در سایه خصومت‌ورزی کشورها و دولت‌های منطقه‌ای

چگونه ایران از پس بحران‌های منطقه‌ای برآید

۰۶ شهریور ۱۳۹۵ | ۲۱:۳۰ کد : ۱۹۶۲۴۳۲ نگاه ایرانی خاورمیانه
محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: جدای از رژیم صهیونیستی که جمهوری اسلامی ایران هرگز آن را به رسمیت نشناخته است، ریشه خصومت های کشورهای منطقه علیه ایران به "تفاوت های هویتی" و "تفاوت در سطح قدرت و منافع" بین آنها باز می گردد.
چگونه ایران از پس بحران‌های منطقه‌ای برآید

محمد مهدی مظاهری، استاد دانشگاه

دیپلماسی ایرانی: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا همین چند سال گذشته، اسرائیل به همراه ایالات متحده آمریکا دو دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه ای و بین المللی بودند که با ایجاد ایران هراسی و اعمال انواع تحریم ها بر علیه کشورمان، سعی در کنترل قدرت ایران در سطح منطقه ای داشتند. با وقوع حملات یازده سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و عراق و درگیر شدن در جنگ های فرسایشی و بی نتیجه و به ویژه جایگزین شدن دموکرات ها به جای جمهوری خواهان، ایالات متحده آمریکا به تدریج به این نتیجه رسید که گزینه مداخلات مستقیم و نظامی در خاورمیانه با هزینه های بسیار و منافع اندک برای این کشور همراه است. در نتیجه دولت اوباما کوشید بحران های خاورمیانه پس از جنگ عراق را دیگر نه از طریق نظامی؛ بلکه با راهکارهای دیپلماتیک حل کند.

اینجا بود که کشورهای منطقه که تا کنون به اصطلاح از مداخلات آمریکا "سواری مجانی" می گرفتند، برآشفتند و کوشیدند به انحاء مختلف آمریکا را متقاعد کنند که به نقش سنتی خود در خاورمیانه ادامه دهد. رژیم صهیونیستی، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و ترکیه مهمترین رقبای جمهوری اسلامی ایران بودند که از تغییر سیاست های آمریکا احساس خطر کرده و هر یک به شیوه خود کوشیدند راه کاری برای مهار ایران در پیش بگیرند. در این راستا، پرونده هسته ای، محور مقاومت در سوریه، عراق و لبنان و کلیه کشورهای دارای نیروهای شیعه مبارز از جمله بحرین و یمن در برنامه کاری این کشورها قرار گرفت.

اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس به شدت بر برنامه هسته ای ایران تمرکز و تلاش کردند تا با خطرناک معرفی کردن این برنامه ها جلوی توافق بین المللی با ایران را گرفته و پرونده ایران را با حمله نظامی به کشورمان خاتمه دهند. ترکیه در مقطعی خواهان تغییر ساختار قدرت در سوریه شد و به همراه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به حمایت از تروریست ها برای ساقط کردن بشار اسد از قدرت پرداخت. همچنین اتحادی نامیمون بین اسرائیل و کشورهای عرب و مسلمان منطقه خصوصاً عربستان سعودی برقرار شد که محوریت آن ضربه به فرایند قدرتیابی ایران در منطقه بود.

بدین ترتیب می توان گفت جدای از رژیم صهیونیستی که جمهوری اسلامی ایران هرگز آن را به رسمیت نشناخته است، ریشه خصومت های کشورهای منطقه علیه ایران به  "تفاوت های هویتی" و "تفاوت در سطح قدرت و منافع" بین آنها باز می گردد. این حس تحقیر هویتی و تاریخی و نیز ترس از قدرت دیرپای منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران از زمان شکل گیری این کشورها در چند دهه اخیر همواره با آنها وجود داشته و حال در یکی دو سال گذشته به دلیل تغییر شرایط منطقه به نفع ایران و نیز توافق کشورمان با غرب و حل پرونده هسته ای بدون جنگ و درگیری، شکل حادتری به خود گرفته و در برخی اقدامات متهورانه همچون حمایت از تروریسم و جنگ افروزی تبلور یافته است.

حال در چنین شرایطی سیاست منطقی برای برخورد با این کشورها چیست و دولت یازدهم که سیاست خارجی خود را مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز و تنش زدایی با همسایگان قرار داده است، چگونه باید با اقدامات و تحرکات ضد امنیتی این کشورها برخورد کند؟ به نظر می رسد چند سناریوی مختلف در این زمینه قابل تصور است. سناریوی اول، پافشاری سرسختانه همه طرف ها بر ارزش ها و منافع خویش است که سبب اوج گرفتن تدریجی سطح اختلافات بین این کشورها شده و در نهایت به سمت رویارویی مستقیم و جنگ سوق پیدا می کند. هر چند تجربه ائتلاف عربی در یمن میزان ناکارامدی و عدم قابلیت جنگی اعراب را به خوبی نشان می دهد و از سوی دیگر قدرت و قابلیت های نظامی ایران بر کسی پوشیده نیست؛ اما بی شک رخداد جنگی دیگر در منطقه پر آشوب خاورمیانه به نفع هیچ کشوری نبوده و با نابودی زیر ساختها و تأسیسات این کشورها، دوره ای دیگر از بحران های اقتصادی و اجتماعی را بر آنها تحمیل می کند.

سناریوی دیگر یارکشی، کمک گرفتن کشورهای منطقه از قدرت های فرا منطقه ای و باز کردن پای آنها به تقابلات منطقه ای است. در این سناریو آمریکا و روسیه قدرت های فرامنطقه ای اصلی هستند که برای بالا و پایین کردن وزنه قدرت های منطقه ای فراخوانده خواهند شد. این سناریو تجربه ناکام دوران جنگ سرد را تداعی می کند و جز فراهم ساختن امکان مداخله قدرتهای فرامنطقه ای در امور کشورهای منطقه، فایده بلند مدت دیگری نخواهد داشت.

اما سناریوی منطقی تر پیگیری "راه حل های واقع بینانه منطقه ای برای بحران های منطقه ای" است. به این معنا که طرف های درگیر از قالب لفاظی های شعار گونه خارج شده و در یک فرایند واقع گرایانه و مصلحت اندیشانه تفاوتهای هویتی و شکاف منافع موجود بین خود را بپذیرند و برای حفظ منافع بلند مدت جمعی، از ایجاد تنش، تهدید منافع یکدیگر و مداخله در امور داخلی برخی کشورهای منطقه به ضرر سایر کشورها پرهیز کنند. البته عملیاتی شدن این سناریو نیازمند برگزاری نشست های مشترک و گفتگوی رو در روی  سران کشورهای منطقه است. با این وجود سامان دادن چنین فضای مذاکراتی و دیپلماتیک آن هم با مشارکت همه قدرت های رقیب در منطقه، نیازمند نوعی درک استراتژیک و بلوغ سیاسی است که متأسفانه در حال حاضر در بین سران کشورهای عربی وجود ندارد. بنابراین لازم است تا دولت ایران حزم اندیشی های لازم در این زمینه را انجام داده و با استفاده از پتانسیل های سازمان کنفرانس اسلامی یا قابلیت های دیپلماتیک برخی کشورهای بی طرف در عرصه بین المللی، برای کنترل تشنجات موجود گام های عملی لازم را بر دارد. 

انتشار اولیه: یکشنبه 31 مرداد 1395 / انتشار مجدد: شنبه 6 شهریور 1395

کلید واژه ها: خاورمیانه محمد مهدی مظاهری


نظر شما :