نقشه های ژئوپلتیکی هدفمند محمد بن سلمان
ناسیونالیسم جدید عربستان سعودی
نویسندگان: برنارد هایکل، استاد دانشگاه پرینستون و سید رحمان موسوی، استاد دانشگاه بهشتی
دیپلماسی ایرانی: ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان با هدف تبدیل کشورش از یک کشور نفتی رانتی به یک نیروی ژئوپلیتیکی بزرگ با اقتصاد متنوع، تحول بزرگ اقتصادی و سیاسی را رهبری می کند. بنابراین اصلاحات داخلی جاه طلبانه و برنامه سیاست خارجی پادشاهی به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند.
عربستان سعودی در حال تحول ملی گرایانه است. در روز ملی عربستان سعودی در 23 سپتامبر امسال، مردم در سرتاسر پادشاهی – به ویژه جوانانی که اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند – دسته دسته جمع شدند تا پرچمها را به اهتزاز درآورند، برقصند و از پروازهای نظامی شگفت زده شوند. افزایش نمایش های میهن پرستانه که توسط شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی تبلیغ می شود، انگیزه های اصلاحات سیاسی و اقتصادی اخیر این کشور را روشن می کند.
از جبهه سیاست خارجی شروع کنیم؛ جایی که عربستان سعودی با کاهش تنشزدایی با ایران، با کمک چین موافقت کرده است. با میانجیگری ایالات متحده برای عادی سازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل وارد مذاکره شد. ورود به گروه بریکس از اقتصادهای بزرگ نوظهور را به دست آورد و تلاش هایی را برای پایان دادن به جنگ در یمن آغاز کرد.
در داخل کشور، پادشاهی یک انتقال بزرگ را دنبال کرده است که شامل تمرکز و تثبیت قدرت تحت MBS است. در همین حال، پادشاهی سرمایهگذاری گستردهای در ورزشهای بینالمللی (به ویژه گلف و فوتبال) انجام داده و سیاست تولید نفت را اتخاذ کرده است که بیشتر با نیازهای مالی بلندمدت خود هماهنگ است.
هدف اصلی اصلاحات MBS تبدیل پادشاهی از یک کشور رانتی که عمدتاً متکی به درآمدهای نفتی است به یک اقتصاد متنوع است که می تواند درآمد غیرمرتبط با بخش هیدروکربن ایجاد کند. برای این منظور، دولت چندین پروژه موسوم به "گیگا" را راه اندازی کرده است.
نئوم، شهری بدون کربن که در نزدیکی دریای سرخ با هزینههای سرسامآور توسعه مییابد (حتی با استانداردهای یک دولت نفتی غنی)، یک نمونه بارز است.
برای درک این تحولات، باید به آنچه که MBS در مورد سیاست های گذشته عربستان از سال 2016 چه به صورت علنی و چه خصوصی گفته است، توجه کرد. او استدلال می کند که پیشینیان وی سیاست های شکست خورده ای را دنبال کردند و به گونه ای حکومت کردند که به ضرر منافع ملی کشور بود. MBS معتقد است که رژیم باید به جای مذهب به ناسیونالیسم به عنوان ابزاری برای تضمین بقای خود تکیه می کرد.
علاوه بر این، MBS ادعا می کند که فساد گسترده و ناکارآمدی بوروکراتیک به طور قابل توجهی ثبات عربستان سعودی را تضعیف کرده است و مهمتر از همه، او بیمیلی دولتهای قبلی عربستان برای تنوع بخشیدن به اقتصاد به دور از نفت – تلاشی که رسما در دهه 1960 آغاز شد – غیرقابل توجیه میداند. او معتقد است که پادشاهی باید فوراً به این اشتباهات تاریخی رسیدگی کند، قبل از اینکه خیلی دیر شود.
اصلاحات داخلی عربستان سعودی و دستور کار سیاست خارجی به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند، زیرا موفقیت پروژه اقتصادی پادشاهی به توانایی این کشور برای تامین صلح و ثبات در سراسر خاورمیانه بستگی دارد. MBS پادشاهی را به عنوان یک نیروی ژئوپلیتیک پیشرو و پیوندی از تجارت، حمل و نقل، تدارکات و ارتباطات بین شرق و غرب تصور می کند و این هدف، نیروی محرکه مذاکرات عادی سازی با اسرائیل است.
درگیری بین اسرائیل و جهان عرب مدتهاست که منبع بیثباتی منطقهای بوده است. علاوه بر این، اسرائیل دروازهای به دریای مدیترانه فراهم میکند و آن را به عنوان یک پیوند استراتژیک مهم در یک شبکه فراجهانی گسترده که از هند تا اروپا گسترش مییابد، قرار میدهد.
در مصاحبه اخیر، ام بی اس گفت که او می خواهد عربستان سعودی به یکی از ده اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود و اشاره کرد که پادشاهی که قبلاً یکی از اعضای گروه 20 بود، اخیراً پانزدهمین اقتصاد بزرگ جهان شده است. در حالی که MBS قبلاً به دنبال دعوت برای پیوستن به G7 بود، پیشرفت کمی داشت و سپس از شانس پیوستن به بریکس استفاده کرد و اصرار داشت که این اقدامی علیه غرب نیست، بلکه راهی برای موقعیت کشورش برای رشد و توسعه آینده است و روابط صمیمانه با تمام قدرت های بزرگ جهان باید حفظ شود.
ام بی اس مبتنی بر داده است و اغلب کشور خود را با دیگران مقایسه می کند. وقتی صحبت می کند، بیشتر شبیه مدیرعامل شرکتی است که هدفش تسلط بر بازار است تا یک رهبر سیاسی سنتی. حتی در حالی که ایالات متحده و چین به سمت جدایی اقتصادی حرکت می کنند و تلاش می کنند زنجیره های تامین جدیدی ایجاد کنند، او از نظم اقتصادی لیبرال جهانی حمایت می کند. او تلاش هایی را برای تقویت روابط تجاری قوی با هر یک از سه کشوری که احتمالاً قرن بیست و یکم را شکل خواهند داد، انجام داده است: ایالات متحده، چین و هند.
با این حال، وقتی صحبت از امنیت ملی و اتحادهای استراتژیک می شود، MBS به شدت طرفدار آمریکاست. با توجه به اینکه ارتش عربستان تا حد زیادی توسط ایالات متحده تجهیز و آموزش دیده است، پایان دادن به این رابطه بسیار پرهزینه خواهد بود.
عربستان سعودی تحت مدیریت MBS را می توان به عنوان یک قدرت نوظهور در نظر گرفت که می خواهد از دارایی های موجود خود برای توسعه و تنوع بخشیدن به اقتصاد خود استفاده کند. در عین حال، پادشاهی قصد دارد از منابع و روابط دیپلماتیک خود برای تقویت نفوذ خود در جهانی که به طور فزاینده بین قدرت های بزرگی مانند ایالات متحده، چین، روسیه و تا حدی اروپا تقسیم شده است، استفاده کند. با قضاوت بر اساس اقدامات اخیر MBS در سیاست خارجی – مانند واداشتن چینی ها به میانجیگری در مناقشه او با ایران و ایالات متحده برای انجام همین کار با اسرائیل – او مطمئناً چشم انداز ژئوپلیتیکی هدفمندی را دنبال می کند و دور نیست که به همه اش برسد.
نظر شما :