تهدیدهایی که هر روز شدیدتر می شود
واکاوی تهدیدات امنیتی جمهوری آذربایجان علیه امنیت و تمامیت ارضی ایران
نویسنده: گقارد منصوریان، کارشناس ارشد روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: در ماه های گذشته شاهد تنش لفظی میان مسئولین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان بودیم، تنشی جدی و بی سابقه میان دو کشور شیعه و همسایه. جمهوری آذربایجان با قدمتی 30 ساله بعد از جنگ 2020 در گسترش نفوذ خود در منطقه و زیادهخواهی سیاسی و ژئوپیلتیک سعی دارد، که بالفعل امنیت و منافع ملی کشور ایران را تهدید می کند.
جمهوری آذربایجان با رهبری الهام علیُف، سیاست و سیستم حکمرانی دیکتاتور مابانه، جدایی دین از سیاست و برخورد سخت با مذهبیون را در دستور کار خود دارد، رژیمی لایک با پشتیبانی و همسوئی اسرائیل و ترکیه از حضور مذهب در تمام مقاطع و بخش های جامعه جلوگیری می کند و با سرکوبی خشنی حضور دین را خنثا می کند، نمونه بارز آن برخورد با مراسم های عشورا و یا امامان مساجد در شهرهای مهم بیان کرد و این وقاحت تا مقابله و بستن دفاتر نمایندگان مذهبی جمهوری اسلامی ایران پیشرفته است. تنها در مناقشه قراباغ جمهوری آذربایجان از دین و مذهب برای مظلوم نمایی و به ضن خود ایجاد اتحاد استفاده می کند ولی چرا با رژیم صهیونیست اتحادی نانوشته ایجاد کرده و حتی به تازگی تبادل سفیر و باز گشایی رسمی سفارت خانه را در کارنامه خود دارد.
عوامل تنش زا و تهدیدات امنیتی
1- پس از جنگ 2020 در منطقه قراباغ و تصرف قسمت هایی از آن منطقه توسط جمهوری آذربایجان با کمک مستقیم ترکیه و تروریست های وهابی سوری و کمک وسیع تسلیحاتی رژیم اسرائیل، آن جمهوری توانست به عنوان قدرتی غیر قابل انکار در قفقاز جنوبی ظهور کند، که تهدید امنیتی علیه منافع ملی کشورمان هویدا سازد. آذربایجان اکنون به عنوان کنشگر ایدئولوژی پان ترکیسم و نیوعثمانیسم وارد عرصه بین الملل شده و یکی از بازیگران منطقه ای با حمایت غرب شده است.
2- آرزوی دست یافتن به استان سیونیک ارمنستان و قطع مرز تاریخی میان ایران و جمهوری ارمنستان با ایجاد راه ارتباطی میان جمهوری خود مختار نخجوان و جمهوری آذربایجان از تهدیدات بالقوه علیه امنیت ایران به شمار می رود. در صورت محقق شدن این سناریو گلوگاه تنفسی ایران در شمال کشور بسته می شود و ارتباط شمال به جنوب و رسیدن به بازار اوراسیا به مخاطره خواهد افتاد، که به موجب اجرای این طرح ناتو به قفقاز جنوبی و دریای خزر راه خواهد یافت. همچنین تهدید جدی برای تمامیت ارضی کشور ایجاد خواهد شد.
3- متاسفانه سالیان طویلی است که جمهوری آذربایجان توهم تجزیه استان های آذربایجان شرقی و غربی کشورمان را در ذهن خود می پروراند، از زمان پایه گذاری اولین کشور به نام آذربایجان در سال 1918 میلادی با بهره گیری از افکار پان ترکیسم، آن منطقه را که به نام شیروان و اران نامیده می شد به آذربایجان تغیر نام یافت که با مخالفت شدید مسئولین وقت ایران و نامه اعتراضی وزارت امور خارجه روبه رو شد. در چند سال گذشته جمهوری آذربایجان با استفاده گسترده از شبکه ماهواری سمعی بصری همچون Gunaz tv (گون آذ تی وی) در بر افروختن احساسات قوم گرایانه و تحریک به تجزیه طلبی سعی دارد، مسئولین سیاسی آذربایجان به صراحت استان های آذربایجان شرقی و غربی ایران را آذربایجان جنوبی می نامند و تبریز را پایتخت تجاری و البته در کتاب های درسی خود نیز به وضوح به آن اشاره شده است. به تازگی نیز رادیو فارسی زبان جمهوری آذربایجان آغاز به کار کرده این اقدامات به صراحت تهدیدی امنیتی و تمامیت ارضی ایران به شمار می رود.
4- سیاست ملت و دولت قومگرایانه جمهوری آذربایجان سعی کرده اتحاد داخلی را ایجاد کند و به طرف تک قومی در بافت جمعیتی داخل حرکت کند، در عرصه سیاست خارجی با گفتمان و نظریه (هر جا آذری هست آنجا آذربایجان است) به تاسیس آذربایجان بزرگ فکر می کند، که در این راستا توجه حکومت جمهوری آذربایجان بر استان های ترک زبان ایران است. انتشار نقشه آذربایجان بزرگ توسط باکو که قستی از شمال ایران جزئی از سرزمین های خود معرفی می کند، تمامیت ارضی ایران را به چالش امنیتی تبدیل کرده است. ولی غافل از آن که قفقاز جنوبی از پیکره ایران بزرگ به ناحق جداشده و در صورت بازگشت، جمهوری آذربایجان باید به آغوش ایران بازگردد.
5- حضور گسترده رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان و خریدهای تسلیحاتی هنگفت از آن رژیم تهدیدی امنیتی جدی برای ایران محسوب می شود. احداث روستاهای هوشمند در 7 کیلومتری از مرز ایران و قراباغ در سرزمین های تصرف شده بعد از جنگ 2020 و کمک های نظامی در ارتقاع و نوسازی ارتش و ادوات نظامی جمهوری آذربایجان، فعالیت جاسوسی در پایگاه های نظامی باکو علیه ایران، بخشی از تهدیدهاست. به تازگی هم سفیر رژیم اسرائیل، جورج دیک، در جمهوری آذربایجان به صراحت هکاری نظامی این رژیک در جنگ دوم قراباغ (2020) را اعلام کرده و با لحنی وقیحانه بیان می کند (ما دوش به دوش برادران آذربایجانی خود جنگیدیم)، او همکاری دو کشور را راهبردی می داند. رژیم اسرائیل با حضور بالفعل در کنار مرزهای ایران عملآ تهدیدی برای امنیت ایران است.
6- پس از جنگ سال 2020 ترکیه نقش بسزایی در قفقاز جنوبی به دست آورد و به نحوی خط مشی و سیاست های جمهوری آذربایجان را به خصوص در عرصه خارجه و نظامی دیکته می کند. حضور موثر مستشاران و پهپادهای بایراکتار ترکیه در جنگ دوم قراباغ معادلات نبرد را به نفع جمهوری آذربایجان تغییر داد. آموزش نیروهای ویژه نظامی آذربایجان توسط افسران ترک به سبک نیروهای ناتو، ساخت سه فرودگاه پیشرفته در قراباغ به وسیله ترکیه در وضعیتی که سکونتی از مردم غیر نظامی در آن منطقه وجود ندارد، حضور اردوغان در قراباغ و شهر شوشی، خواندن شعر رود ارس توسط اردوغان در اولین سالگرد پیروزی آذربایجان در قراباغ، به وضوح حضور و نقش ایران در آن منطقه را کم رنگ و منافع جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفته و تهدیدی برای امنیت ایران محسوب می شود.
7- وقوع جنگ دوم قراباغ در سال 2020 معادلات منطقه ای را برهم زده پای نیروی های فراملی را به منطقه باز کرد، حضور گسترده تروریست های تکفیری سوری در نبردهای قراباغ اثبات این موضوع است. در درگیری های خونین بسیاری از آنها کشته و تعدادی اسیر نیروهای ارمنی شدند، اسرای تکفیری به جذب از سوریه توسط سرویس اطلاعاتی ترکیه (میت) برای جنگ در قراباغ با دریافت مبلغ ماهیانه 2500 دلار اذعان کردند، در ردیابی و استراق سمع بیسیم های آذری ها، گفت وگوی عربی میان این نیروها با متن ترس و پشیمانی نمایان شد، که سندی غیر قابل انکار آشکار شد. حضور این نیرو ها در مناطق هم مرز با ایران پررنگ تر و مشهود بود و اطلاعات غیررسمی از عدم ترک بخشی از تروریست ها از منطقه با گذشت دو سال و تکاپوی جمهوری آذربایجان برای اسکان دائمی آنها همراه خانواده هایشان در قراباغ دارد که به وضوح تهدیدی بالفعل برای امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را هویدا می سازد.
8- دریای خزر بعد از فروپاشی شوروی مکانی برای زورآزمایی کشورهای آن حوزه بود، در قرارداد امضاء شده میان سه کشور روسیه، آذربایجان و قزاقستان، تقسیم دریای خزر به روش خط منصف ایجاد شد، برای ایران سهمی 13 درصد در نظر گرفته شده بود که با مخالفت ایران و البته ترکمنستان روبه رو شد. جمهوری آذربایجان سعی در استقرار نیروهای خود بر تقسیم بندی بر اساس خط منصف داشت که با حضور نظامی ایران و تثبیت حاکمیت بر 20 درصد دریا، تنشی روی داد، در سال 1393 در جلسه سران کشورهای دریای خزر تقسیم بندی خط منصف ملغا شد و توافق تقسیم بندی به صورت مساوی 20 % ما بین کشورها به امضاء رسید. در نشست سران پنج کشور حوزه خزر در باکو توافق مهمی شکل گرفت. از این رو ممنوعیت حضور نیروی خارجی نظامی غیر از کشورهای ساحلی در دریای خزر تصویب شد. ولی در ماه های گذشته جمهوری آذربایجان با برنامه ریزی رزمایشی دریایی با حضور نیروهای نظامی ترکیه و پاکستان برگزار کرد که نه تنها نقض توافق میان کشورها را رقم زد بلکه تهدید بر امنیت دریای خزر و تمامیت ارضی و منافع ملی ایران را ثبت کرد.
9– همان گونه که در متن بالا اشاره شد رزمایش جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان پس از برگزاری رزمایش ایران در شمال کشور یک تهدید امنیتی برای ایران محسوب می شود. پاکستانی که مستقیماَ با مبالغ دریافتی از عربستان در حال تداوم است و حمایت بی دریغ از وهابیت و همسو با سیاست های عربستان قرار دارد، زنگ خطری جدی برای امنیت ایران و قفاز جنوبی تلقی می شود.
10- انسداد قسمتی از جاده ترانزیتی شمال به جنوب توسط جمهوری آذربایجان که راه مواصلاتی کامیون های ایرانی برای انتقال بار به ایروان و رسیدن به گرجستان تا دریای سیاه و روسیه است، نمونه ای از فشار بر اقتصاد ایران را آشکار می کند. دریافت 100 دلار از هر ماشین باری ایرانی برای عبور قسمت از جاده که بعد از جنگ 2020 در تصرف آذری ها در آمده، نمونه اتکا به روابط تهدیدآمیز جمهوری آذربایجان علیه ایران است که مسدود کردن گلوگاه تنقسی تجارت ایران را در بر دارد.
کلام پایان
جمهوری اسلامی ایران در خصوص مقابل و خنثاسازی تهدیدات جمهوری آذربایجان باید جدیت بیشتری در عمل نمایان کند. هرچند با افتتاح سرکنسولگری ایران در استان سیونیک ارمنستان در ماه گذشته قدمی ثمربخش در راستای حضور ایران در قفقاز جنوبی محسوب می شود، ولی کماکان خلاء ایران در قفقاز جنوبی احساس می شود و با ملاقات های سیاسی مابین مسئولین دو کشور و بیان رفع سوء تفاهم ها در روابط، تهدیدها عقیم نمی شود. سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو مسئولیتی خطیر در این راستا دارد که متاسفانه تا کنون عملگرایی چشمگیری از آن مشاهده نمی شود.
نظر شما :