از حمایت تا شک و تردید نسبت به اقدام نتانتیاهو

بازتاب داخلی حمله اسرائیل به قطر

۳۰ شهریور ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۳۵۲۳۴ اخبار اصلی خاورمیانه
نشانه‌های متعددی از واکنش‌های داخلی به حمله اسرائیل علیه رهبران حماس در دوحه وجود دارد. مواضع از اجماع بر سر "لزوم انتقام از رهبران حماس و تعقیب آنها در همه جا" تا ترس از تأثیر این حمله بر جان گروگان‌ها متغیر است. با این حال، به نظر می‌رسد که بازپس‌گیری گروگان‌ها از طریق مذاکرات برای طرف رسمی اسرائیل غیرقابل دستیابی شده و همچنان یک هدف دور و عملاً غیرقابل دستیابی برای خانواده‌های گروگان‌هاست.
بازتاب داخلی حمله اسرائیل به قطر

نویسنده: سعید عکاشه

دیپلماسی ایرانی: پوشش رسانه‌ای جهانی از حمله اسرائیل به رهبران حماس در قطر در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵، بر زمینه تصمیم بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، پیامدهای این حمله بر مذاکرات بین اسرائیل و حماس برای آزادی گروگان‌های اسرائیلی و تأثیر مورد انتظار بر روابط اسرائیل و ایالات متحده با چندین کشور خاورمیانه، به ویژه کشورهای خلیج فارس، متمرکز بود. به نظر می‌رسد تکمیل تصویر کلی از تأثیر حمله اسرائیل با روشن کردن واکنش‌ها در داخل خود اسرائیل ضروری است.

از حمایت و خوش‌بینی تا شک و بدبینی

رسانه‌های اسرائیل هنوز هیچ نظرسنجی در مورد موضع مردم اسرائیل در مورد این حمله منتشر نکرده‌اند. با این وجود، می‌توان تصویری تقریبی از واکنش‌های داخلی به این حمله و تحلیل محتوای آنها را از اظهارات منتشر شده توسط رهبران اپوزیسیون، مقالات روزنامه‌های اسرائیلی و سازمان‌های اسرائیلی که منحصراً به سرنوشت گروگان‌های اسیر حماس می‌پرداختند، استخراج کرد.

در ابتدا، اظهارات برخی از رهبران اپوزیسیون، حمایت کامل از این عملیات را منعکس می‌کرد، بدون اینکه عواقب آن را، چه در مورد سرنوشت گروگان‌های اسرائیلی در غزه و چه در مورد هزینه روابط خارجی اسرائیل، زیر سوال ببرد. ما مواضع این احزاب را در مورد این حمله به ترتیب بررسی خواهیم کرد:

۱- موضع مخالفان: بلافاصله پس از حمله، یائیر لاپید، رهبر مخالفان، بیانیه‌ای صادر کرد و گفت: «من به نیروی هوایی، ارتش اسرائیل، شین بت و همه نیروهای امنیتی به خاطر این عملیات استثنایی برای خنثی کردن دشمنمان تبریک می‌گویم.» بنی گانتز، رئیس حزب آبی و سفید، نیز از رهبران سیاسی به خاطر تصمیمشان برای شروع حمله تمجید کرد و خاطرنشان کرد که اسرائیل باید تروریست‌های حماس و رهبران آنها را در همه جا و در همه زمان‌ها تعقیب کند.

تحسین از سوی دو حزب اسرائیلی که به عنوان میانه‌رو طبقه‌بندی می‌شوند و از دستور کار افراطی در مورد مسئله فلسطین حمایت نمی‌کنند، برای یک حمله نظامی با پیامدهای جدی برای سرنوشت گروگان‌ها و تصویر اسرائیل در نظر افکار عمومی بین‌المللی. عدم محکومیت این عملیات توسط احزاب چپ‌گرا مانند مرتز و کارگر (که در حال حاضر تحت عنوان «اردوگاه دموکراتیک» متحد هستند) در کنار عدم محکومیت این عملیات توسط احزاب چپ‌گرا مانند مرتز و کارگر (که در حال حاضر تحت عنوان «اردوگاه دموکراتیک» متحد هستند)، نشان دهنده تمایل عمومی غالب در اسرائیل به مجازات و کشتن رهبران حماس در تلافی آنچه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اتفاق افتاد، است، زیرا این نیروی سیاسی «یک ارزش و مطالبه ملی مطلق» می‌داند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، در بیانیه خود پس از این عملیات، ممکن است عمداً افکار عمومی اسرائیل را به این سمت هدایت کرده باشد و یادآوری کند که «رهبران حماس پس از حمله غافلگیرانه حماس در آن زمان، در همان مکان به شکرگزاری در برابر خدا سجده کرده بودند» و «عملیات هدف قرار دادن همان رهبران در همان مکان، پاسخی دیرهنگام به جشن حماس برای کشتن و اسارت نزدیک به ۲۰۰۰ غیرنظامی و سرباز در طول تقریباً دو سال بود.»

این موضع چند ساعت پس از اعلام شکست عملیات حماس علیه رهبران ارشدش، علی‌رغم کشته شدن دیگر رهبران غیر ارشد حماس، مانند پسر خلیل الحیه و رئیس دفتر او، به سرعت تغییر کرد. پوشش رسانه‌ای اسرائیل از این حادثه به سرعت گزارش‌هایی را منتشر کرد که در آنها عدم اطمینان در مورد دستیابی عملیات به اهداف خود و اینکه رهبران حماس هدف قرار گرفته ممکن است زنده مانده باشند، ابراز شده بود.

بلافاصله پس از این گزارش‌ها، یائیر لاپید به سی‌ان‌ان گفت: "عملیات اسرائیل در دوحه هیچ ارتباطی با استراتژی ندارد و ممکن است همان‌طور که انتظار می‌رفت، شکست بخورد." اگرچه هیچ اظهارات مشابهی توسط بنی گانتز یا دیگر رهبران احزاب مخالف بیان نشد، اما فضای خوش‌بینی و شادی که در ساعات اولیه پس از عملیات حاکم بود، جای خود را به شک و تردید و بدبینی داد. آخرین موضع لاپید را می‌توان به عنوان نشانه‌ای از این دانست که او – و شاید برخی از احزاب مخالف – تلاش خواهند کرد تا از این شکست (اگر حضور برخی از پنج رهبر حماس هدف قرار گرفته در رسانه‌ها تأیید شود) در نبرد مداوم خود برای سرنگونی ائتلاف حاکم و درخواست انتخابات زودهنگام بهره‌برداری کنند.

۲- موضع نخبگان رسانه‌ای: نظرات کارشناسان و نویسندگان افکار عمومی در رسانه‌های اسرائیلی، همان استقبالی را که رهبران احزاب مخالف از این عملیات داشتند، نشان می‌داد. با این حال، آنها پیامدهای آن را بر سرنوشت گروگان‌ها و مذاکرات جاری با حماس برای پایان دادن به جنگ، و همچنین تأثیر آن بر روابط خارجی اسرائیل به طور کلی و با ایالات متحده به طور خاص، زیر سوال بردند. این سؤالات با توجه به نتایج بی‌نتیجه عملیات، به طور قابل توجهی تشدید شده‌اند.

از جمله سؤالات مطرح شده، زمان تصمیم‌گیری بود. آوی ایساخاروف در یدیعوت آحارانوت در 10 سپتامبر نوشت: «از آغاز جنگ، قطر به ناحق از نوعی مصونیت برخوردار بوده که سوالات بی‌پاسخ بسیاری را مطرح کرده است: چگونه یک کشور عادی که میزبان رهبران ارشد این سازمان است، کسانی که مسئول وحشتناک‌ترین «قتل عام» علیه یهودیان از زمان هولوکاست بوده‌اند، می‌تواند به میانجی اصلی بین حماس و اسرائیل تبدیل شود؟ قطر میلیاردها دلار به خزانه حماس واریز کرده است، همچنان از طریق الجزیره از رسانه‌های آن در سراسر جهان حمایت مالی می‌کند و کمپین‌های خارجی را انجام می‌دهد که به راهروهای کاخ سفید در واشینگتن رسیده است.»

این نظر به این نتیجه منجر می‌شود که چه روند دوحه شکست بخورد و چه موفقیت‌آمیز باشد، اقدام بعدی اسرائیل، حذف قطر از مذاکرات برای آزادی گروگان‌ها، در صورت دستیابی به توافقی برای از سرگیری آنهاست. با توجه به شکاف اعتماد فزاینده بین اسرائیل و قطر، این یک احتمال اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. این امر تصور بازگشت به میانجیگری قطر را، حتی اگر دوحه چنین تمایلی داشته باشد، دشوار می‌کند. تنها توضیح برای حفظ نقش قطر در میانجیگری قبلی توسط اسرائیل این است که (یعنی اسرائیل) روی توانایی قطر در اعمال فشار بر رهبران حماس برای آزادی گروگان‌ها در یک لحظه شرط‌بندی می‌کرد. این شرط‌بندی نادرست از آب درآمد و حداکثر چیزی که می‌توانست به دست آورد، توافقات جزئی بین حماس و اسرائیل بود که منجر به توافق نهایی می‌شد که ادامه حاکمیت حماس بر نوار غزه را تضمین می‌کرد.

در اینجا، و در ارتباط با این، محتمل‌ترین احتمال این است که نتانیاهو به کارزار نظامی خود برای اشغال نوار غزه و تغییر اجباری وضع موجود، حتی اگر گروگان‌ها قربانی شوند، ادامه دهد. این امر باعث شد تا آموس هارل، کارشناس اسرائیلی در امور اعراب، در ۱۰ سپتامبر در هاآرتص بنویسد: «اسرائیل اقدامات تهاجمی خود را تشدید کرده و تابوی دیرینه علیه حملات مستقیم در قطر را شکسته است. این ممکن است حماس را به گوشه‌ای سوق دهد، اما لزوماً روحیه رهبری باقی‌مانده آن را نخواهد شکست. خشم شدید خانواده‌های گروگان‌ها نیز قابل درک است، زیرا جان آنها در معرض خطر فزاینده‌ای است، هم از عملیات زمینی ارتش اسرائیل و هم از اقدامات تلافی‌جویانه بالقوه و سوءاستفاده توسط اسیرکنندگان حماس.»

شاید هارل نمی‌خواست مستقیماً آنچه را که در اسرائیل به واقعیت تبدیل شده است بیان کند: اینکه جان گروگان‌ها و آزادی آنها دیگر برای نتانیاهو و ائتلاف او اولویت ندارد و عملیات دوحه روشن‌ترین گواه این امر بود. همچنین به نظر می‌رسد که روند حذف رهبران حماس ادامه خواهد یافت، حتی اگر عملیات دوحه شکست بخورد. این موضوع توسط یِشیل لیتر، سفیر اسرائیل در ایالات متحده، تأیید شد که گفت: «اگر اسرائیل نتواند رهبران حماس را در حمله هوایی به قطر بکشد، دفعه بعد موفق خواهد شد.» او افزود: «ما تروریست‌ها را هر کجا که باشند تهدید کرده‌ایم... ما آنها را تعقیب خواهیم کرد و کسانی را که می‌خواهند ما را نابود کنند، نابود خواهیم کرد.»

۳- موضع خانواده‌های گروگان‌ها: از زمان فروپاشی آتش‌بس موقت بین اسرائیل و حماس در مارس گذشته، خانواده‌های گروگان‌ها موفق شده‌اند ده‌ها تظاهرات را در سراسر اسرائیل بسیج کنند و خواستار توافقی با حماس شوند که جان عزیزانشان را تضمین کند، حتی اگر بهای آن پایان جنگ باشد. با وجود این، نتانیاهو از موضع خود کوتاه نیامده است. با شروع عملیات اول و دوم «پادگان گیدئون»، خانواده‌های گروگان‌ها متوجه شدند که تصمیم به فدا کردن جان خود گرفته شده است و عملیات دوحه این موضوع را تأیید کرد. این امر باعث شد برخی از فعالان در انجمن‌هایی که برای حمایت از خانواده‌های گروگان‌ها تأسیس شده بودند، بگویند: «تمام شد و همه باید بدانند که گروگان‌ها به عنوان جسد بازخواهند گشت.»

با وجود این، خانواده‌های گروگان‌ها به تلاش‌های خود برای حفظ جان عزیزانشان، خارج از تماس با دولت نتانیاهو، ادامه می‌دهند. آنها شروع به برگزاری جلساتی با مقامات قطری در واشینگتن کرده‌اند تا آنها را متقاعد کنند که به تلاش‌های خود ادامه دهند و حماس را تحت فشار قرار دهند تا از آسیب رساندن به گروگان‌ها، با انگیزه تلافی عملیات دوحه، خودداری کند. به نظر می‌رسد این تماس‌ها برای نتانیاهو غیرقابل قبول است، زیرا به قطر و حماس یک برگ برنده دیگر با اسرائیل می‌دهد و آن را مجبور به بازگشت به میز مذاکره می‌کند. هدف، دستیابی به یک آتش‌بس اضافی و یک توافق جزئی برای آزادی برخی از گروگان‌ها، نه همه آنها، آنطور که ترامپ و نتانیاهو می‌خواهند، است.

نتیجه‌گیری و نتایج

نشانه‌های متعددی از واکنش‌های داخلی به حمله اسرائیل علیه رهبران حماس در دوحه وجود دارد. مواضع از اجماع بر سر "لزوم انتقام از رهبران حماس و تعقیب آنها در همه جا" تا ترس از تأثیر این حمله بر جان گروگان‌ها متغیر است. با این حال، به نظر می‌رسد که بازپس‌گیری گروگان‌ها از طریق مذاکرات برای طرف رسمی اسرائیل غیرقابل دستیابی شده و همچنان یک هدف دور و عملاً غیرقابل دستیابی برای خانواده‌های گروگان‌هاست. در هر صورت، بحث‌برانگیزترین موضوع در اسرائیل طی چند روز آینده، از یک سو، تأثیر روند دوحه بر روابط آمریکا و اسرائیل، و از سوی دیگر، محدودیت‌های تشدید تنش سیاسی بالقوه بین قطر و اسرائیل خواهد بود.

منبع: مرکز مطالعات الاهرام / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱

کلید واژه ها: فلسطین غزه حمله اسرائیل حمله اسرائیل به غزه حمله اسرائیل به قطر حمله اسرائیل به دوحه اسرائیل افکار عمومی احزاب آزادی اسرا


نظر شما :