چرا پروژه ایران هراسی بعد از ترور ترامپ در دستور کار قرار گرفت؟
ایران در سیبل!
مهدی بازرگان، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: پس از ترور ناموفق روز شنبه دونالد ترامپ اکنون یک موج ایران هراسی جدی شکل گرفته است که در سایه آن سعی شده به هر نحوی پای جمهوری اسلامی ایران را به این ترور باز کنند. هرچند که علی باقری کنی در مقام سرپرست وزارت امور خارجه و همچنین ناصر کنعانی، سخنگوی دستگاه دیپلماسی و نیز نمایندگی ایران در سازمان ملل در نیویورک به شکل ها جداگانه نسبت به این ادعاهای ضد ایرانی واکنش نشان داده و حضور و نقش ایران در ترور ترامپ را از اساس تکذیب کردند، اما به نظر میرسد که اکنون این موج ضد ایرانی با قوت به کار خود ادامه میدهد. از طرف دیگر موج ترامپ هراسی توسط رسانههای خارج نشین در دستور کار است تا به شکلی روی فضای سیاسی و روانی ایران اثرات سوء خود را داشته باشند. لذا برای بررسی دقیقترین موضوع به گفت وگویی با عبدالرضا فرجی راد نشستهایم تا تحلیل سفیر سابق ایران در مجارستان و نروژ و استاد مسائل ژئوپلیتیک را در این خصوص جویا شویم.
جناب فرجی راد از نگاه شما چرا بعد از ترور دونالد ترامپ با یک پروژه دقیق ایران هراسی، ذیل موج سواری سیاسی و رسانه ای سعی در کشاندن پای ایران به ترور ترامپ دارند؟
ببینید مسئله اینجاست که ما در برخی از حوزهها ضعیف عمل کردهایم که یکی از این حوزهها در کار با رسانه باز میگردد و در مقابل هم مخالفین روز به روز نقش پررنگتری پیدا میکنند و تبلیغات ضد ایرانی بیشتری را هم ترویج میکنند. لذا با وقوع کوچکترین اتفاقی آن را به بهانهای برای موج ضد ایرانی جدید تبدیل میکنند و در این راستا ترور نافرجام ترامپ هم سبب شد که پس از ادعای سیانان، رسانههای معاند از آن سوء استفاده کرده و سعی دارند به هر نحوی که شده پای جمهوری اسلامی ایران را به این ترور نافرجام بکشانند. در حالی که کاخ سفید رسماً اعلام کرده است طی تحقیقات خود به هیچ عامل و کشور خارجی در این ترور ترامپ نرسیدند.
هدف این موج ایرانی هراسی چیست؟
هدف آن است که بتوانند با ترویج شائبه دخالت ایران در ترور دونالد ترامپ، سیاستهای رادیکالتری در صورت پیروزی دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران پی گرفته شود که البته به نظر من اصلاً چنین چیزی نزدیک به واقعیت نیست.
چرا؟
چون دونالد ترامپ با توجه به تجربه ۴ ساله ریاست جمهوری خود به این نتیجه رسیده است که نمیتواند روی موج ایران هراسی و تقابل با تهران به خروجی دست پیدا کند و یا سیاست رادیکالی را در قبال جمهوری اسلامی ایران به کار ببرد. لذا بعید میدانم، هم دونالد ترامپ و هم دولت بایدن فریب این موج سازی رسانهای و ایران هراسی بعد از ترور ترامپ را بخورند و این را به شما قول میدهم که بعد از یکی دو روز این موج ضد ایرانی بعد از ترور ترامپ هم فروکش میکند و همه به عقلانیت باز می گردند. فعلا یک موج احساسی ضدایرانی در جریان است.
موج ترامپ هراسی علیه جمهوری اسلامی ایران را چگونه میبینید؟ چرا واقعاً سعی دارند ترامپ را موجود ترسناکی نشان دهند که در صورت پیروزی کار ایران را یکسره میکند و پای جنگ و مسائل اینگونه در میان است؟
قطعاً این هم فضاسازی رسانهای است. به نظر من موج ایران هراسی هم مانند موج ترامپ هراسی یک موج زودگذر احساسی است و خود دونالد ترامپ هم میداند که دیگر نمیتواند مانند ۴ سال دوره ریاست جمهوری خود به فکر تقابل با ایران باشد. چون از آن دوره نتیجه ای نگرفت. لذا من تصور میکنم که ترامپ نوعی بازبینی و اصلاح سیاستهای ضد ایرانی خود را در صورت پیروزی اجرا خواهد کرد. کما اینکه شما دیدید همین دو ماه پیش دونالد ترامپ صراحتاً عنوان کرد که به دنبال براندازی حکومت جمهوری اسلامی ایران نیست و حاضر است با تهران وارد مذاکرات هستهای شود تا ایران هستهای شکل نگیرد و این یک پالس مثبت برای جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً دولت پزشکیان است. از آن سو به روی کار آمدن یک چهره اصلاح طلب و منعطف هم میتواند یک پالس مثبت باشد و زمینه را برای مذاکرات بین ایران و آمریکا، حتی در صورت روی کار آمدن دونالد ترامپ فراهم کند.
ما نباید فراموش کنیم که اکنون وضعیت کشور به لحاظ اقتصادی و معیشتی یک وضعیت بحرانی و حتی ابر بحرانی را طی میکند و نمیتوان مانند سیاست سه سال گذشته دولت رئیسی عمل کرد. باید هرچه زودتر مذاکرات برای لغو تحریمها با هر دولتی شکل بگیرد؛ چه بایدن، چه ترامپ، چه هر فرد دیگری ما باید از هم اکنون یک برنامهریزی دقیق، منسجم، واقع بینانه و مبتنی بر منافع ملی را برای مذاکره با آمریکا، چه در صورت پیروزی دونالد ترامپ یا بایدن یا هر فرد دیگری تعریف و ترسیم کنیم.
پس معتقدید که ترامپ یک فرصت است، نه تهدید؟
اگر سیاست خارجی دقیق و منسجم و تعریف شدهای داشته باشیم دیگر اینجا مسئله ترامپ یا بایدن نیست و می میتوان گفت که روی کار آمدن دونالد ترامپ برای ما فرصت باشد. به هر حال این را هم باید اذعان داشت که در چهار ماه پیش رو تا پایان دولت جو بایدن فرصتی برای مذاکره بین ایران و آمریکا وجود ندارد و همه چیز به بعد از نتایج انتخابات آمریکا و روی کار آمدن دولت جدید در ژانویه ۲۰۲۵ موکول خواهد شد؛ لذا چه ترامپ باشد، چه جو بایدن. من نمیخواهم اینجا بگویم که فرسایشی شدن مذاکرات و بینتیجه ماندن آن طی سه سال گذشته تقصیر ایران بوده است یا ایالات متحده آمریکا، اما به هر حال باید ریل مذاکرات عوض شود.
این را هم بپرسم که دونالد ترامپ همان فردی بود که فرمان ترور سردار سلیمانی را صادر کرد. آیا این مسئله میتواند سایه خود را بر مذاکرات ایران و آمریکا در صورت پیروزی ترامپ داشته باشد؟
به هر حال آن هم موضوعی بود که برای ایران اهمیت دارد. اما مسئله اینجا به منافع و امنیت ملی ما باز می گردد. ایران طی روزهای اخیر از زبان مقامات وزارت امور خارجه، از خود علی باقری کنی به عنوان سرپرست وزارتخانه گرفته تا ناصر کنعانی در مقام سخنگو عنوان داشتند مسئله انتقام از ترور سردار سلیمانی به شکل حقوقی و در قالب شکایت و مسائل قضایی پی گرفته خواهد شد و ترامپ و دیگر عوامل مانند جان بولتون و برایان هوک و مایک پمپئو را تعقیب خواهند کرد. لذا این مسئله کاملا جداست و ایران هم نباید آن را با مسئله مذاکرات خلط کند. ما که تا ابد نمیتوانیم در تحریم بمانیم. باید این مذاکرات هرچه زودتر انجام شود. من قبلاً به شما گفتم وضعیت کشور با این تحریمها و شرایط بحرانی اقتصادی قابل دوام نیست.
مواضع جی دی ونس معاون اول ترامپ در مقابل تهران را چگونه میبینید؟
به نظر من آنگونه که در خصوص دونالد ترامپ یک فضای ترامپ هراسی شکل گرفته است در خصوص جی دی ونس هم این هراس به وجود آمده و سعی شده است، القا کنند که در صورت روی کار آمدن ترکیب «ترامپ – ونس» یک جنگ علیه ایران شکل خواهد گرفت. در صورتی که ونس اساساً چنین نگاهی نسبت به ایران ندارد و با تجربه حضور در جنگ عراق مانند دونالد ترامپ نگاه میکند و سعی میکند آمریکا را از مداخله نظامی در تمام نقاط دنیا باز بدارد. لذا من به شما میگویم که جی دی ونس، نه نیکی هلی است، نه مایک پمپئو، نه جان بولتون و نه رودی جولیانی. به نظر من ونس بیشترین قرابت سیاسی و دیپلماتیک را با خوانش دونالد ترامپ دارد و سر جنگ با جمهوری اسلامی ایران ندارد. من به دنبال توجیه یا تطهیر دونالد ترامپ یا جی دی ونس نیستم، اما اگر شما به مجموعه مواضع معاون اول ترامپ نگاه کنید، او هیچگاه نگاه جنگ طلبانه نداشته است. او تاکید میکند که ما نباید هیچ گونه درگیری نظامی با هیچ کشوری خارج از مرزهای آمریکا داشته باشیم و تمام منابع باید در خود آمریکا صرف شود تا قدرت ایالات متحده بیشتر شود و از آن طریق، هژمونی آمریکا به کل جامعه جهانی تسری پیدا کند.
اما در این بین مسئله اصلیتر به خود جمهوری اسلامی ایران باز میگردد. ما باید بدانیم در سیاست خارجی به دنبال چه هستیم و چگونه میخواهیم آن را پی بگیریم؛ لذا چه با ترامپ و چه بدون ترامپ، چه با جو بایدن و چه بدون جو بایدن ما باید به سمت مذاکره پیش برویم و تحریمها را لغو کنیم. اتفاقا اگر موضوع ایران هراسی یا ترامپ هراسی مطرح است، هدف غای آن ایجاد شرایطی است که تهران و واشنگتن در صورت پیروزی ترامپ به یک شرایط تنش غیر قابل کنترل برسند و اینجاست که ایران باید هوشیاری و هوشمندی خود را در سیاست خارجی نشان دهد. اتفاقاً وقتی آقای باقری کنی رسماً از آمادگی برای از سرگیری مذاکرات هستهای با آمریکا سخن میگوید، نشان میدهد که تهران از هم اکنون با دولت پزشکیان میداند چه برنامهای داشته باشد.
به نظر شما ترامپ از تندرویهای دولت اول خود علیه ایران درس گرفته است و همان رویه دولت اولش را تکرار نمیکند؟
ببینید اگر ترامپ پیروز شود یک تجربه ۴ ساله دارد که در آن یک سیاست ضد ایرانی تمام عیار را به اجرا گذاشت و همه اهرمها و ظرفیتهای سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و اقتصادی و تجاری آمریکا را به کار گرفت، اما نتیجه آن چه شد؟ وقتی ترامپ از برجام خارج شد، ایران غنی سازی ۳.۶۷ داشت، اما اکنون ما غنی سازی بالای ۶۰ درصد داریم. این تجربه پیش روی دونالد ترامپ است که با فشار و دستور و تهدید نمیتواند به نتیجه برسد. ما در همان دوره دیدیم سیاست غلط مایک پمپئو برای تعیین ۱۲ شرط با هدف مذاکره با ایران و توافق نهایی چه خروجی به دنبال داشت؟!
اکنون هم دونالد ترامپ میداند باید در سیاست خود علیه ایران تجدید نظر کند. چون بعد از خروج از برجام و نتیجه نگرفتن از سیاست فشار حداکثری، شما دیدید که ترامپ همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از عمان و قطر تا ژاپن و فرانسه را مامور کرد تا بتوانند با میانجیگری دیپلماتیک، مذاکرات را با ایران از سر بگیردو ترامپ حتی از ۱۲ شرط عقب نشینی کرد و حاضر شد همین برجام سال ۲۰۱۵ را احیا کند. اینجاست که من تصور میکنم ترامپ قدری هوشمندانهتر از دور اول در مقابل ایران و پرونده مذاکرات هستهای ورود خواهد کرد. به هر حال ترامپ یک سیاستمدار و دیپلمات و آشنا به مسائل حوزه بین الملل و پرونده هستهای ایران نبود. او یک تاجر است و در عین حال علاقه بسیار زیادی به نمایش و شوی سیاسی و رفتارهای پوپولیستی دارد. لذا به نظر من خیلی راحتتر میتوان با ترامپ کار کرد.
اما روند مذاکرات در صورت پیروزی ترامپ را چگونه میبینید؟ آیا آنگونه که برخی میگویند اگر بتوانیم با ترامپ تاجر مسلک، مذاکرهای را پیش ببریم که مناسبات اقتصادی بین ایران و آمریکا تعریف شود، میتوان وی را مجاب به توافق کرد و در عین حال تضمینی باشد که از توافق جدید خارج نشود؟
اول باید ببینیم نتیجه انتخابات ایالات متحده آمریکا چه میشود؟ بعد ببینیم که ساختار سیاسی ایران چه تصمیمی برای مذاکرات میگیرد و چه برنامه و نقشه راهی برای مذاکرات از سوی تهران و واشنگتن ترسیم میشود؟ اما در کل به نظر من اگر میخواهیم تجربه ۸ ساله دولت حسن روحانی را مد نظر قرار دهیم باید ریل مذاکرات عوض شود. همانطور که گفتم ما از غنیسازی ۳.۶۷ به غنی سازی بالای ۶۰ درصد رسیدهایم. اینجا بعید است که ایران به سادگی بخواهد از پیشرفتهای هستهای خود دست بکشد و دوباره به همان غنیسازی سال ۲۰۱۵ بازگردد. لذا من معتقدم که برجام دیگر قابلیت احیا ندارد و باید توافق جدیدی در دستور کار باشد؛ حالا اینکه با چه مکانیزمی میتوان به این نقطه رسید موضوع دیگری است؛ نه اینکه ایران بخواهد به بمب هستهای دست پیدا کند، اما اکنون با تجربه های قبلی طی شده با آمریکا و اروپا دیگر جمهوری اسلامی ایران به غرب اطمینان ندارد. لذا بعید است چرخه اشتباه بازگشت به غنی سازی ۳.۶۷ صد تکرار شود و بعد دوباره دونالد ترامپ از آن خارج شود و دوباره خسارتها برای از سرگیری پرونده هستهای ایران در دستور کار قرار گیرد و این وسط ایران دوباره میلیاردها دلار برای نصب سانتریفیوژها و به کارگیری مراکز هستهای داشته باشد.
و راه حل شما چیست؟
اینجا باید اولاً همکاریهای دولت پزشکیان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیشتر شود که اعتماد به آژانس جلب شود. اگر اعتماد آژانس جلب شود، میتواند روی نگاه مثبت آمریکا و اروپا اثرگذار باشد و آنها هم نسبت به آینده پرونده فعالیتهای هستهای ایران خوشبین شوند و به این نتیجه برسند که ایران به دنبال بمب نیست. بعد از آن در مذاکرات مشخص میشود که دوباره دولت دونالد ترامپ و غرب، رویه سابق را دارند و صرفاً به دنبال گرفتن امتیاز بدون دادن هزینه هستند یا نه، این بار غرب، واقعاً مذاکرات جدی برای یک توافق محکم در دستور کار دارد. اگر جدیت غرب ثابت شد، ایران هم راحتی میتواند حسن نیت خود را در خصوص پرونده هستهای نشان دهد و در این بین به قول شما، مسئله مناسبات تجاری و اقتصادی میتواند یک تضمین برای آمریکا و شخص دونالد ترامپ باشد که نسبت به توافق با ایران خوشبین شود و به تهران اعتماد کند و از طرف دیگر باعث خواهد شد که از توافق خارج نشود. البته که هنوز زود است در این خصوص ارزیابی قاطعی داشته باشیم و باید منتظر تحولات ماههای آتی پس از تشکیل کابینه پزشکیان و روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا باشیم.
نظر شما :