درباره وضعیت زیست محیطی خزر بزرگنمایی میشود
تدوین سیاست خارجی ایران در قفقاز، در سطحی فراتر از رئیسجمهور
تهیه کنندگان: ایلیا روبانیس – احسان دستِـغیب
(مطلب پیشرو برگرفته از پلتفرم caucasuswatch.de/en است)
دیپلماسی ایرانی: مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری جدید ایران ممکن است به تنهایی به بازتعریف سیاست امنیت ملی در قفقاز قادر نباشد، اما این موضوع شرایط متغیر منطقه را تسهیل نمیکند. نقش ایران در قفقاز از زمان آغاز جنگ در اوکراین اهمیت نوینی یافته است. ایران از نظر تاریخی نسبت به توسعه طلبی روسیه و جاهطلبیهای ترکیه در منطقه بیمیل بوده است. با این حال، این کشور اکنون یکی از قدرت های "سه گانه بزرگ" در یک مجمع غیررسمی است. این سهگانه ابتدا برای تسهیل مشاوره درباره آیندهٔ سوریه ایجاد شد: ایران، روسیه و ترکیه. این جرگهٔ چندملیتی اکنون در حال تعیین دستور کار امنیتی در قفقاز است. در حالی که این سه قدرت، جهانبینیهایِ دیگرسان و روابط متفاوتی با کشورهای "به علاوه سه" قفقاز جنوبی – گرجستان، ارمنستان و آذربایجان – داشتهاند، اما بر سر یک رویکرد منطقه ای "بهتر بین خودمان" اجماع دارند. چهارچوب منطقهای، در درون خود منطقه شکل می گیرد. تهران در تلاش بوده است تا از فرصت های گریز از تحریم های اقتصادی بهره برداری کند و مختصات اقتصادی جدیدی را با روسیه ایجاد کند. تهران در چارچوب سه به علاوهٔ سه تلاش می کند تا سرمایهگذاری جذب کند و از تجارت ترانزیتی حداکثر استفاده را ببرد. با این حال، چالش هایی نیز وجود دارد که ایران باید به آنها بپردازد. به عنوان یک قدرت حاضر در وضعیت موجود، پرسش این است که موضع تهران در قبال درگیری ارمنستان و آذربایجان چیست؟ پرسش این است که آیا ایران می تواند شریک تجاری و امنیتی نزدیک روسیه باشد و جاهطلبیهای خارجِ نزدیک آن را محدود کند؟ و پرسش دیگر این است که آیا روابط اقتصادی نزدیکتر با ترکیه و آذربایجان میتواند با آرزوهای یک بلوک اقتصادی ترکزبان منطبق شود؟ اینکه ایران چگونه اولویتهای خود را متعادل می کند، به ویژه در زمینه بحران امنیتیای گستردهتر از منطقه شام، نامشخص است. در تلاش برای درک موقعیت ایران در منطقه، «دیدهبان قفقاز» (caucasuswatch) با ابراهیم رحیم پور که در زمان تصدی محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه (2013-2021)، معاون سابق وزیر امور خارجه و نماینده ویژه در امور دریای خزر بود، گفت وگو کرده است.
امروزه قفقاز چه جایگاهی در اولویتهای ایران دارد؟
قفقاز از نظر تاریخی و سیاسی برای ما بسیار مهم است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور کشورهای جانشین، همسایگی جدید ایران به طور قابل توجهی بازتعریف شد. همانند همیشه، تهران مسیری سازنده را دنبال کرد. اخیراً، ما شاهد دو جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بر سر قرهباغ بودیم که وضعیت موجود ارضی را تغییر داده است. جنگ اوکراین نیز کل منطقه و هم چارچوب کلیای که این درگیری در آن تکامل مییابد را دگرگون میکند. اهمیت قفقاز برای اروپا در این است که در مجاورت جنگ اوکراین قرار دارد، جنگی که افکار عمومی آشکارا به آن اولویت میدهد. اگر اروپا خط قرمز عدم تغییر مرزهای بینالمللی را در اینجا (قفقاز) تأیید نکند، نمیتواند این اصل را در آنجا (اوکراین) برقرار کند. این موضوع با موضع ایران همخوانی دارد، زیرا تهران نمیتواند هیچ گونه تجدیدنظر در وضعیت موجود ارضی را در هیچ جا، از جمله طبیعتاً در همسایگیاش، بپذیرد.
در ماه ژوئن، آذربایجان و ایران رزمایش نظامی مشترکی در نخجوان برگزار کردند. گمانهزنیهایی درباره یک رزمایش مشترک بعدی در قرهباغ وجود داشت. تهدیدات امنیتی مشترک برای این دو کشور چیست، هدف از آموزش مشترک "ضد تروریستی" چه بود، و این رزمایشها چه پیامی را به ایروان منتقل کرد؟
در پاسخ به پرسش شما، ما از نقش روسیه، ترکیه و تا حدودی اسرائیل در مناقشه قرهباغ آگاه هستیم. موضع اروپا در این مسائل برای ما چندان روشن نیست. این یک سؤال باز برای دیپلماتهای ایرانی است: "موضع اروپا چیست؟" در گذشته، ما بر خطوط قرمز خود، با انجام رزمایشهای نظامی در امتداد مرز هر دو همسایه قفقازی، تأکید کردهایم. این اقدام برای انتقال موضع ما درباره تغییرناپذیری مرزها به باکو و مسکو بود. رزمایش اخیری که به آن اشاره میکنید از اهمیت استراتژیک برخوردار نبود. این نشاندهنده تمایل تهران برای عادیسازی روابط (با آذربایجان) و کاهش تنش بود. تهدید تروریستی مشترکی وجود ندارد، اگرچه ما از تهدید اسرائیل از خاک آذربایجان نگران هستیم.
اجازه دهید به رزمایشهای نظامی سپاه پاسداران ایران در امتداد مرز ارمنستان در سال ۲۰۲۲ که به آن اشاره کردید، بازگردیم. در آن زمان، پیام غالب در عنوانهای خبری این بود که تهران تصرف خاک ارمنستان در امتداد سیونیک را تحمل نخواهد کرد. همین پیام با استقرار یک سرکنسول ایرانی در کاپان منتقل شد. وزرای دفاع ایران در جلسات یک ترویکای غیررسمی با هند و ارمنستان شرکت کردهاند که تصور میشود تضمینهای لجستیکی نظامی برای ارمنستان محصور در خشکی فراهم میکند. شایعات تأیید نشدهای مبنی بر توافق خرید تسلیحات نظامی بین ایروان و تهران وجود دارد. سؤال من این است که آیا ایران تضمینکننده امنیت ارمنستان است؟
در مورد ترویکای بین ارمنستان – هند – ایران، باید بگویم که این یک چارچوب دیپلماتیک تثبیتشده نیست. مشخصاً ارمنستان در تلاش است تا با آذربایجان موازنه ایجاد کند. پاکستان از آذربایجان حمایت میکند و هند طرف ارمنستان را گرفته است، که در واقع یک دشمنی قدیمی را به صورت نیابتی در قفقاز به نمایش میگذارند. در مورد نقش ایران به عنوان تأمینکننده امنیت، این خط رسمی سیاست خارجی ما نیست و ما در تلاشیم موضعی بیطرف حفظ کنیم. موضع رسمی ایران این است که ما طرفدار صلح و ثبات هستیم. ما میخواهیم اسرائیل و همچنین ترکیه را از منطقه خارج کنیم. ما در تلاشیم نفوذ روسیه را در منطقه محدود کنیم، زیرا تهران نیز از نظر تاریخی از توسعهطلبی مسکو آسیب دیده است.
با توجه به افزایش تنش در خاور نزدیک (غزه، لبنان)، این پرسش مطرح میشود که آیا حضور برجستهٔ اسرائیل در منطقه میتواند به سرایت بحران خاور نزدیک به قفقاز منجر شود. احتمال وقوع این سناریو چقدر است؟ برخی منابع آزاد نقل کردهاند که رئیس جمهور پزشکیان به دنبال اتخاذ رویکردی قاطع با عملیات علیه منافع اسرائیل در منطقه است.
گسترش درگیری از شامات به قفقاز چندان محتمل نیست. اقدامات اسرائیل علیه ایران تحریکآمیز بود اما در مقیاس بزرگی نبود. ایران نگرانیهای خود را به طور مستقیم و دقیق به باکو منتقل کرده که اکنون برای آنها کاملاً روشن است. به نظر میرسد رئیسجمهور علیاف این پیام را دریافت کرده که اجازه دادن یا توانمند کردن اسرائیل برای اقدام از خاک آذربایجان، پیامدهای ناخواستهای ]برای خود آذربایجان[ خواهد داشت. موضع رئیسجمهور پزشکیان در قبال آذربایجان ضروری است، اما تصمیمات نهایی در مورد سیاست امنیت ملی در منطقه در سطحی بالاتر از ریاست جمهوری نهایی میشود. از آنجا که رئیسجمهور اهل منطقه آذربایجان است و به کلام آنجا صحبت میکند، امیدواریم بتواند به یک رابطه پررونق کمک کند.
تهران بسیر مایل است تا دریای کاسپین را از نظر تجاری به دریای سیاه متصل کند و در زیرساختهای بندری جنوب روسیه سرمایهگذاریهایی کرده است. با توجه به تبخیر دریای خزر و استفاده بیش از حد از آب ولگا، پیامدهایی برای امنیت ملی و انسجام اجتماعی ایران وجود دارد. آیا شما پیامد ژئوپلیتیکی ناشی از این چالش اقلیمی را با اهمیت میبینید؟
دریای خزر پتانسیل زیادی برای همکاری چندجانبه دارد، اما این امر محقق نشده است. جنگ اوکراین تأثیر منفی بر این وضعیت داشته است. کنوانسیون دریای خزر پیشنهاد میکند که هیچ کس جز کشورهای ساحلی نمیتواند وارد منطقه شود. در عوض، میبینیم که مفهوم "کریدور زنگزور" یک بازیگر خارجی را وارد منطقه میکند و از این نظر، دیدگاهی منفی است. در مورد سرمایهگذاری ایران در بنادر جنوبی روسیه، ایران از توانایی ناوبری در ولگا و مزایای اقتصادی تجارت ترانزیتی از طریق دریای کاسپین راضی است. بازده سرمایهگذاری ما رضایتبخش است. ما همچنین مشتاقانه منتظر توسعه کریدور بینالمللی شمال – جنوب از چابهار به اروپا هستیم. جنگ اوکراین توسعهٔ کامل این پروژه را مختل کرد، اما ما پیشرفت مداومی داریم. ما نگرانیهایی درباره تبخیر داریم، اما فکر میکنم این یک مسئله جهانی است. ما به اندازه هر یک از کشورهای ساحلی و بقیه جهان، و شاید حتی بیشتر، به محیط زیست اهمیت میدهیم. این کریدور به ما اجازه داده است تا برخی از فشارهای ناشی از تحریمهای بینالمللی را کاهش دهیم. متأسفانه، ایران نتوانسته است از موقعیت ترانزیتی خود برای به حداکثر رساندن ترافیک تجاری در منطقه به طور کامل بهرهبرداری کند. من معتقد نیستم که مقیاس بحران زیستمحیطی به اندازهای که پرسش شما اشاره میکند، جدی باشد. اگرچه اطلاعات علمی کاملی از وضعیت میدانی ندارم، اما مطمئن نیستم که بحرانی قریبالوقوع در پیش باشد.
نیروی دریایی ایران اخیراً رزمایشی در دریای خزر نزدیک آستارا برگزار کرد. درک تهدید برای ایران در این منطقه چیست؟
این مانوورها از نظر استراتژیک اهمیت چندانی ندارند. این یک پیام بازدارندگی برای همه است، نه برای کسی خاص. پیام این است که ما برای هر احتمالی آماده هستیم و واکنشها به استقرار توانمندیهایمان را رصد میکنیم. نیروی دریایی ایران حضور خود را نشان میدهد، اما همسایگان ما نباید این موضوع را بیش از حد جدی بگیرند.
آذربایجان اخیراً برای عضویت در بریکس درخواست داده است. ایران به اتحادیه گمرکی اوراسیا پیوسته و توافقنامه ویژهای با آن امضا کرده است. با توجه به گسترش موازی این دو چارچوب غیرغربی، آیا تغییر اساسی در سیاست خارجی ایران در قفقاز میبینید؟ آیا چارچوب سه به علاوه سه یک مجمع "بهتر بین خودمان" است، و آیا امکان همسویی بیشتر منافع اقتصادی منطقهای در یک چارچوب چندجانبه وجود دارد؟
پیوستن آذربایجان به بریکس بیشتر یک حرکت سیاسی است تا اقتصادی و برای خشنود کردن روسیه طراحی شده است. در مورد ما، روسیه و ایران کشورهای تحریم شده هستند. تحریمها کشورهای ما را به طور عملی به یک بلوک اقتصادی تبدیل میکند که به نفع هند و چین است تا غرب. غرب با رژیم تحریمها، نفوذ اقتصادی خود را در منطقه تضعیف میکند. چارچوب سه به علاوه سه یک مجمع قوی است، اما کارهای زیادی باید انجام شود. در حال حاضر، مشخص نیست که آیا این مجمع میتواند به یک بلوک تبدیل شود یا خیر.
نظر شما :