بررسی نشست شورای امنیت سازمان ملل درباره حمله به بخش کنسولی سفارت ایران

خروجی نشست شورای امنیت قابل پیش‌بینی بود

۱۶ فروردین ۱۴۰۳ | ۰۶:۰۰ کد : ۲۰۲۵۳۸۶ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: عبدالرحمن فتح الهی
کوروش احمدی در گفت گویی تاکید دارد که در پاسخی کوتاه من فکر نمی‌کنم که بتوان از مجرای شورای امنیت و سازمان ملل به جایی رسید.
خروجی نشست شورای امنیت قابل پیش‌بینی بود

دیپلماسی ایرانی: برنامه نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل درباره حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه عصر سه‌شنبه به وقت محلی نیویورک، ۱۴ فروردین ماه ۱۴۰۳ برابر با دوم آوریل ۲۰۲۴ با حضور هیئت جمهوری اسلامی ایران و بدون خروجی ملموسی به کارش پایان داد. به جز دو کشور چین و روسیه که این حمله را محکوم کردند، دیگر اعضا حتی از محکوم‌کردن لفظی اسرائیل خودداری کردند. این در حالی است که برخی معتقد بودند این نشست می‌تواند به صدور قطع‌نامه‌ای علیه تل‌آویو منجر شود و طیفی از کارشناسان هم موضوع کشاندن اسرائیل به ذیل فصل ششم یا حتی فصل هفتم منشور را مطرح کرده بودند. پیش‌تر هم نمایندگی ایران در سازمان ملل در نامه‌ای به شورای امنیت از این شورا خواست که اقدام جنایت‌کارانه اسرائیل را به شدیدترین وجه ممکن محکوم و نشستی فوری برای رسیدگی به نقض آشکار هنجارها و اصول حقوق بین‌الملل از طرف تل‌آویو برگزار کند. درصورتی‌که رابرت وود، معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل، در نشست اضطراری شورای امنیت درباره حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق سوریه در سخنانش از تأیید دخالت اسرائیل در حمله خودداری کرد. جالب آنجا بود که دیپلمات ارشد آمریکایی توصیه کرد ایران و به ادعای او، گروه‌های نیابتی و شرکای تهران، باید از تشدید تنش‌ها در منطقه اجتناب کنند. در مقابل این ادعاها، سفیر و معاون نماینده دائم ایران در سازمان ملل در این جلسه، حمله اسرائیل را اقدام تروریستی دانست که با نقض منشور بین‌الملل سازمان ملل متحد و همچنین نقض حاکمیت ارضی سوریه انجام شده است. به گفته هیئت ایرانی، حمله اسرائیل کاملا برخلاف مصونیت دیپلماتیک است و کنوانسیون ۱۹۶۱، ۱۹۶۳ و همچنین کنوانسیون ۱۹۷۳ مربوط به حمایت از مقامات دیپلماتیک نیز نقض شده است. هیئت ایرانی تأکید کرد که آمریکا مسئول تمام اقدامات اسرائیل است و جمهوری اسلامی ایران خویشتن‌داری معتنابهی از خود به نمایش گذاشته است؛ اما باید اذعان کرد که چنین بردباری‌هایی توأمان با محدودیت است؛ اما برای بررسی دقیق‌تر این نشست و پاسخ به این سؤال که چرا جلسه عصر سه‌شنبه شورای امنیت به صدور قطع‌نامه یا کشاندن اسرائیل به ذیل فصل شش یا هفت منشور منجر نشد، به گفت‌وگو با کوروش احمدی نشسته‌ایم تا در گپ‌وگفت با این دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل دریابیم که آیا تهران می‌تواند از مجرای شورای امنیت و سازمان ملل، اسرائیل را پاسخ‌گو کند یا خیر؟

نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل درباره حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه عصر سه‌شنبه به وقت محلی نیویورک، ۱۴ فروردین ماه ۱۴۰۳ برابر با دوم آوریل ۲۰۲۴ با حضور هیئت جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در نهایت هم این نشست بدون نتیجه خاصی پایان یافت. این در حالی است که پیش از برگزاری این نشست برخی معتقد به صدور قطع‌نامه یا حتی بردن اسرائیل ذیل فصل ششم یا فصل هفتم منشور ملل متحد بودند که در نهایت هیچ‌کدام از اینها روی نداد. حال با توجه به سابقه و تجربه دیپلماتیک حضرت‌عالی در سازمان ملل متحد آیا تهران اساسا می‌تواند از مجرای شورای امنیت و سازمان ملل، تل‌آویو را پاسخ‌گو کند یا خیر؟

در پاسخی کوتاه من فکر نمی‌کنم که بتوان از مجرای شورای امنیت و سازمان ملل به جایی رسید.

به چه دلیل؟

چون شورای امنیت اساسا یک نهاد سیاسی است؛ یعنی خروجی بحث‌های این شورا، برایند نظرات و مواضع سیاسی کشورهای عضو و به‌ویژه پنج عضو دائمی آن است. در نتیجه و در‌حالی‌که روسیه و چین در نشست عصر سه‌شنبه، حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را محکوم کردند؛ اما سه کشور دیگر (فرانسه، انگلستان و ایالات متحده آمریکا)، نه‌تنها این اقدام را محکوم نکردند؛ بلکه حتی نظری منفی نیز در این زمینه ابراز نکردند. آنها تنها از تشدید و تصاعد تنش ابراز نگرانی کردند؛ یعنی این سه کشور برخورد خاصی با اسرائیل در نشست شورای امنیت نداشتند. اکثر اعضای غیر‌دائم هم لحن ملایمی درباره این حمله داشتند و از ادبیاتی تند و محکوم‌کننده استفاده نکردند. البته از قبل هم پیش‌بینی می‌شد که نمی‌توان از نشست شورای امنیت اتفاق خاصی علیه اسرائیل را که مدنظر تهران باشد، انتظار داشت.

 پس به باور شما هم برخی انتظارات درباره صدور قطع‌نامه و حتی بردن اسرائیل ذیل فصل ششم یا هفتم منشور ملل متحد به دور از واقعیت بوده است؟

اساسا قرار نبود که نشست بعدازظهر سه‌شنبه شورای امنیت خروجی خاصی در قالب صدور قطع‌نامه یا بیانیه داشته باشد. ببینید روسیه یک جلسه علنی توجیهی یا Open briefing را درخواست کرده بود. این نوع جلسه در مقایسه با انواع جلساتی که شورای امنیت برگزار می‌کند، اساسا جنبه توجیهی دارد و برای دریافت گزارش از یکی از مقامات دبیرخانه و اظهار‌نظر اعضای شورا در باره گزارش و تحول مربوطه است (در این جلسه یکی از دستیاران دبیر‌کل گزارش داد)؛ یعنی این نوع جلسه شورای امنیت برای صدور قطع‌نامه نیست. به طور کلی شورای امنیت سه نوع خروجی می‌تواند داشته باشد: صدور قطع‌نامه، صدور بیانیه رئیس و صدور بیانیه مطبوعاتی. رسمی‌ترین و جدی‌ترین خروجی نشست‌های شورای امنیت همان قطع‌نامه است. بعد از آن بیانیه رئیس است که این بیانیه باید با اجماع اعضای شورای امنیت تصویب شود و رئیس نشست شورای امنیت آن را قرائت می‌کند که رسمیت دارد و در سوابق جلسات هم ثبت می‌شود. متأسفانه در نشست عصر سه‌شنبه شورای امنیت حتی برای صدور بیانیه مطبوعاتی هم که سندی غیررسمی است و ثبت نمی‌شود هم تلاشی نشد. اگر نظر بر این بود که بعد از نشست عصر سه‌شنبه یک بیانیه مطبوعاتی منتشر شود، باید قبل از آن یک نشست غیرعلنی برگزار می‌شد تا اعضا درباره متن بیانیه مطبوعاتی همفکری و رایزنی داشته و درباره محتوا و لحن آن به توافق برسند. چنین جلسه غیررسمی قبل از جلسه رسمی برگزار نشده بود؛ بنابراین این جلسه شورای امنیت که به درخواست روسیه برگزار شد، یک جلسه برای اعلام نظر و اطلاع‌رسانی بود و از همان ابتدا مشخص بود که نمی‌توان هدف و نتیجه خاصی را برای این نشست متصور شد.

عنوان کردید که ساختار شورای امنیت یک ساختار سیاسی است. در مقابل تهران هم ادبیات حقوقی را به کار می‌برد و برخی از کارشناسان موضوع کنوانسیون ۱۹۶۱ درباره اماکن دیپلماتیک و کنوانسیون ۱۹۶۳ درباره اماکن کنسولی را طرح می‌کنند. آیا نگاه حقوقی ایران می‌تواند از دل نگاه سیاسی به یک نتیجه حداقلی برسد؟

اساسا کنوانسیون‌ وین درباره حقوق دیپلماتیک و کنسولی حاوی شرح وظایف کشورها در قبال هیئت‌های دیپلماتیک است؛ یعنی در این کنوانسیون‌ صرفا حقوق و تکالیف کشور مبدأ و اعزام‌کننده و نیز کشور میزبان یا کشور پذیرنده هیئت‌های دیپلماتیک مطرح است و لاغیر. این کنوانسیون‌ها ناظر بر این است که هیئت‌های دیپلماتیک در کشور میزبان بتوانند با آزادی کامل به وظایف خود به‌درستی عمل کنند و درعین‌حال اماکن دیپلماتیک از تعرض در امان باشند.

در این کنوانسیون‌ کشور پذیرنده یا میزبان هیئت‌های دیپلماتیک حق حاکمیت ملی خود را در قبال اماکن دیپلماتیک و یا کنسولی اندکی محدود می‌کند. برای مثال کشور میزبان می‌پذیرد که بدون اجازه وارد سفارتخانه یا اماکن کنسولی دیگر کشورها نشود. لذا حمله اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق بیش از آنکه ذیل کنوانسیون‌ وین و مشخصا کنوانسیون ۱۹۶۱ قابل طرح و بحث باشد، ذیل بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد باید قابل طرح است.

در بند مذکور قید شده است که اعضای سازمان ملل نباید به خاک یکدیگر تعرض کنند. یعنی منع تهدید و منع توسل به زور در بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد مطرح است. در اینجا اسرائیل با حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق به خاک کشور سوریه به عنوان عضو سازمان ملل تعرض کرده است. پس این حمله اسرائیل قبل از آنکه تعرض به اماکن دیپلماتیک ایران باشد، تعرض به خاک سوریه است. یعنی یک اقدام متخلفانه بین‌المللی توسط اسرائیل صورت گرفته است. در حالی که کنوانسیون‌های وین می‌گویند که کشور میزبان نباید متعرض هیئت‌ها و اماکن دیپلماتیک شود. بنابراین تدوین‌کنندگان کنوانسیون‌ وین اساسا به فکر این نبوده‌اند که بخواهند بندهایی برای مقابله با اقدامات و تعرضات نظامی دیگر کشورها علیه اماکن و هیئت‌های دیپلماتیک و کنسولی در یک کشور دیگر تعریف کنند. البته از آنجا که کنوانسیون‌های وین احترام به هیئت‌ها و اماکن دیپلماتیک و تعرض‌ناپذیربودن این اماکن را مورد تأکید قرار داده‌اند، لذا اینجا کنوانسیون‌ وین نیز می‌تواند به عنوان یک مبنای کمکی به ادله حقوقی ایران در کنار بند ۴ ماده ۲ منشور ملل علیه اسرائیل کمک کند.

ساعاتی پس از حمله بعدازظهر دوشنبه اسرائیل به بخش کنسولی ساختمان سفارت ایران در دمشق، شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران جلسه خود را تشکیل داد و پس از این جلسه نامه‌ای هم به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شد. در جلسه عصر سه‌شنبه شورای امنیت هم، هیئت ایرانی مواضع خود را مطرح کرد. حال در سایه نامه ارسالی و مواضع مطرح‌شده، تهران می‌تواند از حق پاسخ‌گویی خود در برابر اسرائیل استفاده کند؟

منظورتان حق پاسخ‌گویی نظامی است؟!

 بله.

اگر بخواهیم از منظر حقوقی به مسئله حق پاسخ‌گویی نظامی نگاه کنیم در قالب حق دفاع از خود قابل بحث و طرح است. در اینجا و از منظر حقوقی حق دفاع از خود در شرایطی که کشوری مورد تهاجم و تعرض قرار گرفته است در چارچوب ماده ۵۱ منشور وجود دارد. اما همان‌طور که گفتم حمله اسرائیل، در درجه اول تجاوز و تعرض به خاک سوریه و تمامیت ارضی این کشور است و در درجه دوم تعرض به اماکن دیپلماتیک و کنسولی ایران محسوب می‌شود. لذا اینجا نقش سوریه بسیار مهم است. چون سوریه به عنوان عضو کنوانسیون وین تضمین کرده است که به اماکن کنسولی و دیپلماتیک ایران در خاک کشورش تعرض نشود. به بیان دیگر سوریه متعهد به حفاظت از اماکن و هیئت‌های دیپلماتیک است. پس حق دفاع از خود در درجه اول برای سوریه و در درجه دوم برای ایران وجود دارد. حال نکته و سؤال اصلی اینجاست که این حق دفاع از خود به چه شکلی باید اجرا شود؟

 پس این سؤالتان را از خودتان می‌پرسم. این حق دفاع از خود به چه شکلی باید اجرا شود؟

پاسخ به این سؤال تابعی از تصمیمات، نظرات و آرای مقامات سیاسی در تهران و دمشق است که با توجه به شرایط دو کشور، تحولات منطقه و وضعیت بین‌المللی به چه شکل و یا به چه نحوی حق دفاع از خود در برابر اسرائیل را عملیاتی کنند.

 اگر به شکل مشخص‌تر به این موضوع ورود کنیم اکنون کارشناسان در تهران از دو گزینه واکنش عقلانی و پاسخ سخت سخن می‌گویند. طیفی قائل به این هستند که با توجه به برخی مقتضیات داخلی و همچنین با توجه به اقتضائات منطقه خاورمیانه و شرایط بین‌المللی هرگونه اقدامی علیه اسرائیل تبعاتی را به دنبال خواهد داشت. در مقابل طیفی هم کماکان موضوع پاسخ سخت و مجازات اسرائیل را طرح می‌کنند. حال باید پرسید واقعا اگر در دوگانه واکنش عقلانی و پاسخ سخت، دومین سناریو در دستور کار قرار بگیرد، ایران چه گزینه‌هایی روی میز دارد؟

در درجه اول باید به چند نکته توجه داشت. اول اینکه جریان راست افراطی در اسرائیل نتوانسته به اهداف سه‌گانه خود در غزه برسد و در داخل با مشکل مواجه است. از طرف دیگر اکنون اسرائیل تحت شدیدترین و بی‌سابقه‌ترین فشارها از ناحیه افکار عمومی جهانی قرار دارد. در چنین شرایطی این احتمال وجود دارد که اسرائیل برای فرار از فشار در داخل و خارج به دنبال آن باشد که پای حزب‌الله و جمهوری اسلامی ایران را به جنگ گسترده در منطقه بکشاند. یعنی تل‌آویو شرایط را به نحوی پیش ببرد که حزب‌‌الله و تهران ناچار از واکنش مستقیم شوند. در این صورت اگر ایران و حزب‌‌الله وارد درگیری مستقیم با اسرائیل شوند می‌توان احتمال داد که آمریکا هم وارد این درگیری شود و این ایدئال‌ترین شرایط برای جریان‌ دست راستی افراطی و شخص نتانیاهو در اسرائیل است که بخواهند از زیر بار فشار داخلی و فشار افکار عمومی جهانی و عوارض ناکامی در جنگ غزه خارج شوند. به نظر من مقامات کشور به این موضوع اشراف و آگاهی دارند.

از طرف دیگر ناامنیِ فرسایشی و مداوم ناشی از احتمال اینکه اسرائیل و آمریکا وارد درگیری مستقیم با ایران شوند در شرایط کنونی برای کشور به شدت خسارت‌بار است. ما تجربه جنگ کویت را هم داریم که آمریکا برای خارج‌کردن عراق از کویت وارد عمل شد. در آن زمان عراق ۴۹ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد. اینجا باید مقامات کشور ما یک بررسی و ارزیابی داشته باشند که نتیجه و خروجی شلیک آن ۴۹ موشکی از عراق به سمت اسرائیل چه بود و چه دستاوردی برای عراق داشت. بنابراین، هم باید شرایط داخلی، هم شرایط منطقه‌ای و هم شرایط جهانی توسط مقامات داخلی کشور مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرد. به هر حال امکان وارد‌آمدن خسارت‌های عظیم و بی‌سابقه در اثر یک جنگ گسترده وجود دارد. لذا نمی‌توان به صرف حق پاسخ‌گویی، حق دفاع از خود و یا پاسخ سخت دست به هر اقدامی زد.

پس شما هم بین دو گزینه قائل به دوری از ورود به درگیری با اسرائیل هستید. آیا به باور شما مقامات هم چنین نگاهی دارند؟

تصور من این است که طی شش ماه گذشته یعنی پس از وقوع عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ حماس و اسرائیل، مقامات سیاسی کشور سیاست و راهبرد درستی داشته و سعی کرده‌اند از درگیری مستقیم اجتناب کنند. تصور من هم این است که با توجه به جمیع جهات این سیاست یک سیاست کاملا درستی بوده است که لازم است ادامه داشته باشد. همچنین فکر می‌کنم که به نفع ما است که در جهت تحقق منافع و امنیت ملی و مصالح عمومی این سیاست به شکل مستمر ادامه پیدا کند./شرق

عبدالرحمن فتح الهی

نویسنده خبر

روزنامه نگار و کارشناس ارشد روزنامه نگاری سیاسی و عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی.

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران آمریکا کوروش احمدی شورای امنیت سازمان ملل متحد اسرائیل


( ۷ )

نظر شما :

محدصادق ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ | ۰۷:۲۱
از دیدگاه کلان که به موضوع نگاه کنیم، تا کنون ایران در این هماورد منطقه ای ۵به۲ جلو است. دستاوردهای جبهه مقاومت: ۱- پروژه عادی سازی با اعراب به محاق رفته‌ است. ۲- ایجاد مسیر ترانزیتی هند ، امارات،عربستان... اسرائیل تا اطلاع ثانوی روی کاغذ منقش خواهد ماند. ۳- اعتبار جبهه مقاومت بطور گسترده ای صعود و وجهه جهانی اسرائیل سقوط کرده‌ است. ۴- نقش اسرائیل بعنوان قدرت نظامی بلامنازعه منطقه شدیدا زیر سوال رفته است. ۵- جغرافیای سیاسی منطقه بطور اساسی در پی تحولات اخیر بر ضد منافع سنتی غرب دجار تغییر شده است. دستاوردهای جبهه غرب و اسرائیل در این نبرد ۱- نسل کشی بخشی از مردم مظلوم فلسطین. ۲- ترور تعدادی از فرماندهان ارشد سپاه. بدیهی است که برنده نبرد در حال حاضر همچون گذشته صحنه را عاقلانه مدیریت خواهد کرد.
علی اس ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ | ۱۰:۳۰
ایران فقط باید حماس را به موشکهای قویتر مسلح کند جواب سخت فقط از ان ناحیه ممکن است