نگاهی به رویکرد عربستان در قبال ایران در 35 سال گذشته

ریاض ناچار به تغییر استراتژی خواهد شد

۱۴ فروردین ۱۳۹۳ | ۱۹:۴۹ کد : ۱۹۳۰۷۷۱ اخبار اصلی خاورمیانه
امیر موسوی کارشناس مسایل استراتژیک و منطقه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی رفتارهای عربستان در سیاست خارجی قبل از بروز بحران در سوریه و توافق ایران با کشورهای 5+1 و بعد از آن به تغییر رویکرد و سیاست این کشور در آینده با توجه به تغییر قدرت در ساختار حاکمیتی و همچنین تغییرات موازنه ای قدرت در منطقه پرداخته است.
ریاض ناچار به تغییر استراتژی خواهد شد

دیپلماسی ایرانی: سیاست عربستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا شروع درگیری ها در سوریه به صورت غیر مستقیم از طریق تحریک طرف های مختلف در منطقه و همچنین تحریک قدرت های بزرگ علیه ایران بوده است. اقدامات این کشور معطوف به فعالیت های تبلیغاتی در حوزه مباحث مذهبی و ترویج اندیشه های وهابی علیه اندیشه های اهل بیت از طریق انتشار کتاب ها، خطابه ها و رسانه های مختلف بوده است. عربستان هیچگاه به صورت مستقیم وارد درگیری با ایران نمی شد. اما پس از شروع بحران در سوریه و همچنین پس از امضای توافق نامه میان ایران و کشورهای عضو 5+1 عربستان سیاست های قدیمی خود را کنار گذاشته و وارد برخورد مستقیم شد. به نحوی که لحن مسئولان سعودی حتی قبل از بیماری شدید پادشاه، ملک عبدلله و همچنین بندر بن سلطان، ترکی الفیصل و دیگران موضع گیری علنی علیه جمهوری اسلامی ایران بوده و در مناطق مختلف وارد درگیری شدند. در مورد اوضاع یمن به صراحت اعلام کردند برخوردشان با حوثی ها به دلیل طرفداری از ایران است. همچنین در لبنان نیز برخورد با حزب الله را به دلیل حمایت های ایران از این گروه اعلام کردند. در مورد سوریه، عراق و حتی بحرین نیز همین سیاست را دنبال کرده و اعلام کردند، اجازه نخواهند داد ایران در این کشور حاکم شود. قطع رابطه مراکش و اردن با ایران نیز به دلیل فشارهای عربستان بوده است. آنها حتی حمایت های خود از مقاومت را برداشتند، به این دلیل که این گروه توسط ایران مورد حمایت قرار می گیرد. عربستان به سمت سازش و توسعه مشترک با صهیونیست ها علیه ایران حرکت کرد. برخورد و انتقادهای این کشور با آمریکا و حتی انصراف از عضویت شورای امنیت و ریاست آن که برعهده یکی از اعضای غیردائم است، به دلیل اوج گرفتن عصبانیت این کشور پس از توافق نامه ژنو است.

تا پیش از بحران سوریه و توافقنامه ژنو، موضوع جزایر سه گانه تنها محدود به بیانیه های اتحادیه عرب و کمرنگ مطرح می شد اما در حال حاضر به صورت علنی می گویند ایران همه منطقه عربی را در اختیار گرفته و باید به رویارویی بپردازیم. عربستان حتی اعلام کرده با اسرائیل مشکلی نداشته و آن را خطری برای خود و کشورهای عرب نمی داند. اما معتقد است ایران وارد فازی شده که برای منافع کشورهای عربی و رژیم های عربی خطر ناک است. از این رو همکاری های خود را القاعده را علنی کرده است. در مقابل نیز آمریکا و سازمان های بین المللی نیز سکوت کرده و چشم خود را بر همکاری های عربستان با القاعده بسته اند. بندر بن سلطان القاعده را به عنوان برگ برنده ای برای منافع عرب می داند. بر این باورم که عربستان نزاکت دیپلماتیک را کنار گذاشته است. عربستان نسبت به تحولات روی داده در منطقه احساس خطر می کند. در حال حاضر ملت های منطقه بیدار شده اند و دیگر حرف های گذشته دولت ها مورد پسندشان نیست. مسئولان این حکومت ها نیز متوجه شده اند که دنیا نیز این شرایط را نمی پذیرد. در عین حال تفاهم های صورت گرفته ایران با کشورها و رویکرد جدید قدرت های بزرگ با ایران را تیر خلاصی بر حاکمانشان می دانند.

پس از کهولت سن و بیماری ملک عبدلله، فرادی قدرت را در دست گرفتند که سیاست خارجی کاملا متفاوتی با پادشاه را ترسیم کردند. در حاکمیت عربستان در گروه تندر و میانه رو وجود دارند. گروه تندرو تمایلی به حل و فصل مسایل از راه سیاسی ندارد. دلیل حمایت این گروه از تروریسم نیز اقداماتی است که تکفیری ها خلاف منافع ایران و مقاومت انجام می دهند. همچنین تفکیری ها به نفع رژیم صهیونیست و ارتجاع عرب دست به شیعه کشی، سنی کشی و مسیحی کشی زده و کاری به استبکار منطقه ای ندارند. حمایت از این گروه ها نیز توسط یه شخص مهم در عربستان یعنی بندر بن سلطان، سعود الفیصل و ترکی الفیصل  صورت می گیرد. با توجه به این بودجه وزارت خارجه عربستان مستقل بوده و سهمی از فروش نفت را در اختیار دارد، از این رو امکانات فراوانی برای حمایت از گروه های تروریستی فراهم می آورد.

تغییر شرایط

اما به نظر می رسد شرایط به گونه ای دیگر در حال رقم خوردن است. از طرفی بندر بن سلطان غایب شده و سعود الفیصل نیز در جایگاه دیگری است. گروه های تندرو نیز زیر نظر شخص ملک عبدالله و فرزندانش قرار گرفته اند. از سویی دیگر آمریکا نیز خط جدیدی را در پیش گرفته با دعوت از محمد بن نایف وزیر کشور به آمریکا، توافقات و تقسیم کارهای مهمی را تدارک دیده اند. فکر می کنم آمریکا در صدد مدیریت جدید در عربستان سعودی بود که بتواند شرایط جدید در منطقه جوابگوی تحولات منطقه باشد. جمهوری اسلامی ایران توانست به وسیله تیم دلپلماسی خود غربی ها به خصوص آمریکا را به لحاظ تندروی ها خلع سلاح کند. آمریکا بر سر دوراهی قرار گرفته که یا با ایران تفاهم همه جانبه داشته باشد یا  شکست بزرگ سیاسی را بپذیرد؟  از سوی دیگر ارتش سوریه توانسته مناطق حساس این کشور را از کنترل تروریست ها خارج کند. همچنین حزب الله موفق شده دولت را تشکیل دهد. در حالی که 14 مارس طی ده ماه نسبت به حضور حزب الله در کابینه مقاومت می کرده اما سرانجام شکست خورده و پذیرفته که حزب الله در دولت حضور داشته باشد. اینها نتیجه شکست سیاست های عربستان است. به همین دلیل عربستان وارد فاز جدیدی می شود. فازی که تعامل با کشورهای قدرتمند منطقه ای است؛ ایران و ترکیه. در عین حال نسبت به عراق نیز تجدید نظر خواهد کرد. تصورم بر این است افرادی مانند التویجری در دفتر پادشاه، متعب پسر پادشاه و همچنین محمد بن نایب وزیر کشور، اقداماتی را صورت دهند تا عربستان وارد فاز جدید و تعامل با منطقه شود.

در این میان رویکرد قطر نیز نسبت به مسایل تغییر کرده است. حضور وزیر خارجه قطر به تهران موید این مساله است. قطری ها زودتر از سعودی ها متوجه اوضاع می شوند. به محض اینکه اوضاع در سوریه به سمت دیگری پیش رفت و شرایط به نفع سیاست های آنها نبود، سیاست های خود را در قبال سوریه تغییر دادند. پس از تغییرات در سوریه، حکومت قطر، نخست وزیر خود را که علمدار درگیری در سوریه بود را طی 24 ساعت برکنار کرد همچنین رییس ستاد مشترک قطر نیز به خاطر کمک های نظامی به شورشان برکنار شد. از سویی دیگر همزمانی سفر وزیر خارجه قطر و وزیر خارجه عراق به ایران، نشان از شکل گیری محور جدیدی در منطقه است. این نشان می دهد که هم قطر و هم عراق به ایران به پناه آوردند. ایران نیز توانست این دو کشور را هماهنگ کرده در آینده نیز شاید ترکیه و لبنان و صورت حل مسایل سوریه، به این محور ملحق شوند. این رو عربستان مجبور خواهد بود روابط ویژه ای با ایران داشته باشد.

کلید واژه ها: عربستان امیر موسوی ویژه نامه نوروز 93


نظر شما :