لزوم هوشمندی و توجه بیشتر
هژمونی جدید امریکا در حال شکل گیری است
دیپلماسی ایرانی: ایالات متحده امریکا چراغ خاموش و بدون هیاهوی اضافی در ۴ حوزه آرایش نظامی داده/در حال تکمیل است که تامین کننده هژمون آنگلوساکسون بر روابط بین الملل محسوب می شود.
اینکه چه باید کرد؛ بحث جداگانه نخبگانی است که باید مد نظر باشد. اگر خواهان کاهش این هژمون هستیم باید تدبیر کنیم و به طور جدی روابط بین الملل را درک کنیم و به دور از هیاهو و هیجان های سیاسی استراتژیک بیندیشیم و طرحی جدی و قابل اجرا طراحی و اجرا کنیم.
در حال حاضر ایالات متحده برای تفوق بیش از پیش هژمون مد نظر خود چهار اقدام مهم انجام داده است:
۱- کمک های هنگفت نظامی به تایوان که امروز اعلام شد. این کمک ها نشان می دهد که امریکا برای رویارویی با چین در مرزهای آن و در محیط استراتژیک آن جدی است و با همه رفت و آمدهای دیپلماتیک اخیر به دنبال کاهش تنش نیست.
۲- بازگشت آرام و قوی تر از گذشته ایالات متحده به خلیج فارس و دریای عمان با ارسال جنگنده ها و ناوهای جدید اقدام دیگری است که از سوی امریکا شاهدیم. در حالی که پیش از این گفته می شد خاورمیانه و خلیج فارس دیگر اهمیت سابق را برای واشنگتن ندارد و امریکا درصدد کاهش حضور خود در این منطقه است؛ الآن می بینیم که نیرو و تجهیزات نظامی جدید به این منطقه اعزام کرده که مغایر با آن چیزی است که پیش از این کارشناسان درباره کاهش حضور امریکا در خاورمیانه بیان می کردند.
۳- تجهیز سرزمین اوکراین به تسلیحات جدید دیگر اقدام هم زمان ایالات متحده است. سیل سلاح است که امریکا به این منطقه سرازیر کرده و حتی ابایی ندارد که بگوید سلاح های ممنوعه را هم به اوکراینی ها می دهد. همان سلاح هایی که پیش از این خود از منتقدان جدی کشورهای دیگر بر سر استفاده از آنها بود.
۴- امریکا و استرالیا با حمایت پشت صحنه انگلیس در سیدنی حضور یافته است. همان طور که مسئولیت نظامی خلیج فارس از انگلیس به امریکا در دهه ۱۹۶۰ انتقال یافت؛ همانند همان سناریو در حال انتقال مسئولیت نظامی در حوزه استرالیا – نیوزلند به ایالات متحده هستیم.
در سال ۲۰۲۴؛ همکاری و چفت شدن و «درهم تنیدگی اتمی» انگلیس – امریکا برای 10 سال دیگر یعنی تا سال ۲۰۳۴ امضا می شود و حوزه هژمون 5 Eyes که کشورهای انگلیسی زبان و مستعمرات انگلیس و سفیدنژاد انگولاساکسونی را شامل می شود، تلاش دارد قدرتمند، غیر قابل نفوذ و شکست ناپذیر باشد و با بازوی نظامی ناتو بر سیاست بین الملل سلطه یابد.
در این میان اتحادیه و سازمان هایی نظیر بریکس و شانگهای و اورآسیا و امثالهم و اتحادیه های پراکنده شرقی سرگرم خواهند بود و نه تاب مقابله و نه کلاس مقایسه با آنچه در شرف شکل گیری است؛ خواهند داشت، مگر واقعا طرحی نو دراندازند و برنامه جدی داشته باشند و از همه بالاتر، از انسجام و همراهی لازم برای ورود به هژمونی جدید در برابر هژمون امریکایی برخوردار باشند.
حال چه باید کرد، چگونه برای خود نقش تعریف کنیم و در نظم جدیدی که می رود شکل بگیرد «جانمایی» کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش به تفکر عمیق، تعقل و تدبیر و مباحث علمی در سطح نخبگانی داخلی/شرقی توسط عقول لازم است.
این واقعیت البته قابل کتمان نیست که هستند کشورهایی که با هژمون آنگلوساکسون مخالف هستند؛ کشورهایی نظیر فرانسه، آلمان، چین، برزیل، روسیه، اندونزی، مالزی و... که اتفاقا هر کدام از آنها وزنه و ثقل و ظرفیت های خاص خود را دارند. اما سوال این است آیا می توان آنها را حول یک هدف تجمیع کرد؟ قطعا بله اما نیازمند تدبیر، برنامه ریزی، رایزنی، لابی گسترده و موثر و اجراست که «کمیته علمی/دیپلماتیک» ویژه ای را می طلبد.
نظر شما :