تلاشی همه جانبه برای حفظ یک رژیم دستنشانده
همه مصائب اسرائیل
نویسنده: دکتر حمزه علیپور، دکترای روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: طوفان الاقصی با حمله غافلگیرانه حماس در جنوب اراضی اشغالی آغاز شد و به حملات وحشیانه ارتش اسرائیل به نوار غزه ادامه پیدا کرد. یک روز تاریخی و نقطه عطفی در تاریخ رویارویی اسرائیل و اعراب. یک روز کم نظیر در بزرگترین زندان روباز جهان که سه گروه مقاومت منطقه؛ حزب الله لبنان، انصارا... یمن و گروه های مقاومت عراق را درصف مقاومت فلسطین قرار داد و هر چهار گروه مقاومت اسلامی منطقه در مقابل رژیم صهیونیستی صف آرایی کردند. جنگی که برای اولین بار از تشکیل رژیم منحوس صهیونیستی گروه های مقاومت منطقه را برای مقابله با آن در کنار هم قرار داد.
هر چه زمان جنگ و حملات زمینی اسرائیل گسترده تر شود خاورمیانه خود را به جنگ فراگیر منطقه ای نزدیک تر می بیند. تل آویو با هر گونه راهکار و تحرک دیپلماتیک از سوی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای برای برقراری آتش بس مخالف است و در حال گسترش آتش افروزی خود است.
ادامه یا به سرانجام رسیدن جنگ به عوامل متعددی بستگی دارد که عدم توجه بدان ها میتواند در بررسی و پیش بینی جنگ خطرآفرین باشد. ناتوانی در اطلاع از وقوع این عملیات و غافلگیری بزرگ، شکست بزگ اطلاعاتی و امنیتی را برای نظام سیاسی اسرائیل و CIA و MI6 و دیگر سازمان های اطلاعاتی غرب رقم زد. این اتفاق آسیب پذیری بالای اسرائیل را به نمایش گذاشت که اگر قادر به کنترل آن نباشد در آینده ثبات آن به خطر می اندازد. بی ثباتی پیامدهای منفی برای توسعه اسرائیل و اقتصاد و وضعیت روانی شهروندان اسرائیلی نیز به همراه خواهد داشت.
در نگاهی تاریخی و نژاد پرستانه، سرزمین فلسطین همان جغرافیای وعده داده شده به اسرائیلیان در هزاران سال پیش است و این ادعا چراغ سبزی برای غصب اراضی و به خاک و خون کشیدن غیرنظامیان بالاخص زنان و کودکان شده است.
از سال 1967 الی 2005 میلادی به مدت 38 سال نوار غزه تحت اشغال رژیم صهیونیست بوده است. از سال 2005 میلادی نظامیان اسرائیل مجبور شدند از نوار باریکه غزه خارج شده و کنترل را به حماس بسپارند. که خروج از غزه بعد از 38 سال به منزله شکست اسرائیل قلمداد می شود.
اسرائیل در جنگ فعلی غزه شکست خورده است و باید به شکست خود دراین جنگ اعتراف کند. اهداف جنگ برای اسرائیل محقق نخواهد شد و باید منتظر فاجعه برای اسرائیل باشیم. مسئولین عالی رتبه نهادهای امنیتی و نظامی اسرائیل تلاش می کنند تا جنگ را پیش از آنکه واقعا کم وکیف آن عیان شود، به عنوان یک پیروز بزرگ به تصویر بکشند. این جنگ بیشترین خبرنگاران و تصویرگران را به خود دیده است تصویرگران و خبرنگارانی که برای نمایش پیروزی اسرائیل به غزه برده شده اند. اسرائیل بعنوان تنها و بزرگترین قدرت آمریکا در خاورمیانه در صورت شکست در این جنگ، حذف خود از نقشه های جغرافیا را باعث خواهد شد. رویکرد نژادپرستانه اسرائیل و بی توجهی به قواعد جنگ آز آنان چهره ای منفور به تصویر کشیده است.
1) حفظ بقا و کنترل اسرائیل در فلسطین اشغالی
دولت های غربی در یک روال تدریجی، موضوع نفرت تاریخی از یهود در جوامع مسیحی را، با تاسیس رژیم صهیونیستی، به جغرافیای دورتر از خود صادر کردند، بعد از این اقدام کارکرد اقدامات غیر مشروع، ضد انسانی و تروریستی رژیم اشغالگر، درناخودآگاه جمعی بخشی از مردم اروپا، تولید نفرت بیشتر از جریان یهود خارج از سرزمین های قاره سبز بود.
تحقیر اسرائیل در زمانی که افراطی ترین دولت تاریخ اسرائیل بر سر کار بوده، نشان می دهد که امنیتی شدن بیشتر دولت و حضور گرایش اولتراارتدوکس یهود و فلسطین ستیزی نه تنها حاشیه امنیت ایجاد نکرده بلکه باعث آسب پذیری نیز شده است.
اگر غربی ها به دنبال امنیت یهودی ها هستند قطعا باید دولت های اسرائیلی را تحت فشار قرار می دادند تا آنها به صلح عادلانه برای مردم فلسطین تمکین کنند. جلوگیری کشورهای غربی بخصوص آمریکا به بهانه های مختلف از وادار کردن دولت های اسرائیل به تمکین به صلح با ملت فلسطین ثابت می کند که غربی ها به دنبال ایجاد صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه و یا تامین امنیت یهود نیستند. هدف آنان این است که حتی کشور اسرائیل هیچ وقت نتواند با شرایط صلح و ثبات و آرامش ادامه دهد و همیشه مجبور باشد پایگاه حضور آمریکا در خاورمیانه و زمینه بی ثباتی در منطقه باشد. دولت سوسیالیستی چپ گرا اولین دولتی بود که در اسرائیل تشکیل شد و غرب همیشه دلواپس این هستند اگر یهودی ها در اسرائیل به امنیت و آرامش برسند امکان چرخش به سمت تفکرهای سوسیالیستی در آنان زیاد است چون ایدئولوژی های مذهبی به سوسیالیسم نزدیکتر هستند تا به امپریالیسم و لیبرالیسم.
یهودی ها در منطقه خاور میانه قبل تشکیل اسرائیل امنیت بسیاری داشتند تا اکنون.
2) حمله به مرزهای مشترک فلسطین
عدم کسب موفقیت از سوی سران اسرائیلی در جنگ غزه، تغییر نگاه مجامع جهانی و عدم همراهی کشورهای هم پیمان منطقه باعث تغییر موضعی دکترین اسرائیل (دکترین اتحاد پیرامونی) شده است. دلیل تشکیل اسرائیل و اهمیت بقای آن باعث شده است که اسرائیل دست به ریسک خطرناک و عمل انتحاری بزند. ورود کشورهای هم مرز به جنگ گسترده با اسرائیل خطر آسیب پذیری، شکست و نابودی اسرائیل را افزایش خواهد داد. اسرائیل با این نگاه در تشکیل ائتلاف فرامنطقه ای به نفع خویش در منطقه خاورمیانه سعی دارد. از طرفی اسرائیل می داند مسایل منطقه خاورمیانه نقطه ای نبوده بلکه مسائل خاورمیانه فراگیر است و دامنه عملکرد کشورها بر تمامی منطقه تاثیرگذار خواهد بود.
3) مخالفت مجامع با حمله اسرائیل
تصویب سه قطعنامه در سازمان ملل نشان شدت واکنش جامعه جهانی به فاجعه انسانی در باریکه غزه است. در 5 مورد دیگر تلاش هایی در شورای امنیت برای صدور قطعنامه صورت گرفته بود که وتو شده بودند. اگر مجموعه تاش هایی را که در مجمع و شورا صورت گرفته باهم محاسبه کنیم تعداد آن به 8 مورد می رسد که 6 مورد در شورا و 2 مورد در مجمع بوده که 3 مورد آن از تصویب گذشت و 5 مورد در شورای امنیت وتو شده است. با توجه به این اقدامات بین المللی و راهپیمایی هایی که در گوشه گوشه جهان برای برقراری آتش بس رخ داده و تاکنون مورد مخالفت اسرائیل قرار گرفته است. در بحران غزه در طول جنگ 8 تلاش صورت گرفته که جامعه جهانی تا چه حد نسبت به این جنگ حساسیت نشان داده است. فعال شدن سه رکن از ارکان شش گانه سازمان ملل در جنگ غزه را باید از حساسیت های دیگر سازمان ملل دانست؛ دبیرخانه، شورای امنیت و مجمع عمومی.
اسرائیل در حال از دست دادن حمایت بین المللی است. آمریکا با حمایت از اسرائیل در حال از دست دادن مرکزیت اخلاقی خود نزد جهانیان است. عایده تومان سلیمان از اعضای کنست رژیم صهیونیست در سخنانی تاکید کرد که زنان و کودکان در بمباران غزه کشته می شوند که این جنایت جنگی به شمار می آید و باید عملیات بازداشت کسانی که با جنگ مخالف هستند، متوقف شود. امروز دنیا عرصه تظاهرات حامیان آتش بس شده است.
4) اتفاقات باب المندب
باب المندب از این نظر حائز اهمیت است که دومین تنگه مهم جهان پس از کانال سوئز است زیرا نقطه ارتباطی بین دریای سرخ و مدیترانه است به اضافه اینکه جنوب شرق آفریقا و اروپا متصل می کند. همچنین باب المندب گذرگاه آبی استراتژیک است که دریای سرخ را به خلیج عرب و بحر العرب متصل می کند. طرح اهمیت تجارت نفت در اینجا به نوعی با کشمکش های موجود در منطقه در ارتباط بوده و به آن گره خورده است از همین رو مسدود شدن این تنگه مانع رسیدن نفت کش ها از کشورهای خلیج فارس به کانال سوئز و انتقال نفت از دریای سرخ به مدیترانه و بازارهای اروپایی و آمریکایی خواهد شد.
نوام ریدان، کارشناس ارشد موسسه واشنگتن در زمینه سیاست نزدیک درباره تاثیر این حملات گفت: به نظر می رسد برخی از کشتی های مرتبط با اسرائیل با توجه به شرایط موجود برای رسیدن به مقصد مجبور هستند مسیر طولانی را طی کنند همین امر باعث شده است این کشتی ها سفرشان از 19 روز به 3روز افزایش یابد."
همزمان با افزایشاین حملات بازار جهانی نفت دچار رکود شده است و قیمت ها کاهش یافته و نگرانی هایی درباره کاهش تقاضا از سوی کشورهای ثروتنمند وجود دارد.
ورود یمنی ها به این منطقه و ناامن کردن منطقه بسیار خطرناک است و صرفا مسکنی برای اتفاقات اخیر است. یمنی ها قادر نخواهند بود به صورت کامل یا مدت دار تنگه باب المندب را مسدود یا ناامن کنند.
5) حمله به مرزهای مشترک با فلسطین اشغالی
شکست یا حذف اسرائیل از منطقه باعث مهاجرت یهودیان تندرو به غرب و بروز اتفاقات ناخوشایند برای سرمایه داران یهودی و غرب خواهد بود و تنش هاس سنتی مسحیان و یهودیان مجدد احیا خواهد شد. اسرائیل می داند که غرب در تلاش است تا اسرائیل را در منطقه حفظ کند. پایگاه غرب بخصوص آمریکا در خاورمیانه در منطقه ی استراتژیک، اسرائیل است و غرب با تمام وجود در حفظ این پایگاه تلاش خواهد داشت.
6) تشکیل ائتلاف فرامنطقه ای
شکست اسرائیل در پیمان صلح ابراهیم در منطقه و تغییر نگاه سردمداران و جوامع اعراب نسبت به اسرائیل، تل آویو را بر آن می دارد که برای کاهش هزینه های جنگ و کم کردن فشار اقتصادی تلاش کند. اسرائیل تلاش دارد کهد جنگ طوفان الاقصی را به عنوان هدف مشترک غرب ترسیم کند و تبعات منفی آن را به غرب تسری دهد. تبدیل حماس به داعش سیاستی است که اسرائیل در تلاش است آن را به عنوان تهدید مشترک اسرائیل و غرب بیان کند. متقاعد کردن غرب از سوی اسرائیل در داشتن هدف های مشترک در خاورمیانه و حذف اسرائیل به مخاطره افتادن مشترکات غرب و منافع غرب در منطقه را باعث خواهد شد. ائتلاف غربی – عبری علیه گروه های مقاومت سال هاست که شکل گرفته است ولی حرکت اشتباه در صفحه شطرنج خاورمیانه می تواند منطقه را درگیر جنگی تمام عیار کند.
7) ضداسرائیلی بودن مجامع بین المللی
سخنان گوترش فضای بین المللی علیه اسرائیل را تشدید کرد و مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ 6 آبان 1402 پیش نویس قطعنامه کشورای عربی را با 120 رای موافق، 45 رای ممتنع و تنها 14 رای مخالف، تصویب کرد. این قطعنامه خواستار آتش بس فوری بشردوستانه برای توقف درگیری ها در نوار غزه شده بود. مواضع گوترش و بخصوص اشاره به اشغالگری رژیم صهیونیستی و همچنین صدور قطعنامه علیه اسرائیل یک تحول مهم در عرصه بین المللی بود. اعتراضات داخلی گسترده و کم سابقه ساکنین فلسطین اشغالی در اعتراض به جنایات اسرائیل و اعتراضات همه جانبه در تمامی دنیا بالاخص در کشورهای حامی اسرائیل، انزجار جوامع مدنی از عملکرد اسرائیل در نظام بین الملل است.
8) اتحاد گروه های مقاومت
صدور بیانیه توسط جنبش حماس در تنش های اخیر، با نام اتاق مشترک نیروهای مقاومت غزه، بیانگر آن است که طوفان الاقصی باعث متحد شدن گروه های مقاومت منطقه ای و فرامنطقه ای شده است. ائتلاف منطقه ای نانوشته میان محورهای مقاومت علیه اسرائیل برای پایان دادن به تسلط غرب در منطقه خاورمیانه و دفاع از آزادی فلسطین تشکیل شد ائتلافی که کل اسرائیل را به وحشت انداخت. اتحاد مقاومت می تواند اهداف اسرائیل را در آینده با مخاطراتی همراه کند.
9) استفاده از تسلیحات نظامی
سازمان ملل متحد و همه گروه های حقوق بشری در جهان به طور معمول اقدامات اسرائیل در غزه را همراه با حمله 7 اکتبر حماس محکوم و ارتش اسرائیل را متهم به ارتکاب بالقوه جنایات جنگی کرده اند. رژیم صهیونیستی رژیمی مبتنی بر جنگ و اقدامات خشونت آمیز است که با جنگ و تجاوز به کشورهای منطقه موجودیت خود را اعلام کرده و بدون ان امکان بقایی ندارد.
پروفسور مایکل اسپاگ، که درباره تلفات جنگ در نقاط مختلف تحقیق می کند، می گوید سرعت کشتار در این جنگ به شکل استثنایی بالاست. او می گوید "در میان جنگ های غزه از سال 2008 تا الآن، این جنگ از نظر تعداد کشته ها و همین طور کور بودن کشتارها – تفاوت قائل نشدن بین نظامیان و غیر نظامیان – بی سابقه است.
اهمیت وجود و بقا اسرائیل برای غرب و یهودیان ثروتمند در خاورمیانه حیاتی است. پی بردن به اهمیت نقش اسرائیل در منطقه برای غرب از سوی دولتمردان اسرائیلی در شرایط کنونی باعث شده دست به اقدامات ریسکی در جنگ غزه بزنند. فرایند جنگ حاکی از شکست اسرائیل در تمامی ابعاد است. دست نیافتن به اهداف راهبردی در جنگ اخیر و تغییر شیوه حماس از دفاع به حمله در فاز سوم (حملات حماس در 3 فاز قابل بررسی است، فاز اول فاز هجومی، فاز دوم فاز دفاعی و فاز سوم فاز حمله) باعث شد اسرائیل اقداماتی خارج از صحنه جنگ داشته باشد.
صلح یا تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل
در صورت بروز چنین حالتی نتانیاهو و حزب راست گرای لیکود با توجه به اتفاقات اخیر در نظام بین الملل، قادر به ادامه حیات نخواهند بود و امکان مجرم قلمداد شدن نتانیاهو در دادگاه های بین المللی افزایش خواهد یافت. صلح برای حزب نتانیاهو برابر با شکست و نابودی آنان خواهد بود. صلح با حماس یعنی شکست نتانیاهو و حزب تندروی لیکود. اگر راه حل سیاسی برای برون رفت کنونی یافت نشود باید منتظر صدور مجوز از سوی غرب برای اتمام مخاصمه باشیم. شرط بقای اسرائیل در منطقه، پایان یافتن منازعه در کوتاهترین زمان است. صحه صدر از سوی کشورهای همسایه فلسطین و ورود کنشگران منطقه می تواند از بحران های بعدی جلوگیری کند.
شکست اسرائیل در جنگ
اتفاقی که امکان محقق شدن آن بسیار کم یا غیرممکن است. توجه به تاریخ و تحلیل تشکیل اسرائیل در فلسطین و کوچاندن یهودیان به این منطقه حاکی از اهمیت حفظ این کشور در هر حالتی است. سرمایه داران یهود و کشورهای غربی برای آرامش و ثبات سرمایه و ساکنین خود نیاز به حفظ وبقای اسرائیل در دور دست ها هستند.
وجود اسرائیل به عنوان نقطه ای برای رصد منطقه و کنترل اتفاقات منطقه ی خاورمیانه است. کشورهای غربی با کمترین هزینه می توانند باعث بروز بحران و تردد خود در خاورمیانه شوند و مدیرت دولت های منطقه را در دست داشته باشند.
نکته ای که باید بیشتر مورد توجه واقع شود ورود کشورهای دیگر به این منازعه است. در صورت مداخله و ورود مستقیم به بحران کنونی از سوی کشورهای دیگر آب به آسیاب نتانیاهو ریختن است. نتانیاهو در تلاش است با درگیر کردن کشورهای دیگر در بحران فلسطین، ائتلاف غربی – عبری تشکیل دهد و بقای خویش را تضمین کند. نتانیاهو به دنبال مقصر شکست و همراهی مجامع بین الملل با خود است.
راه حل برطرف کردن بحران غزه در عرصه میدانی رقم نخواهد خورد. اتحاد بین کنشگران منطقه ای و اقدام جدی و لازم الاجرا از سوی کنشگران حائز اهمیت است. با درک حقایق وجودی تاسیس اسرائیل و اهمیت امنیت و ثبات در منطقه می توان راه های برون رفت از بحران اخیر را یافت. فکر حذف اسرائیل و تشکیل یک کشور واحد به نام فلسطین غیر قابل اجراست. غرب و سرمایه داران یهودی اجازه این موضوع را نخواهند داد و با تمام قدرت در حفظ اسرائیل کوشش خواهند داشت. خاورمیانه به عنوان منطقه استراتژیک و هارتلند استراتژیک جهان در صورت اتحاد و ائتلاف (به شرط لازم الاجرا بودن معاهدات و تفاهمنامه ها) می تواند ثبات و امنیت را به منطقه بازگرداند.
عدم توجه به واقعیت نظام بین الملل و کوتاهی در حل بحران منطقه (طوفان الاقصی) و اقدامات اخیر نتانیاهوی در حال سقوط، منطقه را به بحران جدید وارد خواهد کرد. حمله های هدفمند اسرائیل به سوریه و لبنان و تنش در باب المندب می تواند سرآغاز بحران شدیدتر شود.
نظر شما :