چگونه می توان به جنگ خاتمه داد
ارزیابی رهبری عربی در نبرد غزه
نویسنده: لیندا خطیب Lina Khatib، لیندا خطیب، مدیر موسسه خاورمیانه در دانشگاه سوآس لندن و همکار برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای چاتهام هاوس
دیپلماسی ایرانی: یکپارچگی ظاهری موضع کشورهای عربی که تحت تاثیر تلفات بالای مردم غزه شکل گرفته است، به هرحال این واقعیت را پنهان می سازد که رویکرد هر کدام از این کشورها به جنگ اسرائیل – حماس، در وهله اول ریشه در نگرانی آنها درباره اولویت های خاص خودشان دارد. این واقعیت به ویژه درباره پنج قدرت بزرگ عربی صدق می کند: مصر، اردن، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی.
همچنان که جنگ غزه ادامه می یابد، این کشورها به فکر استفاده از نقاط فشار دیپلماتیک خودشان برای شکل دادن این منازعه در مسیر منافع خود و دستیابی به اولویت های فردی هستند. با این حال، اگر اینها بتوانند رویکردهایشان را هماهنگ کنند، می توانند اقبال بهتری برای دستیابی به بروندادی از این منازعه باشند که به سود همه آنهاست: یک فرایند صلح اسرائیلی – فلسطینی که آنها می توانند به شکل گیری آن کمک کنند و به راهبرد بهتری برای مقابله با ایران دست یابند.
در سراسر جهان عرب، خشمی بر سر غزه درگرفته است. بسیاری از رژیم های عربی اکنون خود را در موقعیت دشواری برای آرام کردن افکار عمومی خود و همچنین حفظ پیوندهای اقتصادی و دیپلماتیک با اسرائیل می بینند. آنها تلاش دارند در صحنه بین المللی خود را در موقعیت رهبران صلح خواه قرار دهند، تا حدودی برای اینکه به جمعیت خود بگویند که وقتی نوبت به فلسطین برسد، آنها هم خاموش نیستند و به این ترتیب اعتراضاتی را خاموش کنند که می تواند از کنترلشان خارج شود.
هرچند مصر و اردن، توافق های صلح خود با اسرائیل را دارند اما از این نگرانند که جنگ اسرائیل – حماس، چه پیامدی برای امنیت و ثبات خودشان دارد. مصر و اردن به ویژه از سناریویی نگرانند که هزاران فلسطینی – از جمله اعضای حماس و دیگر پیکارجویان فلسطینی – به قلمروهای آنان سرازیر شوند. هر دو کشور مخالفت خود را با این چشم انداز اعلام کرده اند.
اردن همچنین نگران ناآرامی احتمالی در میان جمعیت خودش است که اکثریت آن اصالتا فلسطینی هستند. ملکه رینا، همسر ملک عبدالله، که خودش نژاد فلسطینی دارد، برای آرام نگه داشتن خیابان های اردن، دو بار از زمان شروع این جنگ با شبکه سی ان ان مصاحبه کرده تا بر مسئولیت بین المللی نسبت به رنج فلسطینیان غزه تاکید گذارد. اردن سفیرش را از اسرائیل فراخوانده و اَیمان صَفَدی، وزیر امور خارجه اردن، انتقاد عمومی از اسرائیل را افزایش داده، می گوید "همه گزینه ها" در واکنش به اقدامات اسرائیل در غزه، روی میز است.
امارات، به نوبه خودش، نه از نظر جغرافیایی به اسرائیل نزدیک است و نه ترکیب جمعیتی اردن را دارد. بنابراین نگرانی های امنیتی مشابهی هم ندارد. اما در همسایگی اش، از یک سو ایران – اصلی ترین حامی حماس – را دارد و در دیگر سوی یمن، جایی که حوثی های تحت الحمایه ایران سلطه دارند. این همسایگان، دردسرهای امنیتی خودشان را تولید می کنند. هرچند امارات، توافق های ابراهیم با اسرائیل را امضا کرده اما حمله حماس، آن فضا و ویژگی های امنیتی را که تصور می شد اتحاد با اسرائیل با خود بیاورد، به آزمون گذاشته است چرا که حماس، کاستی ها دستگاه امنیتی اسرائیل را آشکار کرد. حضور ناوهای آمریکایی هم راه حل درازمدت برای نقش بی ثبات کننده ایران در خاورمیانه نیستند.
برخلاف امارات، قطر هیچ علاقه ای به امضای یک توافق صلح با اسرائیل نشان نداده است. از زمان آغاز این جنگ، دوحه تلاش داشته تا روی یک طناب باریک حرکت کند: حضور رهبران حماس در قطر را توجیه کند بی آنکه دشمنی اسرائیل، دیگر کشورهای عربی یا جامعه بین المللی را برانگیزد... قطر تلاش کرده با ایفای یک نقش میانجی میان حماس و اسرائیل، دو طرف را خشنود نگه دارد. راهبرد قطر بر استفاده از نقش خود به عنوان یک میانجی متکی است تا خود را در جایگاه یک "شریک قابل اعتماد بین المللی" قرار دهد. اصلی ترین نگرانی قطر، حفظ این موقعیت سیاسی به هنگام پایان جنگ اسرائیل – حماس است.
عربستان سعودی هم مجموعه نگرانی های خودش را دارد. حمله حماس، گفت وگوهای عادی سازی را متوقف کرد. کاخ سفید می گوید که عربستان اشاره کرده که خواهان از سرگیری گفتگوهاست. عربستان سعودی از انتظارات مردمی منطقه درباره واکنش اش به اقدامات اسرائیل نگران است. عربستان برای مقابله با هر انتقادی از خودش، انتقادات از اسرائیل را افزایش داده است.
این پنج کشور عربی، با بکارگیری هر اهرمی که در اختیار دارند، تلاش می کنند تا رفتارهای حماس، اسرائیل و آمریکا را شکل دهند. مصر نخستین کشوری بود که پیشنهاد آمریکا برای اداره غزه پس از این جنگ در همراهی با حکومت خودگردان را رد کرد. عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر گفت که قاهره به حذف حماس کمک نمی کند چرا که برای تامین نیازهای گذرگاه رفح، به حماس نیاز دارد. حضور این گروه در غزه، ابزار مفیدی را برای فشار بر اسرائیل در اختیار مصر می گذارد و قاهره نمی خواهد تا زمان حل و فصل منازعه اسرائیلی – فلسطینی این برگ را از دست بدهد.
اردن هم با پرهیز از نهایی کردن توافق آب در برابر انرژی، در اعمال فشار بر اسرائیل تلاش دارد. قرار بود هر دو، این توافق را ماه گذشته تصویب کنند. توافق ابراهیم، اهرمی هم در اختیار امارات قرار می دهد. امارات به اسرائیل درباره "پیامدهای غیرقابل ترمیم در منطقه" در صورت ادامه عملیات نظامی در غزه هشدار داده است که اشاره به تهدید فزاینده گروه های تحت حمایت ایران در صورت حمله کور علیه غیرنظامیان دارد.
هرچند این تلاش های جداگانه، منافع هر یک از این کشورها را دنبال می کند اما اگر این پنج کشور منابعشان را یکجا کنند، و بر هماهنگی به جای همگرایی کامل تمرکز کنند، می توانند کار بسیار بیشتری انجام دهند. هدف باید شروع فوری گفت وگوهایی با شرکت این کشورها به علاوه حماس، اسرائیل و آمریکا باشد. همه این پنج کشور در گفت وگوها شرکت خواهند داشت اما با یک موازنه برابرتر قدرت در برابر اسرائیل و آمریکا. آنها باید بر از سرگیری فرایند صلح به عنوان پیش شرطی برای عادی سازی سعودی ها با اسرائیل تاکید کنند تا جایگاه و اعتبار عربستان حفظ شود. همچنین باید بر یک راه حل سیاسی و نه نظامی برای بازدارندگی حماس پافشاری کنند. این به معنی اجرای پیشنهادی به رهبری سعودی در نشست اتحادیه عرب – سازمان همکاری های اسلامی است که خواهان تاسیس یک ائتلاف سیاسی فلسطینی زیر چتر سازمان آزادیبخش فلسطین است. اما این رویکرد تنها در صورتی می تواند موفق باشد که آمریکا موافقت کند که با عربستان و امارات بر سر یک راهبرد درازمدت برای بازدارندگی و کنترل ایران همکاری کند. این پنج کشور بزرگ عربی همچنین می توانند مسئله ایران را به بخش محوری تر گفت وگوها با اسرائیل و آمریکا تبدیل کنند.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :