نقدی بر نظام های استبدادی جهان عرب
چرا بهار عربی ناکام ماند؟
دیپلماسی ایرانی: هیچ یک از ملتها «تمامیت خواهی» را نمیپذیرند، چراکه این نظام، دیکتاتوری و بر پایه خودکامگی بنا شده و درپی تسلط بر همگان است. «مصطفی توفیق» نویسنده مراکشی معتقد است که چنین نظامی زندگی شهروندان عادی و خاص را زیر نظر میگیرد و برای این کار به دستگاههای امنیتی قوی تکیه میکند که هرگونه ندای آزادیخواهانه و مطالبه برای زندگی عزتمندانه را سرکوب میکند.
به گزارش ساسا پست، از جمله ویژگیهای نظام تمامیت خواهی این است که گروه اندکی از مردم جامعه که به قدرت رسیدهاند و اداره امور کشور در دست آنها است به طور ناعادلانه بر همه چیز سیطره و تسلط پیدا میکند. اینگونه نظامهای خودکامه در اصل بر پایه انتقام مستقیم از تمام منتقدان خود بنا شدهاند و در عین حال در صدد دستگیر کردن و تصفیه حساب با تمام مخالفین خود هستند که پرچم تغییرات را برافرشتهاند.
محل اختلاف این است که اجازه نظارت بر تجاوزها و زیادهخواهیهای نظام تمامیت خواه داده نمیشود اما چنین نظامی اجازه دارد که بر زندگی عموم مردم نظارت و کنترل داشته باشد.
دستگاههای امنیتی قدرتمند نبض تپنده نظامهای تمامیت خواه هستند. این دستگاهها برای عموم مردم به عنوان افراد عادی جامعه و مخالفان خود به عنوان افراد خاص، سرکوب و وحشت را به همراه دارند و با تسلط کامل بر تمام رسانههای یک کشور، آزادی بیان را سلب و تمام فعالیتهای سیاسی آن را تحت الشعاع قرار میدهد. این همان چیزی است که در حزب نازی به رهبری «آدولف هیتلر» مشاهده میشد که با شکست حزب حاکم و پنهان شدن هیلتر پایان یافت. در کنار این مثال نمونههای دیگری نیز از حکم استبدادی در تاریخ وجود داشته که میتوان به دوره سلطنت تزارها اشاره کرد که به امپراتوران تمام روسها شهرت داشتند اما با برپایی انقلاب «بلشویک» به رهبری «لنین» چنین نظامی رو به زوال نهاد. در چین نیز نظام باستانی و قدیمی این کشور با یک انقلاب به رهبری «مائو زدونگ» از میان برچیده شد. همچنین در فرانسه که دیکتاتوری لویی چهاردهم و لویی شانزدهم در بُن نظام آن نفوذ کرده و شهروندان فرانسوی را به ستوه آورده بود، با ورود انقلاب فرانسه به مراحل تاریخی خود، بارقههای آتش اعتراضات فرانسویها در اعتصابهای مردم این کشور نمایان شد و با ایجاد نظامی جدید، نظام پیشین را ساقط کرد.
در کوبا اما رهبری قیام مردم این کشور علیه دیکتاتوری نظامی را «فیدل کاسترو» برعهده داشت که توانست دیکتاتوری نظامی «فولخنثیو باتیستا» را از میان بردارد.
تمام انقلابهایی که در تاریخ ثبت شده است، رهبران، فرماندهان و مردمی در پس پرده آن بودهاند که با مشارکت همگانی برای ساقط کردن نظامهای دیکتاتوری و خودکامه تلاش کردهاند.
بیشتر کشورهایی که برای تغییر و تبدیل نظام تمامیت خواهی به دموکراسی جنگیدهاند تحولات تأثیرگذار در تحقق رویای ملتهای غربی را به خوبی شناختهاند.
مجله «فریدم هاوس و اکونومیک» به شکل دورهای لیست کشورهایی که بیشترین استبداد و خودکامگی در آنها وجود دارد را منتشر میکنند.
اما موضوع درمورد کشورهای عربی بسیار متفاوت است. زمانی که زندگی شهروندان از حالت طبیعی خارج میشود، دستگاههای امنیتی سرکوب مردم را افزایش میدهند، نظام حاکم کنترل خود بر اوضاع داخلی را ازدست میدهد و توانایی اداره امور کشور را ندارد و نافرمانیهای مدنی آغاز میشود، آتش انقلاب بدون وجود یک رهبر یا فرمانده شروع به زبانه کشیدن میکند. این امر در عمل در برخی از کشورهای عربی اتفاق افتاد که از آن با عنوان «بهار عربی» یاد میکنند.
این انقلابها رهبر یا فرماندهای نداشت. «مارکس و انگلس» هرگز تصور این را نمیکردند که روزی فیسبوک، ارتش های اینترنتی، ابزار جهانیسازی، انقلاب فناوری اطلاعات و ابزار ارتباطات دیجیتال دنیا را به دهکدهای کوچک تبدیل کند. این رسانهها کمک کردند که تاریخ از آنچه در گذشته اتفاق افتاده به چیزی تبدیل شود که در آینده به وقوع خواهد پیوست. فیسبوک نقش به سزایی در شکل گرفتن انقلابهای عربی ایفا کرد. همچنین شبکههای ارتباط جمعی نقش محوری در شکل دهی به آرایش کاربران فیسبوک و توییتر ایفا کردند و موجب شدند که آنان ترس وهراس را کنار بگذارند و برای ساقط کردن حکومتهای خودکامه کشورهای خود به خیابانها بیایند.
«ولادمیر ایلیچ اولیانوف» رهبر انقلاب بلشویک که به لنین شهرت داشت، همچنین مائو زدونگ مؤسس جمهوری مدرن چین و یکی از رهبران جهانی کمونیسم، فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا و سایرین هرگز فکرش را هم نمیکنند که کابران فیسبوک در تونس، مصر، لیبی، یمن و سوریه دست به انقلاب زدهاند.
گروهی بر این باورند که انقلابهای عربی تنها انتفاضههای مردمی بوده که رهبر یا برنامه کاری مشخصی جز خواستههای مشروع نظیر آزادی، برابری و عدالت اجتماعی و برکناری حکومت تمامیت خواه نداشتهاند.
نظر شما :