امریکا باز هم خود را درگیر خاورمیانه میبیند
آزمونی سخت برای ترامپ با طرح صلحش در غزه

نویسنده: رابرت بی. ساتلوف، مورخ آمریکایی در زمینه سیاست اعراب و اسلام، روابط ایالات متحده و اسرائیل و خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: تبریک به پرزیدنت ترامپ در راه است. او گفت که گروگانهای اسرائیلی را به خانه بازمیگرداند و به جنگ وحشتناک غزه پایان میدهد، و به نظر میرسد که دقیقاً همین کار را با توافق این هفته انجام میدهد. در حالی که بسیاری از ایدههایی که در طرح صلح ۲۰ مادهای ترامپ گنجانده شده بود، پیش از انتخاب مجدد او مطرح شده بودند، او و تیمش شایسته تشویق ایستاده هستند برای تبدیل این ایدهها به یک پیشنهاد عملی، تعریف مرحله اول که هم بزرگ و هم قابل درک بود و کنار هم قرار دادن تمام قطعاتی که توافق را ممکن ساخت.
با این حال، این موفقیت جنبههای منفی خود را هم دارد. قانون سیاست خارجی پاتری بارن را که در طول جنگ عراق مشهور شد، به خاطر دارید؟ "شما آن را بشکنید، شما آن را به عهده دارید." اکنون نتیجه ترامپ را داریم: "شما آن را وصله میکنید، شما آن را به عهده دارید."
با وجود اینکه ترامپ با اشتیاق برای کنار گذاشتن تعهدات خاورمیانهای آمریکا به قدرت رسید، اما مسئولیت بزرگی را بر عهده گرفت: مسئولیت طرح صلحی که برای همیشه نام او را به همراه خواهد داشت. در ۶ اکتبر ۲۰۲۳، یک روز قبل از حمله حماس، روابط اعراب و اسرائیل برای دستیابی به موفقیت تاریخی عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل آماده بود؛ دو سال بعد، روابط اعراب و اسرائیل – از جمله دستاورد صلح خاورمیانه ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش، یعنی پیمان ابراهیم – به تار مویی بسته شده است. رئیس جمهور با ارائه طرحی که نه تنها پایان جنگ در غزه، بلکه ایجاد یک صلح کامل و پایدار منطقهای را نوید میدهد، وظیفه ترمیم خسارات ناشی از جنگ حماس را بر عهده گرفته است. به عبارت دیگر: اصلاح خاورمیانه.
اینکه ترامپ چگونه این مسئولیت نه چندان مهم را انجام میدهد، پیامدهای عمدهای برای نقش آمریکا در منطقه و جهان دارد. چینیها نظارهگر این واقعیت هستند که آیا وقتی اوضاع سخت میشود، او جسارت حفظ یک اتحاد گسترده را خواهد داشت یا خیر. روسها نظارهگر این موضوع هستند که آیا رئیس جمهور متن توافق را به طور دقیق اجرا خواهد کرد یا از برخی جنبههای ناخوشایند آن چشمپوشی خواهد کرد. ایرانیها نظارهگر خواهند بود که آیا ترامپ خود را چنان غرق در جزئیات بازسازی غزه خواهد یافت که نتواند ائتلاف بسیار موفق اعراب و اسرائیل را که یک سال پیش از اسرائیل در برابر موشکهای بالستیک و پهپادهای ایران محافظت کرد، تکرار کند یا خیر. و همه این دشمنان – و دیگران – از خود خواهند پرسید که آیا تمرکز شدید ایالات متحده برای تضمین اجرای این توافق، رئیس جمهوری امریکا را از حوزههایی که شرارت مینامد منحرف خواهد کرد یا خیر.
اینها برخی از مخاطرات بینالمللی هستند. برای دستیابی به خودِ این توافق، راه دشواری در پیش است. برخی از آزاردهندهترین چالشها عبارتند از:
- اجرای یک طرح صلح بسیار پیچیده غزه که در الزامات آن برای خلع سلاح، حماس را به طور کامل در خودکشی سازمانیاش – یا حداقل خنثی کردن نهادیاش – همراه میداند؛
- هماهنگی استخدام، استقرار و مدیریت نیروهای چندملیتی توسط ارتش ایالات متحده برای نظارت بر این منطقه، درست زمانی که نیروهای دفاعی اسرائیل در حال خروج از آن هستند، مانوری دشوار و پر از خطر؛
- ایجاد و نظارت بر یک دولت انتقالی که بر همه چیز، از کمکهای بشردوستانه گرفته تا آواربرداری و پاکسازی مهمات و پروژههای عظیم بازسازی، نظارت داشته باشد و در عین حال از سرقت کالاها و انتقال آن به کارخانههای زیرزمینی جلوگیری کند، هنری که حماس پس از آتشبسهای قبلی در آن به کمال رسید؛ جلب حمایت سازمان ملل متحد و آژانسهای تخصصی آن، که باید نقش اساسی در ارائه خدمات غذایی و پزشکی ایفا کنند، بدون تسلیم شدن در برابر فشارها برای احیای آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی که به شدت دچار نقص است، سازمانی که مسئولیت ویژهای در زنده نگه داشتن درگیری فلسطین و اسرائیل برای دههها بر عهده دارد؛
- جلوگیری از تبدیل وضعیت فعلی قطر و ترکیه – دوستان قدیمی حماس که در هفتههای اخیر به عنوان نیکوکاران دیپلماتیک ظاهر شدهاند – به نفوذ بدخواهانه بر جهتگیری سیاستهای فلسطین، که تنها میتواند برای اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رامالله نگرانکننده باشد و در درازمدت به آرمان صلح آسیب برساند؛
- و برخورد با هر قدم از مسیر با نخستوزیر اسرائیل از یک ائتلاف راستگرا که احتمالاً هر تصمیمی، بزرگ و کوچک، را از دریچه انتخابات سرنوشتسازی که قرار است خیلی زود برگزار کند، میبیند، انتخاباتی که نشان خواهد داد آیا مردم اسرائیل میخواهند او را به خاطر اشتباهات وحشتناکی که اسرائیل را برای حمله حماس در سال ۲۰۲۳ آماده نکرد، مجازات کنند یا به خاطر پیروزیهای چشمگیری که به اعتقاد او ارتش اسرائیل در دو سال پس از آن در سراسر منطقه به دستآورد، به او پاداش دهند.
رسیدن به این مرحله دستاورد بزرگی بود. تضمین اجرای مؤثر – که هرگز برای یک "مرد ایدهپرداز" مانند ترامپ، لباسی قدرتمندی نیست – هزار برابر دشوارتر است. این کار را نمیتوان با یک تیم کوچک از مقامات کاخ سفید که در سیگنال چت میکنند، انجام داد. این کار به ارتشی از – لطفاً از به کار بردن این اصطلاح معذورم – متخصصان نیاز دارد: متخصصان فرماندهی و کنترل نظامی، متخصصان پاکسازی و دفع مهمات، متخصصان توانبخشی و بازسازی غیرنظامیان، متخصصان ارتباطات و مشارکت اجتماعی. پیمانکاریهای فرعی شرکتی میتوانند بخشی از این موارد را برطرف کنند، همانطور که استعدادهای چشمگیر تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا، میتواند؛ اما فریب نخورید و فکر نکنید که یک شرکت مشاورهای یا یک مقام خارجی سابق میتواند بار کل دولت ایالات متحده را به دوش بکشد. به هر حال، این طرح نام ترامپ را بر خود دارد، نه نام دیلویت یا بلر.
رئیس جمهور حداقل یک وظیفه حیاتی دیگر در این زمینه دارد. او باید به مردم آمریکا توضیح دهد که چرا ما این کار را انجام میدهیم. نزدیک به ۲۰ سال است که روسای جمهوری آمریکا از هر دو حزب گفتهاند که میخواهند از خاورمیانه فاصله بگیرند، اما آنها دائماً خود را درگیر درگیریها و سیاستهای اغلب پیچیده منطقه میبینند. آمریکاییها شایسته آن هستند که بدانند چرا رئیس جمهوری «اول آمریکا» تصمیم گرفته است که منافع آمریکا عمیقاً در موفقیت این طرح صلح گره بخورد. علیرغم اختلافات داخلی ما، افراد منصف در هر دو جناح، از موفقیت ترامپ در این توافق صلح حمایت خواهند کرد.
منبع: لوسآنجلس تایمز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱
نظر شما :