آیا با یک گل بهار می شود؟
انتخاب پزشکیان مهر تاییدی بر تغییر نگاه و روش در نحوه مدیریت کشور
نویسنده: محمد کرمی، دانشجوی دکتری روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: شاید این گزاره را زیاد شنیده باشید که با یک گل بهار نمی شود، اما واقعا با یک گل بهار نمی شود و اگر این گزاره درست باشد چگونه است که در طول تاریخ افرادی بوده اند که با روش و عملکرد خود خلاف این گزاره را به اثبات رسانده اند. حال با توجه به حضور باشکوه ملت بزرگ ایران در انتخابات و با به نمایش گذاشتن قدرت و تاثیر آرای خاموش در انتخاب جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان به عنوان چهاردهمین رئیس جمهور کشورمان ضمن به فال نیک گرفتن این اقبال عمومی به نظر رواست که پیرامون گزاره موصوف تحلیلی اجمالی بر اساس مستندات تاریخی داشته باشیم.
این باور عمومی که با یک گل بهار نمی¬شود از یک سو می تواند درست باشد و آن هم از این جهت که اگر کسی با داشتن توانایی ذهنی بالا، قابلیت های شگرف فردی، حرکت در مسیر تصمیم های عقلانی و صدها صفات برجسته فردی در مدیریت، تصمیم گیری و سیاست گذاری های کلان، اصولی و درست گام بردارد، اما از پشتوانه حمایتی، همراهی عموم جامعه به ویژه گروه های الیت (نخبگانی) جامعه بهره مند نباشد، شاید به تنهایی نتواند منشا خیر و برکات شود. از این رو این جمله رئیس جمهوری منتخب مبنی بر تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید در همین راستا قابل ارزیابی است.
به یقین این موضوع درست است، اما نگارنده با مطالعات تاریخی پیوسته به موارد متعددی برخورد کرده که خلاف این باور عمومی را به اثبات می رساند. شاید برجسته ترین نمونه تاریخی به توان به حضور «دنگ شیائو پینگ» در سپهر سیاسی چین معاصر از سال 1973 اشاره کرد.
در سال 1949 در چین انقلابی بر گرفته از آموزه¬های مارکس به رهبری مائو به وقوع پیوست. از سال ۱۹۵۶، حزب کمونیست چین به دلیل فقدان تجربه کافی در جریان رهبری اقتصادی و نوسازی چین اشتباهاتی مرتکب شد. در قحطی چهار ساله ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ طی به اصطلاح «جهش بزرگ به جلو»، ۳۸ میلیون نفر جان خود را از دست دادند. مائو در سال ۱۹۶۶ انقلاب فرهنگی چین را که بزرگترین و اساسیترین کشمکش قدرت در حزب کمونیست چین بود، برپا کرد. انقلاب فرهنگی در واقع برای تصفیه دیگر مسئولین حزب کمونیست طراحی شده بود تا حزب مرعوب شده و رهبری مائو تضمین شود. در واقع مائو آن رویداد را به عنوان یک «تصفیه بزرگ» (خالص سازی) بهشمار آورد. بر این اساس از زمان پیروزی انقلاب در این کشور تا سال 1973 برنامه های متعددی برای پیشرفت و توسعه چین تدوین و به اجرا درآمد که تقریبا می توان اذعان کرد همه این برنامه ها به دلیل حاکم بودن نگاه آرمان¬گرایی صرف و بدون توجه به واقعیت ها و محدودیت های بین¬المللی با توجه به شرایط حاکم در آن مقطع، نتیجه معکوس داشته و کشور و مردم چین را روز به روز به سمت فقر و نداری سوق داده بود. در آوریل ۱۹۷۳ دنگ شیائوپنگ، از قربانیان انقلاب فرهنگی، با موافقت چوئن لای به معاونت نخستوزیری انتخاب شد.
بعد از درگذشت «مائو تسهتونگ» رهبر انقلاب کمونیستی چین و از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا اوایل دهه ۱۹۹۰ قدرت دنگ به تدریج افزایش یافت. با آغاز رهبری دنگ شیائوپینگ بر حزب کمونیست چین، سیاستهای درهای باز آغاز شد. در سال ۱۹۷۸ دنگ شیائوپینگ با سیاست اصلاحات کشاورزی، صنعت، قوای دفاعی، علم و صنعت باعث تحول عظیمی در چین شد و مسیر این کشور را به کلی تغییر داد. اصلاحات دنگ و متحدانش بهتدریج چین را از اقتصاد دستوری و ایدئولوژیهای مائوئیست خارج کرد، فرصتهایی را برای سرمایهگذاریها و فناوریهای خارجی ایجاد و نیروی کار عظیم چین را به بازار جهانی شناساند. از این رو، یک میلیارد نفر از فقر نجات یافتند و چین یکی از سریعترین رشدهای اقتصادی جهان را بدست آورد. دنگ و جانشینان منتخب او جیانگ زمین و هو جینتائو در دگرگونی چین به دومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۰ نقش برجسته داشتند.
بر اساس آنچه گفته شد مشاهده می شود که بر ساختار سیاسی و مدیریتی کشور چین از زمان انقلاب در این کشور دو رویکرد و نگرش کاملا متفاوت و گاها متضاد حاکم بوده که سیاست های کلان این کشور را بر مبنا و شیوه نگرش خود تدوین و اجرا کرده اند. حاصل هر یک از دو دیدگاه نتایج کاملا متفاوتی را رقم زده است. یکی از نگرش ها نگاه آرمانگرایی صرف بر مبنای ایده های کمونیستی با اتخاذ برنامه های شعار گونه و به دور از واقعیت جامعه چین و نظام بین الملل و خودمحوری و تک محوری رهبریت این کشور بر تمام شئون زندگی و ارکان نهادها و سازمان ها، کشور چین را به شدت عقب مانده و در فقر و فلاکت نگاه داشت. نگرش دوم که با محوریت اندیشه ها و سیاست های «دنگ شیائو پینگ» و نخست وزیر وقت این کشور «چئون لای» از سال 1976 با رویکرد جدید و تعامل با دنیا و به ویژه غرب، چین راه توسعه و پیشرفت بر مبنای واقعیت های حاکم بر نظام بین الملل و در نظر گرفتن بسیاری شرایط دیگر در پیش گرفت به طوری که همانطور که تصریح شد در سال 2010 توانست به جایگاه دومین اقتصاد برتر جهان دست یابد.
این نمونه تاریخی نشان می دهد یک نفر، گروه و جریان با درک درست از وضعیت کشور و جامعه با توجه به شرایط زمان و مکان مبتنی بر واقعیات نظام بین الملل، محدودیت ها و محذورات حاکم بر این محیط و همچنین قابلیت ها، توانمندی ها و ظرفیت ها می تواند منشا بسیاری از خیرات و برکات شود و به یقین بر این گزاره که با یک گل بهار نمی شود خط بطلانی بکشد.
ملت بزرگ و سترگ ایران با انتخاب جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهوری کشور در حقیقت مهر تاییدی بر تغییر نگاه و روش در نحوه مدیریت کشور و نحوه تعامل با نظام بین الملل زدند و نشان دادند که خواستار تغییر رویه های گذشته هستند. بر این اساس اگرچه همه این تصمیمات جهت پیاد سازی به نحو درست نیازمند همراهی و هماهنگی تمام ارگان ها، دستگاه ها و همچنین حمایت قاطبه ملت است و این مهم نیز مبتنی بر وحدت، همدلی، انسجام ملی است. در نتیجه تغییر رویکرد با این پشتوانه می تواند نویدبخش توسعه و پیشرفت جامعه با گام های اصولی باشد.
نظر شما :