لزوم نگاه همه جانبه برای عضویت در یک بلوک اقتصادی

نگذاریم بریکس برای ما مثل اکو شود

۰۳ مهر ۱۴۰۲ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۲۲۰۲۰ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
نویسنده خبر: اسلام ذوالقدرپور
اسلام ذوالقدرپور در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: پیوستن ایران به گروه بریکس و عضویت دائم در آن، از سوی برخی کارشناسان و تحلیلگران ایرانی به عنوان یک موفقیت یا دستاورد راهبردی ایران در نظام جهانی مورد توجه قرار گرفته و این رویکرد تحلیلی مطلوب دولت و سیاستگذاران ارشد حکمرانی سیاسی کشور بوده است. اما واقعیت این است که پیوستن ایران به ساختارهای بین المللی و جهانی، تنها یک ابزار یا شرط لازم برای سیاستگذاری خارجی است و نه شرط کافی در سیاستگذاری خارجی مطلوب و موفق برای دستبابی به اهداف راهبردی.
نگذاریم بریکس برای ما مثل اکو شود

دیپلماسی ایرانی: سیاستگذاری خارجی در عصر آشوبناک کنونی همراه با طیفی از ریسک‌های ویژه با میزان و شدت متفاوت است که دولت‌ها را بازیگران خطرپذیر نظام جهانی ساخته است. سیاستگذاران خارجی در مطلوب‌ترین فرآیندهای سیاستگذاری نیز میزانی از ریسک را در نظر گرفته و عادی می‌دانند. ریسک‌پذیری را می‌توان مؤلفه سیاستگذاری عمومی به‌ویژه سیاستگذاری خارجی دانست که در شرایط ابهام شکل گرفته است و سیاستگذاری خارجی را جذاب‌تر و چالشی‌تر می‌کند. ریسک‌های سیاستگذاری خارجی، زمانی که در رویکردهای متفاوت سیاستگذاری، تکرار شود یا تنها کپی‌برداری می‌شوند نه‌تنها منافعی برای دولت ندارد، بلکه بقای بازیگر را نیز تهدید می‌کند.

ریسک پذیری سیاستگذاری خارجی، یکی از مؤلفه‌های اصلی سیاستگذاری ایران در چند دهه اخیر بوده است. این ریسک‌پذیری که با سیاست‌های تکراری نیز همراه می‌شود، سیاستگذاری خارجی ایران را ناکارآمد و بی‌اثر می‌سازد. سیاستگذاران ارشد ایرانی از تدوین و اجرای سیاست‌های ریسک بالا نیز ترسی ندارند و سیاستگذاری خارجی ایران را بر مدار روندی سینوسی قرار داده‌اند. 

آرمان بزرگ و شعار اصلی نظام جمهوری اسلامی یعنی "نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی" که بنیان سیاستگذاری خارجی ایران عنوان می‌شود، رویکردی است که سیاستگذاران آن به دنبال کاهش یا سرکوب ریسک‌های سیاستگذاری وابستگی به قدرت‌های بزرگ بودند. اما همین شعار "نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی" طی چند سال اخیر دچار اصلاح و تغییراتی مهم شده که ایران را اکنون در طیفی از ائتلاف‌ها و شبکه‌های حامی‌پروری قدرت شرقی جهان قرار داده است. شرق‌گرایی مطلق که ایران را عضو رسمی سازمان شانگهای، گروه بریکس و ... کرده و سطح توقعات ایران از عضویت در چنین نهادهای بین‌الملل را افزایش داده است. 

پیوستن ایران به گروه بریکس و عضویت دائم در آن، از سوی برخی کارشناسان و تحلیلگران ایرانی به عنوان یک موفقیت یا دستاورد راهبردی ایران در نظام جهانی مورد توجه قرار گرفته و این رویکرد تحلیلی مطلوب دولت و سیاستگذاران ارشد حکمرانی سیاسی کشور بوده است. اما واقعیت این است که پیوستن ایران به ساختارهای بین المللی و جهانی، تنها یک ابزار یا شرط لازم برای سیاستگذاری خارجی است و نه شرط کافی در سیاستگذاری خارجی مطلوب و موفق برای دستبابی به اهداف راهبردی.

آسیب‌ها و ریسک‌های بریکس برای ایران در الگوی آرمان‌گرایی ابزاری و تاکتیکی سیاستگذاری خارجی را در محورهای زیر می‌توان تحلیل کرد:

یکم – ابزارها و تاکتیک‌های آرمانی: هر سیاستگذاری دارای ابزارها و تاکتیک‌های بسیاری برای تحقق اهداف خود است. سیاستگذاری خارجی نیز ابزارها و تاکتیک‌های عمومی و خاص خود برای کسب، افزایش و نمایش قدرت بازیگر در نظام جهانی را داراست. سیاستگذاری خارجی ایران همواره با روندها و رویکردهای آرمانی اداره شده، بر ابزارها و تاکتیک‌های آرمانی نیز استوار شده است. ابزارها و تاکتیک‌هایی مانند اعتماد بیش از اندازه به گروه‌های جهادی در افغانستان، عراق، سوریه و ...، توقیف نفتکش‌ها در خلیج فارس، مبادله دوتابعیتی‌ها با قدرت‌های بزرگ، تهدیدهای نرم و سخت علیه منافع دشمنان و رقیبان در زمین همسایگان، برجسته‌سازی رویدادهایی مانند 22 بهمن، 13 آبان و ... که بیشتر ابزارهایی برای نمایش اقتدار ایران و مشروعیت‌سازی برای نظام جمهوری اسلامی قلمداد می‌شوند.

یکی از تاکتیک‌های چند دهه اخیر ایران برای مقابله با تهدیدات غرب به‌ویژه ایالات متحده امریکا را می‌توان پیوستن به نهادها و سازمان‌های بین‌المللی دانست. عضویت در ساختارهای ائتلافی منطقه‌ای و جهانی ابزاری برای سیاستگذاران ارشد ایرانی بوده است تا فشار تهدیدات و تحریم‌های شکننده و فراگیر اقتصادی و ... علیه ایران را کاهش دهند.

عضویت در سازمان‌هایی مانند اکو، شانگهای و بریکس را می‌توان ازجمله ابزارها و تاکتیک‌های آرمانی و بالقوه سیاستگذاری خارجی ایران دانست که پیامدها و مزایای آن نیز تنها در همان بالقوه بودن‌شان محدود شده و هرگز بالفعل و عملیاتی نشده‌ است.

دوم – اهداف ایران در بریکس: بنیانگذاران گروه بریکس و اعضای جدید آن، دارای اهداف متفاوتی برای حضور در این ساختار جهانی هستند. اهدافی که بیشتر بر کسب قدرت در تمام ابعاد و نمایش پرستیژ جهانی آنان بنیان شده است. 

راز بقای بسیاری از بازیگران نظام جهانی در عصر آشوبناک کنونی را می‌توان در پیوستن به نهادها و سازمان‌های بین‌المللی جست و جو کرد. بسیاری از دولت‌های بزرگ و کوچک برای تضمین بقای خود در معادلات جهانی و گریز از پیامدهای شرایط آنارشی مستمر نظام جهانی به عضویت در نهادها و سازمان‌های بین المللی متوسل می‌شوند.

سیاست ایران در پیوستن به ساختارهای بین‌المللی نیز از همین رویکرد پیروی می‌کند، اما هدف اصلی ایران بیشتر بر مقابله با سیاست‌های ضد ایرانی غرب به‌ویژه ایالات متحده امریکا استوار است. چنین رویکردی سبب شده تا ایران بیشتر در نهادهای بین‌المللی ضد امریکایی، عضویت یابد. عضویت ایران در بریکس نیز با هدف جلب حمایت قدرت‌های بزرگ مانند چین، روسیه، بزریل، هند و آفریقای جنوبی برای تقویت خود در مقابل سیاست‌های ایالات متحده امریکا به‌ویژه تحریم‌های اقتصادی است.

سوم – بریکس یک ساختار اقتصادی: گروه بریکس در حالی که به عنوان یک ساختار سیاسی و نظامی در ایران تحلیل شده یا در جهان با عنوان "بازگشت جنوب جهانی" معرفی می‌شود، اما در واقعیت تنها یک ساختار جهانی با رویکردهای اقتصادی است. گروه بریکس با نیات و اهداف اقتصادی بنیان شده و انگاره اصلی بنیانگذاران آن را می‌توان پایان دادن به سلطه غرب و امریکا بر اقتصاد جهانی دانست که با آرمان سلطه اقتصادی بریکس بر جهان همپوشان شده است. 

حضور قدرت‌های بزرگ جدید اقتصاد جهانی مانند چین، هند، برزیل، آفریقای جنوبی که هر کدام از مدعیان برتری جهانی اقتصاد جهانی هستند و از سوی دیگر انتخاب عربستان و امارات متحده عربی که از قدرت‌های اقتصادی منطقه‌ای و بلندپرواز جهانی هستند، نشان می‌دهد که این سازمان جهانی تنها بر فروپاشی هژمونی اقتصاد غربی و جایگزینی هژمونی خود بر جهان تمرکز کرده است. 

چهارم – بازی با کارت ایران در حوزه ژئوپلیتیک: هدف اصلی بریکس که همان بسط هژمونی اقتصادی خود بر جهان و فروپاشی هژمونی اقتصادی غرب است، به برخی تاکتیک‌ها و ابزارهای خاص ژئوپلیتیک نیاز دارد تا غرب و ایالات متحده را با چالش ژئوپلیتیکی درگیر و سرگرم کند.

روسیه با تهاجم خود به اوکراین در سال 2022 این نقش را بر عهده گرفته و انتخاب اعضای جدید بریکس نیز دارای همین رویکرد بوده است. موافقت با عضویت رسمی ایران و مصر که از نظر اقتصادی با مشکلات بسیار روبه رو هستند تنها می‌تواند در چارچوب چالش ژئوپلیتیک با ایالات متحده امریکا تحلیل شود.

مصر برای حضور بریکس در شمال آفریقا که سال‌هاست به کانون حضور چین، روسیه و هند بدل شده از اهمیت فراوانی برخوردار است. ایران نیز به عنوان یک بازیگر و قدرت بزرگ منطقه‌ای که بیش از چهل سال با غرب و امریکا در رقابت و دشمنی است، می‌تواند یکی از ابزارهای بریکس برای چالش ژئوپلیتیک با غرب محسوب شود.     

*

موفقیت ایران در عضویت رسمی در سازمان‌ها و ائتلاف‌های جهانی مانند سازمان شانگهای، گروه بریکس و ... را می‌توان یکی از ابزارهای سیاستگذاری مطلوب در جهان ائتلاف‌سازی و عصر آنارشی کنونی دانست که می‌تواند منافع راهبردی ایران را حمایت کند. اما نگاه آرمانی به عضویت در ساختارهای بین‌المللی بدون توجه به سایر روندها و معادلات قدرت جهانی، نمی‌تواند منافع کوتاه مدت یا فوری برای ایران داشته باشد. انگاره آرمانی بریکس و شانگهای به عنوان بازگشت جنوب جهانی، هرگز نباید سیاستگذاری خارجی ایران را فریب دهد و مدهوش عضویت‌های ظاهری کند.

عضویت ایران در سازمان‌های بین‌المللی، زمانی می‌تواند منافع و مزایای فوری برای ایران داشته باشد که بر مبنای تقابل با غرب و ایالات متحده امریکا طرح‌ریزی نشده و نیت سیاستگذاران تنها مقابله با غرب نباشد. برخی کشورهای گروه بریکس به‌خصوص امارات متحده عربی، عربستان و مصر ازجمله کشورهایی هستند که در سازمان‌های جهانی بسیاری عضویت دارند با امریکا نیز تعامل ویژه دارند و ائتلاف‌های فراگیری دارند. وابستگی و اعتماد بیش از حد به ساختارهای بین‌المللی که مقابله با هژمونی ایالات متحده را در اساسنامه خود دارند، نتیجه چندانی برای ایران نخواهد داشت. همان‌گونه که سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی مانند اکو و شانگهای تاکنون و البته تا زمانی که ایران زیر فشار تحریم‌های فراگیر باشد، سود چندانی برای اقتصاد و اقتدار ایران نخواهند داشت. 

**

عضویت در سازمان‌های جهانی با رویکرد تغییر نظم اقتصاد جهانی و جایگزینی هژمونی اقتصادی، برای ایران مانند سیاست جاده جهانی چین (کمربند و جاده)، توافق‌های راهبردی درازمدت با چین، روسیه و ... منافع عملیاتی ندارد، زیرا تحریم‌های امریکا، مانع بزرگ برای هرگونه فعالیت ایران در نظام اقتصاد جهانی است.

اقتصاد ایران در نظام جهانی حتی قادر به رقابت با همسایه کوچک خود امارات متحده عربی که به همراه ایران به عضویت بریکس درآمده است نیز نیست. برتری اقتصادی اعضای بریکس بر ایران و مصر، می‌تواند این دو کشور را به دام تنش‌های ژئوپلیتیک بریکس و غرب گرفتار کند.

ریسک‌های بریکس برای ایران را نمی‌توان بدون برقراری تعامل بیشتر و بهتر با غرب و رفع تنش‌ها با ایالات متحده امریکا، برطرف کرد. سیاستگذاری خارجی ایران برای رهایی از روند الگوی شانگهای، اکو و ... باید همزمان با عضویت در ساختارهای جهانی شرق‌گرا، تعامل و روابط با غرب را نیز در دستورکار خود قرار دهد. منافع ائتلاف‌ها و سازمان‌های بین‌المللی برای بازیگرانی است که تعاملات فراگیر و جهانی دارند.

اسلام ذوالقدرپور

نویسنده خبر

 کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل و دانشجوی دکترای سیاستگذاری عمومی

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: اکو بریکس گروه بریکس عضویت در بریکس ایران و بریکس شانگهای پیمان شانگهای سازمان شانگهای اسلام ذوالقدرپور غرب ستیزی ایران و امریکا تحریم تحریم ایران تحریم های ایران تحریم های امریکا


( ۳ )

نظر شما :

م. راد ۰۳ مهر ۱۴۰۲ | ۲۱:۲۰
برادران کارشناسان اصلاح‌طلب از زمان دعوت ایران به بریکس سخت به تکاپو افتاده اند تا بر هر طریق ممکن ایرانیان را نسبت به هرگونه دست‌آورد احتمالی از پیوستن به گروه قدرت های در حال اوج گیری ناامید، و همه چیز را به خواست و اراده ی ارباب غربی مشروط کنند. فریاد می زنند که عضویت در بریکس نشان شرق گرایی و برخلاف شعار «نه شرقی نه غربی» است! اما انگار حواسشان نیست که هند، برزیل، آفریقای جنوبی و تقریبا تمام کسورهای تازه دعوت شده هیچ کدام در اردوگاه خیالی شرق قرار ندارند و کشورهای مستقل هستند. در واقع نکته‌ی کلیدی برای درک جهان بینی غربگرایان الاح طلب همین است‌: از دید از بزرگوران هر کس که تمام قد در اردوگاه غرب نبوده و بنده و مطیع صد در صدی اوامر غرب نباشد، لابد شرق گرا و در اردوگاه شرق ست!! حتی اگر طرف عربستان و امارتی باشد که تا همین چند سال پیش بدون اراده ی ارباب غربی آب هم نمی خوردند. یا آرژانتین که روابط بسیار مستحکم _ اگر نگوییم استراتژیک _ با رژیم های اسرائیل و آمریکا دارد و...
مهدی نگارنده ۰۵ مهر ۱۴۰۲ | ۰۲:۰۹
کاملا کلی ومبهم بدون تحقیق میدانی در روند مقاله وصرفا بر اساس هشدارها و بر اساس پیش زمینه ذهنی نویسنده مقاله که نشان می دهد به غرب وامریکا علاقه خاصی دارد در واقع قصد بیان این دارد اما علمی نیست چون مصداقهای این هشدارها کجاست ؟