پکن اینجا هم می تواند نقش آفرینی کند
تنش ایران و پاکستان و کارت های دیپلماتیک چین
نویسنده: علی رضوان پور، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: روابط دوجانبه میان اعضای سازمان همکاری شانگهای به طرز غیرقابل انکاری پیچیده است و توانایی پکن برای کاهش سریع تنش ها بین آنها همیشه آسان نخواهد بود.
تنش های مرزی بیسابقه بین ایران و پاکستان در 16 و 18 ژانویه سال جاری به همان اندازه که غافلگیرکننده بود، نگرانکننده هم بود. اگرچه تهران مدتهاست که گروههای جداییطلب بلوچ را که در استان بلوچستان پاکستان و استانهای سیستان و بلوچستان ایران فعالیت میکنند، بهعنوان یک تهدید جدی میبیند، اما مقامات اسلامآباد زمانی که ایران به دو پایگاه تروریست های جیشالعدل حمله نظامی کرد، غافلگیر شدند. ارتش پاکستان سپس با شلیک پهپاد و موشک به نزدیکی شهر سراوان ایران پاسخ متقابلی داد.
خوشبختانه تهران و اسلام آباد با اقدامی به موقع به سرعت بحران را کاهش دادند. سفر اخیر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به پاکستان، بازگشت سفرا و پرهیز تهران و اسلام آباد از لفاظی های تحریک آمیز، بر منافع مشترک ایران و پاکستان در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش ها تاکید کرد.
با توجه به مشکلات اقتصادی ایران و درگیریهای مداوم در بحبوحه تشدید تنشها در خاورمیانه، روند تنش زدایی بیشتر نتیجه محاسبات دو طرف بود. پس از حمله تلافی جویانه پاکستان، چین برای کاهش تنش ها شروع به ایفای "نقش سازنده" خود کرد. چهار روز بعد از این اتفاق، پکن اعلام کرد در ارتباط نزدیک با مقامات ایران و پاکستان است. وانگ ونبین، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، ایران و پاکستان را کشورهای دوست چین خواند و تاکید کرد که «چین متعهد به حفظ صلح و ثبات منطقهای و بینالمللی است».
با در نظر گرفتن منافع چین در حفظ روابط صلح آمیز ایران و پاکستان، واکنش پکن جای تعجب نداشت. با توجه به اولویت بندی روابط با هر دو کشور، پکن موضعی بیطرف در مورد حملات مرزی بین ایران و پاکستان داشت و تثبیت وضعیت در سریعترین زمان ممکن از طریق دیپلماسی را در اولویت قرار داد.
برای پاکستان، روابط چین و پاکستان به طور قابل توجهی در دهه گذشته عمیق تر شده، به ویژه در زمینه صنایع دفاعی و سرمایه گذاری، در واقع چین به «هم پیمان کامل پاکستان» تبدیل شده است. فروش تسلیحات یکی از جنبه های مهم این روابط دوجانبه است، به طوری که بیش از نیمی از صادرات تسلیحات چین از سال 2018 تا 2022 به پاکستان انجام شده است. علاوه بر این، اهمیت پاکستان برای چین را می توان در محور طرح کمربند و جاده پکن (BRI) مشاهده کرد که 50 میلیارد دلار تخمین زده شده است.
کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) که کاشغر در استان سین کیانگ چین را به بندر گوادر در پاکستان متصل می کند و به چین امکان دسترسی به دریای عرب و خاورمیانه را می دهد، یکی از مهمترین پروژه های سرمایه گذاری چین در پاکستان محسوب می شود.
علاوه بر این، چین به عنوان بزرگترین سرمایهگذار خارجی در پاکستان، سرمایه گذاری هنگفتی در بندر گوادر و معدن طلا در منطقه سایندک پاکستان داشته و پکن را به شریکی حیاتی در توسعه استان بلوچستان تبدیل کرده است.
چین سرمایه گذاری زیادی برای تبدیل گوادر به یک بندر بزرگ دریایی انجام داده است که پیش بینی می شود به یک مرکز تجاری کلیدی تبدیل شود. بلوچستان همچنین مرکز پروژه های توسعه انرژی است. اینها شامل پروژه های زغال سنگ، باد و انرژی خورشیدی با هدف کمک به پاکستان برای غلبه بر کمبود انرژی است.
مشارکت چین و ایران نیز رشد کرده است. در حالی که تحریم های غرب اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده، تهران برای دور زدن فشار واشنگتن و پایتخت های اروپایی، رویکرد نگاه به شرق را در حوزه سیاست خارجی خصوصا در دوران دولت سیزدهم دنبال کرده است. چین با تبدیل شدن به بزرگترین خریدار نفت ایران، حیاتی ترین بخش این محور اقتصادی و ژئوپلیتیکی است و به ایران کمک می کند حداقل تا حدی از تحریم های ایالات متحده عبور کند.
پکن و تهران با نگرشهای ژئوپلیتیکی مشابه نسبت به ایالات متحده، منافع متقابلی در تسریع ایجاد دنیای چندقطبی دارند. دولت ایران با چشم پوشی از نزدیکی با غرب، اکنون بر تقویت روابط خود با چین، روسیه و کشورهای «جنوب جهانی» از جمله همسایگان نزدیک ایران متمرکز شده است. از نظر ایران، چین یک قدرت برتر است. روابط ارزشمند چین با هر دو کشور ایران و پاکستان به پکن این انگیزه را می دهد تا نقش دیپلماتیک مناسبی در تضمین مدیریت دقیق تنش ها بین پاکستان و ایران ایفا کند. چین روابط خوبی با پاکستان و ایران دارد. قطعاً نمیخواهد با حمایت از طرف دیگر، طرفین را از خود بیگانه کند. پکن بدون شک مایل است از هر گونه درگیری بیشتر بین تهران و اسلام آباد جلوگیری کند.
منافع چین در امتداد مرز ایران و پاکستان
چین به عنوان یک سرمایه گذار عمده در استان بلوچستان پاکستان، منافعی دارد که ممکن است این منافع با تنش بین اسلام آباد و تهران تضعیف شود. ایالت بلوچستان پاکستان از نظر منابع طبیعی از جمله دارا بودن مواد معدنی غنی است. شرکت های چینی در چندین فعالیت معدنی مشغول استخراج منابع ارزشمندی مانند طلا، مس و زغال سنگ هستند. هرگونه بی ثباتی در این منطقه، ایمنی و دوام این سرمایه گذاری ها را می تواند تهدید می کند.
در منطقه نزدیک مرز ایران و پاکستان، گروههای شبهنظامی و جداییطلب، از جمله گروههایی که در حملات مرزی ماه گذشته هدف قرار گرفتند، تهدیدی برای منافع چین هستند. اگرچه گروه های جدائی طلب بلوچستان سالها به شورش علیه دولت پاکستان برای ایجاد یک دولت مستقل بلوچ پرداخته اند، اتحاد پکن با اسلامآباد منجر به این شده است که این شبه نظامیان جداییطلب، چین را نیز دشمن خود بدانند. حملات گروه های جدائی طلب بلوچستان علیه منافع چین در پاکستان در نوامبر 2018 با حمله این گروه به کنسولگری چین در کراچی آغاز شد. متعاقباً، این گروه تأسیسات انرژی و مهندسان، بازرگانان، گردشگران و مربیان چینی را در استانهای بلوچستان و سند پاکستان هدف قرارداده است.
در این تلاش بزرگتر برای مقابله با آنچه چین، پاکستان و ایران آنها را تهدیدهای امنیتی جدی می دانند، پکن همکاری ضد تروریسم خود را با اسلام آباد، تهران و رژیم طالبان در کابل برای مقابله با افراط گرایان فرامرزی ضروری می داند. این موضوع ما را به سازمان همکاری شانگهای (SCO) و نقش این نهاد در سیاست خارجی چین می رساند.
نقش سازمان همکاری شانگهای
سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک نهاد چندجانبه تحت رهبری چین و روسیه با ابعاد امنیتی حیاتی در زمانی تأسیس شد که دولت جورج دبلیو بوش «جنگ علیه تروریسم» را در سال 2001 پس از حملات 11 سپتامبر در افغانستان آغاز کرد. در نهایت، آشفتگیهایی که افغانستان را گرفتار کرده بود، دلیل اصلی پیدایش سازمان همکاری شانگهای بود که چین و سایر کشورها تشکیل آن را ضروری میدانستند. مبارزه واشنگتن با گروههای تروریستی مانند القاعده و جنبش اسلامی ازبکستان باعث شد مقامات چینی نقش و هدف سازمان همکاری شانگهای را در چارچوب تهدیدات تروریسم در آسیای مرکزی و جنوبی تعریف کنند.
سازمان همکاری شانگهای مسئول اطمینان از همکاری اعضای خود در زمینه تقویت امنیت و مبارزه با گروه های تروریستی، جدایی طلب و افراطی است که کشورهای عضو سازمان را تهدید می کنند. بنابراین، هرگونه درگیری مسلحانه بین دو عضو سازمان همکاری شانگهای می تواند اعتباراین سازمان و توانایی چین برای ادامه ظهور به عنوان یک رهبر جهانی را به طور جدی به چالش بکشد. با توجه به اینکه ایران و پاکستان اکنون هر دو عضو سازمان همکاری شانگهای هستند، در حملات برون مرزی ماه گذشته، موجودیت این سازمان و منافع چین به نوعی در معرض خطر قرار گرفت.
نقش چین در حل و فصل یا ناتوانی در رسیدگی به چنین درگیریها بر شهرت این کشور به عنوان یک رهبر نوظهور جهانی تأثیر میگذارد. توانایی آن در مدیریت و میانجیگری در این درگیری ها به عنوان شاخصی از نفوذ و مسئولیت جهانی آن به دقت مورد بررسی قرار می گیرد. این که دیپلماتهای اسلامآباد و تهران با موفقیت و به سرعت نقاط مشترکی پیدا کردند و از یک جنگ تمام عیار همه جانبه بین خود جلوگیری کردند، تسکین بزرگی برای چین بود. اگر تنش ها بین ایران و پاکستان دوباره داغ شود و تهران و اسلام آباد نتوانند از طریق گفت وگو در سطح دوجانبه آنها را کاهش دهند، چین می تواند به عنوان پل دیپلماتیک وارد عمل شود و قویاً از تهران و پاکستان بخواهد که از اقدام نظامی علیه قلمرو یکدیگر خودداری کنند.
پکن در حالی به دنبال متقاعد کردن هر دو طرف برای پرهیز از تنش است که تنها واشنگتن میتواند از چنین اقدام نظامی که توسط هر یک از طرفین علیه اهداف آن سوی مرز انجام شود، سود ببرد. همان طور که چین به ایران و عربستان سعودی برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک در اوایل سال 2023 کمک کرد، میانجیگری چین تنها در صورتی می تواند موفقیت آمیز باشد که خود ایران و پاکستان بخواهند از حوادث بعدی جلوگیری کنند.
در نهایت، در حالی که دیپلماسی ماهرانه بین ایران و پاکستان مانع از تبدیل شدن حملات مرزی ماه گذشته به یک بحران شدیدتر شد، می توان حدس زد که به دلیل اقدام نظامی هر دو کشور علیه اهداف یکدیگر، اعتماد کمتری بین تهران و اسلام آباد وجود خواهد داشت. سیاستگذاران پکن در طول سال جاری تحولات روابط ایران و پاکستان را تحت نظر خواهند داشت و در عین حال نگران پیامدهای بی ثباتی در نزدیکی منطقه مرزی برای پروژه های مهمی چون انرژی، یک کمربند یک جاده، سازمان همکاری شانگهای و همچنین شهرت چین به عنوان رهبر جهانی جنوب خواهند بود.
نظر شما :