در سایه تطویل عملی شدن توافق میان عبدالله و احمدزی
شکست مذاکرات به معنای تجزیه افغانستان خواهد بود
دیپلماسی ایرانی: همچنان مساله شمارش آرا و اعلام برنده انتخابات، با چالش جدی در افغانستان مواجه است. هرچند که با وساطت آمریکا، سند توافقی میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمد زی امضا و بر تشکیل دولت وحدت ملی تاکید شده است اما اعضای ستاد هر کدام از نامزدها طرف مقابل را در عدم پذیرش توافق و مخالفت با تشکیل دولت وحدت ملی، متهم می کنند. از سویی دیگر پایان سال 2014 آغاز خروج نیروهای نظامی آمریکا و ناتو از افغانستان بوده و این مساله امنیت در آینده افغانستان را با چالش مواجه می کند. بر همین اساس در صورتی که توافق میان دو نامزد حاصل نشود، بیم شروع جنگ داخلی و سواستفاده دوباره طالبان از شرایط موجود خواهد رفت. هرچند که آمریکا خواهان خروج کامل نیروهای خود از این کشور نیست، اما جنگ داخلی و قدرت گرفتن دوباره طالبان، چالش هایی جدی را برای افغانستان ایجاد می کند که به گفته برخی کارشناسان، احتمال تجزیه این کشور به دو بخش پشتون و تاجیک دور از دسترس نخواهد بود. در خصوص تبعات پذیرش یا عدم پذیرش توافق میان دو نامزد با پیرمحمد ملازهی کارشناس مسایل افغانستان و پاکستان گفت وگو کرده ایم که متن آن به شرح زیر است :
سخنگوی ستاد عبدالله عبدالله اعلام کردند که حامد کرزی مخالف تشکیل دولت وحدت ملی بوده و کرزی خواهان به سرانجام رسیدن امضای سند توافق میان دو نامزد نیست. دلیل طرح این مساله چیست و آیا فکر می کنید که طرف مقابل به معنای واقعی کلمه به دنبال تقسیم قدرت است؟
دیدگاه آقای کرزی نسبت به تشکیل دولت وحدت ملی، منفی است چرا که راه حلی که مشکلات را پاسخ دهد و دو نامزد را نسبت به اینکه پس از بازشماری آرا درکمال صلح و آرامش نتیجه را بپذیرند ، وجود ندارد. مساله دیگری وجود دارد که در حال حاضر دو گروه در جبهه عبدالله عبدالله هستند. یک گروه بر این باورند که دولت و شخص احمدزی و همچنین قوم پشتون زیر بار توافق نخواهند رفت؛ بنابراین مصلحت در این است که تصمیم خود را پیش برده و عملی کنند. راهکار این گروه هم شکل دادن دولت موازی است . تشکیل دولت موازی به معنی استقبال از یک جنگ داخلی است و معلوم نیست که در سایه تحقق آن وضعیت افغانستان به کدام سو می رود: یا تجزیه قومی شکل می گیرد یا شرایطی به وجود خواهد آمد که با تحت فشار قراردادن عبدالله او را به کوتاه آمدن از مواضع ش وادار کنند. در این روند بازی به گونه ای پیش خواهد رفت که عبدالله انتظاری مبنی بر اینکه توزیع قدرت واقعی صورت بگیرد، نداشته باشد. به عبارتی آنها عبدالله عبدالله و تیمش را وارد بازی می کنند اما نه تحت شرایطی که احساس دریافت امتیازهای بیشتر داشته و امیدوار باشند که می تواند به طور کامل در ساختار قدرت شرکت کنند. به خصوص اینکه در حال حاضر یک دیدگاه، به دنبال انحصار قدرت و طرف دیگر به دنبال توزیع قدرت و ایجاد فرایندی به منظور تبدیل نظام ریاستی به نظام پارلمانی و فدرالی در دو سال آتی است.
آیا عدم تشکیل دولت وحدت ملی و عدم امضای توافق باعث به تقابل کشیده شدن دو نامزد نخواهد شد؟
متاسفانه این توافق با میانجیگری آمریکایی ها بود. در حالی که اگر ابتکار عمل در دست خود افغان ها قرار داشت، به نفع آنها می بود. با این حال ابتکار عمل از دست آنها خارج شده است.در حقیقت جان کری از وجود اختلاف نظر میان دو کاندید استفاده کرد. عدم به نتیجه رسیدن این توافق به معنای ادامه بحران در افغانستان است. البته بحران به دلیل حضور نیروهای نظامی آمریکا و ناتو نمی تواند ادامه داشته باشد اما فراموش نکنیم که آمریکا قرار است تا پایان سال 2014 بر اساس استراتژی تعیین شده بخش اعظمی از نیروهای خود را خارج و امنیت را به افغان ها واگذار کند. هرچند که شرایط داخلی به گونه ای است که افزایش تنش بین عبدالله عبدالله و احمد زی وجود دارد، ولی حضور نظامیان این فرصت را به آنها نخواهد داد. اگر شرایط از کنترل خارج شود، با توجه به اختلافات موجود و مباحث مطرح شده در خصوص تشکیل دولت موازی و مسلح شدن مجاهدین، شرایط خطرناکی بر افغانستان حاکم خواهد شد و بازی به گونه ای پیش خواهد رفت که طرفداران عبدالله باید با طالبان، قومیت پشتون و حاکمیت رودرو شوند. از این رو به نظر می رسد عبدالله عبدالله هوشیارانه عمل و مسیری را انتخاب کرد که طرفدران افراطی خود را کنترل و گروه های میانه رو را تقویت کند تا اگر اتفاقی روی داد، به تفاهم برسند و دولت وحدت ملی را تشکیل دهند و شرایط برای انتقال قدرت به صورت مسالمت آمیز فراهم شود.
تا چد امکان دارد در صورت عدم تشکیل دولت وحدت ملی و همچنین عدم توافق میان دو نامزد، آمریکا همان رویکردی که در قبال عراق در پیش گرفته است را برای افغانستان در نظر بگیرد؟
بعید می دانم. زیرا وضعیت عراق با افغانستان متفاوت است. آمریکا در بحرین، عربستان و کویت حضور دارد، بنابراین نیاز چندانی برای حضور در عراق نداشت، جز اینکه باید دردسر بیشتری را تحمل می کرد و هزینه بیشتری می پرداخت. حتی با حضور داعش در عراق و درخواست های مالکی مبنی بر کمک های نظامی باز آمریکایی ها تمایل چندانی برای حضور نداشتند. زیرا عراق برای آنها به اندازه افغانستان مهم نبود. در مورد افغانستان، مساله تنها این کشور نیست؛ بلکه مساله کنترل منطقه، چین و روسیه است. مساله افغانستان، مساله تشدید رقابت میان چین، روسیه و آمریکا در آسیای مرکزی و جنوب غرب آسیاست. این عامل ایجاب می کند که آمریکایی ها در افغانستان حضور داشته باشند. بنابراین بعید است در صورت عدم امضای قرار داد امنیتی، تجربه عراق را تکرار کنند. این واقع بینانه نیست. در عین حال آمریکا امیدوار است طالبان وارد روند مصالحه ملی شود. در این زمینه تلاش هایی صورت داده و حتی با پاکستانی ها نیز در حال کار بر روی این مساله هستند تا به نوعی طالبان را قانع کنند وارد مصالحه ملی شوند و در قالب قدرت محلی در منطقه پشتون نشین حضور داشته باشند. بنابراین سیاست آمریکا خروج از افغانستان نیست، بلکه با توجه به اهداف استراتژیکی که در رابطه با ایران، چین، روسیه و هند دارند، به دنبال مدیریت شرایط حاکم بر افغانستان هستند.
عدم توافق بین دو نامزد چه پیامدهایی را برای افغانستان در پی خواهد داشت؟
برداشت من این است که توافق حاصل می شود. هرچند که مشکلاتی وجود دارد اما راه دیگری نیست. چانه زنی های سیاسی نیز بیشتری به دلیل امتیاز گیری های طرفین از یکدیگر است. با این حال اختلاف نظر ها زیاد است. شاهدیم که حتی بر سر مساله چگونگی شمارش آرا و نحوه تکفیک آرای پاک از ناپاک اختلاف وجود دارد. البته این مشکلات بدان معنا نیست که توافق زیر سوال می رود و طرفین به مواضع قبلی خود باز می گردند، به نحوی که عبدالله عبدالله دولت موازی اعلام کند و طرفدارانش مسلح شوند یا در مسیر تجزیه افغانستان پیش بروند. در حال حاضر برخی از گروه های تاجیک معتقد به تجزیه این کشور به دو منطقه شمال و جنوب هستند که جنوب و شرق پشتون نشین و شمال ازبک، تاجیک، هزاره و دیگر قومیت ها. البته در مساله تجزیه افغانستان زمینه های خارجی هم وجود دارد. به دلیل رقابت های منطقه ای روسیه و آمریکا طرح تجزیه وجود دارد. طرحی که مناطق پشتون نشین را یکپارچه کند که این مقدمه تشکیل کشور پشتون نشین خواهد بود. از طرف دیگر روس ها نگران تسلط گروه های رادیکال اسلامی مانند طالبان و القاعده هستند که در آسیای مرکزی حضور داشته و امریکایی ها می تواننند با تقویت آنها علیه روس ها فعالیت کنند. بنابراین این روس ها ترجیح می دهند یک کشور تاجیک در شمال افغانستان به وجود بیاید. در عین حال آمریکایی ها نیز کشوری برای اسماعیلیان ایجاد کنند که از بدخشان تاجیکستان شروع و تا بخش هایی از پاکستان و افغانستان و منطقه ای در شمال کمشیر کشیده شود تا چین و روسیه را تحت فشار قرار دهند. به همین دلیل امکان دارد سیاست بین الملل در نهایت به حمایت از این طرح ها منجر شود. اینکه شرایط برای اجرای یکی از این طرح ها مساعد هست یا نه، موضوع دیگری است اما اگر توافقی بین آقای عبدالله عبدالله و آقای اشرف غنی احمد زی حاصل نشود و به شکست بیانجامد، به نظرم یکی از این طرح ها عملیاتی می شود.
نظر شما :