی، رشته های هایتک و علوم و فنون نظامی برای پذیرش دانشجو از همسایگان خود استفاده کنیم، یقینا می توانیم در حوزه دفاع، نفوذی را در دیگر کشورها ایجاد کنیم. البته در آن سو نیز برخی از همسایگان نسبت به توانایی ایران در این خصوص اذعان دارند و در این راستا بسیار مایلند که دانشجویان خود را به ایران برای تحصیل در این رشته ها اعزام کنند. پس باید به این ظرفیت هم نگاه شود. اگر چنین شود یقینا این دانشجویان با خود درآمد ارزی را به کشور وارد می‌کنند. از آن سو می توان یک بستر سازی برای نفوذ فرهنگی خود نیز در دیگر کشورها ایجاد کرد. اگرچه هنوز تهران در این خصوص نگاه جدی به مسائل ندارد. البته در کنار این مسئله می توان به توان ایران در حوزه پزشکی و تقویت توریسم درمانی اشاره داشت. اگر ما در شرایط کنونی، بدون برنامه ریزی قبلی به پتانسیل توریسم درمانی ایران نگاه کنیم بستر پذیرش ۳۰ هزار بیمار از دیگر کشورها در ایران وجود دارد که اگر برنامه‌ریزی و حمایت کافی انجام شود، می تواند یک منبع درآمدی بسیار خوب برای کشور باشد. اکنون بسیاری از بیماران از امارات متحده عربی، عمان، عراق، اقلیم کردستان و دیگر کشورها برای درمان به ایران مراجعه می کنند. چرا که از یک سو توانایی پزشکی ایران در سطح بسیار بالای جهانی قرار دارد و از سوی دیگر با توجه به مزیت های کوتاه بودن مسافت و ارزان بودن درمان می‌تواند بستر مناسبی را برای افزایش میزان مراجعه بیماران خارجی به کشور را تا چندین برابر حال حاضر شکل دهد. لذا اگر همین شرایط و نکاتی که مطرح شد را تقویت کنیم یقینا می توان نفوذ منطقه ای ایران را از سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک تا عرصه های فرهنگی، اجتماعی و به خصوص اقتصادی افزایش و گسترش دهیم. در این راستا اساسا دیگر نیازی به تغییر و یا تعدیل حوزه نفوذ ایران وجود ندارد. ما باید در همین مناطقی که حضور داریم شرایط را برای افزایش نفوذ اقتصادی خود فراهم کنیم. همانطور که شما اشاره داشتید وضعیت اقتصادی کشور چندان مثبت نیست و باید مسئولین به فکر رفع بحران ها، چالش ها و مشکلات اقتصادی از طرق مختلف باشند. همه این مسائلی که مطرح شد می‌تواند فضای خوبی را برای جولان اقتصاد ایران در منطقه ایجاد کند. 
پس این که ما یک حوزه نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک در خاورمیانه برای خود تعریف کرده ایم، منافاتی با این مسئله ندارد که بخواهیم حوزه های نفوذ اقتصادی و علمی را هم شکل داده و گسترش دهیم. اتفاقا گسترش نفوذ ایران از لحاظ سیاسی، امنیتی و اعتقادی در همین کشورهای خاورمیانه می تواند بستر خوبی را برای گسترش نفوذ اقتصادی، علمی و اجتماعی ایران در همین کشورها شکل دهد.

در ادوار مختلف، جمهوری اسلامی ایران با نگاه های گوناگون در سیاست خارجی، حوزه نفوذی را برای خود تعریف کرد، از دوران آقای هاشمی رفسنجانی که در سایه سیاست کاهش تنش و احترام متقابل تلاش هایی برای تعریف حوزه نفوذ خود حتی در آسیای میانه و قفقاز داشت تا دوره سید محمد خاتمی که با همین دید، دیپلماسی را به سمت همگرایی با غرب پیش برد و بعد از آن سیاست خارجی محمود احمدی نژاد، نگاه به امریکای لاتین را پیشنهاد کرد و اکنون نیز حسن روحانی گسترش مناسبات با اروپا را کانون فعالیت‌های دیپلماتیک خود قرار داده است. با توجه به این نکته و در راستای این نگاه شما تا چه اندازه می توان دغدغه اقتصادی را در نفوذ منطقه ای ایران در دولت های مختلف جدی دانست؟

اتفاقا مشکل تمام دولت های جمهوری اسلامی ایران در تعریف حوزه نفوذ به همان نکته‌ای که مطرح کردم باز می گردد. یعنی تمام دولت‌ها، حوزه نفوذ ایران را، نه بر اساس توانمندی ها، بلکه بر اساس نیاز تعریف کردند. چون این دولت ها اعتقاد داشتند که ایران باید صادرات نفت خود را کماکان حفظ کند و از آن طرف با پول نفت نیازهای خود را تامین کند و در این راستا هیچ نگاهی به توانمندی داخلی ایران برای تعریف حوزه نفوذ شکل نگرفته است. اما مسئله اینجاست که فروش نفت در یک بستر بدون تنش و تحریم می‌تواند مشکلات کشور را رفع کند. یعنی هر زمان که توانستیم روزانه چندین میلیون بشکه نفت را با قیمت مناسب به فروش برسانیم می توانیم برای دغدغه های اقتصادی جامعه ۸۰ میلیونی ایرانی کاری مناسب صورت دهیم. اما در شرایط فعلی و با فشارها و تحریم های یک جانبه و ظالمانه ایالات متحده آمریکا باید از توان خود استفاده کنیم و آن را ملاک عمل قرار دهیم، نه نیازمان. چون در بهترین حالت ما تنها می‌توانیم در حدود یک میلیون و پانصد هزار تا دو میلیون بشکه نفت بفروشیم که آن هم با اما و اگرهای بسیاری روبه‌روست. این شرایط سخت برای فروش نفت برای پاسخگویی به رفاه، نیازها و دغدغه های اقتصادی کشور و ملت ایران کافی نیست. زمانی که به توان پزشکی ایران توجه نشود یقیناً فرصت‌سوزی ها یکی بعد از دیگری شکل می‌گیرد. مثلا اکنون کشور عمان روابط بسیار خوب و صمیمانه ای با انگلستان دارد و اتباع عمانی به راحتی می‌توانند به انگلستان سفر کنند. اما برای دریافت خدمات پزشکی به بیمارستان های شیراز مراجعه می کنند، به گونه ای که در هفته بیش از 7 پرواز به مقصد شیراز از عمان به همین منظور انجام می‌گیرد. چرا نباید این شرایط تقویت و پر رنگ شود؟! زمانی که ما توانمندی داخلی را مانند همین دانش پزشکی فراموش کنیم، باید منتظر وضعیت بدتری باشیم. اکنون هم دولت آقای روحانی و دستگاه سیاست خارجی تمام برنامه‌های خود را بر متر و معیار ساز و کار ویژه مالی اتحادیه اروپا بنا کرده است، در صورتی که ما می‌توانیم توانمندی‌های خود را داشته باشیم. همین الآن با تمام بدقولی های قاره سبز نزدیک به چهار و نیم میلیون زائر وارد ایران شدند. اگر هر زائر تنها ۵۰۰ دلار با خود به کشور بیاورد منابع ارزی بسیاری متوجه ایران می‌شود. این علاوه بر مسئله توریسم درمانی است. چرا ما باید این فرصت‌ها را به سادگی بسوزانیم و تمام برنامه های خود را منوط به حرف و قول اتحادیه اروپا کنیم، اتحادیه ای که تاکنون جز وعده های دروغ چیزی تحویل تهران  نداده است و در عوض دستگاه سیاست خارجی هم به جای اقدام و واکنش متقابل، تنها به مواضع دیپلماتیک بسنده می کند. 

با توجه به وضعیت نابه سامان بودجه کشور، به خصوص کاهش بودجه وزارت دفاع تا مرزی نزدیک به ۵۰ درصد، آیا این مساله بستری را برای تغییر و تعدیل حوزه نفوذ امنیتی و سیاسی ما در خاورمیانه شکل نمی‌دهد؟

اشتباه نکنید اگر منظور شما این است که تعریف حوزه نفوذ جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، به خصوص خاورمیانه عربی، برنامه ای هزینه زا بوده، اساسا اشتباه است. چون زمانی که داعش به عراق حمله کرد، بغداد در زمان دولت آقای نوری مالکی درخواست رسمی برای خرید سلاح از آمریکا  و روسیه داشت که با پاسخ منفی واشنگتن و مسکو روبه رو شد، اما زمانی که این درخواست از ایران انجام شد، تهران نزدیک به ۶۰۰ میلیون دلار سلاح به عراق فروخت، سلاح هایی که تنها با دانش و توان داخلی ایرانی ساخته شده بود. آیا این مسئله از نگاه شما هزینه است؟ اکنون هم در کشور سوریه تلاش‌های ایران برای افزایش نفوذ اقتصادی در حوزه بازسازی شکل گرفته است. در این راستا شرکت های ایرانی از خدمات نیروگاهی تا خدمات دانش بنیان، بهترین فرصت را برای رشد و گسترش نفوذ اقتصادی ما در این کشور را شکل داده است. آن هم در سایه اشتیاق حضور کشورهایی مانند چین، روسیه، هند، کشورهای عربی و حتی کشورهای اروپایی؛ اما دولت دمشق اولویت را به تهران داده است. پس این یک فرصت مناسب افزایش نفوذ اقتصادی ما در سوریه است. اما شرط آن است که در آینده ایران از این فرصت چگونه استفاده خواهد کرد. پس شرکت های ایرانی زمانی که با حضور در سوریه می توانند مسئله اشتغال، درآمد و ورود ارز را به کشور حل کنند، می توان عنوان کرد که برنامه‌های ایران در حوزه نفوذ منطقه ای هزینه زا نبوده است. بله، ما در یک دوره هزینه کردیم، اما اکنون داریم سود آن هزینه‌ها را دریافت می‌کنیم، آن هم در شرایطی که دیگر کشورهای عربی منطقه و حتی ایالات متحده آمریکا چندین برابر هزینه‌های ایران را برای افزایش و گسترش تروریسم و ناامنی در خاورمیانه با محوریت تحت الشعاع قرار دادن امنیت ایران خرج کرده بودند.
از سوی دیگر در اوج تحریم ها ایران یعنی از سال ۹۲ تا ۹۴ شمسی نزدیک به ۸ میلیارد دلار صادرات کالا و خدمات به کشور عراق داشتیم و از 102 کارخانه سیمان ۷۰ کارخانه تولید خود را تداوم بخشیدند که بخشی از آن به عراق داده می‌شد. آیا این هزینه بوده است؟ اما در کنار تمام نکاتی که گفته شد من هم معتقدم که باید مسئله تداوم و گسترش نفوذ اقتصادی ما به کشورهای جنوب آسیا و آسیای میانه شکل بگیرد. باید مناسبات ترانزیتی ما با این مناطق پررنگ تر شود و از آن سو نباید فقط به همسایگان خود و یا منطقه خاورمیانه اکتفا کنیم. ما باید از هر فرصت، ظرفیت و پتانسیلی برای افزایش قدرت نفوذ خود استفاده کنیم. به هر حال شرایط بسیار سختی بر کشور حاکم است. لذا باید از همه ابزارهای لازم نهایت استفاده را برد. اما متاسفانه دولت تنها یک نگاه تک بعدی به سیاست خارجی دارد و همه مسائل را در گرو برجام قرار داده است، به گونه‌ای که اکنون مسئله اقتصاد و معیشت گروگان ساز و کار ویژه مالی اتحادیه اروپا شده است. 

نکته مغفول مانده به تاثیر کاهش بودجه دفاعی و نظامی ایران بر دیپلماسی منطقه و سیاست افزایش حوزه نفوذ ایران بازمی گردد. به نظر شما این مسئله تا چه اندازه می‌تواند بر رفتار ما در منطقه در سال آینده اثرات خود را داشته باشد؟ 

واقعیت این است که اکنون برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بودجه دفاعی خود را تا نزدیک به ۶ برابر بودجه دفاعی ایران افزایش داده اند، آن هم در شرایطی که برخی از این کشورها از لحاظ جامعه آماری، جمعیتی به مراتب کمتر از ایران دارند و وسعت منطقه ای آنها بسیار کوچکتر است که این دو فاکتور سبب شده تا دغدغه های امنیتی و معیشتی مردم آنها به مراتب کمتر از ایران باشد. به عبارت دیگر متاسفانه بودجه دفاعی جمهوری اسلامی در تناسب با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بسیار پایین تر از همه آنها است. یعنی ایران با جمعیتی بالغ بر ۸۰ میلیون نفر، بودجه دفاعی خود را نزدیک به ۱۲ میلیارد دلار تعریف کرده است که شامل همه نیروهای ارتش، سپاه و نیروی انتظامی می شود که از حقوق و دستمزد تا دیگر مسائل در بر می گیرد، در حالی که کشوری مانند قطر با جمعیت دو میلیون نفریش بودجه دفاعی خود را تا نزدیک ۱۴ میلیارد دلار افزایش داده است. عربستان سعودی با 33 میلیون نفر جمعیت حدود ۶۴ میلیارد دلار هزینه دفاعی و بودجه های نظامی خود را بالا برده است و این هزینه غیر از قرارداد ۴۸۰ میلیارد دلاری تسلیحاتی با ایالات متحده آمریکا است. امارات متحده عربی اکنون ۲۵ میلیارد دلار صرف هزینه‌های نظامی و تسلیحاتی می کند. 
از طرف دیگر تمام این کشورها اکثر بودجه خود را صرف خرید های نظامی از اروپا و آمریکا می کنند، در صورتی که ایران بیشتر تولیدات نظامی و دفاعی خود را با توان و دانش داخلی فراهم می کند و این سبب کاهش هزینه ها می شود، اما نکته اساسی و مهم به این بازمی‌گردد که کاهش بودجه نظامی کشور، آن هم در شرایط حساس کنونی منطقه خاورمیانه می تواند یک خودکشی نظامی، امنیتی و سیاسی دیپلماتیک برای ایران باشد، حتی می‌توان آن را یک خیانت به جمهوری اسلامی ایران تلقی کرد.

اما برخی از نهادهای نظامی و امنیتی کشور مانند سپاه می تواند از منابعی، غیر از بودجه عمومی هزینه های خود را تامین کند؟

 ببینید این نکته شما یک شائبه بسیار مهم را ایجاد می کند. ما باید مسئله را درست طرح کنیم و یک تحلیل درست به افکار عمومی ارائه دهیم. اکنون برخی از نهادهای سپاه و ارتش در عرصه سازندگی کشور حضور دارند و این یک واقعیت غیرقابل انکار است. برای مثال اکنون قرارگاه خاتم الانبیاء فاز یک و دو پالایشگاه ستاره خلیج فارس را راه اندازی کرد و مبلغی بالغ بر ۲۳ هزار میلیارد تومان از دولت طلبکار است. اما دولت تاکنون در خصوص تسویه این بدهی تعلل می‌کند. از آن طرف قرارگاه خاتم الانبیاء هم فشاری بر دولت برای تسویه این بدهی نداشته، چون به شرایط سخت تحریمی کشوری واقف است. ولی در عوض دولت نه تنها این بدهی سپاه را تسویه نمی‌کند، بلکه بودجه نظامی و دفاعی کشور را تا نصف کاهش داده است. پس نهادهای نظامی و امنیتی مانند سپاه از کجا و از چه طریقی هزینه های خود را برای امنیت جمهوری اسلامی ایران تامین کنند. از سوی دیگر اکنون نهادهای نظامی و امنیتی ما در ارتش، سپاه و نیروی انتظامی باید پاسدار نزدیک به 5 هزار کیلومتر مرز آبی و خاکی کشور باشند. پس آیا کاهش بودجه کشور در حوزه دفاعی و نظامی تا ۵۰ درصد، تاثیری بر این مسائل نمی گذارد؟ آیا همین مسئله باعث نخواهد شد که سال بعدی معاندین نظام و گروه‌های مسلح تروریستی، برنامه جدی برای تعدی به مرزهای آبی و خاکی ایران اسلامی را داشته باشند؟ اما با تمام شرایطی که گفته شد در پاسخ به سوال شما باید گفت که مسئله کسری بودجه ارتباطی با مسئله حوزه نفوذ ندارد. شاید در ظاهر این مسئله باعث شود که دیگران فکر کنند باید در خصوص برخی از فعالیت‌های ایران در حوزه نفوذ تعدیلی صورت گیرد، اما باید درست مسئله را نگاه کنیم و به جای تعدیل دستاوردهای خودمان که بسیار مفید و قابل دفاع است، برخی از هزینه های دولت را که جای اما و اگر بسیار زیادی دارد کاهش دهیم چون بودجه سال ۹۸ دولت آقای حسن روحانی جای ابهام بسیار زیادی دارد و باید در چکش کاری مجلس این مسائل رفع شود.

کلید واژه ها: ایران آمریکا خاورمیانه قطر عربستان سعودی تحریم ایران امارات متحده عربی حوزه نفوذ بودجه دفاعی دکتر محمدصادق کوشکی


( ۵ )

نظر شما :