قدرت تصویر در خدمت بازدارندگی نیروهای مسلح
بررسی نقش دیپلماسی رسانهای سپاه در موفقیت جهانی عملیات وعده صادق ۲
نویسنده: نوید کمالی، کارشناس ارشد مسائل راهبردی
دیپلماسی ایرانی: عملیات «وعده صادق ۲» را میتوان یکی از برجستهترین نمونههای قدرتنمایی عزت آفرین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر به شمار آورد. این عملیات نه تنها به عنوان یک اقدام گسترده و موفق موشکی علیه مواضع به شدت حفاظت شده رژیم صهیونیستی در تاریخ ثبت شد، بلکه به نمادی بیبدیل از عزت و اقتدار ایران و ایرانی در سطح منطقه و جهان تبدیل شد. این عملیات با هدف پاسخ به اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی، توانمندیهای دفاعی و فناوری پیشرفته موشکی کشورمان را به جهانیان معرفی کرد.
با این حال، آنچه عملیات «وعده صادق ۲» را از یک عملیات نظامی موشکی صرف فراتر برد و موجب تضمین موفقیت و ماندگاری آن به عنوان یک خاطره درخشان از توان دفاعی کشور در اذهان عمومی جهانیان شد، پیوست رسانهای هوشمندانه و راهبردی این عملیات بود. در واقع، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با برنامهریزی دقیق در عرصه روابط عمومی و اطلاعرسانی، نه تنها پیام نظامی این عملیات را به شکل شفاف و مؤثر به مخاطبان داخلی و خارجی منتقل کرد، بلکه توانست تصویری مقتدر و پرصلابت از ایران را در عرصههای منطقهای و جهانی به نمایش بگذارد. این تصویر درخشان به خوبی نشانگر قدرت، عزم و اراده ملت ایران در دفاع از منافع خود است و در شرایط پیچیده منطقه غرب آسیا، زمینه افزایش مصونیت کشورمان از تهدیدات بیگانگان را فراهم کرد.
بدیهی است که این تصویرسازی هوشمندانه، محصول بکارگیری تیمی از نخبگان رسانهای سپاه و تعامل هوشمندانه دستگاه روابط عمومی این نهاد انقلابی با رسانهها و طراحی روایتهای معتبر و دقیق از عملیات بود که موجبات تبدیل عملیات «وعده صادق ۲» به نمادی از بازدارندگی و عزت ملی را فراهم کرد و همزمان جایگاه کشورمان را بهعنوان یک قدرت بلامنازع منطقهای نه تنها تثبیت کرده است بلکه بیش از پیش ارتقاء داد.
تجربه اخیر سپاه، حاصل مطالعه تاریخ پیوند میان قدرت رسانه و اطلاعرسانی و عملیاتهای نظامی است. به عبارت بهتر، این دستاورد محصول نگاه علمی به پدیده تصویرسازی از قدرت نظامی است که در پی بهرهبرداری مؤثر از تجربیات تاریخی در این زمینه بهدست آمده است. در طول تاریخ، شیوههای مختلفی برای ثبت و ضبط تصاویر مربوط به جنگها و درگیریهای نظامی بهکار گرفته شدهاند؛ قدیمیترین آنها ثبت تصاویر بر روی الواح سنگی و جدیدترین آن، تهیه ویدئوهای زنده از میدان نبرد است. در این فرآیند رو به تحول و تکامل، رسانه همواره بهعنوان ابزاری در راستای شکلدهی ادراک عمومی نسبت به جنگها و درگیریهای نظامی بهکار گرفته شده است. با این حال، باید به این نکته توجه کرد که در طول تاریخ، نیروهای مسلح عمدتاً توان و ظرفیت خود را صرف پیشبرد جنبههای سخت نبرد با دشمنان کردهاند و کمتر به جنبههای نرم آن پرداختهاند. اما به مرور زمان و با توسعه جوامع بشری، و بهویژه ظهور رسانههای جمعی در قرنهای بیستم و بیست و یکم، نیروهای مسلح به اهمیت جنبههای نرم جنگها و نبردها بیش از پیش توجه کردند. در واقع، بُعد جدید و حیاتی دیگری از نبردها در برابر آنها قرار گرفت که چیزی جز «نبرد برای فتح قلبها و ذهنها» نبود.
در عصر جدید، پیروزی دیگر صرفاً با دستاوردهای ارضی یا تحمیل تلفات سنگین به دشمن تعریف نمیشود. اکنون پیروزی بهطور ذاتی با حمایت عمومی، چه در داخل و چه در سطح بینالمللی، گره خورده است؛ حمایتی که بهشدت تحت تأثیر روایتها و تصاویری است که توسط رسانهها منتقل میشود. این امر رسانه را نه فقط به یک وقایعنگار، بلکه به یک بازیگر قدرتمند در جنگها و نبردهای عصر جدید تبدیل کرده است که قادر به تقویت یا تضعیف راهبرد نظامی و تأثیرگذاری بر بازدارندگی دفاعی یک ملت است.
نظر به اهمیت روزافزون «مدیریت تصویر» در عرصه دفاعی و امنیتی، در طول دهههای اخیر، بررسی ابعاد، ظرفیت و توان رسانه در تأثیرگذاری بر افکار عمومی بهطور گسترده مورد مطالعه اندیشکدههای مطرح نظامی قرار گرفته است. تحقیقات نشان میدهد که رسانهها، بهویژه تلویزیون و پلتفرمهای آنلاین، میتوانند نگرشها، باورها و رفتارها را بهویژه در کوتاهمدت شکل دهند. این دست رسانهها در بلندمدت نیز میتواند تأثیرات ادراکی عمیقی بر افکار عمومی داشته باشد. شکی نیست که مواجهه رسانهای با تنشها و درگیریهای کوچک و بزرگ نظامی میتواند عمیقاً بر نحوه درک افکار عمومی از اقدامات نظامی و بازیگران دخیل در آن تأثیر بگذارد. این تأثیر میتواند بهویژه در طول درگیریهای محدود که فقدان تهدید وجودی مستقیم برای یک ملت یا کشور به شهروندان این امکان را میدهد که بر اساس اطلاعات دریافتی، نظرات خود را شکل دهند، قابلتوجه باشد. این امر لزوم تعامل فعالانه نیروهای مسلح با رسانهها را نه برای کنترل یا دستکاری اخبار و اطلاعات، بلکه برای ایجاد رابطهای مبتنی بر اعتماد و درک متقابل در راستای تضمین تصویرسازی دقیق از عملیاتهای نظامی، برجسته میکند.
دقت کنیم که از نظر تاریخی، رابطه نیروهای مسلح و رسانه معمولاً مبتنی بر بیاعتمادی بوده است. نمونهاش عدم بهرهبرداری موثر ارتش از ظرفیتهای رسانهها در عملیاتهای شاخص نظامی در طول دوران دفاع مقدس است. در آن ایام، تأکید فرماندهان بر رعایت حفاظت عملیاتی در تضاد با نقش و کارکرد رسانهها قرار داشت، لذا امروز تصویر مستند چندانی از عملیاتهای مجاهدانه ارتش در سالهای دفاع مقدس در دسترس نیست. البته در نقطه مقابل، باید به یک نمونه تاریخی در رابطه با عوارض استفاده غیرمدیریتشده از رسانهها نیز اشاره شود. در این رابطه، جنگ ویتنام نمونه بارزی از چگونگی تضعیف اهداف نظامی به واسطه سوءمدیریت رسانهای است. در ایام جنگ ویتنام، دسترسی نامحدود و غیرمدیریتشده روزنامهنگاران و فعالان رسانهای به میدان نبرد و همچنین اطلاعات نظامی منجر به طرح گسترده گزارشهای انتقادی در رسانههای پرمخاطب آن ایام شد. در نتیجه، این گزارشهای رسانهای موجب تضعیف حمایت عمومی از جنگ گردید و نهایتاً تحت فشار افکار عمومی، دولت ایالات متحده آمریکا ناچار به پایان دادن به جنگ ویتنام شد. آمریکاییها در پی کسب تجربه از آنچه در جنگ ویتنام بر آنها گذشت، در جریان جنگ اول خلیج فارس با هوشمندی بیشتری از ظرفیت رسانهها در جریان عملیاتهای نظامی بهره بردند. در واقع، آنها رسانهها را به شکل کنترلشده بهکار گرفتند و از این طریق اهداف راهبردی مدنظرشان را پیش بردند. توجه به مخاطبشناسی و طراحی پیامهای رسانهای هوشمندانه در راستای جلب همدلی افکار عمومی، بهویژه از طریق تأکید بر تلاش ویژه نیروهای ائتلاف در به حداقل رساندن تلفات غیرنظامیان، موجب حفظ سطح بالایی از حمایت عمومی از جنگ علیه عراق شد.
این تجربیات تاریخی، اهمیت رعایت یک رویکرد متعادل و هوشمند را برای تعامل نیروهای مسلح با رسانهها برجسته میکند. به عبارت بهتر، در عصر جدید باید رویههای سنتی و ناکارآمد در حوزه اطلاعرسانی نظامی را کنار گذاشت. در واقع، نیروهای مسلح و بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باید بر ایجاد روابط و پیوندهای عمیق با رسانهها و کنشگران رسانهای مؤثر (اعم از میکرو و ماکرو اینفلوئنسرها) تمرکز کنند و همچنین اطلاعات بهموقع و دقیقی ارائه دهند و به نگرانیهای مشروع در مورد حفاظت و امنیت عملیاتهای نظامی رسیدگی نمایند. این امر مستلزم آموزش پرسنل نظامی در زمینه تعامل با رسانهها، تدوین و ایجاد پروتکلهای ارتباطی روشن و پرورش فرهنگ شفافیت در نیروهای مسلح است.
فراتر از اطلاعرسانی صرف به عموم، رسانهها میتوانند نقش مهمی در شکلدهی ادراک عمومی نسبت به قدرت نظامی کشور و تقویت توان بازدارندگی دفاعی کشورمان ایفا کنند. رسانهها با نمایش قابلیتها، حرفهایگری و فداکاریهای قهرمانانه و اغلب گمنام پرسنل نخبه نظامی، میتوانند تصویری از قدرت و عزم راسخ نیروهای مسلح را به نمایش بگذارند که میتواند دشمنان بالقوه را از هرگونه تهدیدآفرینی علیه منافع ملی و منطقهای بازدارد. این امر بهویژه در زمینه جنگ نسل چهارم، که بازیگران غیردولتی و دولتهای سرکش در حوزه اطلاعات فعالیت میکنند و بهدنبال تضعیف اعتماد عمومی و تضعیف نظامهای دولتی هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در پایان، عملیات «وعده صادق ۲» نشان داد که اگرچه پیروزی در نبردهای نظامی بهطور ذاتی به تسلیحات پیشرفته، نیروی انسانی کارآمد و استراتژیهای هوشمندانه بستگی دارد، اما در عصر جدید، بُعد رسانهای و روایتگری نیز بهعنوان یک مؤلفه حیاتی در موفقیت و ماندگاری این پیروزیها باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، پیروزی در عرصههای نظامی باید در کنار پیروزی در عرصههای رسانهای نیز مدنظر قرار گیرد و این خود نشاندهنده تحول رویکرد کشورمان و جبهه مقاومت به قدرت نظامی و دیپلماسی است که میتواند در آینده نزدیک از تهدیدات خارجی بکاهد و قدرت کشورزمان را در صحنه بینالمللی بهطور چشمگیری افزایش دهد.
نظر شما :