چين، از مشکلات داخلى تا دسيپلين خارجى
فکر میکردم المپیک پکن هم مانند دیگر المپیکهای دنیا که هر ساله برگزار میشود، برگزار شود و هیچ اتفاق ویژهای در آن رخ ندهد. اما دیدم که چگونه بحران امریکا آن را در بر گرفت و ساعاتی پس از شب افتتاحیه بحران قفقاز با آن ابعاد گسترده به وجود آمد.
پرسشهای بسیاری برایم مطرح شد که تمام آنها حول جایگاه چین و این که این کشور از چه جایگاهی برخوردار است و محور بسیاری از تحولات دنیا است، میچرخید. این همه انرژی از کجا آمده است؟ چگونه میتوان میان قدرت، نوآری، نابودی و زیبایی ارتباط و تناسب ایجاد کرد؟ جالب آن که تحولات چین به اندازهای گسترده بود که دو ماه قبل از آغاز بازیها اخبار آن در صدر اخبار رسانههای خبری جهان قرار داشت. همه میگویند این قدرت سرشار از کجا آمده است؟ برای چه آمده است؟ چگونه آمده است؟ پاسخ آن به ظاهر روشن است از قلب روستاها و شهرهای چین و از مغز نخبگان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی این کشور. اما این همه ماجرا نیست. بسیاری یادشان رفته یا نمیدانند که جامعه چین تا چه اندازه بیمار و فرسوده است.
آنچه همواره از چین طی دو قرن گذشته یاد شده، مبارزه با فساد، گسترش فساد، افیون، کشتار، نسلکشی، درگیری با دنیای غرب به ویژه در قرنهای نوزدهم بوده است. جنگی که از سال 1840 آغاز شد، با اشغال هنگکنگ و تایوان و پیمان فرانسه و بریتانیا برای انهدام و تقسیم آن ادامه یافت و در جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید.
به اعتقاد بسیاری ریشه قدرت گرفتن و تحولات چین از دهه بیست قرن گذشته میلادی آغاز شده است. گرچه این تحولات در دهه چهل میلادی با روی کار آمدن کمونیستها در چین و آغاز نظام مائوئیستی به آن رنگ و بوی دیگری داد و پس از دهه هشتاد روند آن به کلی رو به تغییر نهاد. اما به هر صورت آغاز انقلاب در چین را از 1912 به بعد میدانند.
بد نیست برای دریافت امکانات و معضلات و مشکلات چین به گزارشی که روز 11 سپتامبر توسط مرکز علوم اجتماعی چین که یک مرکز پژوهشی است که از سال 1978 آغاز به کار کرده و فعالیتهای 28 شرکت بزرگ مقاطعهکار، 130 مرکز بزرگ شهری، 520 روستا و 7100 خانه را پوشش میدهد، نگاهی بیاندازیم:
1- 80 درصد مردم تحت پوشش این موسسه گفتهاند که جامعه چین قابل قبول است، در حالی که 9/74 درصد آن را بهترین جامعه دانسته و 95 درصد نیز وجود چین برای استقرار جهانی را بسیار پراهمیت میدانند.
2- غیر واقعی است اگر بگوییم که تمام واحدهای اجتماعی از ثمرات زیر ساختهای کشور و اصلاحات موجود به طور یکسان در زمان حال بهره میبرند و اصلاحات در موقعیت فعلی با توجه به امکانات، ظرفیتها و قدرتهای موجود غیر ممکن است. لازم به ذکر است که این اختلافهای موجود میتواند باعث تعمیق هویت اجتماعی در میان گروههای مختلف مردم شود و میتواند در آینده بحرانها و تناقضات بسیاری را به وجود آورد.
3- تناقضات اجتماعی از هم اکنون خود را نشان دادهاند. تاثیرپذیری گروههای اجتماعی بر یکدیگر و بروز اختلافهای اجتماعی در شهرهای مختلف باعث شده مفهوم کادر، اداره و کارمندی در میان اقشار مختلف تغییر یافته و برداشتهای مختلفی از آن شود. به اعتقاد 70 درصد مردم کارمندان دولت قسمت اعظم ثروت کشور را در اختیار دارند و به طوری انحصاری مصرف میکنند. 54 درصد مردم گمان میکنند که بیشتر کارمندان دولت صرفا برای افزایش رفاه اجتماعی خود کارمند دولت میشوند. 52 درصد معتقدند صاحبان شرکتها و موسسات خصوصی سرمایههای کشور را در انحصار خود دارند. 48 درصد بر این باورند مدیران موسسات و شرکتهای عام و دولتی بیشترین استفاده را از سرمایههای کشور میکنند و 44 درصد خود را نابود و قربانی شده یک قشر خاص مرفه میدانند.
4- بیشتر مردم احساس میکنند، تناقضات اجتماعی بیشترین ضربه را به زندگی روزانهشان وارد میکند و معتقدند باید دولت برای درمان بهداشت روان مردم، ایجاد کار و فرصتهای شغلی، کاهش شکاف میان فقیر و غنی، شفافسازی در عملکرد مسئولین برای جلوگیری از تسلط بر اموال عمومی از راههای غر قانونی، ایجاد امنیت اجتماعی، ایجاد هویت میان شهرنشینان و روستانشینان و رفع آلودگی محیط زیست اقدامهای موثر انجام دهد.
5- گزارش نشان میدهد که تناقضات موجود اجتماعی نقطه آغاز مشکلات اساسی جامعه چین است. به گونهای که 51 درصد بر این باور است که نه تنها ثروت بلکه هویت اصلی نیز در نزد ثروتمندان است و فقرا هیچ نقشی در تمدن و اصالت کشور خود ندارند. از این رو ثروتمندان محتوم با نابودی هستند زیرا به زودی قشر فقیر انتقام خود را از قشر ثروتمند خواهد گرفت. زیرا آنان از راههای غیر مشروع و غیر قانونی ثروتمند شدهاند.
6- گزارش در آخر نتیجه میگیرد گسترش و توسعه اقتصادی و اجتماعی در عین حال که توانسته بسیاری از مشکلات مردم را حل کند در مقابل مشکلاتی را نیز به وجود آورده که میتواند به درگیری درون اجتماعی اقشار مختلف جامعه منتهی شود. البته تجربه نشان داده بروز چنین پیامدهایی طبیعی است و جای خوشوقتی دارد که 6/91 درصد مردم بر این باورند که دولت میتواند مشکلاتشان را حل کند و 5/93 درصد مردم نیز بر این باورند که فرزندانشان در آینده زندگی بسیار بهتری خواهند داشت.
شاید بپرسید چه ربطی میان مسابقات المپیک پکن با تحقیقات آکادمیک اجتماعی وجود دارد؟ آیا مخالف این هستیم که ثروتهایی که از المپیک عاید چین میشود میتواند از سرمایههایی که در این زمینه خرج شده فراتر باشد؟
در این شکی نیست که میزبانی چین برای بازیهای المپیک جایگاه این کشور را در جهان بسیار بالا برد اما فراموش نکنیم این ارتقای جهانی مانع از آن نمیشود که بحرانهای اجتماعی این کشور تاریخی را نادیده بگیریم.
تصور کنید اگر روزی تناقضات اجتماعی یک لحظه بر چهره زیبای المپیک پکن اثر میگذاشت و خود را نشان میداد آن موقع متوجه میشدید که عمق فاجعه تا به کجا میرفت. چین هر اندازه توسعه یابد و خود را در راس کشورهای پیشرفته جهان ببیند نمیتواند مشکلات عمیق، ریشهای و سابقهدار خود را پنهان کند. مشکلاتی که در گوشه گوشه خانههای مردم چین لانه کرده است.
منبع: الاهرام
نظر شما :