عضویت فلسطین و افزایش نگرانی های غرب
ديپلماسي ايراني: شب گذشته قطعنامه فلسطین به عنوان دولت غیر عضو (ناظر) در سازمان ملل متحد با اکثریت قاطع آراء به تصویب مجمع عمومی رسید. در گفتاري كه در زير مي آيد به اهميت اين موضوع از نظر سياسي و حقوقي پرداخته مي شود.
فلسطيني ها تعمدا روز 29 نوامبر را براي راي گيري در مورد دولت غیر عضو بودن فلسطين در سازمان ملل انتخاب كرده بودند. به اين دليل كه اين روز به عنوان "روز همبستگي با مردم فلسطين" نام گذاري شده بود. سابقه اين نامگذاري به سال 1977 باز مي گردد كه در 29 نوامبر 1977 قطعنامه اي در مجمع عمومي سازمان ملل تصويب شد و اين روز به عنوان «روز همبستگي با مردم فلسطين» انتخاب شد. دليل اين كار اين بود كه 29 نوامبر سال 1947 قطعنامه 181 معروف به «تقسيم سرزمين» (Partition) توسط مجمع عمومي پذيرفته شد. سال گذشته در سخنراني در ديپلماسي ايراني در مورد سابقه اين قطعنامه به طور مفصل سخن گفتم. اين قطعنامه به دنبال تصميمي بود كه بعد از تشكيل سازمان ملل توسط مجمع عمومي در سال 1946 اتخاذ شد و بر اساس آن هيئتي به سرزمين هاي فلسطين اعزام شد تا تركيب جمعيتي، مناطقي كه يهوديان و اعراب ساكنند، را بررسي كند. اين هيئت به اين منطقه رفت و متعاقبا گزارش خود را به مجمع عمومی ارائه كرد. پيشنهاد اين هيئت اين بود كه اين سرزمين به دو كشور عرب نشين فلسطين و يهودي نشين اسرائيل تقسيم شود. در تركيب 11 نفره اين هيئت نماينده ايران هم حضور داشت. سه كشور از جمله ايران بر اين نظر بودند كه كشوری واحد در اين سرزمين تشکیل شود كه در آن كشور واحدهمه قوميت ها و مذاهب در كنار هم به صورت مسالمت آميز زندگي كنند ولي هشت عضو ديگر هيئت معتقد بودند كه اين امكان پذير نيست و اين سرزمين بايد به دو كشور تقسيم شود. قطعنامه 181 معروف به «تقسيم سرزمين» به دنبال اين گزارش و بر اساس نظر اکثر اعضای اين هیات تصويب شد. بر اساس اين قطعنامه، بايد دو كشور تاسيس مي شدند و بيت المقدس به عنوان يك شهر بين المللي تلقي مي شد كه اداره آن تحت نظارت سازمان ملل باشد. با تصويب اين قطعنامه، يهودي ها براي اولين بار مجوز تشكيل كشور را گرفتند و به دنبال آن در سال 1948 آنچه كه امروز اسرائيل ناميده مي شود، تاسيس شد.
در مقابل، كشورهاي اسلامي ازجمله ايران و اعراب، به خصوص فلسطيني ها، آن قطعنامه را نپذيرفتند. سفير وقت ايران در سازمان ملل در سخنراني مستدل خود گفت كه اين قطعنامه منجر به حل مسئله نمي شود و منجر به تداوم جنگ و خونريزي در اين سرزمين مي شود. به هر حال فلسطيني ها با تكيه بر حمايت کشورهاي اسلامي و عربی بر اين باورد بودند كه مي توانند اين مسئله یعنی تقسیم سرزمین را برگردانند؛ كه تاريخ نشان داده كه تاكنون نسبت به اين امر موفق نبوده اند. روز همبستگي با مردم فلسطين در سال 1977 به اين دليل نامگذاري شد كه اسرائيل عملا تاسيس شده بود ولي فلسطيني ها از تشكيل كشور براي خود محروم مانده بودند. تقارن تصويب قطعنامه مزبور با اين روز اتفاقي نيست و مشخص است كه مذاكراتي صورت گرفته كه در اين روز در مجمع عمومي راي گيري صورت گيرد تا هم بزرگداشت اين روز باشد و هم دستاوردي براي فلسطيني ها وجود داشته باشد.
در سال گذشته محمود عباس درخواست رسمي عضويت كامل فلسطين در سازمان ملل را ارائه داد. شرايط عضويت كشورها در سازمان ملل در ماده چهار منشور آمده است كه مهم ترين آن دولت بودن است. طبق منشور مللل متحد درخواست عضويت كشورها بايد ابتدا توسط شوراي امنيت بررسي شود. در منشور آمده است كه شوراي امنيت اگر شرايط ماده چهار را احراز كند، عضويت كشور مورد نظر را به مجمع عمومي توصيه مي كند و این عضویت با دو سوم راي موافق كشورهادر مجمع عمومي باید به تصويب برسد. يعني اگر شوراي امنيت با عضویت کشوری موافقت نكند، آن کشور نمي تواند به عضويت سازمان ملل درآيد. سال گذشته از پيش از اقدام عباس، آمريكا به طرق مختلف و به صورت علني و در عالي ترين سطوح حتی توسط باراك اوباما و خانم كلينتون به صراحت گفته بود كه جلوي اين كار را در شوراي امنيت خواهد گرفت. حتي چندين ماه طول كشيد تا در سپتامبر 2011 فلسطيني ها درخواست خود را به دبیر کل سازمان ملل دادند. بعد از آن كميته اي غیر رسمی در شوراي امنيت تشكيل شد كه اين درخواست را بررسي كند. فلسطيني ها قصد داشتند از اين طريق اقدام كنند كه مسئله عضويت را مسئله اي آيين نامه اي تلقي كنند. اگر مسئله در شوراي امنيت موضوع آيين نامه اي تلقي شود اعضاي دائم نمي تواننند از حق وتو استفاد كنند و با راي 9 عضو به تصويب مي رسد. آمريكا براي اين كه جلو همين كار را بگيرد فشار زيادي بر اعضاي شوراي امنيت وارد آورد به طوری كه در اواخر سال 2011 مشخص شد كه فلسطيني ها حتي 9 رايهم براي تصويب اين در خواست در شورايامنيت را ندارند. يعنيعملا در خواست فلسطيني ها در شوراي امنيت با فشار آمريكاييها با شكست مواجه شد.
بنابراين راه ديگري براي فلسطيني ها نماند الا اين كه مستقيما به مجمع عمومي مراجعه كنند. موضع مجمع عمومي روشن بود چرا كه بالغ بر 130 كشور فلسطين به رسميت شناخته بودند. اين نشان مي داد كه فلسطيني ها در مجمع عمومي راي قاطع به دست مي آورند ولي رجوع مستقيم به مجمع عمومي منجر به عضويت كامل در سازمان ملل نمي شود. چرا كه عضويت كامل بايد به توصيه شوراي امنيت صورت بپذيرد. كاري كه فلسطيني ها مي توانستند بكنند همين راهي بود كه رفتند. يعني درخواستي به مجمع عمومي ارائه دهند كه به عنوان يك دولت غير عضو در سازمان ملل به رسميت شناخته شوند.
تا پيش از اين، موقعيت فلسطيني ها به صورت موقعيت "ناظر" بود كه بعد از موافقت نامه صلح اسلو در سال 1993 از سازمان ملل درخواست كرده بودند كه اين موقعيت را كسب كنند. در هيچ جاي منشور موقعيت "ناظر" مورد اشاره قرار نگرفته است. يعني اين مسئله يك رويه است و پايه حقوقي مبتني بر منشور ندارد. اما رويه سازمان ملل در طي 67 سال گذشته بر اين بوده كه ناظرين چند دسته بوده اند؛ يك دسته فقط ناظر بوده اند مثل فلسطيني ها يعني حق راي نداشته اند و حق باني شدن براي قطعنامه ها نداشته و جايگاه نشستن آنها هم در صحن مجمع عمومي نبود، بلكه جايگاه آنها در صندلي هاي كنار مجمع بود،همانند سازمان هاي ناظر در سازمان ملل مثل سازمان همكاري هاي اسلامي. در سالهای بعد موقعیت فلسطینی ها به "ناظر با موقعیت ویژه" ارتقا یافت. موقعيتي كه اكنون فلسطيني ها به عنوان يك «دولت غير عضو» كسب كردند موقعيتي است شبيه آنچه كه سوئيس قبل از عضويت كامل در سازمان ملل تا 12 سال پيش داشت. يا موقعيتي كه اكنون واتيكان در سازمان ملل داراست.
قطعنامه اي كه در مجمع عمومي مطرح و تصويب شود از نظر حقوقي نتيجه آن اين است كه اراده جامعه بين المللي بر اين امر تعلق گرفته است. اراده جامعه بين المللي در سطح سازمان ملل با اين راي بر اين تعلق گرفته كه فلسطين يك كشور يا دولت (state) است. كشور يا دولت يعني نهادي كه داراي سرزمين، مردم و حکومت است و حکومت توانايي اعمال حاكميت بر آن مردم را دارد.
بنابراين وضعيت فلسطين اكنون اينگونه است كه اولا از نظر جايگاه نشستن در مجمع عمومی در صحن آن مي نشينند، شبيه واتيكان و نه در كنار مجمع. ثانيا، فلسطین عملا دولت است و كسي نمي تواند به دولت بودن آن شك كند. درست است كه دولتي است كه عضو سازمان ملل نيست و حق شركت در راي گيري در سازمان ملل را ندارد ولي با توجه به دولت بودن مي تواند امتيازات ديگري در جاهاي ديگري به دست بياورد. امتيازي كه اسباب نگراني غربي ها را ايجاد كرده اين است كه فلسطيني ها با استناد به اين قطعنامه مي توانند درخواست عضويت در ديوان كيفري بين المللي ICCارائه دهند. آنها قبلا درخواست خود را ارائه كرده بودند ولي دادستان ديوان به استناد اين كه فلسطيني ها دولت نيستند اين درخواست را رد كرده بود. الان مي توانند به استناد اين قطعنامه دولت بودن خود را ثابت كنند. موقعیت فلسطيني ها در سازمان ملل تا قبل از اين قطعنامه كمي بالاتر از ناظران عادي بود. يعني يك "ناظر با موقعيت ويژه" بودند يعني موقعيت بالاتري از بقیه ناظرين داشتند. الان مي توان گفت كه از نظر حقوقي فلسطيني ها از طبقه بندي ناظرین عادی خارج مي شوند و عملا دولتي محسوب مي شوند كه عضو سازمان ملل نيست. چنانچه اشاره كردم بزرگترين امتيازي كه مي توانند كسب كنند كه غربي ها هم نگران آن هستند عضويت در ديوان كيفري بين المللي است.حتي انگليس و آلمان كه به اين قطعنامه راي ممتنع داده اند هر دو اعلام كرده اند كه نگرانند فلسطینی ها از اين امتياز و موقعيت در جاهاي ديگر استفاده كنند. اشاره آنها دقيقا به اين است كه با توجه به درخواست فلسطيني ها دادستان ديوان کیفری بین المللی ديگر نمي تواند عضويت فلسطيني ها در ديوان كيفري بين المللي را رد كند. چرا كه در اساسنامه ديوان گفته شده كه دولت ها مي توانند در خواست عضويت دهند و اشاره اي نكرده كه دولت ها باید عضو سازمان ملل باشند. چنين اقدامي منجر مي شود كه آنها بتوانند عليه اقدامات اسرائيل طرح دعوا كنند. به خصوص اقدامات اسرايئلي ها در مناطق اشغالی که عموما مصداق جنايت جنگي و جنايت عليه بشريت دارد (شبیه آن چه که در غزه اتفاق افتاد) و اين موارد در صلاحيت ديوان كيفري بين المللي است.
از نظر سياسي هم اين مسئله تاثيراتي دارد و منجر مي شود كه در جامعه بين المللي به صورت يك دولت مطرح شوند. اسرائيل تلاش كرده در اين مدت چند كار انجام دهد. يكي اين كه از نظر سياسي اين اتفاق را كم اهميت جلوه دهد. مقامات اسرائیلی و حتی نتانياهو آن را بي معنا و بي ارزش دانسته اند و اعلام كرده اند كه اين اتفاق چيزي را بر روي زمين تغيير نمي دهد.
آمريكائی ها كه از اسرائيل حمايت مي كنند بهانه اي را مطرح مي كنند مبنی بر این كه در موافقتنامه اسلو 1993 مقرر شده كه كشور فلسطيني در مذاكره وتوافق با اسرائيل شكل گيرد؛ و چون اين مذاكرات هنوز به نتيجه نرسيده، با اين پروسه عملا آن توافق را ناديده گرفته می شود. اين سخن بهانه اي بيش نيست. چرا كه فلسطيني ها بیش از بيست سال است كه مذاكره مي كنند ولي به جايي نرسيده اند. در بين فلسطيني ها كسي به اندازه محمود عباس با روند مذاكرات همراهي نكرده است. حتي او هم به اين نتيجه رسيده كه اين مذاكرات راه به جايي نمي برد. نتانياهو در مورد شهرك سازي حتي در مقابل امريكاييها ايستاده است و به كار خود ادامه مي دهد.آمريكا تلاش كرد كه با فشار شهرك سازي ها را متوقف كند و اسرائيل هم در دوره محدودي اين كار را تعليق كرد ولي مجددا شهرك سازي را از سر گرفت؛ يعني به فشار آمريكا هم توجهي نكرد. وقتي اين روش ادامه دارد آيا اسرائیل در پاي ميز مذاكره حاضر است امتيازي بدهد؟ واقعيت اين است كه محمود عباس به اين نتيجه رسيده كه با مذاكره نمي تواند كشور فلسطين را تشكيل دهد.
درخواست فلسطيني ها براي كشور شدن با 138 رای مثبت تصويب شد. اين راي بالايي در مجمع عمومي محسوب مي شود. بدون ترديد در هفته هاي گذشته آمريكا و اسرائيل به متحدين خود فشار زيادي آورده اند كه از راي هاي مثبت بكاهند. 41 كشوري كه به اين قطعنامه راي ممتنع داده اند بر اثر همين فشارها بوده است. تنها 9 عضو سازمان ملل به اين قعطنامه راي مخالف داده اند كه آمريكا، اسرائيل، كانادا و چك در بين آنها اهميت داشته اند و بقيه كشورهاي ذره اي بوده اند كه معمولا رايشان با آمريكا همراه است. اين به اين معناست كه اراده اكثريت و قاطع جامعه بين المللي بر اين تعلق گرفته كه كشور فلسطين تشكيل شود. البته نبايد فراموش كرد كه قطعنامه اي كه فلسطينها به كمك كشورهاي عربي براي تصويب ارائه دادند بسيار ملايم و محافظه کارانه است و مخالف نظريات غربي ها نيست. در اين قطعنامه به صراحت بر حق موجوديت اسرائيل تاكيد شده و به صراحت بر مرزهاي 1967تاكيد شده است. محمود عباس هم در سخنراني خود چندين بار اين مسئله را گفته که من نيامده ام در سازمان ملل كه كه موجوديت كشوري را زير سوال ببرم، بلكه آمده ام موجوديت كشوري كه وجود دارد را تحقق بخشم. او گفت كه ما آماده ايم كه در كنار اسرائيل به طور مسالمت آميز زندگي كنیم. به اين دليل است كه اکثر کشورهای غربی و حتي كشورهاي آمريكايي لاتين يا آفريقايي كه با غربي ها ارتباطات خوبي دارند با اين قطعنامه همراهي کرده و به آن راي مثبت دادند.
از نظر حقوقي هم اسرائيليها نگران هستند؛ به اين دليل كه ايناقدام مي تواند گام اول باشد و به فلسطینی ها اجازه دهد به جاهاي مختلفي از جمله دیوان کیفری بین المللی مراجعه كنند و آنها را دچار مخمصه نمایند.
مسلئه ديگري كه در تحليل ها خصوصا در كشورهاي غربي كه به اين قطعنامه راي مثبت داند، مطرح است اين است كه جنگي كه دو هفته پيش بين حماس و اسرائيل در گرفت موقعيت عباس را تضعيف كرده و به تقويت حماس انجاميده است. اين قعطنامه از طرف عباس ارائه شده و نه هنيه. بنابراين راي ندادن به اين قطعنامه به معناي تضعيف عباس در مقابل هنيه است. بنابراين مي گويند به اين دليل ما نبايد كاري كنيم كه موقعيت محمود عباس بيش از اين تضعيف شود.
مقالاتي كه آمريكاييها و اسرائيلي ها منتشر كرده اند نشان مي دهد كه آنها اصلا به اين اتفاق خوش بين نيستند. آنها تلاش كرده اند در وهله اول اين اتفاق را بي اهميت جلوه دهند، سپس تلاش كرده اند كه عباس را تهديد كنند. مثلا آمريكا تهديد كرده كه كمك هاي مالي به دولت خودگران را قطع مي كنديا اسرائيل تهديد كرده كه ترتيبات پرداخت برخي ماليات ها و خدمات به دولت خودگردان را تغيير و یا کاهش مي دهد. بايد ديد كه چه اقدامي انجام مي دهند.
از منظر سياسي جناح محافظه كار عرب، از اين اتفاق بسيار خشنود است. جناح راديكال عرب همچون حماس هم از اين مسئله ناخشنود نيست. کشورهای اسلامی و عربی محافظه كار علاقه مند بودند كه اين قطعنامه هرچه زودتر تصويب شود تا موقعيت محمود عباس در فلسطين و در جهان عرب تقويت شود. قابل توجه است که وزرای خارجه ترکیه و اندونزی شخصا در جلسه مجمع عمومی روز گذشته حضور یافته و در حمایت از قطعنامه سخنرانی کردند. البته نماینده دائم ایران در سازمان ملل هم از جانب جنبش عدم تعهد و هم از موضع ملی کشور در جلسه مزبور سخنرانی کرده و از قطعنامه حمایت نموده است./16
نظر شما :