حمله موشکی انصارالله در چهارمین برای تغییر شرایط و تعدیل فشارهاست

احتمال کشیده شدن مجدد پای ایران به شورای امنیت در سایه حمله موشکی یمن

۰۷ فروردین ۱۳۹۷ | ۱۳:۳۰ کد : ۱۹۷۵۷۱۲ اخبار اصلی خاورمیانه
اصغر رارعی در کفت وگو با دیپلماسی ایرانی در خصوص تحلیل ابعاد حمله موشکی یمن به عربستان سعودی معتقد است که در این باره احتمالا هم دوباره پای ایران به شورای امنیت کشیده شود. یقینا در این رابطه تمامی توان و پتاینسل برای فشار بر ایران به کار بسته خواهد شد، چرا که به باور جبهه غربی – عربی با فشار بر ایران چه از طریق سیاسی و دیپلماتیک و چه از طریق تحریم و یا تصویب قطعنامه سبب کاهش نیرو و توان انصارالله خواهد شد.
احتمال کشیده شدن مجدد پای ایران به شورای امنیت در سایه حمله موشکی یمن

عبدالرحمن فتح الهی – در حالی بحران یمن وارد چهارمین سال خود شد که مصادف با آن در پی حمله یک شنبه شب گذشته یگان موشکی یمن هفت موشک به سوی شهرهای عربستان سعودی شلیک کردند که سه فروند آنها ریاض، پایتخت را هدف گرفته بود. در این حمله یک موشک به سمت شهر خمیس مشیط، موشکی دیگر به سوی نجران و دو موشک نیز به سمت جیزان شلیک شد. آن طور که ریاض اعلام کرده همه موشک های شلیک شده رهگیری و پیش از برخورد به هدف در آسمان از بین رفته اند که در اثر سقوط بقایای یک موشک بر روی یک ساختمان پزشکی در ریاض یک شهروند مصری ساکن در عربستان کشته شده و چند تن دیگر زخمی شده اند. این در حالی است که برخی رسانه ها در چند هفته اخیر اخباری از مذاکرات پنهانی ریاض با سران و مقامات انصار الله مخابره کرده بودند. اما مساله مهم عواقب و تاثیرات ناشی از این اقدام فارغ از اصابت و یا انهدام موشک ها برای یمنی ها خواهد بود. در آن سو نیز در همان ساعات اولیه حمله موشکی دوباره انگشت اتهامات به سوی تهران دراز شد تا ایران را کانون بحران در منطقه و عامل جنگ نیابتی در خاورمیانه معرفی کنند. موجی که اگر دوباره شکل گیرد امکان کشیده شدن دوباره پای ایران به شورای امنیت وجود دارد. از این رو دپیلماسی ایرانی برای بررسی عوامل و بسترهای این حمله و نیز تاثیرات آن بر بحران چهار ساله یمن و سیاست خارجی ایران گفت وگویی را با اصغر زارعی، دکترای روابط بین الملل، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه  ترتیب داده که در ادامه می خوانید:

در حالی که اخباری از گفت وگوهای محرمانه میان سران ریاض وانصارالله برای پایان دادن به بحران سه ساله در این کشور میان رسانه ها مطرح شده بود؛ مصادف با ورد بحران یمن به چهارمین سال، انصارالله در حمله موشکی یک شنبه شب 7 موشک به سمت عربستان سعودی شلیک کرد. از دید شما تشتت در وضعیت و تحولات میدانی تنش عربستان با یمن ناشی از چیست؟

اساسا تشتتی در میان نیست. طی اخباری که در چند هفته اخیر رسانه ها در خصوص مذاکرات میان سران انصارالله با مقامات ریاض مطرح کردند ما شاهد بودیم که این اخبار از جانب مقامات انصارالله به شدت تکذیب شد. در این راستا یمنی ها اعلام کردند که هیچ ملاقات و مذاکره ای با ریاض صورت نگرفته است. در آن سو به موازات همین اظهارات سران انصارالله به صراحت بیان داشتند که تا زمانی که ریاض دست از تجاوز آشکار و کشتار زنان و کودکان یمنی برندارد تمام خاک عربستان می تواند هدف حملات موشکی یمن قرار گیرد. به موازات این مساله هم هر گونه گفت وگویی منوط و مشروط به پایان محاصره یمن خواهد بود. پس هیچ دوگانگی در خصوص تنش عربستان با یمن در مواضع یمنی ها وجود ندارد. اما در پی دیپلماسی فشرده محمد بن سلمان و دیدار با ترامپ شاهد حمایت کنگره و مجلس سنا از حملات ائتلاف عربی به یمن بودیم. در این راستا حتی کار به حمایت شورای امنیت سازمان ملل از عربستان هم رسید تا دور جدید فشارها بر انصارالله و متعاقب آن جمهوری اسلامی ایران شکل گیرد. از طرف دیگر همان طور که اشاره کردید در آستانه ورود به چهارمین سال آغاز تجاوز عربستان به یمن در طی سه سال حملات هوایی و موشکی ده ها هزار کودک، زن مردم بی دفاع یمنی کشته شده و صدها هزار نفر هم زخمی شده اند؛ این علاوه بر قحطی گسترده و بیماری های فراگیر و نیز شرایط نا بسامان بهداشتی که دامن یمن را در طول این تجاوز ائتلاف عربی گرفته است. لذا به نظر حمله واقدام موشکی به نوعی تعدیل در این شرایط وتنش سه ساله بوده باشد.

اما بعد از کشته شدن علی عبدالله صالح به نظر معادلات و تحولات یمن به نوعی از پیچیدگی و حتی می توان گفت بن بست سیاسی ودیپلماتیکی رسیده است؟

علی عبدالله صالح به دنبال ایجاد شکاف در میان نیروهای مقاومت یمنی بود تا بتواند با تفرقه تحولات را به سمت وسوی دلخواه هدایت کند. اگر چه خود صالح در مواضعی با ریاض اختلاف داشت اما تمامی تلاش او بازگشت قدرت به کسانی با که همسویی لازم را با ریاض داشته باشند. اما بعد از هوشیاری نیروهای انصارالله در ناکام گذاشتن توطئه کودتا در یمن و کشته شدن او (علی عبدالله صالح) به نظر این برنامه عربستان هم در پایان دادن به بحران یمن که اکنون به فشاری جدی، هم بر حوزه نظامی و امنیتی و هم بر حوزه اقتصادی و مالی این کشور(عربستان) بدل شده، سبب گردید تا اکنون تحولات به نوعی از پیچیدگی برسد. چرا که هم انصارالله و هم عربستان اکنون به صورتی تندتر دست به اقدام در مقابل هم می زنند. در این راستا ما شاهد چند نوبت حمله موشکی یمنی ها به داخل خاک عربستان هستیم و از آن طرف هم محمد بن سلمان علاوه بر شدت دادن به تجاوزات نظامی به نوعی دیپلماسی منطقه ای و جهانی دست زده که هم بار فشارهای نقض آشکار حقوق بشر را از خود دور کند و هم شرایط را برای حضور سایر کشورها من جمله متحدین غربی خود فراهم نماید. لذا شرایط پیچیده در بستر کشته شدن علی عبدالله صالح هم سبب شد تا یمنی ها با حمله موشکی اخیر خود بار دیگر برنامه های عربستان را با ناکامی مواجه کنند. اکنون  به واقع عربستان به یک استیصال در وضعیت یمن گرفتار آمده است، نه توان ادامه تنش و تجاوز را دارد و نه می تواند پای خود را از مهلکه یمن بیرون بگذارد. چون در این صورت حیثیت و توان ریاض به شکلی جدی زیر سوال خواهد رفت.

در این راستا هم اخباری دوگانه از اصابت و رهگیری و نهایتا انهدام این موشک ها هم به گوش می رسد، آیا به واقع ریاض توان تقابل با موشک های یمنی را دارد. آز آن سو ریاض با ابعاد فشار روانی افکار عمومی داخلی ناشی از ناامنی چه خواهد کرد؟

ببینید عربستان در پی خریدهای کلان تسلیحاتی از آمریکا و انگلستان و فرانسه، هزینه زیادی را خرج سامانه های ضد موشکی خود کرده است. بدیهی است که عربستان برای حفظ آبروی خود نیز که شده برای کارآمد نشان دادن این سامانه ها دست به ارسال اخباری از انهدام موشک ها بزند. اما در آن سو تصاویر از پرواز موشک ها بر فراز ریاض، جیزان و نجران عربستان حکایت می کند. ببینید شلیک این هفت موشک معادله نظامی را در تنش و تجاوز عربستان به یمن در این سه سال تغییر داد، چرا که اکنون در ورود به چهار سالگی این تنش، اکنون نه تنها یمن ضعیف نشده که حتی توان شلیک موشک به عمق خاک عربستان را پیدا کرده است. مضافا این که شرایط و وضعیت مردم یمن به گونه ای است که در صورت ادامه این تنش فشار افکار عمومی جهانی و نیز نهادها و سازمان ها حقوق بشری علیه متحدین غربی عربستان افزایش خواهد یافت، لذا اکنون آمریکا هم با رصد تحولات به این باور رسیده که ادامه این شرایط نمی تواند به دستاوردی ملموس شود.

به باور شما ادامه این شرایط باعث تئوری فرسایش قدرت در عربستان خواهد بود؟

 یقینا. من پیش تر هم اشاره کردم اکنون پس از گذشت سه سال جنگ و کشتار عربستان در یمن این تنش به اهرم فشار جدی نظامی، مالی، سیاسی و حتی امنیتی برای خود سران و متعاقبش افکار عمومی عربستان بدل شده است، چه رسد به افکار عمومی جهانی، به ویژه در حوزه حقوق بشر. در سایه این شرایط فرسایش قدرت اکنون به یک مساله جدی برای عربستان بدل شده است که همین حمله موشکی نشان بارز آن است، چرا که این حمله نشان از ادامه شرایط و تجاوز عربستانی ها خواهد داشت. در همین راستا هم هم پیمانان عربی و غربی عربستان هم خواستار پایان دادن به این تنش برای جلوگیری از پررنگ شدن فرسایش قدرت عربستان هستند، اما مساله اینجا است که این کشورها به دنبال راه حلی برای پایان دادن آبرومندانه این جنگ برای ریاض هستند.

بعد از شلیک موشکی یمن به سمت فرودگاه ملک خالد و نیز امارات متحده عربی شاهد بودیم که پرونده ای به نام دخالت ایران در جنگ یمن به شورای امنیت برده شد تا برای اولین بار بعد از برجام یک قطعنامه در شورای امنیت ضد ایران تصویب شود که با وتوی روسیه مواجه شد. در همین راستا هم در همان ساعات اولیه اقدام موشکی یک شنبه شب انصارالله شاهد حملات تند دیپلماتیک و رسانه ای در منطقه و جهان علیه ایران هستیم؛ در این راستا آیا امکان کشیده شدن مجدد پای ایران به شورای امنیت و متعاقبش احتمال تصویب قطعنامه ضد تهران هم وجود دارد؛ به موازات این مساله تا چه حد می توان بر نقش مسکو پکن در شورای امنیت می توان حساب باز کرد، به خصوص آن که روسیه در قطعنامه پیشنهادی خود به جای محکومیت ایران بر لزوم پایبندی همه کشورها به قطنامه 2216 تاکید داشت؟

قاعدتا بعد از سفر بن سلمان به آمریکا و انگلستان و نیز رایزنی های سنگین ریاض با محور غربی موج ایران هراسی دوباره به راه خواهد افتاد. در این باره احتمالا هم دوباره پای ایران به شورای امنیت کشیده شود. یقینا در این رابطه تمامی توان و پتاینسل برای فشار بر ایران به کار بسته خواهد شد، چرا که به باور جبهه غربی – عربی با فشار بر ایران چه از طریق سیاسی و دیپلماتیک و چه از طریق تحریم و یا تصویب قطعنامه سبب کاهش نیرو و توان انصارالله خواهد شد. لذا به نظر می رسد که این اقدام موشکی هم برای پاسخ به این فشارها باشد. اما در خصوص نقش روسیه و یا چین هم باید گفت که اگر پای ایران به شورای امنیت کشیده شود، یقینا در سایه شرایط بد سیاست خارجی و تنش دیپلماتیک روسیه با آمریکا و انگلستان که به اخراج دیپلمات ها هم انجامیده، می تواند بستر خوبی را برای استفاده تهران از کارت مسکو در شورای امنیت فراهم آورد. در همین راستا تنش پکن با واشنگتن هم می تواند اهرم خوبی برای ایران در شورای امنیت فراهم آورد. هر چند که ائتلاف جهانی غربی با دیپلماسی سنگین ریاض با محوریت بن سلمان به دنبال همراه کردن مسکو و پکن با خود است، اما شرایط حاکم در عرصه بین الملل حاکی از رقابت جدی دو ابر قدرت جهانی است. در یک سو آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد و در سوی دیگر هم روسیه وچین که ماجرای کشته شدن جاسوس روس هم به عنوان تشدید کننده این تنش توانسته بحران دیپلماتیک را پیچیده تر کند.

اما با ورود به چهارمین سال تنش نظامی یمن و عربستان، آن هم در بستر سه حمله موشکی به عمق خاک عربستان در 6 ماه گذشته آینده، سمت وسوی تحولات یمن که گویا پایانی بر آن نیست به کجا خواهد کشید؛ آیا ما باید شاهد دوپاره شدن این کشور(یمن) و تشکیل دوباره دو کشور یمن شمالی و جنوبی باشیم؟

 اکنون در بستر تحولات میدانی آن چه که بیشتر از جانب نیروهای اماراتی و عربستانی دنبال می شود جداسازی بخش های جنوبی یمن از این کشور است. اکنون نیروهای شبه نظامی طرفدار رئیس جمهوری مستعفی با حمایت امارات متحده عربی و عربستان قسمت جنوبی یمن را به مرکزیت عدن را در اختیار گرفته اند. اکنون نیروهای القاعده و بخش هایی از داعش جای پایی را در جنوب یمن برای خود باز کرده اند. این مساله هم سبب حساسیت در بحران یمن شده است. ببینید با توجه به این که یکی از استراتژیک ترین مناطق و آب راههای جهانی تنگه باب المندب و شاخ آفریقا است، لذا تسلط هر جریان و نیرویی می تواند به امتیاز جدی و برتری پررنگ آن جریان در تحولات یمن و حتی منطقه بینجامد. با تسلط نیروهای انصارالله این امتیاز به تهدید جدی برای ریاض، رژیم صهیونیستی وحتی متحدین غربی آنها بدل خواهد شد. از همین رو امتیازات ژئواسترتژیک و ژئواکونومیک مناطق جنوبی یمن به خصوص عدن و الحدیده و مناطق مشرف بر تنگه باب المندب سبب شده تا عربستان از تمامی توان و ظرفیت خود استفاده کند تا به هر شکل ممکن این امتیاز را در اختیار خود داشته باشد. تا به امروز هم هزینه های سنگین مالی و تسلیحاتی فراوانی را هم برای تسلط و حفظ این تسلط داشته اند. لذا به نظر می رسد که ریاض برای تداوم این برتری در حوزه دیپلماتیک به دنبال تقسیم یمن باشد، تا اگر نتواند در سایه مقاومت مردم یمن به کل خاک این کشور تسلط یابد، حداقل همچنان بتواند جنوب یمن را در اختیار بگیرد. در این صورت شمال یمن در اختیار نیروهای حوثی و انصارالله خواهد بود و جنوب یمن در اختیار نیورهای وابسته به عربستان؛ به فرض تحقق چنین شرایطی خود این اقتضائات می تواند آغازگر بحران های بعدی در یمن باشد. در نتیجه به نظر می رسد که پرونده یمن هم چنان مفتوح باقی بماند. اما فاجعه وضعیت چندین میلیون انسان در این کشور هر روز حاکی از بحران های جدی معیشتی و بهداشتی است. در صورت تداوم این شرایط یقینا این فجایع ابعاد گسترده تری پیدا خواهد کرد. بنابراین برای تعدیل شرایط مردم یمن هم که شده رسیدن به یک صلح و آتش بس پایدار در بستر تعیین حق سرنوشت سیاسی هر ملت به دست خود از ضروریاتی است که باید در آینده در دستور کار باشد.

پس از دید شما احتمال دوپارگی یمن وجود دارد؟

بحث دوپارگی یمن در بستر دو کشور یمن شمالی و جنوبی مربوط به دوران جهان دو قطبی بود که در آن یمن جنوبی تحت حمایت بلوک شرق و کمونیسم بود و شمال یمن تحت حمایت جبهه لیبرال غرب گرا. امروز جهان دوقطبی مطرح نیست، اما امروز عربستان نخواهد پذیرفت که در منتهی الیه مرزهای خود یک کشور عربی، آن هم در منطقه حساس و حیاتی بر خلاف میل واراده او عمل کند. به نظر هم تنش یمن هم چنان بدون راه حل ادامه یابد.

 

تنش و جنگ نیابتی ایران با عربستان سعودی که یکی از مصداق های آن همین پرونده یمن است در آینده به کجا خواهد کشید؟

این یک معادله کهنه کلاسیکی است که از قبل هم در خاورمیانه وجود داشته است. با نگاهی کلی به مجموعه تحولات اخیر می توان گفت که این تقابل و رقابت اکنون به اوج خود رسیده است، اما بدون شناخت عقبه و ریشه های این تقابل نمی توان درک صحیحی از این رفتار عربستان در این سال ها داشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و عربستان در استراتژی دو ستونی ایالات متحده آمریکا بعد از خروج انگلستان در 1969 میلادی از منطقه خاورمیانه، واشنگتن نوعی از وظایف برایشان (ایران وعربستان) تعریف کرد. در ادامه بر اساس دکترین نیکسون ایران در جایگاه ژاندارم منطقه و عربستان به عنوان نیروی پشتیبان و قدرت موازی، حامی و حافظ منافع آمریکا در خاورمیانه شدند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تمام این برنامه آمریکا به هم خورد و ستون اصلی حفاظت از منافع آمریکا یعنی ایران از میان رفت. در این میان نقش اصلی به عربستان سعودی داده شد. لذا تداوم این شرایط در طول این سال ها نوعی جنگ نیابیتی را به راه انداخته که در یک سو اسلام آمریکایی با محوریت عربستان قرار دارد و در سوی دیگر اسلام انقلابی ایران. لذا مادامی که این دو نگاه وجود داشته باشد یقینا جنگ نیابتی هم در یمن وهم در سایر مناطق خاورمیانه ادامه خواهد یافت. در این راستا امروز عربستان در عراق وسوریه با کمک توان اقتصادی در حال سرمایه گذاری است تا بتواند نفوذ خود را علیه ایران گسترش دهد. مضافا با همراهی نیروهای به اصطلاح اصلاح طلب در عراق و لبنان، آن هم در آستانه انتخابات در این کشورها برای ناکام گذاشتن دیپلماسی منطقه ای ایران می طلبد هوش سیاست خارجی کشور در سال پیش رو به بالاترین حد برسد.

کلید واژه ها: انصارالله عربستان سعودی علی عبدالله صالح تنگه باب المندب یمن شمالی و یمن جنوبی عدن محمد بن سلمان اصغر زارعی


نظر شما :