باید بازدارندگی را تقویت کرد
حمله به کنسولگری ایران و ضرورت بازنگری در سیاست های دفاعی و امنیتی
نویسنده: حمیدرضا جوادی قلعه، کارشناس ارشد مطالعات منطقه و سعید محمدی کاوند، کارشناس و پژوهشگر مسائل آمریکا
دیپلماسی ایرانی: با حمله اخیر رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه بار دیگر ضربهای سخت بر پیکره دفاعی و امنیتی کشور وارد آمده و نگاهها مجددا به طرز پاسخ جمهوری اسلامی به این حمله معطوف شده است. اما به راستی باید چه کرد؟ چه راهبردی باید در پیش گرفته شود؟ آیا میتوان این اقدام رژیم را تله جنگ تفسیر کرد؟
در پاسخ به این سوالها باید به چند نکته توجه داشت؛ در ابتدا باید دانست که اقداماتی از این دست که در رهنامه امنیتی نانوشته رژیم اسرائیل با عنوان «جنگ بین جنگها» شناخته میشود، تقریبا از ابتدای آغاز ناآرامیها در سوریه علیه نیروهای مقاومت اجرا میشود و رژیم تا به امروز با قدرت آن را دنبال کرده است. هدف این رهنامه افزایش هزینههای جانی و مالی دشمنان اسرائیل و در راس آنها ایران و جلوگیری از تشکیل حزباللهی دیگر در جنوب سوریه است. این حملات در محدوده خاکستری (گری زون) و در حدفاصل بین جنگ و صلح انجام میشود. در این حملات تهدید مورد نظر به وسیله ابزارهای مختلف اطلاعاتی شناسایی شده و برای اقدام در اختیار بخش عملیاتی ارتش قرار میگیرد. لذا تجربه ثابت کرده که تنها تفکر پشت پرده مسئولان رژیم برای چنین اقداماتی صرفا از میان بردن تهدید و دفع خطر احتمالی آن است.
از سوی دیگر باید توجه داشت که یکی از خط مشیهای قدیمی مسئولان رژیم اسرائیل امنیتیسازی مسائل است؛ امنیتیسازی به معنای از کاه کوه ساختن است. آنها به قدری برای جان و مال یهودیان ارزش قائل هستند که کوچکترین مسائل را با نگرانی دنبال می کنند و سریعا اقدام در جهت تحقیق و شناسایی عوامل احتمالی در بروز حوادث را آغاز میکنند. صهیونیستها دشمنان خود را کوچک نمیشمارند و همواره حتی اگر دست برتر را در حوزه میدانی داشته باشند نیز سعی میکنند همچنان تهدید آن را پر رنگ جلوه دهند.
اگرچه دستگاه امنیتی اسرائیل در ماجرای نبرد مجاهدان اسلام در عملیات طوفانالاقصی دچار اشتباه محاسباتی و غافلگیری شد اما دستگاه دولتی اسرائیل (حتی در دولتهای مختلف سالهای اخیر) همواره مهمترین دغدغه امنیتی خود را مساله حماس و خلع سلاح این گروه فلسطینی عنوان کرده بود.
در روزهایی که جمهوری اسلامی ایران به هماهنگیهای حداقل امنیتی خود با نیروهای مقاومت در منطقه دلخوش کرده بود و به نظر میرسید که از این امر رضایت قلبی کامل دارد، دستان رژیم صهیونیستی چندین بار تا قلب تهران دراز شد و در یکی از این اقدامات شهید فخری زاده و در اقدامی دیگر شهید صیاد خدایی را به شهادت رساند. اگر اثبات ظاهری حضور رژیم در سایر اقدامات ضد امنیتی سالهای اخیر (خرابکاری در تاسیسات نطنز، حمله به تاسیسات پهپادی در ماهیدشت، حمله تروریستی به شاه چراغ، ناآرامیها در سیستان و بلوچستان و تهدید حدود ژئوپلیتیکی کشور در مرزهای شمال غربی به وسیله جمهوری آذربایجان) و هدایت یک جنگ ترکیبی صهیونیستی ضد منافع جمهوری اسلامی ایران در زمینهها و بسترهای مختلف را نیز بپذیریم به وضوح میتوان دریافت که رژیم اسرائیل هیچگاه جمهوری اسلامی ایران را دست کم نگرفته و همواره با یک هماهنگی اطلاعاتی و عملیاتی بین نهادهای مختلف خود در شکست امنیتی ایران را سعی داشته است.
فارغ از این اینکه اقدام اخیر رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن سفارت ایران در سوریه با چه پاسخی مواجه شود مساله مهمتر این است که این حمله نقطه عطفی در بازترسیم صحنه منطقهای است که تغییر رویکرد دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مواجه با دشمن صهیونیستی را میطلبد. اکنون زمان تحقق فرمان «باید در جنگ اطلاعاتی و در مقابل برنامههای جبهه مقابل ایستاد و برای غلبه بر دشمن، علاوه بر دفاع باید برنامه تهاجم نیز داشت به گونهای که زمین بازی به وسیله دستگاه اطلاعاتی ما تعیین شود» به عنوان یکی از چندین نکته مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 1397 در دیدار با مسئولان وزارت اطلاعات است.
از سوی دیگر بر پایه همین رویکرد امنیتیسازی رژیم اسرائیل باید توجه داشت که هرگونه انتقامی از رژیم در خاک فلسطین اشغالی مطمئنا با پاسخ سریع اسرائیل مواجه خواهد شد زیرا این سیاست تغییرناپذیر اسرائیل است. گاهی در ارزیابی صحنه به تنها نکتهای که توجه میشود مساله عمق کم استراتژیک اسرائیل است که توان مقابله مستقیم نظامی را از آن میگیرد. اما خوب است در این ارزیابی به این مساله نیز توجه داشته باشیم که اسرائیل 90 کلاهک هستهای دارد و هیچ گونه بازدارندگی هستهای در این بین وجود ندارد.
آمریکا که در سال 1945 و در زمان ریاستجمهوری هری ترومن موفق به دستیابی به سلاح اتمی شد، آن را موهبتی الهی میدانست. کنت والتز در نئوریالیسم خود با ارائه نظریه بازدارندگی هستهای بر این عقیده بود که کشورها در نظام بینالملل برای دفاع از خود در برابر دشمنان بالقوه هستهای چارهای جز اشاعه هستهای ندارند. اگر تشکیل هستههای مقاومت در منطقه را یکی از سیاستهای درست جمهوری اسلامی ایران در ایجاد بازدارندگی در برابر کشورهای غربی و به ویژه آمریکا در منطقه بدانیم، مطمئنا یکی از حلقههای مفقوده این بازدارندگی در دنیای امروز سلاح هستهای است که میتواند بازی غرب را در منطقه بر هم زده و شاخص کیفی نظامی اسرائیل را که آمریکا خود را ملزم به حراست از آن میداند از بین ببرد. لذا تنها گزینه برای ایجاد بازدارندگی کامل در برابر اسرائیل یا هر کشور متخاصم دیگر، ایجاد ظرفیت نظامی هستهای در ایران است.
نظر شما :