قتل روزنامه نگار عربستانی می تواند تسریع کننده به قدرت رسیدن بن سلمان باشد
احتمال دخالت در ایران با پرونده هایی نظیر خاشقجی؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با گذشت بیش از دو هفته از ناپدید شدن جمال خاشقجی و یقین در مرگ او پرونده این روزنامه نگار عربستانی وارد مراحل تازه ای شده است. به موازات این مسئله اکنون به نظر می رسد که پایه های حکومت بن سلمان هم روز به روز متزلزل تر می شود. متعاقب این تحولات بازی های یک بام و دو هوای آنکارا و به خصوص واشنگتن هم بر سمت و سوی تحولات اثر گذاشته است. اما با این حال برخی گمانه زنی ها حکایت از برخی اتفاقات مهم در بستر این پرونده دارد. از این رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی سناریوی های احتمالی پیش رو برای عربستان و منطقه خاورمیانه، گفت وگویی را با مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بین الملل و آینده پژوه ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
از زمان شکل گیری پرونده جمال خاشقجی روز به روز ابعاد جدیدتری از این پرونده برای افکار عمومی در سطح باز می شود و موازات آن شرایط سیاسی و موقعیت دیپلماتیک عربستان سعودی و به خصوص شخص محمد بن سلمان دچار تزلزل بیشتری می شود، به گونه ای که اکنون خبرهایی دال بر تلاش شورای بیعت عربستان سعودی برای جایگزینی شخص دیگری به جای محمد بن سلمان مطرح شده است. اساسا از دیدگاه شما این نوع رفتارهای هزینه بردار کشورهای مانند عربستان سعودی ناشی از چیست؟
باید این واقعیت را قبول کنیم که منطقه خاورمیانه، منطقه ای است که در آن مفهوم دموکراسی به معنای واقعی کلمه جای خود را پیدا نکرده است. لذا اکثر کشورها و به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس دست به رفتارهایی می زنند که هزینه آن را اشخاص دیگر به خصوص منتقدین و مخالفین داخلی، جامعه آن کشورها و یا افکار عمومی جهانی باید بپردازند. از این زاویه آن چه در سایه پرونده جمال خاشقجی امروز برای عربستان شکل گرفته است، ناشی از همین رفتارهای هزینه بردار در سایه عدم درک، فهم و حضور دموکراسی است. از سوی دیگر باید گفت اکنون شرایط خاورمیانه به گونه ای است که به کانون تحولات بسیار مهم جهانی بدل شده است. پس هر اتفاق بزرگ و کوچکی می تواند سرآغاز تحولی مهم در منطقه و حتی جهان تعبیر شود. فلذا من معتقدم که در پس این پرونده مهم برای ریاض چندین سناریو متفاوت و گاه متناقض نهفته است. هر چند که مصداق های مکرر پرونده جمال خاشقجی در عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه به کرات به وقوع پیوسته است، اما روایت هایی که تاکنون در خصوص قتل این روزنامه نگار عربستانی مطرح شده نشان از این دارد که ریاض و به خصوص محمد بن سلمان به دنبال دادن پیامی در داخل عربستان و بدنه مخالفینش در آل سعود بوده است. البته میتوان سناریوهای دیگری را هم در نظر گرفت و آن این که بخشی از خاندان آل سعود که مخالف حضور محمد بن سلمان هستند و تعدادشان هم کم نیست با نفوذ خود، پرونده جمال خاشقجی را علیه محمد بن سلمان شکل داده اند تا بتوانند به دنبال سرنگونی او باشند. به خصوص که بعد از دستگیری های متعدد شاهزادگان سعودی توسط بن سلمان می توان این سناریو را جدی قلمداد کرد. در نتیجه چنان که شما اشاره داشتید اکنون زمزمه های جدی برای کنار گذاشتن مهره مهمی مانند محمد بن سلمان، هم در داخل ریاض و هم از واشنگتن به گوش میرسد. فرضیه دیگر آن است که در سیستم اطلاعاتی عربستان سعودی برنامه جدی برای تغییر نظام و عبور از خاندان ملک سلمان شکل گرفته باشد. اما هر کدام از این سناریوها به واقعیت نزدیک باشد، آن چه غیرقابل کتمان است، مسئولیت ولیعهد کنونی عربستان سعودی در قبال پرونده هایی است که او در مدت حضورش شکل داده است. آن چه کانون حساسیت های داخلی و خارجی برای عدم حضور بن سلمان در قدرت است، نه پرونده جمال خاشقجی که عملکرد او در مدت حضورش است. شاهد این مدعا هم خود جمال قاشقجی است. چون او تا قبل از پرونده تجاوز به یمن در سیستم آل سعود حضور داشت. اما به واسطه عملکرد محمد بن سلمان او (خاشقجی) به یک منتقد سیاست های بن سلمان بدل شد. پس مخالفان داخلی احتمالا در بستر پرونده خاشقجی به دنبال ایجاد فضایی برای حذف فیزیکی و حداقل سیاسی بن سلمان هستند. نباید این نکته را فراموش کنیم که آن چه محمد بن سلمان را قربانی کرده است زیادهخواهی هایش به خصوص در حوزه سیاست خارجی بوده است. لذا حتی اگر بپذیریم محمد بن سلمان در قتل جمال خاشقجی نقشی نداشته است اما سیاست های او نهایتا به شکلگیری این سناریو انجامیده است.
افزون بر نکاتی که به آن اشاره داشتید اگر به رفتار دوگانه کاخ سفید و شخص ترامپ به خصوص بعد از سفر مایک پمپئو به ریاض و آنکارا نگاهی داشته باشیم و از آن سو رفتار فرصت طلبانه ترکیه را در قبال پرونده خاشقجی بررسی کنیم به نظر می آید که در سایه این پرونده ما باید شاهد تحولات جدیتری در منطقه خاورمیانه باشیم؟
قبل از پاسخ به این سوال شما باید عنوان کنم که جهان امروز به واسطه سرعت و نیز میزان نقل و انتقال اطلاعات به شدت با جهان چند سال پیش متفاوت است و من معتقدم که جهان کنونی به جهانی بدل شده است که در آن هر گونه اتفاقی می تواند بازتاب و انعکاس سریع و در عین حال برجسته ای پیدا کند، به گونه ای که افکار عمومی جهانی را به سرعت وشدت درگیر کند و یک جریان سازی بزرگ خبری را شکل دهد. چنانی که در این یکی دو هفته شاهد شکلگیری آن در پرونده جمال خاشقجی هستیم. چون جهان امروز مصداق بارز نظریه من تحت عنوان گوی بلورین است که بعد از نظریه اتاق شیشه ای مطرح شد. شاید تا چند سال پیش این نوع تروریسم دولتی به واسطه عدم حضور دموکراسی برای حذف منتقدین و مخالفین داخلی به آسانی پی گرفته میشد. اما اکنون نمیتوان به راحتی این نوع اقدامات را صورت داد. چنان چه در گذشته هم داخل کشور برخی از اقدامات ما با سوالات و حساسیتهای افکار عمومی جهانی روبه رو بوده است. در کنار این نکته و برای پاسخ به سوال شما باید به این واقعیت اشاره کرد که ویژگی های کشوری مانند عربستان سبب شده است تا بستری برای افزایش حساسیتهای در پرونده قتل جمال خاشقجی صورت گیرد. چرا که به هر حال عربستان سعودی کشور ثروتمندی است. لذا هم ترامپ و هم اردوغان به راحتی از کنار این پرونده نخواهند گذشت. سودای منابع مالی و نیز برخی امتیازات سیاسی و دیپلماتیک، پرونده منتقد عربستانی را به بستری برای تحولات پیشروی خاورمیانه بدل کرده است. شاید این پرونده کانون برخی تصمیم گیری ها در قضیه یمن سوریه و دیگر نقاط شود. من احساس می کنم ترکیه علاوه بر چشم دوختن به منابع مالی عربستان سعی در تعدیل نگاه ریاض و شخص بن سلمان در خصوص دوحه هم خواهد داشت. هرچند که پیشتر اشاره شد دامنه این پرونده پیش از همه و بیش از همه ساختار داخلی آل سعود تحت الشعاع قرار داده است. لذا به نظر می رسد که خاورمیانه در بستر این پرونده (خاشقجی) یک پوست اندازی را تجربه میکند. اما آن چه در لایه های بیرونی باید مورد توجه قرار گیرد قدرت فشار افکار عمومی است که فعلاً توانسته پرونده را به پیش برد و در لایه های بعدی، پنهانی و زیرین است که ما شاهد برخی زد و بندها از جانب آنکارا و واشنگتن بر ریاض و به خصوص محمد سلمان هستیم. البته فعلا آمریکا نیز در کنار ترکیه راه گریزی برای قرار گرفتن در مسیر فشار افکار عمومی جهانی ندارد. ولی در آینده امکان دارد آن چه تعیین کننده پرونده قتل خاشقجی باشد سیاست های پشت پرده اردوغان و ترامپ باشد. لذا سفر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده به عربستان سعودی و ترکیه از یک سو میتواند پاسخ مثبت کاخ سفید به فشارهای افکار عمومی جهانی باشد و از سوی دیگر می تواند پیگیری بازی های پشت پرده دولتمردان در سایه این پوست اندازی تعبیر شود.
مضاف بر این مسائل باید یک نکته بسیار مهم را هم یادآور شد اگر ما ورود کاخ سفید را به پرونده جمال خاشقجی یک اقدام مثبت از جانب افکار عمومی بدانیم یقینا این نوع رفتارها به یک نوع عرف دیپلماتیک از سوی ایالات متحده برای دخالت در دیگر کشورها بدل خواهد شد. لذا امکان دارد همان طوری که در پرونده جمال خاشقجی این امریکاست که بازیگردان افکار عمومی باشد و در سایه آن امتیازات مالی و سیاسی خود را از محمد بن سلمان بستاند، هر آن امکان دارد در کشورهای دیگر نیز به نام پروندههای دیگری دخالت و باج خواهی های آمریکا و کاخ سفید شکل گیرد.
به نظر شما این پوست اندازی مد نظرتان چه آثاری بر عربستان سعودی خواهد داشت؟
برخی از آثار آن را در قالب چند سناریو مطرح کردم. یکی از سناریوهایی که پیشتر شما به آن اشاره داشتید مسئله جایگزین شدن شخص دیگری به جای محمد بن سلمان است و در کنار آن برخی سناریوهای دیگر هم عنوان شد. اما این نکته را هم باید گفت که شاید تمام این تحولات در ظاهر به نام فشار افکار عمومی در پرونده جمال خاشقجی از سوی واشنگتن و آنکارا هدایت میشود و یا در لایههای زیرین با بازی های سیاسی منطقه ای و فرامنطقه ای اردوغان و ترامپ پی گرفته می شود، نوعی کاتالیزور و تسریع کننده به قدرت رسیدن محمد بن سلمان البته در ازای دادن برخی امتیازات باشد. چراکه اکنون باید گفت این ملک سلمان است که پادشاه عربستان سعودی است. اگر ریاض در پرونده خاشقجی دست داشته باشد یقینا این ملک سلمان است که باید پاسخگو باشد. لذا امکان دارد تمام برنامه ها علیه ملک سلمان طرح ریزی شده باشد نه محمد بن سلمان. پس باید منتظر ماند و دید که در آینده نهایتاً انگشت اتهام به سوی چه کسی نشانه خواهد رفت؟ آیا ملک سلمان است که قربانی خواهد شد، یا محمد بن سلمان و یا طیف مخالف او؟! هر کدام از این پاسخ ها، سناریوهای متفاوتی را برای عربستان و منطقه رقم خواهد زد. تا به امروز که تمام حملات به سمت محمد سلمان بوده است. اما اگر بعد از سفرهای دیپلماتیک و بده بستان های سیاسی پشت پرده، ورق برگردد، آن گاه آن پوست اندازی مد نظر من معنای خود را پیدا خواهد کرد.
این پرونده چه آثاری بر ایران خواهد داشت؟
همان طوری که پیشتر به آن اشاره داشتند اگر عربستان سعودی به عنوان یکی از جدی ترین همپیمانان ایالات متحده آمریکا اکنون به محل باج خواهی اقتصادی و سیاسی ترامپ در پرونده جمال خاشقجی بدل شده است و عملا شاهد دخالت مستقیم کاخ سفید در سیاست های ریاض هستیم. یقیناً این بیم وجود دارد که در آینده ایالات متحده با پروندههای ساختگی و جریانسازی های شدیدتر و جدی تر رسانه ای و متعاقبش حساسیت پررنگ تر افکار عمومی جهانی به سراغ مخالفان خود برای دخالت در امور آنها اقدام کند و یقیناً ایران میتواند یکی از اهداف این سیاستهای اعمالی ایالات متحده باشد. اینجا دیگر مسئله بسیار جدی است چون در پس تمام دخالت های آمریکا در پرونده جمال خاشقجی نوعی حقانیت افکار عمومی جهانی برای دخالت آمریکا تحت عنوان روشنگری در این پرونده وجود دارد. لذا شاید در آینده ایران و یا دیگر کشورها تحت فشار همین افکار عمومی مجبور به تن دادن به دخالت دیگر کشورها شوند. این یک سناریویی است که شاید به وقوع بپیوندد و شاید هم نه؛ به خصوص که ما سابقه این رفتارها را هم در گذشته ای نه چندان دور با برخی از پرونده های حساس برای خود رقم زده ایم.
نظر شما :