ایران و امریکا؛ تعامل یا تقابل
ایران ـ امریکا؛ اقدامات قهرآمیز
دیپلماسی ایرانی: اقداماتی را که در مجموعه روابط میان کشورها مورد بررسی قرار می گیرد می توان این گونه برشمرد: شناسایی کشور دیگر، دیپلماسی عمومی یا قدرت نرم، دیپلماسی کلاسیک، اقدامات قهرآمیز، جنگ و جنگ سایبری.
اقدام قهرآمیز یکی از انواع روابط میان کشورها به حساب می آید. اقدام قهرآمیز عبارت است از تهدید به آسیب وارد کردن در آینده به عنوان ابزاری برای نفوذ در صحنه بین المللی. هدف از اقدامات قهر آمیز این است که با استفاده از این اقدامات کشور اول می تواند کشور دوم را ناگزیر سازد تا رفتار خود را در جهت دلخواه کشور اول تغییر دهد. ابزار این کار عبارتست از تهدید به تحمیل اقدامات هزینه بر تنبیهی، اگر کشور دوم از این کار سرباز زند. اما اگر کشور دوم براساس نظر کشور اول اقدام نماید، اقدامات تنبیهی از میان برداشته خواهد شد. بنابراین اقدام قهرآمیز یک معامله همراه با چانه زنی است که مانند دیگر انواع معاملات نیازمند همکاری دو طرف برای رسیدن به نتیجه است. از لحاظ دیگر اقدام قهرآمیز یک امر استراتژیک است، یعنی ویژگی های تفکر استراتژیک را دارد یعنی هم وسیع و جامع است و هم دراز مدت و آینده نگر است. زیرا هم کشور انجام دهنده و هم کشور هدف اقدامات خود را بر مبنای پیش بینی این که چگونه کشور دیگر عکس العمل نشان می دهد انتخاب می نمایند.
تفاوت اقدامات قهرآمیز و جنگ
چه تفاوتی میان اقدامات قهرآمیز و جنگ وجود دارد؟ جنگ به گفته توماس شلینگ (1956) غیردیپلماتیک و یک مجادله ساده در مورد زور است. اما اقدام قهرآمیز، اقدامات دیپلماتیک را در بر می گیرد. در جنگ سنتی، خشونت مستقیما برای رسیدن به یک نتیجه که می تواند از بین بردن مقاومت کشور دوم باشد استفاده می شود. اقدام قهرآمیز با تحمیل اجباری اراده یک کشور علیه دیگری، مانند جنگ سنتی تفاوت دارد. اقدام قهرآمیز، دیپلماتیک است و مانند سایر انواع دیپلماسی، تلاش برای مصالحه است. اقدام قهرآمیز بستگی تنها به زور کشور اول و دوم ندارد، بلکه به منافع آنان نیز بستگی دارد. هدف اقدام قهرآمیز تاثیرگذاری بر پروسه تصمیم گیری داخلی کشور هدف به منظور تغییر دادن آن است. در اقدام قهرآمیز ممکن است خشونت دارای ارزش استراتژیک نباشد. کشور اول ممکن است برای آنکه کشور دوم را به تغییر رفتار متقاعد کند از نیروی نظامی استفاده محدودی بنماید تا نشان دهد که بصورت ضمنی و یا صریح که می تواند از نیروی نظامی استفاده وسیعتری هم بکند.
دیپلماسی قهرآمیز
انواع دیپلماسی قهرآمیز (تحریم های دیپلماتیک) عبارتند از سیاست چماق و هویج، فشار و گفتگو، تحریم اقتصادی، نیروی نظامی و عملیات پنهان. اما سوال این جاست که چه زمانی اقدامات قهرآمیز موفق است؟ به زبان ساده، اقدام قهرآمیز زمانی موفق است که بتواند تصمیم گیران در کشور هدف را متقاعد کند که رفتار خود را تغییر دهند و در غیر این صورت وضعیت فعلی برای آنها دارای هزینه های متعدد خواهد بود. به همین دلیل اقدام قهرآمیز هم باید چماق داشته باشد و هم هویج. مشوق های اقدام قهرآمیز به ظاهر شیرین و مثبت هستند. اما این فقط در ظاهر است و در باطن هم چنان اقدامات قهرآمیز هستند. اقدام قهرآمیز باید مشروط باشد: کشور دوم باید بفهمد که اگر با شرایط کشور اول موافقت نکند، چه اتفاقی پیش خواهد آمد. همچنین اطمینان داشته باشد که اگر با شرایط کشور اول موافقت کند، تهدید عملی نخواهد شد. در مورد ایران چنین وضعیتی وجود ندارد که مقامات ایرانی اطمینان ندارند که اگر اقدام مثبتی انجام دهند، تهدید از بین خواهد رفت.
به چه اقداماتی می توان عنوان اقدامات قهرآمیز داد؟ ادبیات اقدامات قهرآمیز می گوید که جراحات اقتصادی و یا حملات نظامی به یک کشور لزوما به تغییرات سیاسی نخواهد انجامید. تاثیر چماق پارادوکسیکال است. در ادبیات بازدارندگی در روابط بین الملل از این دینامیزم به مدل اسپیرال یاد می شود. یعنی فشار بر حریف، محرک یک عکس العمل شتابناک افزاینده خواهد بود (Spiral Model, Jervis) نظریه پردازان تحریم اقتصادی معتقدند که ضربات اقتصادی ناشی از تحریم عمدتا باعث انگیزه می شود تا رژیم در کشور حریف دارای پشتیبانی بیشتر داخلی شود و بتواند افکار عمومی و نخبگان را به نوعی تحریک کند که راه بر هرگونه امتیاز دهی به طرف مقابل بسته شود.
تاریخ تحریم نشان می دهد که تحریم ها کمتر موفق شده اند که به اهداف خود برسند. تحریم در چند مورد خاص به نتیجه های محدود رسیده است. احتمالا تحریم بیشتر مابین کشورهایی با سیستم سیاسی مشابه و همچنین متحد اقتصادی و یا سیاسی موثر است تا کشورهایی که دارای وضعیت سیاسی متفاوت با کشورهای تحریم کننده هستند. تحریم می تواند نخبگان را هدف قرار دهد و یا کل جامعه را. اما سوالی که در مورد تحریم مطرح است این است که آیا تحریم به اهداف سیاسی خود می رسد یا تنها به اهداف اقتصادی منجر می شود؟
نکته دیگری که در مورد تحریم وجود دارد این است که تنها نگاه کردن به رفتار کشور حریف نیز بعضا گمراه کننده است. رفتار دولت حریف در بهترین حالت یک شاخص با تاخیر است. چون کلا تحریم اقتصادی در درازمدت نتیجه می دهد و در کوتاه مدت نمی توان شاهد تغییرات رفتاری در دولت مقابل شد. نمونه لیبی گواهی بر این مدعاست. لیبی درانتهای سال 2003 تجهیزات هسته ای خودش را تحویل داد. طرفداران اقدامات قهرآمیز می گویند که تحریم اقتصادی علیه لیبی، انزوای دیپلماتیک، و تهدید ضمنی به استفاده از نیروی نظامی به خصوص بعد از اشغال عراق باعث شد که قذافی تصمیم بگیرد این تجهیزات را تحویل دهد. اما مخالفان اقدامات قهرآمیز می گویند که تحریم های سازمان ملل علیه لیبی سال ها بدون نتیجه اعمال می شد و تحریم ها در زمان تصمیم قدافی تعلیق شده بود. همچنین مذاکرات لیبی و کشورهای غربی نیز قبل از اشغال عراق شروع شده بود. مسئله این است که تصمیم لیبی آخرین عمل از یک سلسله کنش و و اکنش بود که اکثر آنها بیرون از میز مذاکره اتفاق افتاد. مسائل داخلی لیبی و موضوع قدرت در طرابلس در تصمیم قذافی دخالت داشت.
چماق و هویج در مورد ایران
مشوق ها و انگیزه های مثبت در چارچوب اقدام قهرآمیز از طریق مذاکرات چندجانبه به ایران داده شده است که آن ها را در موارد زیر می توان دسته بندی کرد: بهبود روابط دیپلماتیک، عضویت در سازمان تجارت جهانی، همکاری های هسته ای غیر نظامی، قرارداد تجارت و همکاری با اتحادیه اروپایی (TCA)، امکان سرمایه گذاری مستقیم در ایران، عضویت در منشور انرژی، فروش هواپیما و لوازم یدکی. در مقابل این مشوق ها، اعمال تحریم های شدیدتر آمریکا علیه ایران نیز وجود دارد. منطق این اقدامات آن است که آمریکا و اروپا معتقدند که مشوق ها بدون تهدید قهرآمیز در مورد ایران برای تغییر رفتار ایران کافی نیست. منطق 1+ 5 این بوده است که اگر مشوق ها همراه با اقدامات تنبیهی مانند تحریم و تهدید به حملات با امکانات نظامی باشد، ایران به مذاکره تن خواهد داد. این تحریم ها از شدیدترین تحریم های چندجانبه علیه یک کشور است. اوباما پیش از انتخابات ریاست جمهوری، در 22 اکتبر 2012 گفت "دولت من قوی ترین اتحاد و قویترین تحریم ها در تاریخ را علیه ایران سازماندهی کرده است." اما سئوال اساسی را این است که مقدار شدت ابزارهای قهرآمیز که بر ایران وارد می شود تا چه اندازه بر رفتار هسته ای ایران و تغییر آن تاثیر دارد؟
باید توجه داشت که از زمان تصویب پیمان عدم گسترش سلاح های هسته ای NPT در دهه شصت، تحریم در مورد مسایل هسته ای همواره با سیاست های عدم گسترش سلاح های هسته ای همراه بوده است. در واقع تحریم از پایان جنگ سرد به یک ابزار سیاست گذاری تبدیل شده است. ایران پیوسته از طرف آژانس و شورای امنیت تحت فشار بوده است تا مطابق با پادمان، پروتکل الحاقی و کد 3.1 عمل نماید و همچنین گذشته هسته ای خود را توضیح دهد. ایران می گوید به دنبال دسترسی به تکنولوژی هسته ای است. آمریکا به دنبال ممانعت ایران از دسترسی به تکنولوژی هسته ای است.این عدم تطابق باعث اتخاذ اقدامات قهرآمیز می شود. کشته شدن دانشمندان ایرانی بخشی از اقدامات قهرآمیز است. تحلیل هزینه/فایده تصمیم به موافقت از طرف ایران با پیشنهادات آمریکا و دیگر کشورها مشخص نمی کند که در آینده وضعیت بهتری در انتظار ایران است.
دلایل نتیجه ندادن اقدامات قهرآمیز در مورد ایران
تحلیل هزینه/فایده تصمیم به موافقت از طرف ایران با پیشنهادات آمریکا و دیگر کشورها مشخص نمی کند که در آینده وضعیت بهتری در انتظار ایران است. بنابراین نوعی عدم اطمینان به توافق با غرب در ایران وجود دارد و این نظریه مطرح است که ”هر قدم که ایران به عقب پابگذارد، غرب دو قدم پیش خواهد آمد“.مورد بعدی این که توافق به معنای ضعف در برابر حریف و موافقت با تقاضای غرب به معنای تشویق غرب به مطرح کردن تقاضای بیشتر است؛ تقاضاهای بیشتری مانند:
- حقوق بشر
- تروریسم
- صلح خاورمیانه
- نقش ایران در منطقه
بنابراین هزینه ها و فایده های این معامله برای ایران با عدم قطعیت روبروست. مسئله فنآوری هسته ای و مقدار پیشرفت آن یک موضع همراه با ریسک است. ریسک فنآوری و هزینه تحریم ها و آینده آن نیز مشخص نیست و مشخص نیست که چه مقدار از مشکلات اقتصادی ایران به خاطر مسئله تحریم است و چه مقدار سوء مدیریت داخلی.
توانایی ایران در دور زدن تحریم ها
بدون هیچ تردیدی، ایرانی ها در دور زدن تحریم ها عملکرد خوبی از خود نشان داده اند. تجارت با کشورهای دیگر، استفاده از راه های مالی و حمل و نقل جدید، تولید داخلی و ... موضوعاتی هستند که مهم به نظر می رسند. سیستم تصمیم گیری در ایران تا اندازه ای متمرکز است اما روش های تصمیم گیری یکه و یکتا نیست. در طول تاریخ نیز مشاهده شده است که ایران، تحت فشار تصمیم به مصالحه نخواهد گرفت یعنی هرچه فشارها زیاد شود، این کشور و تصمیم گیران در آن زمان تصمیم به مصالحه نخواهند گرفت.
بنابراین ایران تحت فشار تصمیم به مصالحه نخواهد گرفت و بر اساس مبانی فرهنگی می توان از یک تهدید خارجی، یک فرصت سیاسی داخلی ساخت. در این مورد ناسیونالیسم، جمع کردن مردم در کنار پرچم، بیشتر شدن نفوذ نظامیان قابل طرح است. تحریم اگر بتواند در کشوری جواب دهد، احتمالا کشوریست که عدم رفاه اقتصادی بتواند موجب اعتراض و لابی گری در پارلمان شود. اما طبیعی است که زمانی که کشور در معرض یک تهدید خارجی است، هیچ دولتی اجازه اعتراض به وضعیت اقتصادی را نخواهد داد. در این شرایط تحریم باعث تضعیف وضعیت قشر متوسط می شود. شاید تحریم باعث بهتر شدن وضعیت طرفداران حکومت شود. شاید تحریم باعث قوی تر شدن وضعیت کسانی شود که اتفاقا تحریم برای مخالفت با آنان تدارک دیده شده است.
روابط ایران و آمریکا
تاریخ روابط ایران و آمریکا را به سه دوره تاریخی تقسیم کرد:
1953-1951: از امیرکبیر تا زمان مصدق؛ نیروی سوم
1979-1953: از آن زمان تا انقلاب ایران؛ دولت تحصیلدار
تاکنون -1979: از انقلاب ایران تا زمان فعلی؛ اقدامات قهرآمیز
جمع بندی
به اعتقاد من از ابتدای انقلاب تا کنون همه اقدامات آمریکا همواره در چارچوب اقدامات قهرآمیز بوده است بنابراین ارائه مشوق ها و پیشنهاد مذاکرات، همه جزء اقدامات قهرآمیز محسوب می شود. بهترین کار این است که آمریکا قطع روابط یک جانبه که در آوریل 1982 انجام داده است را به نوعی جبران کند. اگر امروز تصمیم بر رفع تحریم ها و اقدامات قهرآمیز باشد با توجه به شکل تصمیم گیری در کشوری مانند آمریکا حداقل ده سال طول می کشد تا عملا تحریم ها رفع شود. برای ایران نیز به اعتقاد من سه انتخاب منطقه گرایی در سیاست خارجی، ظرفیت سازی در تولید نفت خام و گاز طبیعی و ایجاد یک شبکه روابط عمومی در سطح جهانی برای نشان دادن واقعیت های ایران می تواند راهگشا باشد.
نظر شما :