چرا پاکستان خطرناک است؟
سپردن منطقه سوات به دست افراطگرایان در پاکستان، مسئلهای است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
در 16 فوریه 2009، دولت مرکزی پاکستان توافقنامهای را با گروه افراط در منطقه سوات به امضا رساند که به آنها اجازه داد تا با توجه به قوانین شریعت در این منطقه به حکمرانی بپردازند.
نیروهای طالبان به مدت بیش از دو سال بود که در راستای برقراری سیستمی جدید در دره سوات، این منطقه را به آشوب کشیده بودند. شرط اصلی دولت مرکزی پاکستان برای امضای این توافقنامه، خلع سلاح نیروهای افراطی در منطقه سوات بود. اما شرایط حتی در این راستا نیز حرکت نکرد و درحالی که یوسف رضا گیلانی نخست وزیر پاکستان در امریکا به سر میبرد، آصف علی زرداری رییس جمهور پاکستان پس از فشارهای هر حزبیها و قانونگذاران کشور بدون توجه به عدم خلع سلاح افراط گرایان در این منطقه آیین نامه را امضا کرد.
اعلام این توافق بعد از تایید پارلمان توسط رییس جمهور در پاکستان اولین موفقیت برای جریان افراط است. تا امروز تمامی پیروزیهای جریان افراط در پاکستان جنبه نظامی داشت و اکنون این یک موفقیت سیاسی برای آنها به شمار میرود. آنها با تکمیل کردن پیروزیهای نظامی اکنون به پیروزی سیاسی دست پیدا کردهاند، خصوصا که جغرافیای این پیروزی سیاسی خارج از مناطق قبیلهای است و در حقیقت یک مکان نزدیک به پایتخت است. سوات تنها 160 کیلومتر با اسلامآباد فاصله دارد. منطقهای است زیبا و توریستی که امروز حتی مدارس دخترانه آن تعطیل شدهاست و قوانین شریعت در آن اجرا میشود.
این حادثه تقریبا همان اشتباهی که یک بار در منطقه موسیقلعه هلمند اتفاق افتاد که هم حکومت مرکزی افغانستان و هم برخی از کشورهای غربی پشت این تفکر بودند و بعدها همگی فهمیدند که این مسئله اشتباهی بیش نیست و هزینههای زیادی را به مردم افغانستان و منطقه تحمیل کرد. امروز هنوز معلوم نیست این اشتباه دولتهای غربی و دولت مرکزی در پاکستان چه حجمی از منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد و بهای این اشتباه را چه کسانی چگونه پرداخت خواهند کرد.
چرایی این توافقنامه را میتوان را به دو مسئله مربوط دانست:
اول اینکه دولت مرکزی اکنون بسیار ضعیف است ضعف دولت مرکزی میتواند اصلیترین دلیل این توافقنامه باشد. عده ای بر این عقیده اند که این ضعف دولت مرکزی به زودی دولت را از پای در خواهد آورد و این 6 ماهه آخر حیات دولت مرکزی پاکستان است
پاکستان کشوری است هستهای که فروپاشی دولت مرکزی آنهم در شرایطی که جریان افراط خود در سرزمینهایی از این منطقه حکمرانی میکند میتواند بسیار خطرناک باشد. مسلما نه تنها دولتهای غربی بلکه هیچ یک از کشورهای جهان نمیتوانند جهانی را تصور کنند که طالبان با در دست داشتن سلاحهای هستهای، هر کجا که بخواهد لشگر خود را پیاده کند. من فکر نمی کنم که حتی اگر تسلیحات هسته ای پاکستان به دست طالبان بی افتد، بخواهد از آن استفاده کند، بلکه به راحتی میتواند نیروهای خود را هر کجای دنیا که بخواهد پیاده کند و جنگی را که علیه جهان آغاز کرده است به نفع خود به پایان برساند. این مسئله درگیری ذهنی کشورهای غربی هم هست اما با توجه به حرکتهای غلط غرب در گذشته در این منطقه میدانیم که آنها تاکنون نتوانستهاند شناخت درستی از آنچه در افغانستان و پاکستان میگذرد بهدست آورند و همچنان به اشتباههای خود ادامه میدهند، بنابراین تعجبی نخواهد داشت که حرکت بعدی آنها نیز در راستای همین برداشتهای غلط باشد. نگاه سطحی به مسائل این منطقه به خصوص پس از جریان 11 سپتامبر 2001 سبب شد تا همواره برنامهریزیهای داخلی و خارجی در پاکستان با شکست روبهرو شود. این شکستها همراه با یک مدیریت ضعیف چه از طرف دولت مرکزی پاکستان و چه از طرف دولتهای خارجی حاضر در منطقه سبب شد تا وضعیت روز به روز وخیمتر شود. نگرانی در این خصوص آنجا فزونی مییابد که در این صفحه شطرنج مهره دیگری برای دفاع باقی نماندهاست و با یک حرکت اشتباه، شاه بازی کیش مات میشود.
دومین دلیل حوادث اخیر درک نادرست برخی از کشورهای غربی از شرایط موجود در منطقه، بخصوص در پاکستان و افغانستان است. امریکا با حمله به افغانستان برای نابودی طالبان این منطقه را وارد جریانی کردهاست که مقابله با آن روز به روز دشوارتر میشود.
پس از این توافقنامه برخی با بیان این مطلب که امضای این توافقنامه به بازسازی طالبان در این منطقه و نفوذ دوباره و بیشتر در افغانستان منجر خواهد شد از آن انتقاد کردند، اما با توجه به آماری که وجود دارد طالبان و یا همان گروه افراط چه خود را بازسازی بکنند و چه نکنند، در آنجا دارای قدرت و توانایی است. بخشی از این قدرت، قدرت خودشان است و بخشی هم مربوط است به برنامههای اشتباهی که طرف مقابلشان در این مدت پیاده کردهاست و باعث تحریکشان شده است.
مسئلهای که بیش از بازسازی طالبان در منطقه خطرناک است این واقعیت است که طالبان یک گروه و یک تفکری است که تنها به منطقه سوات بسنده نخواهد کرد و پس از مدتی مسلما سهم بیشتری از این کیک را طلب خواهد کرد. در این شرایط است که وضعیت منطقه بیش از گذشته رنگ وحشت به خود میگیرد. در واقع نزدیکی به اسلامآباد یعنی نزدیکی به سلاحهای هستهای پاکستان.
نظر شما :