محمد ابراهیم طاهریان در نشست " نگاهی به همکاری های سیاسی - امنیتی پاکستان و عربستان " :
ایران نگران همکاری های ریاض - اسلام آباد نباشد
دیپلماسی ایرانی: محمد ابراهیم طاهریان سفیر سابق ایران در پاکستان در نشست " نگاهی به همکاری های سیاسی _ امنیتی پاکستان و عربستان " که در محل سایت دیپلماسی ایرانی برگزار شد، به بررسی ساختار حکومتی پاکستان و همچنین ظرفیت های موجود این کشور و دلیل روابطش با عربستان پرداخته است. متن سخنان او به شرح زیر است:
جمهوری اسلامی پاکستان از بدو تولد کشور دریافت کننده کمک بود. این مساله به دلیل ضعف در زیرساخت ها، تازه تاسیس بودن، وضعیت طبیعی و مدیریت کشور، شرایطی را به وجود آورد که پاکستان از ابتدا به عنوان کشور پرجمعیت مسلمان در منطقه نیازمند دریافت کمک از خارج بود. درواقع این یک اجبار برای پاکستان بود. پاکستان بیشترین کمک را تا دوران ضیا، از کشورهای غربی و ایران دریافت می کرد. بنابراین نگاه نظام پاکستان به اداره کشور مبنی بر دریافت کمک از بیرون است.
پس از کودتای ضیا علیه بوتو، کمی شرایط متفاوت شد. زیرا یک دولت غیرانتخابی برسر کار آمد که نیاز به دریافت کمک داشت در حالی که شرایط منطقه هم تغییر کرد. از طرفی کمک ها از طرف اولین کشوری که پاکستان را به رسمیت شناخت یا کم یا قطع شد. بنابراین فکر می کنم این مساله از سر انتخاب نبود. در کنار کمک های غربی، دریافت کمک از کشورهای عربی نیز شروع شد. بیشترین کمک را سعودی ها انجام می دادند. گاهی در این فرمول تغییراتی ایجاد می شد به نحوی که اگر دولت منتخب بر آمده از آرای مردم بود، سعی می کرد توازنی در رفتار حوزه سیاست خارجی هم در منطقه و هم فرامنطقه ای ایجاد کند. این مساله شامل دریافت کمک هم می شد ولی باز چندان حق انتخاب وجود نداشت. زیرا در منطقه به غیر از یک کشور خاص عربی دیگر کشورها حاضر به کمک کردن نمی شدند. کشوری با 185 میلیون جمعیت نیاز به کمک داشته و این کمک ها از طریق عربستان صورت می گرفت. البته کشور ژاپن را نیز ما در تقسیم بندی ها جزو کشورهای غربی قرار می دانیم.
دولت های منتخب سعی می کردند تا جایی که ممکن است هم در ظاهر امر و هم اینکه اگر مقدور بود و منابعی نیز وجود داشت، از منابع مختلف که خیلی به صورت آشکار به جای مشخصی وابسته نباشد، استفاده کنند. این دولت منتخب یا حزب مردم یا حزب مسلم بوده است که البته این بار استثنایی به وجود آمده است. رهبر حزب حاکم که رییس دولت نیز هست، حدود 10 سال مهمان عربستان بوده است. درحقیقت اگر وساطت عربستان نبود، مشخص نبود که کودتای مشرف چه بر سر نواز می آورد. اگر بخواهیم افراطی نگاه کنیم، نواز هم جانش را مدیون عربستان است و هم اینکه در این کشور زندگی مرفهی داشته و فعالیت های اقتصادی بسیاری هم داشته است.
بنابراین تفاوت این دوره نسبت به دوره های قبل به دلیل وجود این استثنا است. پاکستان کشوری است دریافت کننده کمک آن هم به اجبار از غربی ها و عرب ها ولی اکنون شخصی در راس هرم قدرت ایستاده است که ده سال مهمان عربستان بوده و روابط ویژه تری با ریاض دارد. این دولت نیز در سطح فدرال و در سطح ایالت ها تقریبا اکثریت آرا را دارد مگر در یکی دو مورد. از این رو رفت و آمد های سعودی ها زیاد شده که این به طور طبیعی فشاری را بر دولت وارد می کند. از طرف دیگر بحث های تحریمی و ارتباط پاکستان با ایران نیز بر فشارهای وارده بر این کشور افزود. از طرفی فشارهای ناتو به دلیل خروج از افغانستان بر روی سیاست های نظام پاکستان و دولت این کشور هم اعمال می شود. وضعیت کنونی سوالی را مطرح می کند مبنی بر اینکه آیا ترتیبات ویژه ای در منطقه حول محور عربستان_ پاکستان در حال شکل گیری است؟ به نظرم چندان نمی توان گفت که اتفاق ویژه ای روی داده است. این روابط بر اساس واقعیت ها و نیاز از سر اجبار نه انتخاب شکل می گیرد.
افکار عمومی به طور عموم و نظام که شامل بخش منتخب و غیر منتخب در پاکستان است، چندان علاقه مند نیست که به دلیل نوع رابطه ای که بین دهلی و اسلام آباد وجود دارد، روابط اسلام آباد_ تهران تحت فشار خاص قرار گیرد. هرچند که مسایل ایران و پاکستان بر سر افغانستان سر جای خود قرار دارد. نظام در پاکستان که شامل دولت و غیر دولت بود، سرمایه گذاری هنگفتی در جریان افراط در افغانستان متحمل شد که با وجود ظرفیت های محدود پاکستان در حوزه دیپلماسی، اقدام پر هزینه ای بود و دولت افراطی در افغانستان در چارچوب آن به رسمیت شناخته شد. پاکستان آشکارا به حمایت از دولت افراط در افغانستان پرداخت و البته دو کشور عرب نیز در جریان افراط بودند ولی درنهایت دولت افراط پوچ شد. جریان افراط از بین رفته و نظام و دولت منتخب در افغانستان بر سر کار آمد. ایران چه در دولت اصلاحات و چه در دولت اخیر نیز تمام وقت از دولت قانونی و انتخابات مردن در افغانستان حمایت کرده است. سیاست آشکار و غیر آشکار ایران مبتنی بر توسعه امنیت افغانستان بود. مواضع ایران با نوع رفتاری که کلیت نظام پاکستان در افغانستان انجام می داد، همخوانی نداشت. نگاه یا منافع دو کشور ایران و پاکستان در افغانستان در تعارض بوده است. نوع نگاه ایران مبتنی بر توسعه و امنیت افغانستان است که البته این هم موضوع جدیدی نیست.
بنابراین اتفاق جدیدی در کلیت روندها شکل نگرفته است. آن چیزی که روی داده یک اجبار بوده و بر اساس اجبار قاعدتا ترتیبات استراتژیک به هم نمی خورد. هر کسی که زمام امور در پاکستان را در دست داشته و دارد چه منتخب باشد یا غیرمنتخب این درک را دارد که نباید خیلی رفتار افراطی داشته باشد مگر اینکه افسار کار از دستش در رفته باشد.
با این حال مساله همان استثنا است و رفت و آمدهای غیرمتعارفی که در اوایل کار صورت گرفت نشات گرفته از همین مساله است و به نظر می رسد که دولت پاکستان کم کم خودش را پیدا می کند. بقیه بخش های نظام هم روال کلی را دارد. کارگران پاکستانی در صنعت و بازرگانی کار می کنند زیرا دنبال شغل هستند چه نظام بخواهد و چه نخواهد. به همین دلیل از ظرفیت های موجود در حوزه مختلف در عربستان استفاده می شود.
بنابراین مسایل استراتژیک منطقه این اجازه را نمی دهد که ائتلاف تازه یا یک ظرفیت میان دو کشور به وجود بیاید. اسلام آباد با همه محدودیت ها و فشارهایی که دارد به دنبال بازساری روابطش با تهران است. رفت و آمدهای زیادی طی هفته های گذشته صورت گرفته و رییس دولت پاکستان در آینده به ایران می آید. در عین حال یک سری ظرفیت های ثابت وجود دارد که بر هم زدن آن کار سختی است. ظرفیت های ثابت که اکثرا در جغرافیا، تاریخ، ملت، فرهنگ و دین ایران هم وجود دارد و خیلی نمی توان آن را دستکاری کرد.
این اتفاقات زود گذر است و ایران هم باید به آن توجه داشته باشد. مثلا در مورد فروش انرژی پاک و ارزان یک نگاه وجود دارد مبنی بر اینکه این یک عمل صرف اقتصادی است و نگاه دیگر اینکه در کنار مسایل اقتصادی، مسایل ژئوپولتیک ، سیاسی و امنیتی هم وجود دارد. شما با کشوری روبه رو هستید که 185 میلیون جمعیت داشته و زیرساخت هایش تحت فشار است. بسیار از شهرهای پاکستان در نصف روز برق ندارد. باید در برخی حوزه ها توجه بیشتری داشته باشیم و سخت گیری نکنیم. زیرا نرخ امنیت بسیار بالا بوده و یک پدیده جمعی است. نمی توان به دور خود حصار بکشیم تا هم وضعیت اقتصادی و هم امنیتی را ارتقا دهیم. ما در آسیا و منطقه ای زندگی می کنیم که در حوزه شرقی ما بالغ بر 200 میلیون جمعیت زندگی می کند که تقریبا درآمدشان 10 به 1 بوده و مساله نگاه غنی به فقیر است. بخش های تصمیم ساز به این مساله توجه داشته باشند. اگر به این مساله توجه شود و نگرانی هایی که ممکن است در رسانه ها مطرح می شود، وجود نداشته باشد، بحث افراط هم لزوما به پاکستان بر نمی گردد. زیرا نظام پاکستان به لحاظ افراط تحت فشار است. اگر ما نگاه وسیع تری نسبت به روابطمان با همسایگان داشته باشیم، دیگر دغدغه های مطرح شده به وجود نمی آید.
نظر شما :