برنامه اوباما در سوریه؛ بستن مرز با ترکیه

۰۳ اسفند ۱۳۹۴ | ۰۲:۱۷ کد : ۱۹۵۶۶۵۸ سرخط اخبار

جنگ در سوریه در حال رسیدن به نقطۀ اوج خود است. ارتش سوریه با پشتیبانی بمب افکنهای روسی، در حال پیشروی در شمال حلب است تا ارتباط اپوزیسیون مسلح سوریه را با مرز ترکیه قطع کند. کردهای سوریه با پشتیبانی حملات هوایی ایالات متحده در حال بستن خطوط تامین مایحتاج داعش و گروههای تروریستی دیگر هستند. در پی انفجار روز 28 بهمن در آنکارا که به کشته شدن 28 نفر انجامید، دولت ترکیه تهدید به دخالت نظامی در سوریه کرده است. روز جمعه، باراک اوباما یک ساعت و بیست دقیقه، تلفنی با رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه صحبت کرد و از او خواست تا خوددار باشد.

 
به گزارش فرارو به نقل از ایندیپندنت، یکی از دیپلماتهای ارشد سابق در خاورمیانه به ایندیپندنت گفت: "ترکها و سعودی ها همواره سعی داشته اند که آمریکا را به ورطۀ اعزام نیروی زمینی به سوریه بکشانند." در همین راستا، سیاست ترکها و سعودی ها در سوریه پر بوده است از تهدید و بلوف، اما با این وجود، اتفاقات ناگهانی را نمی توان کنار گذاشت، نوعی اقدام نظامی حتی در صورت مخالفت آمریکا و روسیه نیز، از سوی ترکیه و عربستان قابل تصور است.
 
ایالات متحده می داند که اقدام نظامی ترکیه عمدتاً متوجه کردهای سوریه و یگانهای مدافع خلق (ی پ گ) خواهد بود که موثرترین متحد آمریکا در جنگ با داعش بوده اند. گزارش شده است که اوباما در گفتگوی با اردوغان گفته است که یگان های مدافع خلق نباید از پیشروی های اخیر ارتش سوریه در شمال حلب برای گسترش قلمروی خود استفاده کنند. اما در همان لحظه ای که این دو مقام مشغول صحبت بودند، اتحاد ایالات متحده و یگانهای خلق پیروزی مهم دیگری در شمال شرق سوریه به دست آوردند که کمتر مخابره شد. نیروهای دموکراتیک سوریه، که یک گروه نیابتی ی پ گ است، موفق شد با کمک حملات هوایی آمریکا، پایگاه قدرت مهم داعش را در شداده تصرف کند.
 
این خود دلیل دیگری است برای اینکه ایالات متحده رغبتی برای کنار گذاشتن اتحاد نظامیش با کردهای سوریه نداشته باشد. دیپلمات سابقی که در صورت محفوظ ماندن نامش حاضر به گفتگو با ایندیپندنت شده است، می گوید: "بیشتر از یک سال پیش، آمریکایی ها متوجه شدند که ترکها مرزشان با سوریه و داعش و جهادی های دیگری که در شمال سوریه هستند، را از شمال نخواهد بست. بنابراین، آمریکایی ها به دنبال بستن مرز از جنوب رفتند و به این منظور از کردهای سوریه کمک گرفتند." این برنامه ای است که حالا به نهایی شدن نزدیک شده است.
 
سیاستهای اوباما در سوریه، از زمان ظهور داعش در تابستان 2014، همیشه از آنچه که منتقدان سعی داشته اند القا کنند، منطقی تر بوده است. پیش از سقوط موصل، کاخ سفید در این که جنگ سوریه به این کشور محدود خواهد شد و باعث عدم ثبات مابقی خاورمیانه نخواهد شد، دچار اشتباه محاسباتی شدند. اوباما، تصوری بچگانه از داعش داشت، و جنبشی را که بدل به داعش شد با تیم بسکتبال خردسالانی مقایسه می کرد که می خواهند در ان بی ای بازی کنند.
 
اما اوباما، بیش از اغلب سیاستمداران این موضوع را درک می کند که دخالت ایالات متحده یا هر قدرت خارجی دیگری در سوریه، عراق یا افغانستان به چه سادگی می تواند به تقابلها و مناقشات منطقه ای دامن بزند. در سال 2004، از ژنرال دیوید پترائوس، که در آن موقع فرمانده تیپ 101 هوابرد در موصل بود، پرسیده شد که مهمترین توصیه ای که به جانشینش می کند چیست؟ او پس از قدری تامل گفت که توصیه اش این است: "هیچ گاه به یک گروه قومی، حزب سیاسی، قبیله، گروه مذهبی یا عنصر اجتماعی زیاد نزدیک نشوید."
 
این رویکرد منطقی است، هر چند که به سختی می توان آن را به کار بست. چرا که یک قدرت خارجی تحت فشار، از هر جا که بتواند متحدان محلی جمع می کند، بدون اینکه خیلی شخصیت آنها و انگیزه هایشان را مطالعه کرده باشد. برای مثال، ترکیه بر ایالات متحده فشار می آورد که برای آوارگان و اپوزیسیون مسلح معتدل در شمال سوریه، یک "منطقه امن" ایجاد کند. این ایده در وهلۀ اول ممکن است مهربانانه و حتی بشردوستانه به نظر برسد، در حالی که هدف اصلی ای که ترکیه از طرح این نظر دنبال می کند، جلوگیری از کردها در در اختیار گرفتن سرزمین های بیشتر است و تعریف ترکیه از گروههای "معتدل" ظاهراً جهادی های تندرویی نظیر احرارالشام را نیز که معمولاً متحد جبهه نصرت است را هم دربرمی گیرد.
 
دلیل اصلی نتایج فاجعه بار دخالتهای خارجی در لیبی، عراق و افغانستان از سال 2001 به این سو، این بوده که توجیه این اقدامات همواره اقدام علیه دشمنی شیطانی بوده است که مانع از به قدرت رسیدن یک اپوزیسیون معتدل و سکولار می شود. مشکل این بوده که در همۀ این موارد، چنین اپوزیسیون ایدئال اصلاً وجود نداشته است.
 
در عراق سال 2003، آمریکا ارتش عراق را منحل کرد؛ این اقدام را اغلب اقدامی احمقانه و غیرضروری می دانند که پل برمر، رییس حکومت موقت عراق آن را انجام داد، و نتیجۀ فاجعه بار آن دلزده شدن طبقۀ افسران سنی ارتش و ظهور القاعده در عراق بود. اما کسانی که از تحولات آن زمان عراق بیشتر اطلاع دارند، که انحلال ارتش را رهبران کردها و شیعیان عراق (که 80 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند) به آمریکایی ها توصیه کرده بود. آنها به درستی این تلقی را داشتند که نیروهای امنیتی عراق مهمترین نهادی بوده اند که از طریق آن اقلیت 20 درصد اهل سنت کشور می توانستند بر کشور احاطه داشته باشند. آمریکایی ها و متحدانشان نظیر بریتانیایی ها، نابخردانه، زمینه چین انقلابی قومی و فرقه ای شدند که عواقب انفجاری آن حتمی بود.
 
ده سال بعد جلو برویم: پس از حملات با گاز سمی در دمشق در آگوست 2013، ایالات متحده و بریتانیا تا آستانۀ دخالت نظامی علیه دولت سوریه پیش رفتند. بعضی ها به آن زمان به چشم فرصت از دست رفته ای برای حمایت از مخالفان معتدل در براندازی بشار اسد نگاه می کنند. در حقیقت اما، در آن زمان، ارتش سوریه اکثر نواحی پرجمعیت کشور را در اختیار داشت و در نتیجه هر نوع عملیات هوایی خارجی به همان طرزی که در لیبی انجام شد، انجام می شد و نتایجی که رقم می خورد نظیر آن چیزی می بود که هم اکنون در لیبی شاهد هستیم. چرا که همان موقع نیز داعش و النصرت و دیگر جهادی ها در میان مخالفین مسلح احاطه داشتند و قدرت را در دست می گرفتند.
 
اوباما مشخص است که در همان مراحل اولیه متوجه این موضوع شد و حتی به رسانه ها تاخت. او در سال 2014 گفت، این نظر که در مقطعی یک اپوزیسیون معتدلی وجود داشته "که در جایگاهی بوده که با یک ذره کمک تسلیحاتی از سوی ما، ناگهان نه تنها اسد که جهادی های بیرحم و کاملاً آموزش دیده را سرنگون کند، یک رویاپردازی است. و من فکر می کنم که مهم است که مردم آمریکا، و شاید حتی مهمتر از آنها واشنگتن و شرکتهای رسانه ای، این موضوع را درک کنند." این در زمانی بود که امثال دیوید کامرون، نخست وزیر انگلستان، هنوز در خواب و خیال بودند و از "70000 مبارز معتدل" در سوریه دم می زدند.
 
جنگ در سوریه از سه مرحله گذشته است: دوره ای کوتاه در سال 2011 که نیروهای محلی تحولات را رقم می زدند؛ 2012 تا 2014 که قدرتهای منطقه ای نظیر ترکیه، عربستان سعودی و ترکیه، نقش کلیدی در تحولات سوریه ایفا می کردند؛ و از 2014 تا 2016 که درگیری ابعادی بین المللی پیدا کرد. سه رویداد، شاخصۀ این دورۀ اخیر است، که در آن ایالات متحده و روسیه نقش تعیین کننده دارند؛ این سه رویداد عبارتند از: ظهور داعش در سال 2014؛ آغاز عملیات هوایی ایالات متحده به تعاقب آن؛ و شروع حملات هوایی روسیه حدود یک سال بعد از این اتفاق.
 
آمریکا و روسیه، امروز به بازیگران نظامی اصلی در سوریه بدل شده اند، و دیگر برای اینکه ترکیه و عربستان بتوانند این روند را به صورت موفق معکوس کنند، دیر شده است، هر چند که این بدین معنی نیست که تلاششان را نخواهند کرد.

کلید واژه ها: سوریه کردهای سوریه


نظر شما :