رویدادهای نامحتمل را جدی بگیریم
قوهای سیاه در سواحل نیلی
دیپلماسی ایرانی : " قبل از اینکه اروپایی ها استرالیا را کشف کنند، هیچ دلیلی وجود نداشت تا باور کنیم قوهایی به رنگی غیر از رنگ سفید هم می توانند وجود داشته باشند. اما با کشف استرالیا، قوهای سیاه در آنجا دیده شدند و در باورهای خویش تجدیدنظر کردیم"
نسیم نیکولاس طالب نویسنده کتاب مشهور قوهای سیاه* ایده خود را راجع به باور پذیری پدیده های نامحتمل با جملات استعاره آمیز بالا توضیح می دهد و می افزاید: " نادربودن و غیرقابل پیش بینی بودن رویدادهای معین، نمی تواند دلیلی بر مهم نبودن آنها باشد."
پس از آنکه نسیم طالب نظریه قوهای سیاه را در سال 2007 در باره بحران مالی جهانی مطرح ساخت اندیشه محوری او در این نظریه "یعنی باور پذیری پدیده های نامحتمل" وارد ادبیات سیاسی و اقتصادی جهان شد و تحلیل گران سیاسی و اقتصادی این نظریه را در پاره ای از رویدادها بکار گرفتند .
در دو سال گذشته که موج انقلاب ها و اعتراض های غافلگیرکننده جهان عرب را فرا گرفته ، عدسی تئوریک نسیم طالب طرفداران بیشتری پیدا کرده است. جدای از شوک بهارعربی در شمال افریقا که به نوبه خود کسی انتظار آن را نمی کشید، هنوز رسیدن دومینوی انقلاب به سواحل نیلی و آرام خلیج فارس از دید تحلیل گران علاقه مند به جمع آوری شواهد و قراین ملموس و آشکار، غیرمحتمل به نظر می رسد. حتی پس از آنکه فقط به فاصله ۳ روز بعد از سقوط حسنی مبارک، درجزیره کوچک بحرین، مردم با الگوی اعتراضات میادین تحریر قاهره و تونس به خیابان آمدند، گمان نمی رفت که بحرین بیش از یک استثنا باشد. چون تنها در این کشور عربی خلیج فارس بود که برای 4 دهه اقلیت مرفه حاکم اکثریت محکوم فقیر را از حقوق سیاسی و شهروندی و رفاه محروم کرده بود. اما به تدریج روشن شد که ناآرامی در خلیج فارس به بحرین خلاصه نمی شود وحوادث زیر پوست جوامع سنتی خلیج فارس از رسیدن قوهای سیاه تغییر به سرتاسر ساحل جنوبی خبر می دهد،
یک سال قبل کسی تصور نمی کرد که امارات عربی متحده یکی از آرام ترین و ثروتمند ترین کشورهای جهان ناچار شود سنت مالوف رابطه بی تنش حاکم و محکوم را کنار بگذارد و از دستگیری ۶۰ تن از شهروندانش به جرم تلاش برای سرنگونی نظام خبر دهد! این افراد که شهروندان اصلی امارات هستند در ماه ژوییه ۲۰۱۲ دستگیر شدند و در بین آنها افرادی از خانواده القاسمی شیخ راس الخیمه نیز هستند.
هنوز هم شاید برای بسیاری از آگاهان مسایل منطقه باور کردنی نباشد که دوره آرام رابطه حاکمان سنتی و مردم رفاه زده این کشورها به پایان رسیده و زندان های امنیتی شیوخ در حال پر شدن از زندانیان سیاسی است. اما وقت آن رسیده که بجای تکیه بر تحلیل های کلاسیک عمدتا مبتنی بر عوامل اقتصادی،که این کشورهای مرفه را از خطر ناآرامی مبرا می سازد، قدری به هشدارهای رئیس پلیس دبیتوجه کنیم در یک سال گذشته به نیابت از شیوخ، به دیده بانی و رصد تحرکات قوهای سیاه "اخوان المسلمین" و فریاد کردن خطر آنها را برای استمرار حاکمیت شیوخ همت گماشته است. هراس او از اخوان المسلمین تا حدیست که متحدان امریکایی کشورش را نیز بخاطر اینکه متوجه این خطر نیستند به باد انتقاد می گیرد.
مقام های امنیتی امارات ماه گذشته پرونده اعترافات زندانیان سیاسی عضو اخوان المسلمین را به سایر کشورهای شورای همکاری ارائه کرده و به زعم خود اطلاعات محرمانه ای را در مورد شبکه مالی و سیاسی اخوان المسلمین در کشورهای شورای همکاری در اختیار هم قطاران امنیتی خود قرار داده اند. عکس العمل اماراتی ها گرچه ناپخته و عجولانه است اما بی دلیل هم نیست. آنها معتقدند اخوان تا قبل از به حکومت رسیدن در کشورهای عربی یک حزب سیاسی بود که فعالیتش در کشورهای خلیج فارس با توافق دستگاه های رسمی به امور فرهنگی و مذهبی خلاصه می شد. حتی در امارات و قطر آنها به عنوان اهرمی در رقابت با سلفیون عربستان بکار گرفته می شدند .اما با رسیدن این حزب به قدرت بخصوص در کشور مهمی مثل مصر روابط تشکیلاتی شاخه های اخوان در چهار چوب نهادهای فرامرزی اخوان مساله ساز شده است.
نقش تشکیلات فرامرزی در انتخاب مرشد عام اخوان و تعهد اعضا به پیروی از مکتب ارشاد از منظر عرب های خلیج فارس امکان دخالت اخوان در مسایل داخلی سایر کشورها را فراهم می آورد. در گذشته شیوخ خلیج فارس مشابه همین اتهام را به شهروندان شیعه خود وارد می کردند و معتقد بودند روابط بین مقلدین با مراجع تقلید مغایر وفاداری ملی شهروندان و نقض حاکمیت آنهاست. در بحرین و عراق شیعیان با این چالش روبرو بوده اند که اثبات کنند مساله تقلید و مرجعیت، وفادری ملی آنها را مخدوش نمی کند. اما هنوز هم تند روهای رقیب سعی می کنند استقلال و وفاداری ملی شهروندان شیعه را زیر سوال برند. اکنون همین بحث در باره اخوان و این بار نه در چهار چوب رقابت مذهبی شیعه و سنی بلکه در درون پیروان مذاهب اهل سنت درگرفته است.
شاید هنوز زود باشد که در باره ثقل اخوان در خلیج فارس سخنی دقیق گفته شود اما نشانه های دیگری نیز از جدی بودن این پدیده می توان ارایه کرد. نگاهی به صفحات شبکه های اجتماعی مجازی و حضور پر رنگ علمای جوان سلفی در این عرصه خبر از تغییرات عمیقی در رفتار و گرایش های سلفیون عربستان می دهد. نام های مهمی از بین این علما که اتفاقا محبوبیت زیادی نیز دارند به سوی تفکرات اخوانی گرایش پیدا کرده اند. تعدادی از علمای میانسال عربستان چندیست که تویتر و فیس بوک و یو تیوب را بر منبر و مدرسه ترجیح داده و از طریق این شبکه ها موعظه ها و پیام های خود را منتشر می کنند. پیام ها و موعظه آنها به تناسب ابزار مدرن از دایره تفکرات سنتی سلفیه فراتر رفته و ایده هایی را مطرح می سازند که گاهی ارتداد از اصول مسلم سلفی گری تلقی می شود. ترجیح دمکراسی بر سایر انواع حکومت، درخواست تفکیک قوا و حکومت مشروطه و نگاه هرمنوتیک در باورهای دینی در نوع خود یک انقلاب بزرگ در بین علمای سلفی جوان بشمار می رود. شکی نیست که این تفکرات بیشتر به اندیشه و تجارب اخوان نزدیک است تا باورهای سلفی.
آینده سیاسی نظام های سنتی خلیج فارس با ورود بازیگران و اندیشه های جدید به جوامع این منطقه مثل گذشته نخواهد بود. گرچه حجم و ابعاد این تغییر هنوز روشن نیست اما دیگر نمی توان تحولات غافلگیرکننده را نامحتمل دانست.
نسیم طالب در تشریح تئوری خود می گوید:
"قوی سیاه من رویدادی است که سه خاصیت دارد،اول: احتمال وقوع آن، بر اساس دانش پیشینی، بسیار پایین است. دوم: هر چند احتمال وقوع آن پایین است، وقتی که اتفاق می افتد تاثیری گسترده و عظیم بر جای می گذارد و خاصیت سوم: مردم آمدن آن را قبل از وقوع نمی بینند، اما پس از وقوع، هر کسی می تواند بگوید که آمدنش را دیده است. بنابراین با نگاه به آینده، پدیده قوی سیاه غیرقابل پیش بینی است، اما با نگاه به گذشته قابل پیش بینی بوده است."/14
*The Black Swan
نظر شما :