ایران الگوی نیکسون – چین را از اوباما انتظار دارد
بسته شدن راه مذاکره با رویکرد کنونی کاخ سفید
دیپلماسی ایرانی: باراک اوباما نشان داده است که به دنبال راهکار دیپلماتیک در مورد ایران به خصوص در زمینه محدود کردن برنامه های هسته ای این کشور است. اما وی از برداشتن گام های مثبتی که نیکسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا، 4 دهه قبل در مورد چین برداشت، اکراه دارد. فلینت لورت کارشناس امور خاورمیانه در کابینه جورج بوس تا زمان حمله به عراق و هیلاری من لورت که در سال های 2001 تا 2003 تجربه مذاکره با ایران بر سر افغانستان و عراق را دارد، در مقاله ای تحت عنوان آیا اوباما می تواند از رویکرد نیکسون در مورد چین برای ایران استفاده کند، تحلیلی را در این زمینه ارائه داده اند. آنها اخیرا به طور مشترک کتای تحت عنوان «رفتن به تهران» را نیز منتشر کرده اند.
شد در صورتی که دولت اوباما پافشاری تهران بر برداشتن اسلحه آمریکا از روی ایران را به مخالفت جمهوری اسلامی با مذاکره جدی تعبیر کند، دچار اشتباه بزرگی خواهد شد. به بیان دیگر این صحیح نیست که بگوییم مقام معظم رهبری با مذاکره دوجانبه با ایالات متحده مخالفت کرده اند، بلکه بر این باورند که مذاکره در شرایطی که احترام متقابل وجود داشته باشد و آمریکا حقوق و منافع مشروع ایران را به رسمیت بشناسد، امکان پذیر است. به این ترتیب، اینکه آمریکا بتواند با ادامه روند کنونی مبنی بر فشار اقصادی، جنگ سایبری و تاکید بر گزینه تغییر رژیم ، پای میز مذاکره با جمهوری اسلامی بنشیند، موضعی ناکارآمد است. این استراتژی آمریکا برای مذاکره دوجانبه کارایی ندارد و در صورتی که ادامه داشته باشد می تواند به جنگی دیگر در خاورمیانه منجر شود.
در نوروز 2009 و در اوایل دوره نخست ریاست جمهوری اوباما، وی متنی را برای تبریک سال نو به ایرانیان قرائت کرد که در آن دست دوستی را به سوی مردم ایران دراز کرده بود. مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی به مناسبت سال نو، پیام تبریک اوباما را مورد توجه قرار داده و تصریح کردند:« ایران در مورد دولت جدید آمریکاتجربه ای ندارد. اوباما می گوید به دنبال تغییر و روابط بهتر است و این خوب است». ایشان ادامه دادند: من به او می گویم در صورتی که سیاست هایش را در قبال ایران تغییر دهد، ما نیز تغییر خواهیم کرد.
اما دیپلماسی واقعی چیست؟ برای درک دیپلماسی واقعی می توان به آنچه که ریچارد نیکسون در مورد چین انجام داد، توجه کرد. او می دانست که به لحاظ استراتژیکی این نکته برای آمریکا اهمیت دارد که در را برای یک قدرت نوظهور باز بگذارد. نیکسون به سیا (سازمان جاسوسی آمریکا) دستور داد از فعالیت های پنهانی در تبت دست بکشند. وی همچنین ناوگان هفتم نیروی دریایی آمریکا خواست از گشت زنی در تنگه تایوان خودداری کنند. او با این اقدامات زمینه ای را فراهم کرد که زمانی که دست دوستی به سوی رهبران چین دراز کرد، پکن از عزم راسخ نیکسون اطمینان داشت. رهبران جمهوری اسلامی نیز چیزی شبیه به این تجربه از اوباما انتظار دارند و این در حالی است که هیچگاه به آن دست نیافته اند.
از سوی دیگر به نظر می رسد ایران و آمریکای کنونی در حال حاضر به اندازه ای درگیر سیاست ها و مجادله های داخلی هستند که فرصت و توان کافی برای پیشرفت دیپلماتیک ندارند. این درحالی است که سیاستمداران بسیاری در ایران حضور دارند که در سیاست خارجی مهارت دارند. اما سابقه جمهوری اسلامی در ربع قرن گذشته نشان می دهد که بیشتر در موارد با آمریکا همکاری داشته که پای منافع مشترک در میان بوده یا اینکه منافع با یکدیگر همپوشانی داشته اند. سپس تهران نشان داده که به دنبال نوعی متفاوت از روابط استراتژیک است اما معمولا این آمریکا بوده که خود را از این همکاری تاکتیکی کنار کشیده است.
شاید درک این واقعیت برای آمریکایی ها دشوار باشد، اما باید گفت که ایالات متحده یک قدرت رو به افول در خاورمیانه و ایران یک قدرت رو به رشد در این منطقه است. در این مرحله آمریکا نمی تواند بدون روابط موثر و بهتر با ایران به اهداف خود در خاورمیانه دست یابد. اما دولت اوباما به جای توجه به این نکته، مانند دولت بوش و کلینتون به دنبال مقابله به مثل در جستجوی راهی برای سلطه بر منطقه است.
این استراتژی برای ایالات متحده کارآمد نیست، آمریکا با دنبال کردن این رویکرد ضعیف تر می شود و این درحالی است که باید متوجه باشد در اتحاد با ایران چه منافعی دارد. دقیقا مانند آنچه نیکسون در اوایل دهه 70 در مورد جمهوری خلق چین انجام داد و اتحاد جدیدی با این کشور برقرار کرد.
این در شرایطی است که بر خلاف چین درآن دوران، اینک برنامه های هسته ای ایران مساله ای پیچیده و استثنایی به شمار می رود. مساله هسته ای در صورتی آسان خواهد شد که ایالات متحده حق غنی سازی در ایران را به رسمیت بشناسد. دی انی صورت مساله هسته ای ظرف مدت چند هفته حل خواهد شد، اما مشکل اینجاست که واشینگتن این رویکرد را نمی پذیرد.
در چنین فضایی، راهکار هایی مانند طرح تبادل سوخت هسته ای نیز در سال 2009 به ایران پیشنهاد شد که در نهایت مورد موافقت قرار نگرفت چرا که در آن حق غنی سازی در ایران به رسمیت شناخته نشده بود. چند ماه بعد نسخه دیگری از این طرح از جانب ترکیه و برزیل به ایران پیشنهاد شد که با توجه به در نظر گرفتن حق غنی سازی برای ایران، این بار از سوی کاخ سفید رد شد.
اکنون دولت اوباما در آستانه شکست دیپلماتیک قرار دارد که تنها گزینه به جای اقدام نظامی علیه ایران است. در شرایطی که آمریکا برای دور بعدی مذاکره هسته ای با ایران در اواخر ماه جاری میلادی در قزاقستان آماده می شود، اوباما و تیم امنیت ملی اش باید اظهارات اخیر مقام معظم رهبری را مورد توجه قرار داده و اهمیت اقدامات دیپلماتیک برای مذاکره جدی را درک کنند.
منبع: consortiumnews / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10
نظر شما :