ریزش اعتبار یا بحران پایدار؟
ضربه ترامپ به قدرت نرم آمریکا

نویسنده: فرزاد احمدی دوازده امامی، پژوهشگر ژئوپلیتیک و امنیت ملی دانشگاه تربیت مدرس
دیپلماسی ایرانی: در دنیای سیاست بینالملل، قدرت نرم به همان اندازه که قدرت نظامی و اقتصادی اهمیت دارد، در شکلدهی به جایگاه کشورها نقش ایفا میکند. ایالات متحده، بهعنوان رهبر جهان آزاد، همواره از این ابزار برای پیشبرد منافع خود استفاده کرده است. اما تصمیم اخیر دونالد ترامپ در کنفرانس خبری با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین، که شامل کاهش حمایت از اوکراین و موضعگیری تند در برابر رهبر این کشور بود، میتواند یکی از بزرگترین ضربهها به قدرت نرم آمریکا باشد. این اتفاق نهتنها اعتبار بینالمللی واشینگتن را زیر سؤال میبرد، بلکه باعث شکاف در اتحادهای سنتی آمریکا شده و فرصتهای جدیدی برای رقبا مانند روسیه و چین فراهم میکند.
۱. خدشه به اعتبار بینالمللی آمریکا
قدرت نرم آمریکا همواره بر قابلیت اطمینان و تعهد به متحدان استوار بوده است. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده نقش خود را بهعنوان یک نیروی پایدار در حفظ صلح و امنیت جهانی تثبیت کرد. حمایت از دموکراسیهای نوظهور، از کره جنوبی و ژاپن گرفته تا کشورهای اروپای شرقی، همواره بخشی از این تصویر بوده است. اما اقدام ترامپ در کاهش حمایت از اوکراین و اظهارات تحقیرآمیز درباره زلنسکی، این پیام را ارسال میکند که واشینگتن دیگر یک شریک قابلاعتماد نیست.
این تغییر، نهتنها کشورهای اروپایی را نسبت به آینده تعهدات آمریکا مردد میکند، بلکه دولتهای دیگر را نیز تشویق میکند تا در سیاست خارجی خود، گزینههای جایگزین را بررسی کنند. برای مثال، اگر آمریکا دیگر تعهدی به حمایت از اوکراین نداشته باشد، کشورهای دیگر مانند تایوان، کره جنوبی و حتی برخی کشورهای خاورمیانه نیز ممکن است به این نتیجه برسند که بهتر است به جای اتکا بر واشینگتن، بهدنبال راهکارهای دفاعی مستقل یا حتی اتحاد با قدرتهای دیگر باشند.
۲. تضعیف ارزشهای دموکراتیک آمریکا
قدرت نرم آمریکا همواره بر ارزشهای دموکراسی، آزادی و حقوق بشر بنا شده است. اوکراین، در برابر تهاجم روسیه، خود را بهعنوان یکی از نمادهای مبارزه دموکراسی با استبداد معرفی کرده است. در چنین شرایطی، حمایت از اوکراین به معنای حمایت از دموکراسی در برابر خودکامگی تلقی میشود. اما رفتار ترامپ در کنفرانس خبری اخیر، این پیام را ارسال کرد که واشینگتن تنها در صورتی از دموکراسی حمایت میکند که منافع آن تأمین شود.
این تناقض، بهطور خاص به نفع دولتهای مستبد مانند چین و روسیه تمام خواهد شد. آنها میتوانند از این شرایط برای تبلیغ این روایت استفاده کنند که «دموکراسی غربی چیزی جز یک شعار نیست» و در نهایت، حکومتهای اقتدارگرا پایدارتر و مؤثرتر از مدل دموکراتیک هستند. این روایت، بهویژه در کشورهایی که در حال تصمیمگیری میان مدل حکمرانی غربی و الگوهای اقتدارگرا هستند، میتواند تأثیر عمیقی بگذارد.
۳. شکاف در میان متحدان آمریکا
یکی از بزرگترین مزایای استراتژیک ایالات متحده نسبت به رقبای خود، شبکه گسترده متحدانش در اروپا، آسیا و خاورمیانه است. این اتحادها، به آمریکا اجازه دادهاند که نفوذ جهانی خود را حفظ کند و در برابر تهدیدات مختلف، یک جبهه منسجم ایجاد کند. اما تصمیم ترامپ، اعتماد میان متحدان سنتی آمریکا را متزلزل کرده و اروپا را در موقعیتی دشوار قرار داده است.
در حال حاضر، اتحادیه اروپا خود را در برابر این سؤال میبیند که آیا باید مسیر استقلال راهبردی را در پیش بگیرد یا همچنان به واشینگتن وابسته بماند. کشورهایی مانند آلمان و فرانسه ممکن است تلاش خود را برای ایجاد یک سیاست دفاعی مستقل افزایش دهند، درحالیکه کشورهای اروپای شرقی، که بیشتر به حمایت آمریکا وابسته هستند، ممکن است احساس رهاشدگی کنند. اگر این شکاف افزایش یابد، ناتو نیز با بحران داخلی روبهرو خواهد شد، و این همان چیزی است که روسیه و چین در پی آن هستند.
۴. فرصتسازی برای رقبا: روسیه و چین
تصمیم ترامپ، بهترین فرصت را برای روسیه و چین فراهم کرده است. برای روسیه، این یک پیروزی ژئوپلیتیکی است، زیرا نشان میدهد که حمایت غرب از اوکراین ناپایدار است و در نتیجه، روسیه میتواند مواضع خود را در جنگ تقویت کند. برای چین نیز این یک موقعیت ایدهآل است تا روابط خود را با کشورهای اروپایی و سایر قدرتهای جهانی تقویت کند و نقش بیشتری در اقتصاد جهانی ایفا کند.
نظر شما :