بلایی که دولتها بر سر این کشور میآورند
مشکل وحدت ملی عراق
دیپلماسی ایرانی: در یکی دوهفته اخیر صحنه سیاسی عراق شاهد یک رشته دید و بازدید های بسیار مهمی بود. سفر آقای محمدشیاع السودانی، نخست وزیر عراق، به ایالات متحده آمریکا، ملاقاتش با رئیس جمهوری، جو بایدن و امضای تعداد زیادی تفاهمنامه در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی، سپس سفربه عربستان سعودی و ملاقات با شاهزاده محمد بن سلمان و تفاهماتی در زمینه روابط دو جانبه و مسائل منطقه ای و نیز سفر آقای رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه به بغداد و اربیل و امضای 27 تفاهمنامه شامل همه زمینه های قابل تصور. اخیرا نیز آقای السودانی پس از ملاقات سفیر آمریکا در بغداد با وی، به مشاورانش دستور داده است تا کمیته های ویژه ای را برای بررسی نحوه اجرائی کردن تفاهمات تشکیل دهند.
هر چند هر یک از این تفاهمنامه ها، قابلیت بحث جداگانه دارد و شاید اجرای آنها به سادگی میسر نباشد، اما برآیند همه این بحث ها این است که دولت آقای السودانی، چهار اسبه در مسیر توسعه می تازد تا ویرانی های چند دهه اخیر در عراق را ترمیم و بازسازی کند. طبیعتا پیمودن این مسیر برای ملت عراق که در این دهه ها رنج های فراوانی را تجربه کرده اند، می تواند رضایتبخش باشد، اما از دیدگاه بسیاری از ناظران، این سرعت در توسعه بخصوص از طریق تفاهم با طرف هایی که خود در گذشته با دخالت نظامی و اعزام تروریست ها، انفجارها و قتل عام ها موجد و باعث ویرانی ها و رنج های ملت عراق بوده اند، ممکن است نتایج مطلوبی به بار نیاورد. به همین دلیل پارلمان عراق بارها در سال های خواهان اخراج نیروهای بیگانه از خاک عراق شده، در خواستی که تا این تاریخ هنوز به منصه عمل نرسیده است.
در گذشته، مقاومت الحشد الشعبی عراق، پس از اطمینان یافتن از اینکه دولت قادر به اخراج ارتش آمریکا از عراق نیست، یک رشته عملیات علیه پایگاه های ارتش آمریکا را آغاز کرد، اما در مرحله ای آقای السودانی طی ملاقاتی با مسئولان مقاومت از آنها خواست تا به وی مهلت بدهند تا نظامیان آمریکا را از طریق دیپلماسی از عراق اخراج کند.
مقاومت با آنکه می دانست دیپلماسی به تنهائی برای این مهم کافی نیست و راه به جائی نمی بَرَد، به منظور اتمام حجت هم که شده، این مهلت را داد و عملیات خود علیه پایگاه های آمریکائی را متوقف کرد، که هنوز هم متوقف است.به نظر می رسد که دولت آقای السودانی، پس از عملیات طوفان الاقصی در نوار غزه، این سیاست را درپیش گرفته که با اعضای ائتلاف وارد تفاهمات دوجانبه نظامی شود تا از این طریق حضور و فعالیت آنها را محدود و هدفمند نماید.
در ملاقات با بایدن نیز السودانی صراحتا گفت که کشتار افراد غیر نظامی را نمی پذیرد و این موضع مورد تحسین بسیاری قرار گرفت. اما محافل و جریان های مقاومت که تا کنون نسبت به این تحولات سکوت اختیار کرده اند، ضمن آن که مخالفتی با توسعه عراق ندارند، از این سرعت و نتایج آن احساس نگرانی می کنند و این پرسش را مطرح می کنند که توسعه به چه قیمتی؟ نگرانی آنها چند جهت دارد: نخست آنکه توسعه نیازمند زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی است و این سرعت عمل ممکن است جواب ندهد.
دوم اینکه ممکن است این تفاهمنامه ها عراق را وابسته به طرفهائی کند که باعث ویرانی عراق بوده اند و اکنون نیز در پی منافع خود هستند و شاید اصلا توسعه عراق را به نفع خود نمی دانند، و سوم اینکه با این تفاهمنامه ها حضور و فعالیت نیروهای خارجی در عراق قانونمند میشود و تصمیم پارلمان ارزش خود را از دست می دهد و فردا روز اگر کسی خروج آنها را خواستار شود می توانند ادعا کنند که طبق فلان نفاهمنامه که بین طرفین امضا شده حضورشان قانونی است.
در این میان، یک مشکل عراق فقدان وحدت ملی پیرامون منافع ملی است و این پدیده نتیجه دخالت آمریکاست که در 2003 عراق را همانند لبنان، بین قومیت ها و فرقه های مذهبی تقسیم کردند، شمال را به کردها، وسط را به مسلمانان سنی و جنوب را به شیعیان اختصاص دادند.
بر این اساس نخستین اقلیم در چهارچوب فدرال در شمال تشکیل شد، ریاست جمهوری به کردها، نخست وزیری به شیعیان و ریاست پارلمان به اهل تسنن واگذار شد. در چنین شرایطی وحدت ملی به آسانی شکل نمی گیرد. بسیاری از جریان های کُردی و برخی از محافل سُنی، اصولا اخراج آمریکائی ها را به سود خود نمی دانند و به انحاء مختلف موانعی در برابر اجرای تصمیم پارلمان ایجاد می کنند. کشور عراق همه عناصر و لوازم تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای را دارد و یک عراق قوی و توسعه یافته می تواند تمامیت ارضی و وحدت عراق و نقش منطقه ای وموقعیت ژئوپلتیک آن را حفظ کند و راه را در برابر دخالت دشمنان ببندد. اما واضح است که دشمنان عراق که ظرف چند دهه اخیر، این کشور را به روز سیاه رسانده اند، یک عراق قوی را بر نمی تابند.
نظر شما :