سیاست خارجی ماجراجویانه و دست آوردهای آن در ژنو
کاخ سفید با انتقاد از سخنان آقای احمدی نژاد آن را "سخنانی پر از نفرت" نامیده است و بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد از اقدام او ابراز تاسف کرده است. رابرت وود، سخنگوی وزارت امورخارجه امریکا ضمن انتقاد از سخنان آقای احمدی نژاد گفته بود سخنرانی جنجالی رئیس جمهوری ایران بر سیاست ایالات متحده که قصد مذاکره مستقیم با ایران را دارد تاثیری نخواهد داشت.
یادداشتی از محسن امین زاده، معان وزیر خارجه دولت خاتمی، عضو هیئت علمی دانشگاه و تحلیل گر مسائل سیاست خارجی
فارغ از آنچه که صدا و سیما و رسانه های حامی دولت درباره اجلاس دوربان 2 در ژنو و سخنرانی جنجالی رئیس جمهور مطرح می کنند، سیاست خارجی دولت باردیگر ایران را در زمره جنجال آفرین ترین کشورهای جهان قرارداد، فرصت مهمی در صحنه بین المللی را از بین برد و باعث وهن ملت ایران گردید. در این مقاله تلاش شده ضمن بررسی ابعاد مسئله، علل اتخاذ چنین سیاست هایی مورد بررسی قرار گیرد.
سه توضیح مقدماتی
برای تشریح بهتر آنچه در ژنو بر سر فرصت ها و عزت و منزلت ملت ایران آمده، سه توضیح مقدماتی ضروری است.
1- نشست سازمان ملل متحد در زمینه مبارزه با نژاد پرستی ( دوربان 2) اجلاس مهمی در سطح بین المللی تلقی می گردد. این اجلاس دومین اجلاس پس از اجلاس آفریقای جنوبی بود که می رفت این نهاد نوپای مرتبط با سازمان ملل متحد را به مهمترین نهاد بین المللی پایدارضد نژاد پرستی بدل کند به دلیل آنکه عملکرد رژیم اسرائیل در محتاطانه ترین حالت هم یکی از مصادیق بارز نژاد پرستی درجهان امروز تلقی می شود؛ نفس نهادینه شدن اجلاس ضد نژاد پرستی سازمان ملل متحد، موفقیتی برای فلسطینیان و حامیان این ملت ستمدیده تلقی می شود.. و بیش از آن، انتظار می رفت که این اجلاس بخصوص پس از جنایات تکان دهنده اسرائیل در غزه، با موضع گیری هایی صریح تر و محکم تر از اجلاس اول، رژیم اسرائیل را تحت فشار بین المللی بیشتر قرار دهد.
موفقیت یک نهاد بین المللی در برخورد با یک پدیده ، ارتباط مستقیمی با میزان فراگیری اجلاس، قدرت و نفوذ کشورهای عضو، میزان اجماع نسبت به تصمیمات آن و میزان استحکام و پایداری نهاد در صحنه بین المللی دارد. به هر میزان که یک اجلاس، حوزه گسترده تری از کشورهای بزرگ و کوچک جهان را در کنار یکدیگر جمع کرده و در دوره ای طولانی تر به اجماع نظرآنان نسبت به مشروعیت یا عدم مشروعیت یک پدیده تداوم بخشد، به همان میزان برروی آن پدیده در سطح جهان تاثیر گذار تر خواهد بود.
به رغم آنکه با تلاش همه کشورهای مدافع اسرائیل، سند اجلاس "دوربان 2" به اندازه کافی قوی و تاثیر گذار نبود اما اهمیت ، موقعیت و تاثیر گذاری نفس برگزاری اجلاس ضد نژاد پرستی توسط سازمان ملل از یک سو و قطعی بودن فشار به رژیم صهیونیستی در دومین اجلاس از سوی دیگر، تا آن حد جدی بود که اسرائیل و آمریکا تصمیم به برخورد با آن گرفتند. آنان تلاش کردند که اجلاس ضد نژاد پرستی را از اهمیت بیندازند. با کاهش اعضای معتبر بین المللی آن، اهمیت این اجلاس را کاهش دهند، و با افراطی جلوه دادن اجلاس، در مشروعیت آن در سطح بین المللی خلل ایجاد نمایند.
آمریکا و اسرائیل در بی اعتبار کردن اجلاس دوربان چندان موفق نبودند و تاکید آنان برافراطی بودن اجلاس و بدل شدن اجلاس به یک نمایش جنجالی علیه اسرائیل، پیش از اجلاس به نتیجه نرسید و کشورهای مهمی از جمله اکثر کشورهای اروپایی در اجلاس شرکت نمودند.
2- اجلاس "دوربان ": ، در غیاب اسرائیل و آمریکا و با حضور کشورهای موثری که با آگاهی نسبت به حساسیت های اجلاس در مقابل صهیونیسم در آن شرکت کرده بودند، فرصتی برای فلسطین، ایران و همه کشورهای اسلامی بود که بایک سیاست خردمندانه ، دیگران را با خود همراه کرده و با جلب مشارکت هرچه بیشتر کشورهای دیگر، این اجلاس را از حالت منفعل خارج کرده، محتوای اجلاس را تقویت کرده و آنرا به صحنه محکومیت گسترده اسرائیل و یک پیروزی سیاسی مهم دیگر برای فلسطینیان بدل کنند. ایران می تو انست با تدبیر نقش رهبری کننده این فعالیت را برعهده بگیرد. جا داشت که هدف اصلی در این اجلاس، تعریف نهادینه پیوند میان صهیونیسم و نژاد پرستی باشد. اقدامی که همواره می توانست تاثیر ماندگاری در معرفی بیشتر جنایات این رژیم در سطح جهانی داشته باشد اما نه تنها چنین نشد بلکه این فرصت در برابر سیاست خارجی ماجراجویانه ایران برای ایران و برای فلسطینیان از دست رفت..
3- هرچند سخنرانی آقای احمدی نژاد در کنفرانس "دوربان 2" کوبنده بود اما نباید این سیاست خارجی را با سیاست خارجی رادیکال یا اصولی یا اصول گرا اشتباه گرفت. سیاست خارجی ماجراجویانه بر مواضع سیاستی اصولی و قابل دفاع تکیه ندارد و درحقیقت فاقد اصول و استراتژی مدون است. این سیاست به هیجان آفرینی های روزمره متکی است. میزان موفقیت خود را با واکنش رسانه های دوست و دشمن رقم می زند و بدون ارزیابی درست و در نظر گرفتن آثار و پیامدها و هزینه های سیاست اتخاذ شده ، دنبال می شود. سیاستمدار ماجراجو، به آثارفوری و جنجال آفرین عملکرد خود اهمیت می دهد. ارزشی کارکردی برای نهادها و اجلاس های بین المللی بیشتر از بلند گوی آن قائل نیست. ازتوجه برانگیز شدن، خبر ساز شدن و تیتر شدن مواضعش در رسانه ها به هر شکلی، حتی همراه با نقد ، اعتراض، تندی و توهین دیگران خشنود می شود. گاهی ممکن است به صورت اتفاقی نتایجی مفیدی هم بدست آورد، اما این موضوع مسئله اصلی او نیست؛ معمولا به پیامدها و خسارات های بعدی سیاستش کم توجه است و از هیجانات و سروصدای فوری ناشی از اقدامش مسرور می شود. من گاهی سیاست خارجی ماجراجویانه را به موتور سواری روی یک چرخ در اتوبان تشبیه کرده ام. کاری که دیدنی است و ممکن است مورد تشویق عده ای از عابران هم قرارگیرد اما همه نسبت به بی سرانجام بودن کار، خطرات آن، مضربودن و حادثه آفرین بودن عمل و ماجراجو بودن و غیرقابل اعتماد بودن موتورسوار، تردیدی به خود را ه نمی دهند.
نتایج شرکت و سخنرانی رئیس جمهور در اجلاس ژنو
سخنان جنجالی آقای احمدی نژاد در کنفرانس ژنو، درصدر اخبار اجلاس ضد نژاد پرستی سازمان ملل قرار گرفت و کلیه مسائل اجلاس را تحت الشعاع قرارداد؛ بسیاری از اعضای موثر اجلاس را به واکنش های تند و توهین آمیز واداشت و باعث بهم خوردن روال اجلاس گردید. موضوعات اصلی کنفرانس از جمله محکومیت اسرائیل رها شد و جنجال آفرینی رئیس جمهور ایران حتی بیش از محتوای اظهارات او، موضوع رسانه های جهان گردید. نتایج چنین رفتاری را می توان به شرح ذیل برشمرد.
1- سخنان رئیس جمهور ایران مهر تاییدی بر ادعای آمریکا و اسرائیل علیه اجلاس زد و به دست آویز کشورهایی بدل شد که تلاش داشتند اجلاس را تعطیل کنند و یا حداقل از کارایی بیندازند. بعد از این ماجرا بسیار دشوار به نظر می رسد که اجلاس ضد نژاد پرستی سازمان ملل، باردیگر در سطح مناسب و موثر و با اقتدار، در نقطه دیگری از جهان تشکیل شود. به این ترتیب می توان گفت که فلسطینی ها تا حد زیادی امکان بهره گیری از یک نهاد مهم بین المللی حامی خود را از دست دادند. اجلاسی که می توانست از منظر نفی نژاد پرستی به حمایت از آنان بپردازد و در مسیر محکوم کردن مداوم اسرائیل گام بردارد.
2- سخنان رئیس جمهور ایران راه را براجماع اعضا برای صدور هر قطعنامه و یا موضعگیری محکمی علیه رژیم صهیونیستی بست. درحالیکه همه چیز حاکی از آن بود که با توجه به جنایات اسرائیل در غزه در این اجلاس احتمال انجام چنین اقدامی بیشتر شده است و انتظار می رفت که با تلاش کشورهای مسلمان، مواضع اجلاس برضد صهیونیسم کاملا تقویت گردد.
3- متقابلا این سخنان باعث شد که اسرائیل متهم کنفرانس، به مدعی کنفرانس بدل شده و به تحقیر کنفرانس و شرکت کنندگان آن بپردازد . همچنین با این سخنان برای کلیه رسانه های حامی اسرائیل در جهان امکانی فراهم شد که باردیگر تعریفی خشن، غیر منطقی و غیر قابل اعتماد از عملکردها و سیاست خارجی ایران را تبلیغ نمایند.
4- تصویری جنجالی از رئیس جمهور ایران به نمایش گذاشته شد؛ رئیس جمهوری که بنا به گفته آنان، مسئولانه برخورد نمی کند، امکان بهره گیری از یک نهاد بین المللی را حتی بر علیه دشمن خود، دچار چالش می کند و ابزار و ظرفیت های هر محیط را درک نمی کند و عملا برای دشمن خود، فرصت ایجاد می کند.
5- رئیس جمهورایران بشدت مورد توهین قرار گرفت و خروج جمعیت انبوهی از حاضران در هنگام سخنرانی او بسیار توهین آمیز بود. این رفتار با رئیس جمهور ایران، بی تردید موجب وهن ملتی بود که او آنان را نمایندگی می کرد. همچنانکه بارها گفته شده قرار گرفتن رئیس جمهور ایران در چنین موقعیت های تحقیرآمیزی، نه شایسته ملت ایران است و نه شایسته نظام جمهوری اسلامی ایران.
6- رفتار متقابل رئیس جمهور ایران و مقامات اروپایی، روابط ایران را با کشورهای اروپایی بیش از پیش تلخ نمود. شرایط جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی و یا حتی در مدیریت ایجاد فشار بین المللی بر کشوری مانند اسرائیل، دچار آسیب جدی شد.
این دومین بار است که سیاست خارجی ماجراجویانه ایران درحدی گسترده در سازمان ملل متحد، برای اسرائیل فرصت ساز شده است. مشابه چنین اتفاقاتی را می توان در خصوص- قطع نامه هلوکاست- دید که در واکنش به اظهارات رئیس جمهور ایران، در سال 1385 در مجمع عمومی سازمان ملل به اتفاق آراء تصویب شد. این اولین بار در تاریخ مجمع عمومی سازمان ملل بود که قطع نامه محکمی به نفع اسرائیل تصویب می شد، در این مجمع به لحاظ برابری رای کلیه کشورها، معمولا کشورهای مظلومی مانند فلسطین فرصت پیدا می کنند تا موضع خود را مطرح کنند و رای اکثریت کشورهای جهان را به نفع خود داشته باشند. اسرائیلیها در شورای امنیت، تحت حمایت امریکا و بعضا اروپاییان، قدرتمند هستند و امکان ندارد علیه این رژیم قطع نامه ای در شورای امنیت به تصویب برسد اما در مجمع عمومی قطع نامه هایی علیه اسرائیل تصویب می شود و تلاش های این کشور برای اینکه قطع نامه ای را به نفع خود در مجمع عمومی به تصویب برساند، به طور معمول با شکست مواجه شده است. در این سال، برای اولین بار بود که قطع نامه ای با اتفاق آراء به نفع منافع رژیم صهیونیستی، در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب می رسید. تنها کشوری که رای منفی داد، ایران بود و باقی کشورها، از جمله بهترین دوستان ایران و فلسطین، به قطع نامه ای رای دادند که ضمن محکوم کردن رئیس جمهور ایران، وقوع هلوکاست را یک حقیقت قطعی دانست وسخن گفتن درمورد عدم صحت این ماجرا را ممنوع اعلام نمود و روزی را به عنوان روزجهانی بزرگداشت هولوکاست تعیین کرد. علت این پیروزی که پیش از این برای اسرائیل باورنکردنی بود؛ در سیاست خارجی ماجراجویانه ایران نهفته بود. طبعا بسیاری از رای دهندگان قائل به صحت هولوکاست نبودند و با تصویب چنین قطعنامه ای هم موافق نبودند، اما شرایط ساخته شده در این نهاد بین المللی و فضای تند اعتراضی علیه مواضع رئیس جمهور ایران در جهان، آنقدر قوی بود که مسئله هولوکاست را به فرصتی برای دشمن و تهدیدی برای کشور بدل کرد.
چرا حالا ؟
به رغم آنکه عملکرد رئیس جمهور در این اجلاس با ساختار سیاست خارجی ماجراجویانه دولت سازگار است اما در عین حال با مشی رئیس جمهور در ماه های اخیر مغایر است. سخنان رئیس جمهور در ماه های گذشته در رابطه با مسائل بین المللی از جمله اسرائیل، نرم تر از گذشته بوده و عبارات تند گذشته کمتر بکار گرفته شده است. ، با توجه به این مسئله این پرسش باقی می ماند که چرا رئیس جمهور در این شرایط باردیگر اقدام به راه انداختن یک جنجال جدید در یک اجلاس بین المللی نموده است؟ چرا رئیس جمهور ایران، با اصرار، دراجلاسی غیرضروری و در غیاب رهبران سایر کشورهای جهان به عنوان تنها رئیس جمهور شرکت کرده و بجای هربهره دیگری از اجلاس، با استفاده از تریبون اجلاس، باردیگر جنجال براه انداخته و موقعیت ایران در صحنه بین المللی را دچار مشکل بیشتر کرده است؟ علت به راه انداختن مجدد این جنجال با این هزینه گزاف چه بوده است؟ ظاهرا پاسخ را باید در انتخابات ریاست جمهوری آینده جستجو کرد. گویا تبلیغات در مورد بهبود قریب الوقوع روابط ایران و آمریکا راه به جایی نبرده و طراحان تبلیغات انتخاباتی براه انداختن چنین جنجالی در صحنه بین المللی و نمایش آن برای ملت ایران با روایت عجیب و غریب صدا و سیما و پنهان کردن آثار سوء آن را، برای جلب توجه ملت ایران مفید تلقی کرده اند. صرف نظر از اینکه این جنجال آفرینی برای آقای احمدی نژاد مفید باشد یا مضر ، همانگونه که هزینه کردن از بیت المال برای رای جمع کردن در انتخابات ریاست جمهوری مورد اعتراض جدی همه است باید بطور جدی نسبت به هزینه کردن از حیثیت ملی ایران و فرصت سوزی در صحنه های بین المللی برای فعالیت های انتخاباتی هم اعتراض نمود. هزینه هایی که گاه می تواند برای ملت ایران از 270 میلیارد دلار درآمد نفتی هزینه شده پر از ابهام و پرسش سه سال گذشته کشور نیز گرانتر تمام شود.
نظر شما :