دنیای چند قطبی چگونه خواهد بود؟

همکاری چین و روسیه تهدیدی برای غرب نیست

۰۴ آبان ۱۳۹۶ | ۲۱:۳۰ کد : ۱۹۷۲۷۶۷ اخبار اصلی آمریکا آسیا و آفریقا
فکر می‌کنم مفید است که این شراکت را شبیه به همکاری فرانسه و آلمان ببینیم. رابطه‌ای که به دنبال آن اساس هدایت اتحادیه اروپا ایجاد شد. از همان ابتدا آلمان از لحاظ اقتصادی شریک قوی‌تر بود.
همکاری چین و روسیه تهدیدی برای غرب نیست

نویسنده: گیلبرت دوکتروف

دیپلماسی ایرانی: دراین مقاله دو جنبه از یک مساله را بررسی خواهیم کرد: همکاری استراتژیک بین روسیه و چین که به سرعت تبدیل به یک سیاست خارجی، اتحاد تجاری و همکاری نظامی می شود. نخستین بخش درباره ماهیت خود رابطه است. جامعیت آن از کجا آمده و به ویژه چگونه می تواند تغییری در ماهیت بازی بین المللی ایحاد کند و آیا می تواند روسیه را به مدار دنیای غرب بازگرداند؟ سوال دوم این است که با توجه به این دو کشور، این اتحاد بر اساس کدام نظم جهانی در چند دهه گذشته شکل گرفته است؟ ما مطمئنا می دانیم که آمریکا دیگر رهبر جهان یکپارچه نیست. اما آیا این واقعا به ما می گوید که با یک دنیای چندقطبی مواجه شده ایم؟ آیا گفته برخی مفسران درباره بازگشت جهان دوقطبی با ویژگی های جنگ سرد جدید درست است؟ این مسائل از اهمیت حیانی برخوردارند اگر بخواهیم به درک زمانه ای که در آن زندگی می کنیم و طرز کار موثر و پایدار سیستمی که حکومت جهانی را تشکیل می دهد بپردازیم.

فکر می کنم مفید است که این شراکت را شبیه به همکاری فرانسه و آلمان ببینیم. رابطه ای که به دنبال آن اساس هدایت اتحادیه اروپا ایجاد شد. از همان ابتدا آلمان از لحاظ اقتصادی شریک قوی تر بود. رکود نسبی اقتصاد فرانسه تحت تاثیر قانون کار غیررقابتی و پویایی اقتصاد آلمان و افزایش حجم آن، باعث ایجاد اختلاف اقتصادی بیشتر شد. ممکن است بخواهید بدانید چرا کشورها در مشارکت با یکدیگر باقی مانده اند درحالی که برابری وجود ندارد. پاسخ هرگز رسیدن به آن سخت نیست: با وجود تاریخی از نازیسم روی دوش آلمان، این کشور می بایست و می باید مسئولیت خود در قبال اتحادیه اروپا را به انجام برساند. فرانسه در واقع همچون صفحه نمایشی دودی برای قدرت آلمان عمل کرد. از دهه 1990 این نقش تا حد زیادی بر عهده اتحادیه اروپا در بروکسل بود جایی که در موقعیت های اصلی تصمیم گیری در واقع توسط برلین تعیین می شد. و حالا زمانی که فرانسه نشانه های از بازگشت به زندگی و عزم آن را نشان می دهد همان طور که ماکرون می گوید هر دو کشور از کار در کنار یکدیگر سود می برند. ممکن است دقیقا همین سود مشترک چیزی است که همکاری چین ـ روسیه را می سازد.

روسیه برای چین حیاتی است چرا که تجربه ای طولانی در مدیریت روابط بین الملل داشته و دورانی از جنگ سرد را سپری کرده و به دلیل توانایی اش در ایستادگی مستقیم در مقابل هژمونی آمریکا دارای اهمیت است. درحالی که چین به دلیل وابستگی شدید اقتصادی و صادرات گسترده به ایالات متحده آمریکا نمی تواند این کار را انجام دهد مگر اینکه منافع حیاتی خود را در خطر تهدید ببیند. علاوه بر این با توجه به اینکه غرب چین را به طور عمده چالشی بلندمدت در برابر قدرت و نفوذ خود می بیند، برای چین بهتر است که از قدرت دیگری که امروز روسیه است استفاده کند.

با توجه به برگزیت و خارج شدن ترامپ از رهبری جهان، این احتمال وجود دارد که چین از سایه ها بیرون بیاید و به دنبال هدایت حکومت جهانی باشد. فایننشال تایمز این مساله را غیرقابل پیش بینی می داند اما احتمال آن را رد نمی کند. این کشور با چالش های عمده داخلی هم روبه روست از جمله انتقال تولیدها به سمت مصرف داخلی که می تواند رهبری سیاسی بیشتری را برای این کشور ایجاد کند. جدا کردن روسیه از چین مساله ای است که از سوی هنری کسینجر در گوش ترامپ خوانده می شود. کسی که از ابتدای دوران ترامپ یکی از نزدیک ترین مشاوران او بود. اما کیسینجر درباره این همکاری صادق نبوده است. کیسینجر با درک محدود خود از روسیه، ماهیت چنین ترکیبی را جدی نگرفته است همانطور که ما با اطلاعات ناقص خود دلیل اینکه که اتحاد روسیه و چین در آینده جدایی ناپذیر خواهد بود را درک نکرده ایم. به همین دلیل است که موضع دولت باراک اوباما در قبال روسیه و امنیت عمومی با شکست مواجه شد. در این راستا دومین نصیحت هنری کیسینجر به دونالد ترامپ در آغاز ریاست جمهوری او لغو تحریم ها در ازای پیشرفت در خلع سلاح و اجرای موافقت نامه های مینسک بود. به دلیل آن که روسیه در حال حاضر در جنگ مستقیم و بزرگی حضور ندارد فرصت خواهد داشت در یک دهه آینده قدرت نظامی خود را گسترش دهد، اما در مقابل آمریکا در درگیری های زیادی حاضر است و به تبع این جنگ ها، تاثیر فرسایشی بر قدرت نظامی و گسترش قدرت نظامی این کشور خواهند داشت. پوتین استراتژی دولتی جدیدی درباره نیروی دریایی امضا کرده است که براساس آن، سلطه آمریکا بر آب های آزاد جهان را تهدیدی امنیتی خوانده و طبق آن تا یک دهه آینده قصد دارد به توان دریایی آمریکا برسد. بازیگری روسیه در خاورمیانه در سال های اخیر به یکی از نمونه های مشخص تلاش برای ارتقای نفوذ در منطقه و جهان تبدیل شده است. مسکو تلاش می کند شاخص های سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را گسترش دهد. از سوی دیگر، روس ها تلاش می کنند در زمینه توان سایبری نیز به دستاوردهای جدید دست پیدا کنند. تاثیرگذاری در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا یکی از قدرت نمایی های روسیه در عرصه سایبری بود.

واقعیت این است که ما در دنیایی زندگی می کنیم که پیچیدگی ها و چالش های فراوانی دارد و برخلاف دوران جنگ سرد دیگر نمی توان این چالش ها را با یک یا دو قدرت رفع کرد. لازم است تمام کشورها با همکاری یکدیگر به مقابله با این دشواری ها بپردازند. در این میان چین که به سرعت از نردبان رشد اقتصادی بالا می رود می خواهد نیرویی تاثیرگذار برای گسترش صلح و ثبات در جهان باشد. از این نظر برای رهبران چین بسیار مهم است ک کشوری با ثبات باشند و رابطه ای صلح آمیز با دیگر کشورها از جمله ایالات متحده داشته باشند. تنها در سایه همکاری این دو قدرت اول اقتصادی است که می توان امیدوار به حل چالش های جهانی باشیم.

منبع: راشا اینسایدر/ مترجم: روزبه آرش

کلید واژه ها: چین روسیه ایالات متحده امریکا جنگ سرد


نظر شما :