لزوم بازتعریف مجدد سیاستهای دفاعی
الگوی بازدارندگی هند بین دو دشمن اتمی برای ایران

دیپلماسی ایرانی: یکی از مباحث داغ این روزهای ایران اینست که چطور شد ایران به یکباره در معرض حملات شدید دشمنان قرار گرفت: دو مرتبه توسط اسرائیل (آبان ۱۴۰۳ و خرداد ۱۴۰۴) و یک مرتبه توسط آمریکا. مطمئنا دکترین دفاعی ایران دچار اشکالات اساسی بوده است و اولین قدم، ایجاد تغییرات اساسی در آن است چراکه به عنوان یک سند بالادستی، مبنای عملکرد همه اجزای نیروهای مسلح خواهد شد. شاید عدهای فروپاشی یا تضعیف شدید محور مقاومت را دلیل این حادثه بدانند. این موضوع درست است ولی سوال اساسیتر اینجاست که چرا باید ایران امنیت خود را به گروههایی در سایر کشورها گره بزند؟ کشورهایی که به شدت دچار ناپایداری سیاسی هستند و موضوعاتی تفرقهانگیز مانند شیعه و سنی بودن و عرب و عجم بودن هنوز در آن کشورها زنده هستند. البته تجربه جنگ ۸ ساله با عراق و کشتار دیپلماتهای ایران در افغانستان و رفتن تا آستانه جنگ با طالبان و شرایط فعلی کشور آذربایجان و کردستان عراق به روشنی نشان داده است که ایران باید حتما نفوذ بالایی در این کشورهای ناامن و ناپایدار داشته باشد ولی این لزوما به معنای ساماندهی کامل یک ارتش کوچکتر در آن کشورها نیست. علت آن امروزه پرواضح است: در یک بازه زمانی کوتاه، کل کشور سوریه به دست دشمنان ایران افتاد، مقامات ارشد لبنان و عراق در یک جهتگیری اشتباه به دنبال حذف یا انحلال گروه های مقاومت هستند و به جای قدردانی، ایران را عامل ناامنی در کشور خود معرفی میکنند! شاید اگر ایران و محور مقاومت نمی بود طی دهه های گذشته، کشور آنها توسط اسرائیل بلعیده شده بود ولی امروزه مقامات لبنان و سوریه و عراق طوری سخن میگویند که گویا ایران را به جای اسرائیل دشمن اصلی خود میدانند! در این بین به نظر میرسد دکترین دفاعی هند برای تعریف بازدارندگی در بین دو دشمن اتمی در طرفین همسایگی خود، یک الگوی قابل بررسی باشد.
هند در بین دو دشمن اتمی در همسایگی خود
شاید شرایطی بسیار دشوارتر از ایران را هند تحمل می کند چراکه دو دشمن قدیمی را دقیقا در دو همسایگی شرقی و غربی خود دارد: چین (یک ابرقدرت بزرگ اقتصادی و نظامی دارای تسلیحات اتمی) و پاکستان (یک کشور کاملا ناپایدار، گرفتار در تفکرات افراطی و دارای سلاح اتمی). شاید هند میتوانست با سرمایهگذاری روی گروههای مخالف در پاکستان، یک ارتش کوچک طرفدار خود (علنی یا مخفی) ایجاد کند. همچنین هند می توانست روی گسلهای امنیتی چین واحد، روی جدایی طلبان سرمایهگذاری کند مانند تایوان، هنگ کنگ، تبت، مغولستان داخلی، ترکستان شرقی (سین کیانگ)، منچوری و همچنین مسلمانان اویغور. ولی هند در یک دکترین دفاعی درست، هیچ کدام از این اقدامات فوق را انجام نداد و مستقیما روی تقویت ارتش خود متمرکز شد و آن را به مدرنترین تسلیحات بومی و غیربومی، از جمله تسلیحات اتمی، متناسب با دشمنان اتمی خود مجهز کرد. نتیجه آن شده که هرگز با چین قدرتمند و اتمی، وارد درگیری نشده و برخی درگیریها با پاکستان در موضوع کشمیر نیز همیشه به سرعت خاتمه یافته است. این نوع بازدارندگی مطمئن، باعث شده است که امنیت عالی و رشد اقتصادی و دورنمای سرمایهگذاری خارجی در هند حتی در بین دو همسایه اتمی، همواره تضمین شود. فرآیندی که دقیقا برعکس آن در ایران انجام شد و نتایج آن را نیز میتوان امروز مشاهده کرد. همچنین هند علیرغم تاثیرپذیری از آمریکا، هرگز زیر یوغ آمریکا نبوده و در بسیاری موضوعات مهم مانند ارتباط تسلیحاتی با روسیه بهطور مستقل عمل کرده چراکه می داند چنان سطح بالایی از بازدارندگی را برای ارتش کشور خود فراهم کرده است که هیچ کشوری نمی تواند به آن زور بگوید و نظرات خود را دیکته کند.
مهمترین اقدامات نظامی هند
1) بازدارندگی اتمی: چین در سال ۱۹۶۴ به تسلیحات اتمی مجهز شد. بلافاصله هند نیز فعالیت در این حوزه را شروع کرد و ۱۰ سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۴ به تسلیحات اتمی مجهز شد. پاکستان نیز فورا برنامه تسلیحات هستهای خود را بهطور سری از ۱۹۷۳ شروع کرد و در سال ۱۹۹۸ با ۵ آزمایش اتمی متوالی، جایگاه اتمی خود را تثبیت کرد. اکنون هند حدودا ۱۶۴ کلاهک اتمی، چین ۵۰۰ کلاهک و پاکستان ۱۷۰ کلاهک اتمی دارد. ایران بازدارندگی اتمی را علیرغم داشتن دشمنان هستهای مانند اسرائیل و آمریکا و کشورهای اروپایی و علیرغم داشتن دانش و فناوری بومی هستهای، بهطور خودخواسته برای خود ممنوع کرده است!
۲) دسترسی به سرزمین دشمنان: بدیهی است که هند برای ایجاد بازدارندگی هستهای واقعی باید دسترسی کامل به سرزمین اصلی دشمنان خود داشته باشد لذا سهگانه هستهای خود (زمینی، هوایی و زیردریایی) را کامل کرد.
برای بخش هوایی: هند از جنگندههای پیشرفته مجهز به قابلیت حمل سلاحهای هستهای استفاده میکند:
جنگندههای رافائل: مجهز به موشکهای هستهای هوا به زمین با دقت بالا.
میراژ ۲۰۰۰ و جگوار: ناوگان اصلی حمل بمبهای هستهای، با بیش از ۷۹ فروند جگوار فعال.
سوخو-۳۰ : برای پشتیبانی از عملیاتهای گستردهتر هستهای.
ایران فعلا هیچ جنگنده پیشرفته بومی یا غیربومی حتی برای دفاع از آسمان خود در اختیار ندارد. در طراحی و ساخت جنگنده مدرن علیرغم چهار دهه فعالیت، موفقیت چندانی نداشته و موفق به خرید جنگنده خارجی هم نشده است. سالها قول خرید جنگنده از روسیه نیز نهایتا با بدعهدی همیشگی روسها بینتیجه ماند. تنها پس از جنگ ۱۲ روزه، ایران بهطور شتابان مذاکراتی برای خرید جنگنده J10 از چین را آغاز کرده که هنوز نتایج آن نامعلوم است.
برای بخش زمینی: هند دارای موشکهای بالستیک اتمی با بردهای مختلف برای پوشش اهداف تاکتیکی و استراتژیک است:
موشکهای کوتاهبرد:
Prithvi-II: برد ۳۵۰ کیلومتر، قابل پرتاب از سامانههای متحرک.
Agni-I: برد ۷۰۰ کیلومتر، هدفگیری دقیق مناطق مرزی.
موشکهای میانبرد و قارهپیما:
Agni-III: برد ۳,۰۰۰–۳,۵۰۰ کیلومتر، پوشش تمام پاکستان و بخشهایی از چین.
Agni-V: برد بیش از 8,۰۰۰ کیلومتر، قابلیت هدفگیری سراسر چین، آسیا و اروپا.
ایران در چند دهه گذشته علیرغم برخورداری از دانش و فناوری موشکی، بطور خودخواسته برد موشکی بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر را برای خود ممنوع کرده است! و هیچ دسترسیای به اروپا و آمریکا ندارد!!
برای بخش زیردریایی: مهمترین رکن سهگانه هستهای هند برای تضمین «ضربه دوم اتمی» علیه دشمنان، زیردریاییهای حامل موشک اتمی هستند چراکه میتوانند بطور مخفیانه و از عمق اقیانوسها اقدام به پرتاب موشک کنند. هند این فعالیت را از سال ۱۹۸۸ (۳۶ سال پیش) شروع کرد. هند دو تجربه موفق در طراحی و ساخت زیردریایی اتمی دارد بهطوریکه با برد نامحدود بتوانند به دشمنان خود نزدیک شوند و اقدام به شلیک موشک اتمی کنند. بدیهی است که ساخت زیردریایی اتمی بدون امکان پرتاب موشک اتمی، معقول و منطقی نیست.
زیردریاییهای هستهای:
Arihant اولین زیردریایی اتمی بومی هند با تناژ ۶۰۰۰ تن که قادر به پرتاب موشکهای بالستیک اتمی است.
Arighat زیردریایی پیشرفتهتر هند از کلاس آریهانت با ظرفیت حمل موشکهای اتمی بیشتر و تناژ حدود ۶۰۰۰ تن است.
موشکهای بالستیک زیردریاییپرتاب (SLBM):
K-15 Sagarika با برد ۷۵۰ کیلومتر برای دسترسی به بخشی از مناطق کشور چین و پاکستان.
K-4 با برد ۳,۵۰۰ کیلومتر و قابلیت حمل کلاهک هستهای با دقت بالا و کلاهکهای بارشی MIRV که از زیردریایی اتمی جدید هند Arighat قابل پرتاب هستند.
ایران در چند دهه گذشته تجربه طراحی و ساخت زیردریایی داشته و مهندسین و طراحان مجربی در اختیار دارد ولی از این توانایی بدلیل نقص در دکترین دفاعی بهخوبی استفاده نکرده است. ایران حدود ۲۳23 فروند زیردریایی کوچک 120 تنی غدیر (بر اساس مدل طراحی کره شمالی) برای خلیج فارس ساخته است. سه زیردریایی روسی قدیمی کیلو کلاس دارد که با حدود ۵۰ سال سن، عملا فرسوده و غیرمدرن (با توجه به نیازهای امروزی) محسوب میشوند. تنها زیردریایی بومی ایران که هم طراحی و هم ساخت آن ایرانی است، زیردریایی فاتح با تناژ ۵۰۰ تن است که برای دریای عمان ساخته شده و از ۱۵ سال پیش تاکنون، به دلایل نامعلوم (احتمالا محدودیت مالی) تنها یک فروند! از آن ساخته شده است. عجیبتر آن که، هیچ کدام از زیردریاییهای فوق، امکان پرتاب موشکهای آفندی (حتی کوتاه برد) ندارند. ایران طی چند دهه گذشته علیرغم داشتن فناوری موشکی، هیچ محصول موشکی پرتاب از زیردریایی (SLBM) ندارد لذا فعلا امکان پرتاب موشک از زیردریایی ندارد. با توجه به فرسوده بودن سه فروند زیردریایی روسی، ایران پس از ۴ دهه فعالیت در حوزه زیرسطحی، عملا برای محافظت از آبهای ساحلی خود در دریای عمان و اقیانوس هند هم هیچ زیردریایی مناسبی در اختیار ندارد. از سال ۱۴۰۰ خبرهایی در رسانهها مبنی بر تلاش ایران برای طراحی و ساخت زیردریایی اتمی شنیده شد که طبق روال رایج در دنیا ۱۵-۱۰ سال زمان خواهد برد. تنها بعد از جنگ ۱۲ روزه بود که شنیده شد ایران برای حضور در آب های اقیانوسی در برابر زیردریاییهای آمریکایی (که شلیک موشک از دل اقیانوس هند به تاسیسات اتمی ایران را انجام داد) مذاکراتی را با چینیها آغاز کرده است. واقعا این حجم از ندانمکاری و غفلت در دکترین دفاعی، جای حیرت و تعجب است که کشوری که چهار دهه در حوزه طراحی و ساخت زیردریایی فعالیت کرده و مهندسین و طراحان خبرهای در اختیار دارد، به دلیل سیاستگذاریهای اشتباه، در چنین روزهای سرنوشتسازی دستش در حوزه زیرسطحی خالیست. شاید اگر ایران بهجای تمرکز بر خلیج فارس (و زیردریاییهای کوچک ۱۲۰ تنی غدیر) روی دریای عمان و اقیانوس هند (با زیردریاییهای بزرگتر – تناژ بالای ۱۵۰۰ تن) تمرکز میکرد و بر همه زیردریاییهای خود امکان نصب لانچرهای موشک عمود پرتاب و سیستمهای مستقل از هوا (AIP) مانند پیل سوختی را میدید و از چند دهه گذشته روی طراحی و ساخت موشکهای خاص پرتاب از زیر آب با برد مناسب کار میکرد، امروز مرزهای دفاعی ایران، به مرزهای خشکی محدود نبود و تا دل اقیانوسها امتداد یافته بود.
سخنی با بزرگان
تکرر و توالی اشتباهات در سیاستهای کلان دفاعی و نظامی که در سال های گذشته بارها توسط منتقدین و دلسوزان نظام گوشزد می شد (ولی اعتنایی نمیشد) جای حیرت و تعجب و البته بررسی دقیق موشکافانه دارد. آیا این اشتباهات ناشی از غفلت و ندانمکاری و فریب در جنگ شناختی بوده یا ناشی از عملکرد نیروهای نفوذی در سطوح مختلف مدیریتی؟ یا اشتباه در تعریف دکترین دفاعی؟ چه بسیار طرحهایی که به دلیل کمبود بودجه به بنبست خوردند و ابتر ماندند و بودجهها در جاهای نادرست هزینه شدند. جالب اینجاست که در همه حلقه مفقودههای فوق، ایران حدود ۴ دهه فعالیت داشته است مانند حوزه موشکی، زیردریایی، پدافندی، راداری، هواپیمای جنگنده و غیره ولی «آفت کِرمهای درختی!» هرگز نگذاشتند درخت دفاعی کشور به درستی ثمر دهد و به بار بنشیند و از میوه زحمت مهندسین دفاعی کشور بهدرستی استفاده شود. این «کرمها» بر شاخ و برگها ننشستند، بلکه در جاهایی (و جایگاههایی) قرار گرفتند که ریشهها را خوردند و خشکاندند و تا روزی که این کِرمها مشغول به کارند، این درخت، میوه مطلوب نخواهد داد. فکرها را باید شُست، جور دیگر باید اندیشید!
نظر شما :