ریاض به دنبال یاران جدید در بیروت است

تغییر محاسبات عربستان در لبنان

۱۴ شهریور ۱۳۹۲ | ۱۶:۳۲ کد : ۱۹۲۰۹۰۸ اخبار اصلی خاورمیانه
سلسله تغییراتی که در زیربنای داخلی حکومت عربستان ایجاد شده، سبب شده است تا پرونده لبنان به دست بندر بن سلطان، رئیس سازمان امنیت این کشور بیفتد.
تغییر محاسبات عربستان در لبنان

دیپلماسی ایرانی: در چند ماه گذشته عربستانی که هم پیمانان لبنانی اش می شناسند، تغییر کرده است. سلسله تغییراتی که در زیربنای داخلی حکومت عربستان ایجاد شده، سبب شده است تا پرونده لبنان به دست بندر بن سلطان، رئیس سازمان امنیت این کشور بیفتد. قبل از این تحول گزینه های آسان و متعددی وجود داشت که شخصیت های لبنانی به آْن رجوع می کردند و می توانستند خط ارتباطی خود را با عربستان از طریق آنها حفظ کنند: از امیر مقرن بن عبدالعزیز تا سفیر سابق عربستان در لبنان، عبدالعزیز خوجه و دیگران.

حتی در همین اواخر ستاره خالد التویجری که دفتر پادشاهی را اداره می کند، بلند بود و توانسته بود تاثیرات بسیاری بر تصمیم های پادشاه بگذارد، تا آن جا که توانسته بود در کنار دیگر امرای خانواده سلطنتی موقعیتی ممتاز برای خود دست و پا کند. پادشاه عربستان توانسته بود نوعی توازن میان التویجری – که بنا به موقعیت و سمتش وقت های ملاقات پادشاه را با شخصیت های عربستانی و خارجی را تنظیم می کند – و امیر سلمان بن عبدالعزیز، ولیعهد ایجاد کند. از دریچه این توازن، مثلا پروژه تمام سلام برای تشکیل دولت لبنان که هنوز موفق به تشکیل نشده، به سرانجام رسید. طبیعتا بندر نمی تواند تصمیم های سلمان را وتو کند اما او نیز مجبور شد از سلام به عنوان یک دستور العمل عربستانی در لبنان حمایت کند، به خصوص که اولویتش سوریه است و می خواهد در سایه آن این پرونده را پیش ببرد، طبیعتا در این میان نه سیاست بلکه امنیت است که برای ارتباط گرفتن با حزب الله برای بندر مهم است.

افراد نزدیک به اداره های تصمیم گیر در عربستان می گویند که در این میان اهمیت جایگاه سمیر جعجع، فرمانده نیروهای لبنانی موسوم به فالانژها در لبنان کاهش یافته است، به رغم این که هنوز مورد توجه قرار دارد. از سوی دیگر آن چه باعث تشکیل جبهه ای هم پیمان لبنانی – عربستانی می شود اصول اعتقادی است نه سیاسی یا مصلحتی یا موسمی مثل فردی چون ولید جنبلاط، رهبر درزی های لبنان و رئیس حزب سوسیالیست پیشرو.

به طور خلاصه باید گفت که در زمان ورود لبنان به «مرحله بندری» دیگر عربستان مسئولیتی برای جعجع در لبنان ندارد که بخواهد تعریف کند. آن چه برای رئیس سازمان امنیت عربستان مهم است و به آن بیش از همه اهمیت می دهد وجود ریشه های اعتقادی و امنیتی ضربه زننده به حزب الله نزد جریان های رقیب است، یعنی سنی های سلفی، برای همین است که توپ تشکیل حکومت را در زمین جنبلاط می اندازد چرا که از لحاظ سیاسی توانایی بر هم زدن موازنه ها را در لبنان دارد و وقتی که توپ در زمین او باشد به ناچار مجبور به تخریب روند بازی سیاست می شود.

مساله ای که باز هم به سود جعجع نیست، جایگاه بندر نزد نهادهای امنیتی ایالات متحده امریکا است که بیش از همه در منطقه عربی به وی نزدیک هستند. پیش از این مسئولیت تشکیل جبهه ای مسیحی که با مخالفان سوریه کاملا هماهنگ باشد، از سوی ریاض به سمیر جعجع سپرده شده بود، اما او نتوانست هیچ کاری در این زمینه انجام دهد. به ویژه زمانی که میشل عون، در اوج بحران سوریه از این کشور دیدار کرد و با مقام های ارشد سوری به گفت وگو نشست، در آن موقع ریاض بیش از پیش از عملکرد جعجع خشمگین شد و اوج این خشم زمانی بود که بشاره الراعی، کادرینال مسیحی های مارونی در اوج حوادث سوریه به دمشق سفر کرد که این سفر باعث شد تا این گونه قلمداد شود که مسیحیان مشرق شامات طرف نظام بشار اسد هستند. در آن زمان عربستانی ها به صراحت می پرسیدند: «پس جعجع چه می کند؟»

این صحیح است که ریاض کمک های خود را از جعجع قطع نکرده است، به رغم این که بعد از انتخابات مجلس همه لبنانی ها از ریاض این مساله را مطالبه کرده بودند، اما در مرحله بندری ریاض بیشتر تمایل دارد که به جریان های سلفی ای که در برابر حزب الله ایستاده اند، کمک کند، عملیاتی که بندر شخصا هدایت آن را بر عهده دارد.

ماه ها است که سمیر جعجع سفری به عربستان یا کشورهای حوزه خلیج فارس نداشته است، مساله ای که بسیاری از آن این گونه برداشت می کنند که ریاض بیشتر تمایل دارد تا تغییر نگرشی در مردان لبنانی اش ایجاد کند و جعجع را تنها «هم پیمانی عادی» برای خود می داند. به ویژه پس از حوادث 7 می 2008 و آغاز حوادث سوریه در مارس 2011 که او در آن زمان «سوپر استار» چهره های لبنانی نزدیک به عربستان بود که به طور مرتب به ریاض و پایتخت های عربی منطقه خلیج فارس سفر می کرد و مورد استقبال مقام های عالی رتبه عربستانی قرار می گرفت. در آن موقع از جعجع به سه دلیل استقبال گرم و پرشور به عمل می آمد، اول از همه برای این بود که قرینه جنبلاط محسوب می شد، حتی از او بهتر بود برای این که نوعی دشمنی اعتقادی با حزب الله داشت و بر خلاف بسیاری از احزاب و جریان های دیگر مخالفت او مصلحتی نبود. دوم این که جعجع به مقام های عرب حوزه خلیج فارس گفته بود که از نقشی که در دوران جنگ های داخلی لبنان داشت پشیمان است و این پشیمانی را مورد به مورد در رسانه های عربی اعلام کرده بود، از مواردی که باعث ایجاد خشم نزد اعراب این حوزه شده بود، مثل کشتن رشید کرامی، نخست وزیر اسبق تا دور شدنش از گزینه هایی که به نوعی با اسرائیل ارتباط داشتند و به مصلحت خط عربی علیه ایران و هم پیمانانش در مشرق عربی مثل سوریه و حزب الله فعالیت می کردند. ثالثا، جعجع موفق شده بود اعراب خلیج فارس را قانع کند که با توجه به تجربیات و امکانات نظامی و امنیتی اش گزینه ای مناسب در برابر حزب الله محسوب می شود. ستاره اقبال او در میان کشورهای عربی خلیج فارس به قدری بالا رفته بود که حتی حساسیت سعد حریری را نیز برانگیخته بود. به گونه ای که حریری هشدار داده بود که جعجع با راهی که پیش گرفته موازنه ها را به هم می زند.

این سه ویژگی همچنان مورد توجه عربستانی ها قرار دارد، به گونه ای که می گویند: «این صحیح است که ریاض کمک های خود را از جعجع قطع نکرده است، به رغم این که بعد از انتخابات مجلس همه لبنانی ها از ریاض این مساله را مطالبه کرده بودند، اما در مرحله بندری ریاض بیشتر تمایل دارد که به جریان های سلفی ای که در برابر حزب الله ایستاده اند، کمک کند، عملیاتی که بندر شخصا هدایت آن را بر عهده دارد.»

در این میان دیدار علی عسیری، سفیر عربستان با ژنرال میشل عون باعث شد تا جعجع نفسش را در سینه حبس کند چرا که به روشنی می دید که گشایشی در روابط عربستان با دشمن دیرینه مارونی اش ایجاد شده است، مساله ای که بعد از آن باعث شد تا فعالیت های جعجع در لبنان به چالش بخورد و عملا تعطیل شود. از آن تاریخ گفته می شود جعجع خود را از دایره متحدان جریان 14 مارس دور کرده و تلاش دارد تعریفی جدید از فعالیت سیاسی خود در لبنان عرضه کند. در همین چارچوب ناظران بر این اعتقادند که جعجع تلاش دارد تا با فعالیت های تازه اش بگوید که همچنان در عرصه سیاسی لبنان حضور دارد و هر آن کس که گمان می کند او «هم پیمانی فراموش شده است»، در اشتباه است. او اصرار دارد به همگان بفهماند گزینه ای مناسب در دوران بعد از اسد است و لیاقت ریاست جمهوری را دارد در حالی که بسیاری معتقدند که عربستان به دنبال رئیس جمهوری صاحب نفوذ و قدرت در لبنان نیست بلکه ترجیح می دهد رئیس جمهور از میان فردی ضعیف انتخاب شود تا نتواند رقیبی جدی برای دو پست ریاستی دیگر در لبنان شود.


منبع: الاخبار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

کلید واژه ها: جعجع لبنان عربستان حزب الله سوریه


نظر شما :