برخی جریانها بعد از ترور اسماعیل هنیه به دنبال رادیکالکردن فضای سیاسی کشور هستند
دولت پزشکیان از دوگانه میدان و دیپلماسی عبور خواهد کرد
دیپلماسی ایرانی: در شرایطی که پس از ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، مسجل است دولت مسعود پزشکیان با سطحی از تنش و بحران منطقهای و فرامطقهای مواجه خواهد شد، همزمان برخی از ناظران تأکید دارند در میانه این بحران، دولت چهاردهم کماکان باید برنامههای اعلامی خود را پی بگیرد. این درحالی است که انتظار میرود با تداوم و حتی تشدید نقشآفرینی مخرب اسرائیل در سایه ترور و خرابکاری، سایر نهادهای انتصابی کماکان سایه سنگینی بر سیاست خارجی دولت جدید داشته باشند و مجددا دوگانه میدان و دیپلماسی از همین روزهای ابتدایی آغازبهکار مسعود پزشکیان بروز و ظهور پیدا کند. از همین رو، ذیل گفتوگویی با محمدعلی سبحانی، سفیر پیشین ایران در قطر، لبنان، سوریه و مدیرکل خاورمیانه وزارت خارجه در دولت سیدمحمد خاتمی، اقتضائات سیاست خارجی منطقهای دولت مسعود پزشکیان پس از سلسلهکنشهای احتمالی تهران و تلآویو در پی ترور هنیه واکاوی شده است که در ادامه مشروح این گپوگفت را میخوانید.
جناب سبحانی، مصاحبه با حضرتعالی را میخواستم از نظر تحولات سیاسی داخلی آغاز کنم؛ با این ارزیابی که به نظر میرسد برخی جریانهای سیاسی کشور به موازات آغازبهکار دولت مسعود پزشکیان، سعی در تعیین مسیر تنشزایی منطقهای و فرامنطقهای دارند که مشابه آن در جریان حمله ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف روی داد. در آن مقطع هم برخی جریانهای رادیکال به دنبال کشاندن دولت خاتمی به جنگ ناخواسته با طالبان در همان یکی دو سال اول دولت اصلاحات بودند که در نهایت با تصمیم رهبری، موضوع کنترل و مدیریت شد. آیا این بار نیز چنین سناریویی برای کشاندن دولت پزشکیان در داخل ایران برای جنگ با اسرائیل وجود دارد یا اینکه میتوان مانند ۷۷، موضوع را مدیریت کرد؟
نکته شما کاملا درست است و این خطر برای دولت مسعود پزشکیان وجود دارد که در داخل، دولت جدید را به سمت جنگ ببرند. ما فراموش نمیکنیم که رقبای آقای پزشکیان چه قبل و چه بعد از انتخابات، همواره در تلاش بودند که حاشیه و بحرانی را ایجاد کنند تا توفیقی برای این دولت شکل نگیرد. این درحالی است که منافع ملی و امنیت ملی کشور اقتضا و حکم میکند همه جریانهای سیاسی، حتی جریان رقیب و جریان بازنده، برای اعتلای کشور پشت فرد پیروز و دولت جدید را بگیرند. لذا من امیدوارم این جریانهای سیاسی وضعیت داخلی کشور را بهخوبی بفهمند و شرایط شکننده اقتصادی، معیشتی و اجتماعی مردم را لحاظ کنند و به کاروان حامیان دولت پزشکیان بپیوندند که واقعا این دولت به دنبال ایجاد تغییر ملموس مثبت و سازنده در سفره و وضعیت زندگی و معیشت مردم است.
آیا شما نسبتی بین این وضعیت با سال ۷۷ میبینید؟
بله، واقعا این نسبت وجود دارد. میبینم که برخی جریانها بعد از ترور اسماعیل هنیه به دنبال رادیکالکردن فضای سیاسی کشور هستند. نکته مهمتری که باید به آن اشاره کرد، این است که فعلا همهچیز در سمتوسوی ارزیابیها باعث شده انگشت اتهام به سمت رژیم اسرائیل برود. تا اینجا در تحلیلهای سیاسی و رسانهای این جهتگیری وجود دارد که چون رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران ترور شده است، تنها و تنها میتوان رژیم اسرائیل را متهم دانست. یعنی متهمی بهجز اسرائیل وجود ندارد.
این گفته من به معنای تطهیر اسرائیل نیست؟
نه. به هرحال همه میدانیم که این رژیم، یک رژیم تروریست است و همواره از ابزار ترور برای منافع خود استفاده کرده. اما معتقدم باید یک تحلیل دقیقتر، عمیقتر و روشنتر داشت. واقعا رسانهها هنوز درباره جزئیات و لایههای پنهان این ترور اطلاعی ندارند. همهچیز در حد همان خروجی بیانیهها و گفتههای مقامات و مسئولان است. بنابراین در این بین باید مراقب باشیم برخی جریانها، چه قبل و چه بعد از ترور اسماعیل هنیه، به دنبال سوءاستفاده از شرایط کشور و به بحران کشاندن دولت پزشکیان نباشند. چون من این تصور را دارم که اکنون برخی به دنبال تغییر مسیر اصلاحی دولت پزشکیان با ایندست بحرانسازیها هستند؛ چه برخی جریانهای داخلی و چه حتی اسرائیل و دیگر دشمنان جمهوری اسلامی. لذا من از همین تریبون به دولت آقای پزشکیان این توصیه را دارم که توجهی به این حاشیهسازی و بحرانسازیها نداشته باشند و روی اهداف و مسیر تعریفشده متمرکز شوند. نباید اجازه داد کشور و دولت جدید اسیر فضای امنیتی شود.
تحلیل شما منافاتی با حق پاسخگویی تهران ندارد؟
بههیچوجه. اما سؤال و نکته مهمتر اینجاست که باید ببینیم پاسخ و اقدام متقابل ایران باید به چه شکل باشد. آیا باید واکنش به شکلی باشد که در نهایت به یک درگیری و جنگ گسترده و فراگیر در منطقه تبدیل شود و این چیزی است که خود اسرائیل و نتانیاهو به آن نیاز دارد؟! یا اینکه باید در عین برخورداری از حق پاسخگویی، واکنش به شکل کنترلشده و هوشمندانه صورت بگیرد که من این را توصیه میکنم. ما قرار نیست در مقابل دشمنان خود دستبسته باشیم، اما نباید طوری رفتار کنیم که تبعات آن باعث بهچالشکشاندن دولت چهاردهم شود. به هرحال این دولت در شعارهای خود و همچنین در برنامهریزیهای اعلامیاش، به دنبال تعامل منطقهای و فرامطقهای، مذاکره و تنشزدایی است. بنابراین عکسالعمل و پاسخ تهران نباید در تضاد با برنامهریزی دولت جدید باشد. اتفاقا اسرائیلیها عکسالعمل و پاسخ بدون برنامهریزی و شدید ایران را میخواهند تا در زمین آنها بازی کنیم. چون این نوع پاسخ به درگیری منجر خواهد شد؛ آنهم درگیری مستقیم بین ایران و آمریکا. به هرحال مردم در انتخابات ریاستجمهوری اخیر خواستهها و انتظارات مد نظر خود را از مسعود پزشکیان دارند و به همین دلیل به این رئیسجمهور منتخب رأی دادند و چون این حوادث پیچیده به شکل مستقیم روی عملکرد و برنامههای دولت اثر خود را دارد، به دولت آقای پزشکیان پیشنهاد میکنم یک گروه حقیقتیاب تشکیل دهند که به شکل قانعکنندهای مردم را در جریان امور قرار دهد. کار گروه حقیقتیاب باید این باشد که پاسخ ایران به این ترور و حمله به اسرائیل به هر نحو و با هر شدت و وسعتی که باشد، باید دولت آقای پزشکیان که یک دولت مردمی است، بتواند در یک ارتباط بسیار نزدیک این موضوع بسیار حساس را به اطلاع افکار عمومی برساند و جامعه را مطلع کند.
جناب سبحانی، با توجه به اینکه سفیر پیشین ایران در قطر، لبنان و سوریه بودهاید و در کارنامه دیپلماتیک شما، مدیرکلی خاورمیانه وزارت خارجه در دولت سیدمحمد خاتمی هم دیده میشود، اشراف کاملی بر منطقه غرب آسیا دارید. در صورت پاسخ تهران و ادامه سلسلهکنشها بین ایران و اسرائیل، وضعیت خاورمیانه را چگونه میبینید؟ آیا برنامهریزی دولت چهاردهم و سیاست منطقهای دولت پزشکیان تحتالشعاع قرار میگیرد؟
سیاست، منطقهای و غیرمنطقهای ندارد. به نظر من اسرائیل اصلا با هدف ترور سیاست خارجی دولت آقای پزشکیان دست به حذف اسماعیل هنیه در تهران زد. نمیخواهم بگویم اگر وارد سلسله کنش و واکنش با اسرائیل شویم حتما سیاست خارجی دولت چهاردهم به بنبست و شکست خواهد رسید، اما به هرحال آثار خود را دارد؛ چون در این صورت، اسرائیلیها بهراحتی میتوانند سیاست ایرانهراسی خود را در منطقه غرب آسیا و در بُعد بزرگتر، در روابط بینالملل پیگیری کنند. بههمیندلیل مجددا تأکید دارم دولت آقای پزشکیان نباید وارد یک فضای رادیکال و احساسی شود و عملا در زمین اسرائیل بازی کند. نکته مهمتری که باید به آن اشاره کرد، این است که دولت آقای پزشکیان، ضمن پیگیری جدی برنامههای خود نباید اهداف چند بازیگر را پیگیری کند. نخست اسرائیل است که دشمن جدی سیاستهای اعتدالی و اصلاحطلبانه در جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود؛ دوم جریانهای رادیکال داخلی که اعتقادی به گفتوگو، انعطاف، مذاکره و تنشزدایی در سیاست خارجی ندارند و سومین گروه جریانهای بینالمللی است.
منظور مشخصتان از جریانهای بینالمللی چیست؟
اجازه بدهید بدون تعارف اسم ببرم؛ منظور من روسیه است. اگر شما دقت کنید، در طول همه این سالها روسیه تمایل داشته است که ایران و منطقه غرب آسیا در یک تنش مدیریتشده و کنترلشده قرار بگیرند. چون روسیه در سایه چنین تنشی میتواند موازنه قوای خود را با غرب داشته باشد و هرچه غربیها، یعنی آمریکا و اروپاییها در خاورمیانه درگیر باشند، به همان اندازه توان و تمرکز لازم برای موازنه قوا با روسها را نخواهند داشت. پس اینجا روسیه دارد از کارت ایران در برابر غرب استفاده میکند. من اینجا به دولت آقای پزشکیان میگویم، فردی که سیاست خارجی دولت چهاردهم را راهبری میکند، باید به این موضوع اشراف داشته باشد که علاوهبر دشمنان و رقبا، برخی دوستان ایران هم هستند که شاید منافع مشترکی با ما داشته باشند، اما در برخی مسائل تضاد منافع دارند.
برای مثال عملکرد دولت سیزدهم در قبال جنگ اوکراین باعث شد ضربات جبرانناپذیری به سیاست خارجی و مشخصا روابط ایران و اروپا زده شود، تا جایی که به جز معاون جوزپ بورل هیچ چهره اروپایی دیگری در مراسم تحلیف آقای پزشکان حضور پیدا نکرد که البته حضور آقای انریکه مورا نشانه مثبتی از طرف اتحادیه اروپا بود بنابراین ما باید این سیاستها را اصلاح کنیم و روابط تخریبشده با اروپا را ترمیم کنیم. قطعا ما باید روابط خود را با روسیه تقویت کنیم، درعینحال نباید اجازه بدهیم که روسها باز هم از کارت ایران در جنگ اوکراین سوءاستفاده کنند. اجازه دهید یک مثال بزنم؛ در اواخر دولت روحانی که آقای عراقچی، مسئول مذاکرات احیای برجام بودند و تقریبا کار به نتیجه رسیده بود و برجام در حال احیا بود، این سه گروه کارشکنی خود را داشتند. از یک طرف اسرائیلیها ترور فخریزاده را کلید زدند. جریانهای تندروی داخلی هم شروع به کارشکنی و سنگاندازی کردند و روسیه هم بازی خود را داشت، بنابراین دولت آقای پزشکیان باید حساب اسرائیل را از غرب جدا کند. میتوانیم مذاکره و تعامل با غرب را کلید بزنیم و اتفاقا از این طریق باعث انزوای اسرائیل شویم. اما برای رسیدن به این هدف باید دو کار جدی و مهم در داخل انجام شود؛ اولا یک جبهه واحد از نیروهای مخلص سیاسی و از همه جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا که دغدغه منافع و امنیت ملی را دارند، شکل بگیرد تا یک وحدت و وفاق ملی در کشور ایجاد شود و مسئله مهمتری که باید مدنظر قرار داد، این است که دولت آقای پزشکیان باید مناسبات منطقهای را در کنار روابط فرامنطقهای به شکل همزمان و در طول همدیگر پیگیری کند. نباید سیاست منطقهای تضادی با سیاستهای فرامنطقهای داشته باشد و برعکس. در غیراینصورت سیاست خارجی دولت چهاردهم به توفیق لازم دست پیدا نخواهد کرد.
روی دوگانه میدان و دیپلماسی در دولت چهاردهم پس از ترور هنیه هم تمرکز کنیم. اشراف داریم که پاسخ به ترور رئیس دفتر سیاسی حماس با میدان است. اما با تجربه هشتساله دولت روحانی، مسعود پزشکیان باید چه رویکردی در قبال این دوگانگی داشته باشد؟ آیا میتوان پروندهها را از میدان گرفت و همه امور را به دست وزارت امور خارجه سپرد یا میتوان این دوگانگی را به همافزایی تبدیل کرد؟
سؤال بسیار مهمی پرسیدید و جواب آن هم روشن است. آقای مسعود پزشکیان در گفتهها و شعارهای انتخاباتی روی قانون تأکید کرد. در مناظرهها هم زمانی که از او سؤال میشد، ایشان بارها گفته بود که برنامه و مسیر روشن است که همان قانون است بنابراین در مقوله میدان و دیپلماسی هم اگر قانون به شکل درست اجرا شود، همه چیز حل میشود و اختلافی وجود ندارد. اینجا اگر همه نهادها و مراجع به قانون تمکین کنند، هیچ دوگانگی وجود ندارد. البته درعینحال من معتقدم در دولت آقای پزشکیان که یک فرصت برای بازسازی سیاسی، اقتصادی، معیشتی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی کشور وجود دارد، باید از این دوگانگی میدان و دیپلماسی عبور کنیم. اینجاست که من پیشنهاد میکنم که هم میدان به قانون تمکین کند و به قانون بازگردد و هم سیاست خارجی. البته هم میدان و هم دیپلماسی نباید از چارچوب حقوقی و قانونی خود هم کوتاه بیایند، پس بخشهای نظامی، اطلاعاتی، امنیتی، ارتش، سپاه و دیگر نهادها میتوانند طبق قانون به وظایف خود عمل کنند و دولت و دستگاه سیاست خارجی هم طبق قانون وظایف خود را دارند. اینجا شورای عالی امنیت ملی بهعنوان یک رابط میتواند به حل اختلافات کمک کند و این دوگانگی میدان و دیپلماسی در دولت چهاردهم به محاق برود. ضمن اینکه ما در سیاست خارجی مسائلی کلان و راهبردی داریم که از طرف رهبری تعیین میشود.
گفتههای شما با کلیگویی همراه بود. میتوانید به شکل جزئی، برنامهای برای عبور از این دوگانگی داشته باشید؟
بله، اکنون میتوان در دولت آقای پزشکیان برخی موضوعات از تعیین سفرا برای کشورهای مشخصی مانند افغانستان، عراق، یمن، سوریه و لبنان تا تعیین راهبردهای منطقهای را با هماهنگی بین نهادهای نظامی و امنیتی با دستگاه سیاست خارجی پی گرفت. واقعا آقای دکتر پزشکیان و تیم او باید از تجربه دولت روحانی و همچنین سهساله دولت رئیسی یک درس عبرت بگیرند و خدای ناکرده دوباره به همان نقطه صفر و دوگانگی میدان و دیپلماسی بازنگردیم. البته به نظر من آقای دکتر پزشکیان به این واقعیت اشراف دارند که اگر یک توافق، انسجام، وفاق و وحدت رویه داخلی شکل بگیرد، میتوان از این دوگانگی عبور کرد. در غیراینصورت دوباره به همان دوقطبیها دچار میشویم. برای مثال در همان دوره روحانی برخی کشورهای منطقهای از دوگانگی میدان و دیپلماسی در ایران سوءاستفاده میکردند و به خودشان اجازه میدادند که بهراحتی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را دور بزنند و با برخی نهادها، مناسبات سیاست خارجی را پیگیری کنند که این خلاف منافع و امنیت ملی و خلاف قانون اساسی کشور است. مسئله مهمتری که در ترور اسماعیل هنیه نباید فراموش کنیم، این است که پاسخ تهران که از طریق میدان به اسرائیل داده میشود، به معنای تقابل با نگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم نیست. چون من قبلتر اشاره کردم که ما باید در عین حفظ حق پاسخگویی به اسرائیل، شرایط را برای مذاکره، گفتوگو و تعامل منطقهای و فرامطقهای از همین حالا کلید بزنیم و اتفاقا اگر واکنش ما یک واکنش هوشمندانه و درعینحال قاطع در برابر اسرائیل باشد، به نحوی که از وقوع جنگ فراگیر جلوگیری کند، پشتوانه خوبی برای سیاست خارجی دولت آقای پزشکیان خواهد بود.
من در یک گفتوگوی دیگر عرض کردم و اینجا هم تکرار میکنم که امیدوارم و پیشبینی میکنم که دوره رقابتهای غیرضروری و غیرلازم و هزینهزا بین میدان و دیپلماسی گذشته باشد. چون وقتی یک دیپلمات یا حتی وزیر امور خارجه احساس کند که میدان تعیینکننده است، دیگر انگیزه برای پیگیری امور دیپلماتیک را از دست میدهد و این برای منافع و امنیت ما خوب نیست. ضمن اینکه اگر میدان ورودی فراقانونی به حوزه دیپلماسی داشته باشد، تمرکز لازم روی مسائل نظامی و امنیتی را از دست میدهد و اینجاست که ما با ضعف حضور میدانی هم مواجه میشویم بنابراین باید به قانون رجوع کرد و هر نهاد در قالب حدود قانونی خود به وظایف محوله عمل کند./شرق
نظر شما :