کمک ناخواسته اخوان المسلمین به پیروزی سیسی

روابط تهران - قاهره را عربستان تعریف می‌کند

۱۲ فروردین ۱۳۹۷ | ۱۵:۱۷ کد : ۱۹۷۵۵۲۶ گفتگو خاورمیانه
محمد صالح صدقیان در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی در خصوص تحلیل شرایط سیاسی مصر در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور معتقد است که نه مردم و نه سیاسیون چندان رغبتی به حضور در انتخابات ندارند. چون شرایط حاکی از وجود یک انتخابات مهندسی شده است تا نهایتا دوباره سیسی را به قدرت برساند.
روابط تهران - قاهره را عربستان تعریف می‌کند

عبدالرحمن فتح الهی – انتخابات ریاست جمهوری مصر در خارج از این کشور جمعه هفته جاری آغاز می شود. اما انتخابات داخلی 26 مارس (6 فردودین 97) در حالی برگزار می شود که مصریان اکنون تنها میان عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری فعلی و مصطفی موسی مصطفی، رئیس حزب الغد می توانند یکی را به عنوان سکان دار امور مصر برای 4 سال آینده برگزینند. البته نکته جالب اینجا است که موسی مصطفی هم از حامیان دولت السیسی به شما می آید و عملا برای خالی نبودن عریضه حکم آلترناتیو و رقیب سیاسی رئیس جمهوری فعلی را در انتخابات بازی می کند. در این میان سایر نامزدها یا برای انتخابات شرایط لازمه را پیدا نکردند یا این که به دلیل آن چه برخی آن را مهندسی بودن انتخابات پیش رو خواندند از شرکت در آن امتناع کردند. در این رابطه کار به جایی رسیده که حتی نهادهای حقوقی از جمله سازمان دیدبان حقوق بشر و خبرنگاران بدون مرز 13 فوریه در بیانیه ای اعلام کردند، انتخابات ریاست جمهوری مصر فاقد ساده ترین معیارها برای رأی گیری شفاف و آزاد است. در این بیانیه به صراحت گفته شده که دولت عبدالفتاح السیسی به از بین بردن آزادی های اساسی در این کشور عادت کرده است، چرا که نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری دستگیر و هواداران آنها بازداشت شده اند. از همین رو دیپلماسی ایرانی برای تحلیل شرایط دقیق تر انتخابات پیش روی مصر گفت وگویی را با محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران، رئیس دفتر روزنامه الحیات در تهران و کارشناس مسائل خاورمیانه انجام داده که در ادامه می خوانید:

اکنون انتخابات ریاست جمهوری مصر در حالی جمعه پیش رو در خارج از این کشور آغاز می شود که تقریبا همه کارشناسان و رسانه ها کوچکترین نشانه ای از وجود یک انتخابات آزاد و سالم را در مصر نمی بینند. ارزیابی شما از بسترهای شکل گیری این فضای خفقان سیاسی در مصر بعد ازگذشت 7 سال از خیزش مردمی این کشور در بهار عربی برای شکل گیری یک دموکراسی چسیت؟

زمانی که سیسی از درون ساختار ارتش و در قامت یک نظامی در یک پروسه کودتا گونه به کرسی ریاست جمهوری تکیه می زند در واقع تداعی کننده همان سال های حضور نظامیان در راس قدرت در این کشور است. از سال های آغازین دهه 50 میلادی که محمد نجیب بعد هم جمال عبدالناصر به قدرت در مصر دست یافتند، سبب شد تا نظامیان رفته رفته بتوانند در عرصه های گوناگون قدرت را در دست بگیرند. همین امر هم سبب شد تا بعد از ناصر، انور سادات و بعد از سادات هم حسنی مبارک که هر دو نظامی و ارتشی بودند، سکان امور در مصر را به دست بگیرند. اما در همان دوران خیزش مردمی مصر که نهایتا به یک انتخابات با معیار مناسبی انجامید سبب شد تا تنها رئیس جمهوری غیر نظامی یعنی آقای محمد مرسی به قدرت برسد که به دلیل همان گسترش قدرت و نفوذ ارتش که به آن اشاره کردم نهایتا در یک کودتا مرسی از ریاست جمهوری برکنار شد تا دوباره ریاست جمهوری به یک نظامی برسد. البته در این میان برخی اشتباهات فاحش مرسی هم در برکناریش بی تاثیر نبود. اما مساله مهم در قدرت گیری سیسی اینجا بود که بسیاری معتقد بودند که این اقدام نظامیان در سایه دستورات سیسی در آن زمان به این خاطر انجام گرفت که مصر هم به سرانجام لیبی دچار نشود، چرا که مدیریت سیسی در آن شرایط هرج و مرج توانست یکپارچگی مصر را حفط کند. همین امر هم سبب شد تا در شرایط مدیریت هرج و مرج کشور خود را در یک پروسه انتخاباتی به کرسی ریاست جمهوری مصر برساند. البته در این راستا برخی معتقند که آمریکا و اسرائیل هم برنامه هایی را برای تقسیم مصر به سه قسمت دارند و احتمالا در آینده وضعیت مصر به مراتب بدتر از لیبی شود. اما اکنون هم با رصد شرایط سیاسی و تبلیغاتی مصر در آستاته برگزاری انتخابات و نیز بحث حضور مردمی به نظر می آید که نه مردم و نه سیاسیون چندان رغبتی به حضور در این انتخابات ندارند. چون شرایط حاکی از وجود یک انتخابات مهندسی شده است تا نهایتا دوباره سیسی را به قدرت برساند. در سایه این رفتارها اکنون بسیاری از مصریان معتقدند که سیسی انقلاب 2011 مصریان که نهایتا به کنار گذاشتن مبارک انجامید را مصادره کرده و یا به نوعی یک نظامی انتقام خود را از جامعه و دموکراسی برای ضربه ای که در 2011 بر پیکر ارتش وارد کرد، گرفته است.

اکنون شرایط انتخاباتی را چگونه برآورد می کنید؛ آیا به واقع در مصر آن طور که مطرح می شود خفقان سیاسی وجود دارد؟

من در تماسی های مکرری که با برخی از سیاسیون مصری در خصوص رصد اوضاع و احوال سیاسی مصر در آستانه انتخابات داشته ام، همگی از شرایط بد و اسف بار کشور سخن گفتند. تقریبا کسی امیدی به انتخابات پیش رو ندارد.

در این رابطه شرایط سیاسیون به چه ترتیب است. سامی عنان که در زندان است؛ محمد شفیق هم که اساسا تایید نشد؛ خالد علی هم به عنوان یک حقوقدان چپ گرا انصراف داد؛ شماری از شخصیت های مصری از جمله عبدالمنعم ابوالفتوح، نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری و محمد انور سادات نیز با بیان این که در این انتخابات امکان رقابت سالم و شفاف وجود ندارد، آن را تحریم کرده اند؟

وضعیت در میان سیاسیون به مرتب بدتر از مردم است. اکنون شرایط انتخابات تقریبا نشانی از یک پروسه دموکراتیک ندارد. اکنون دادگاه های مصر و یا خود "لاشین ابراهیم" به عنوان رئیس ستاد انتخابات مصر در جایگاه اهرم های فشار سیاسی بر سیاسیون عمل می کنند. شما به درستی اشاره کردید اکنون عنان در زندان به سر می برد و شفیق هم از سوی ستاد انتخابات مورد تایید قرار نگرفت، به این دولت و دستگاه قضایی و انتخاباتی عملا دو رقیب جدی که به احتمال فراوان شانس پیروزی بر سیسی را در یک شرایط سالم و انتخابات دموکراتیک داشتند، از صحنه سیاسی به در کردند. سایرین هم گزینه های چندان قدرتمندی نبوده و نیستند که حال حضور داشته باشند یا خیر. یقینا سیسی از حضور یک رقیب قدرتمند بیم و واهمه دارد، چرا که با عملکرد خود و نیز چگونگی روی کار آمدنش، او چندان محبوبیتی ندارد. از همین رو با حضور نه یک رقیب قدرتمند که حتی یک رقیب متوسط هم احتمال شکست او در انتخاباتی آزاد و سالم وجود دارد.

افکار عمومی مصر می داند که در صورت حضور مجدد اخوان المسلمین احتمال حضور جدی القاعده، جبهه النصره و حتی داعش در مصر وجود دارد. این مساله هم به سیسی کمک فراوانی کرده است. امروز او در سایه امنیتی کردن شرایط انتخابات و امنیتی کردن کل مصر، راه رسیدن به قدرت را برای خود هموار کرده است. در این راه هم اخوان المسلمین با رفتار خود در مصر و سایر کشورهای مانند سوریه ناخواسته به او کمک های شایانی کرده است.

موسی مصطفی موسی هم که از حامیان دولت است، اکنون در جایگاه تنها رقیب سیسی قرار دارد. این شرایط به معنای تقسیم وظیفه و تعریف نقش رقیب و آلترناتیو در آستانه انتخابات است؟

بله. این یک شوی سیاسی – تبلیغاتی است. چرا که اکنون فشارهای زیادی از جامعه جهانی بر قاهره در خصوص نبودن انتخابات آزاد و سالم وارد است. در همین راستا حتی سخنگوی گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد بارها خواستار برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آزاد و سالم در مصر شده است. در ثانی اساسا انتخابات در سایه وجود یک رقیب دیگر معنا پیدا می کند. لذا حضور موسی مصطفی در حقیقت بر مشورعیت بخشیدن به انتخابات است نه نشانه ای از تقسیم نقش. چون اگر تنها سیسی می ماند که انتخاباتی صورت نمی گرفت. در آن صورت تحریم جدی بین المللی و داخلی برای دولت سیسی شکل می گرفت.

از تحریم گفتید؛ اکنون شرایط اخوان المسلیمن مصر در افکار عمومی چگونه است؛ اساسا دیالکتیک سیاسی مردم مصر با اخوان المسلمین اکنون دارای چه اقتضائاتی است؛ آیا اخوان المسلین توان تحریم انتخابات را در سایه حمایت و سمپات مردمی خواهد داشت یا خیر؟

این سوال شما در تحلیل تحولات جاری مصر، آن هم در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این کشور بسیار مهم است. در این خصوص دو مساله مطرح است. اول این که مردم مصر و افکار عمومی در این کشور با رصد رفتار چند سال اخیر اخوان المسلمین سوریه، اخوان المسلمین لیبی، اخوان الملسمین یمن و حتی اخوان المسلمین عراق به این بارو رسیده اند که اخون المسلمین در این کشورها در حال نزدیک شدن به گروه های تندرو و حتی تروریستی است. در سوریه که روابط گسترده غیر قابل انکاری میان اخوان المسلمین سوریه با گروه های تروریستی وجود دارد. در لیبی و یمن هم همین طور. لذا مردم مصر در سایه این عملکرد اخوان المسلمین چندان به جماعت اسلامی اخوانی خوش بین نیستند. مساله دوم به این باز می گردد که اکنون افکار عمومی مصر شاید با عبدالفتاح السیسی همراه نباشند، اما به دلیل حفظ امنیت و مبارزه با تروریسم مخصوصا در ماه های اخیر در سینا و سایر جاهای مصر او (سیسی) توانسته بخشی از جامعه را در آستانه انتخابات با خود همراه کند. به دیگر بیان اکنون مصری ها برای حفظ امنیت هم که شده به سمت سیسی گرایش دارند، هر چند که باور دارند او هم یک شبه دیکتاتور است. مردم مصر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری حاضرند به سیسی رای دهند، اما حاضر نیستند در سایه همراهی با اخوان المسلمین کشورشان به سرنوشت تلخ سویه، یمن و یا لیبی بدل شود. افکار عمومی مصر می داند که در صورت حضور مجدد اخوان المسلمین احتمال حضور جدی القاعده، جبهه النصره و حتی داعش در مصر وجود دارد. این مساله هم به سیسی کمک فراوانی کرده است. امروز او در سایه امنیتی کردن شرایط انتخابات و امنیتی کردن کل مصر، راه رسیدن به قدرت را برای خود هموار کرده است. در این راه هم اخوان المسلمین با رفتار خود در مصر و سایر کشورهایی مانند سوریه ناخواسته به او کمک های شایانی کرده است. البته بخشی از جامعه مصر هم معتقدند که اخوان المسلمین در سایه این رفتارها هم نباید به طور قلع و قم شده و از حیات سیاست دور شود. از همین رو نیز یقینا سیسی یک پیروزی جدی را در انتخابات دوباره برای خود رقم خواهد زد.        

اما نکته مهم دیگر دیدار یکشنبه کمپین انتخاباتی سیسی با سفیران الجزائر، اردن، عراق، بحرین، تونس، امارات، فلسطین، عمان، لیبی، عربستان، موریتانیا و جیبوتی است؛ در این راستا سفر پنجم مارس (ماه جاری میلادی) محمد بن سلمان به مصر را در آستانه برگزاری انتخابات چگونه ارزیابی می کنید؟

در حقیقت یکی از اهرم های قدرت سیسی در انتخابات پیش رو همین حمایت های دیپلماتیک کشورها به خصوص عربستان، امارات متحده عربی و بحرین از او است. در این راستا ریاض و ابوظبی پول های کلانی را به عنوان هزینه تبلیغاتی به سیسی داده اند. یقینا دیدار این سفرا همان گرفتن حمایت های لازمه کشورهای متبوعشان در خصوص پشتیبانی از سیسی است. اما سفر مهم بن سلمان در آستانه انتخابات مصر برای طرفین دارای مقاصد متفاوت، اما در عین حال مشترکی بود. این سفر برای سیسی در حکم یک شوی تبلیغاتی قدرت و حمایت ریاض از وی در مقابل سایر مخالفان داخلی مصر بود. همچنین سیسی می خواست این گونه به مردم مصر بقبولاند که در صورت پیروزی می تواند ثروت عربستان را برای رونق اقتصادی به داخل کشور وارد کند. اما در سوی دیگر بن سلمان با این سفر می خواست حمایت قاطع خود را از سیسی نشان دهد و به گونه ای که سایر مخالفان و معترضین به حکومت را در تنگنا قرار دهد.

این مساله به این معنا است که دیپلماسی و سیاست خارجی سیسی در دولت بعدی هم گام به گام و نعل به نعل در راستای راهبرد ریاض خواهد بود؟

غیر از این نمی توان تصور کرد. ببینید بعد از اشغال کویت از سوی صدام در 1991 میلادی اتحادی شکل گرفت به این ترتیب که 1+6 (اعضای شورای همکاری خلیج فارس به علاوه مصر) جایگزین 2+6 (اعضای شورای همکاری خلیج فارس به علاوه مصر و سوریه ) شد. بعد از این تحول قاهره به شدت خود را با سیاست های شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان در جایگاه ریاست این شورا هماهنگ کرد. بعد از سال 91 میلادی تا کنون دیپلماسی مصر ذیل همین روابط قاهره با شورای همکاری خلیج فارس و خصوصا عربستان تعریف می شود. به عبارت دیگر اگر عربستان و شورای همکاری خلیج فارس با کشوری یا کشورهایی مشکل یا اختلاف داشته باشند، یقینا مصر هم در همین راستا گام بر می دارد. شما اکنون به روابط مصر با قطر و ترکیه نگاه کنید؛ این روابط اکنون تحت الشعاع اختلافات جدی ترکیه و قطر با عربستان سعودی قرار گرفته است. یعنی سیسی نمی تواند خارج از چارچوب اعلامی ریاض گامی بردارد. مضافا این را هم در نظر بگیرید که حدود 4 تا 6 میلیون مصری در کشورهای حاشیه خلیج فارس مشغول به کار هستند که منبع مالی قوی برای اقتصاد و اشتغال مصر به شمار می آید. شما تصور کنید که هر مصری متوسط در ماه فقط 500 دلار را از این کشورها به مصر حواله کند در این صورت می دانید چه سرمایه ای به کشور وارد می شود! مضافا این که از نظر دارویی، بهداشتی، فرهنگی و نظایر آن هم مصر به شدت وابسته به شورای همکاری خلیج فارس است. یقینا مصر از این پتانسیل نمی گذرد. این مساله هم به سیسی و یا غیر سیسی ارتباطی ندارد. یعنی حتی اگر غیر از سیسی هم روی کار آید، جز این راه نمی تواند به راه دیگری بیندیشد. لذا در سایه این نکات یقینا روابط مصر روز به روز با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس پررنگ و پررنگ تر خواهد شد.

اما در دوره کوتاه ریاست جمهوری محمد مرسی شاهد سفر او به ایران بودیم. در همان زمان هم رئیس جمهوری وقت کشور هم به مصر سفر کرد. آیا در سایه همان تحت الشعاع بودن دیپلماسی مصر ذیل تعریف مناسباتش با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس، می توان از قاهره امید یک روابط دیپلماتیک را در آینده با تهران داشت؟

مادامی که روابط دیپلماتیک تهران – ریاض بر همین روال باشد، در روابط سیاست خارجی تهران – قاهر هم بر همین پاشنه خواد چرخید. اما در راستای نکته شما مساله تعریف روابط مصر با اسرائیل هم بعد از کمپ دیوید در مناسبات ایران و مصر اثر گذار بوده است. در این شرایط ایران هم نباید توقع جدی را از مصر داشته باشد که بخواهد بر خلاف شرایط و تحولات درهای خود را بر روی ایران باز کند.

پرونده روابط دیپلماتیک تهران- قاهره بعد از حضور شاه ایران در مصر و استقبال انور سادات از وی تا به امروز یک پرونده بسته و در عین حال پیچیده ای بوده است که به قول شما در همان دوران کوتاه گشایش های داشت و در دوران ریاست جمهوری محمد مرسی سفرهایی میان سران دو کشور انجام گرفت. اما اکنون مساله فرار شاه ایران به دامان مصر نمی تواند چندان تصمیم ساز روابط دیپلماتیک میان دو کشور باشد. به عبارت دیگر اکنون با گذشته نزدیک به 40 سال از آن واقعه اکنون چنین مساله ای تاثیر خاصی را در تعریف این روابط ندارد. مساله کنونی در پی ریزی مناسبات دیپلماتیک ایران با مصر به عوامل دیگری باز می گردد. ببینید در کل روابط ایران با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی، مناسبات دیپلماتیک تهران با قاهره را تعریف می کند. اگر روابط ایران با این شورا مناسب شود، احتمال نزدیکی دیپلماتیک میان قاهره با تهران هم در آینده وجود خواهد داشت. چنانی که در گذشته و در برخی از دوره ها این مساله روی داد.

منظور شما در دوران مرحوم هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی است؟

دقیقا. در دوران مرحوم هاشمی رفسنجانی راهبرد کاهش تنش در دیپلماسی و سیاست احترام متقابل در استراتژی سیاست خارجی سید محمد خاتمی در جایگاه دو رئیس جمهوری وقت ایران سبب شد تا روابط تهران با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اندکی بهتر شود، لذا در همان زمان هم پالس هایی از نزدیکی دیپلماتیکی قاهره با تهران هم به گوش می رسید. اما در سال های بعد  از سید محمد خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی که روابط و مناسبات دیپلماتیک تهران با کشورهای شورای همکاری رو به تیرگی گذاشت، سیاست خارجی قاهره هم درهای خود را به روی تهران بست. باید این را هم در نظر داشت که ایران در برخی از مواقع خیلی تند با مصر برخورد کرد. این برخورد هم یقینا سبب ساز شرایط دیپلماتیک کنونی ایران با مصر شده است.

اما برخی هم معاهده کمپ دیوید را هم در خصوص تعریف روابط دیپلماتیک تهران – قاهره و نوع نگاه سیاست خارجی به اسرائیل و فلسطین موثر می دانند؟

یقینا این مساله هم موثر است. اما نکته مهمی که نباید فراموش شود این است که بعد از معاهده کمپ دیوید نقش سیاسی- دیپلماتیک مصر در تحولات جهان عرب به شدت کم رنگ شد که تا به امروز هم ادامه دارد. شما نمی توانید قدرت و پتانسیل مصر در زمان جمال عبدالناصر را با مصر دوران بعد از کمپ دیوید مقایسه کنید. لذا با این تنزل جایگاه اکنون سایر کشورهای عربی هستند که برای سیاست خارجی مصر تصمیم می گیرند. به عبارت دیگر حتی اگر مصر روابط خود را هم با اسرائیل بر اساس تعریف نگاه ایران بنا کند، باز هم تغییری در شرایط به وجود نمی آید. چرا که عربستان این روابط را تعریف می کند. مادامی که روابط دیپلماتیک تهران – ریاض بر همین روال باشد، در روابط سیاست خارجی تهران – قاهر هم بر همین پاشنه خواد چرخید. اما در راستای نکته شما مساله تعریف روابط مصر با اسرائیل هم بعد از کمپ دیوید در مناسبات ایران و مصر اثر گذار بوده است. در این شرایط ایران هم نباید توقع جدی را از مصر داشته باشد که بخواهد بر خلاف شرایط و تحولات درهای خود را به روی ایران باز کند. شاید ایران بتواند از دالان روابط اقتصادی و تجاری خلاء مناسبات را جبران کند. اما در خصوص مسائل دیپلماتیک، نظامی و امنیتی همواره مصر تابع نعل به نعل شورای همکاری خلیج فارس و عربستان است.  

انتشار اولیه: سه شنبه 22 اسفند 1396 / انتشار مجدد: یکشنبه 12 فروردین 1397

کلید واژه ها: شورای همکاری خلیج فارس عبدالفتاح السیسی عربستان محمد بن سلمان اسرائیل ایران آمریکا محمد صالح صدقیان


نظر شما :