کارت های روی میز به معنای شکست و تحقیر قطعی پوتین است

پیشنهاد صلح به روسیه: سایه های کنفرانس صلح ورسای

۲۱ آذر ۱۴۰۱ | ۱۵:۲۱ کد : ۲۰۱۶۳۵۹ اخبار اصلی اروپا
پوتین، برای همه مقاصد و اهدافش، "توافق صلح" را با ادامه بمباران مداوم زیرساخت های اوکراین رد کرده است. شاید این هدف برای تحمیل یک معامله بهتر باشد. در حقیقت بن بستی بین روسیه و اوکراین به وجود آمده که اوکراین برای ادامه مبارزه فشار می آورد.
پیشنهاد صلح به روسیه: سایه های کنفرانس صلح ورسای

نویسنده: برایان پاتریک بولگر

دیپلماسی ایرانی: توافق صلح ارائه شده به روسیه شبیه یک اولتیماتوم است. اگرچه به نظر می رسد عرضه تسلیحات از غرب در حال توقف است و «زمستان نارضایتی» نزدیک است، اما این باور وجود دارد که در واژه ها و عباراتی که این روزها توسط روس ها بکار می رود، علاوه بر رئیس جمهور ولادیمیر پوتین، دیگر مقامات روس هم تمایل به ادامه جنگ را از دست داده اند. این پیشنهاد (که از طریق یک تماس از اوکراین مخابره شد) توسط "برخی" کشورهای غربی (اشاره به ایالات متحده آمریکا) تهیه و درابتدا نیز توسط اوکراینی ها پذیرفته شده است. کارت های روی میز برای روسیه خواندنش جالب است. در این توافقنامه توقف کامل درگیری ها و خروج کلیه نیروهای نظامی از اوکراین (از جمله دونتسک و لوهانسک) توسط روسیه پیش بینی شده است. مسئله حساس عضویت در ناتو به تعویق خواهد افتاد و اوکراین «پس از یک دوره حداقل هفت ساله» به آن ملحق خواهد شد. یک "منطقه امنیتی" به عرض 100 کیلومتر در امتداد مرزهای روسیه، اوکراین و بلاروس قرار خواهند گرفت و توسط شش کشورغربی کنترل خواهد شد. شبه جزیره کریمه به یک منطقه بی طرف تبدیل خواهد شد و نیروی دریایی روسیه دریای سیاه را ترک خواهند کرد. این موضوع پس از هفت سال دوباره مورد مذاکره قرارخواهند گرفت. نخبگان روسی و خانواده‌هایشان از تعقیب قضائی مصونیت خواهند داشت. 

شاید این مشوق برای وسوسه نخبگان روسی برای کنار گذاشتن پوتین یا حداقل مجبور کردن او به بازی متقابل باشد. مطمئناً این معامله بهتراز ورسای یا نورنبرگ خواهند بود. با این حال، کارت های روی میز به معنای شکست و تحقیر قطعی پوتین خواهد بود. این پیشنهاد، همراه با حجم وسیع رسانه‌های غربی، این طور فرض می‌کند که پوتین دیگر توانائی بازی را ندارد. چند موضوع در پیش فرض های این "موافقت صلح" فاش شده وجود دارد. اولا، پوتین از اخراج اجباری از قدرت یا چیزی بدتر از آن واهمه ای نخواهد داشت. او در حال بازی با ریسک بالاست. او هم اکنون مثل یک کودک سینسیناتی با آخرین پرتاب تاس است. پوتین اکنون با گسترش درگیری چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. باید در نظر داشت که این روس‌ها نخواهند بود که از کمبود گاز رنج می‌برند، آنها ممکن است نظاره گر زمستان سرد باشند و منتظر بمانند تا واقعیت را پس از ذوب (برف) ببینند. این واقعیت می تواند برای غرب دربردارنده یک رکود بزرگ و مشکلات اجتماعی مرتبط  با آن باشد. ثانیاً، اگرچه به نظر می‌رسد این توافق به نخبگان روسیه راه فرار و مصونیت از تعقیب قضایی در لاهه را می‌دهد، اما درباره پایان تحریم‌های اقتصادی علیه این افراد یا تحریم‌های گسترده‌تر علیه روسیه چیزی نمی‌گوید. با امضای قرارداد گازی قطر با چین در این هفته، ممکن است برای روسیه منزوی این طور به نظر برسد که با تمدید جنگ چیزی برای از دست دادن نخواهند داشت. افزایش انزوا و تحقیر هرگز در کنفرانس صلح ورسای کارساز نبود فقط نارضایتی های تاریخی را افزایش داد.

پوتین، برای همه مقاصد و اهدافش، "توافق صلح" را با ادامه بمباران مداوم زیرساخت های اوکراین رد کرده است. شاید این هدف برای تحمیل یک معامله بهتر باشد. در حقیقت بن بستی بین روسیه و اوکراین به وجود آمده که اوکراین برای ادامه مبارزه فشار می آورد. ما افراد با تجربه گذشته مثل مترنیخ، تالیران، یا کیسینجر را نداریم. ما نخبگانی از کارمندان دولتی داریم که این نمایش ها را به خوبی اجرا می کنند. در زمان انعقاد عهدنامه تیلسیت در سال 1807، ناپلئون و الکساندر تزار روسیه از دیدار یکدیگر خودداری کردند  بنابراین بر اساس تصمیم آنها یک قایق کوچک بر رودخانه نیمان در میان دو ارتش بزرگ ساخته شد، جایی که آنها چندین روز را صرف انعقاد یک توافق کردند که به ضرر پروس انجامید. با این حال، توافق روی میز برای پوتین، به نظر می‌رسد همان ادامه «سیستم قاره‌ای» تحریم‌ها و انزوای روسیه باشد. هدف اصلی ایالات متحده تضعیف بلوک اقتصادی آلمان و روسیه و خنثی کردن هرگونه جاه طلبی روسیه در اوراسیاست. اوکراین صرفاً قایقی است که سیاست واقعی بر روی آن اجرا می شود. در زمان انعقاد عهدنامه تیلسیت، شب‌ها پس از مذاکره، ناپلئون و الکساندر با هم شام می‌خوردند، هدایایی رد و بدل می‌کردند، با هم راه می‌رفتند، دست در دست هم می‌گرفتند و با هم صحبت می‌کردند. اگرچه ما به سختی می‌توان جو بایدن و پوتین را تصور کنیم که دست در دست یکدیگر (با رقص) راه بروند، اما نیاز به نوعی نزدیکی و بهبود روابط  بین دو طرف وجود دارد.

دیدگاه روسیه از جهان دوقطبی، که برای به چالش کشیدن هژمونی تک قطبی ایالات متحده به وجود آمده است، از دو منبع نشات می گیرد. یکی «سقوط در تاریخ» است، بسط چرخش پاتوکا، دیدگاه اسپنگلی از افول غرب. این یک چرخش فلسفی و فرهنگی است. مصادیق آن را  می‌توان در روسیه، در ظهور پوپولیسم در غرب و در برخی از بخش‌های دنیای لیبرالیسم به‌ عنوان روحیه یا طرز تفکر یک عصر و دوره مشاهده کرد. دیگری عدم تعادل و ماهیت استعماری دیدگاه تک قطبی است. فرض می شود که نئولیبرالیسم عزم خود را بر نابودی جهانی نیروی کار جزم کرده است. در این چشم انداز، نیروی کار از دغدغه های محلی به سرمایه بین المللی تبدیل می شود. سرمایه ‌گذاری مستقیم خارجیFDI) ) و سازمان‌های غیردولتی ( NGO)  شبیه ‌سازی واقعیت می شوند. پوتین در حال دستکاری این تمایلات است و با چین، بازی اقتصادی بلند مدت  - Xiangqi - بازی رومیزی باستانی چینی – را انجام می دهد که هدف آن محاصره کردن حریف با  انجام اقدامات فرسایشی است، نه ضربه ناک اوت. پوتین در حال دستکاری این تمایلات است و با چین، بازی اقتصادی بلند مدت Xiangqi  - بازی رومیزی باستانی چینی - را انجام می دهد که هدف آن محاصره حریف با یک جنگ فرسایشی است، نه ضربه فنی و از پا درآوردن آن.

ما به مفهوم تله توسیدید نزدیک می شویم. جایی که قدرت صعودی جدید چین تلاش می کند تا جایگزین قدرت سنتی، در این مورد، ایالات متحده شود. ایالات متحده به اجرای تعهدات خود در قبال اوکراین به اتفاقاتی کشیده شده که همه این اتفاقات به نفع چین است. این سیاست خارجی مغشوش ایالات متحده اکنون برعقب راندن پراکندگی گسترده اقتصادی چین در سرتاسر جهان تمرکز خواهد کرد. برای مثال، تلاش برای وادار کردن اروپایی ها به کنار گذاشتن طرح هواوی 5G و از بین بردن طرح یک کمربند و یک جاده.

اینطور نیست که این جهان دوقطبی در مقایسه با جهان تک قطبی ذاتاً ناپایدار باشد. تهدید وجودی فناوری یا تکنیک است. دنیای تکنولوژیکی جایگزین جهان طبیعی در عصر مادی و عقلانی پس از عصر روشنگری شده است. غرب در پرتگاه است و بر طناب محکم ایستاده است. در سوی دیگر «ابرمنش»، «ابرمرد» و دیدگاه نیچه است که می‌توان شکل جدیدی از انسانیت را درک کرد. این بشریت جدید قرار بود که جایگزین مسیحیت شود، اما پیمان فاوستی با ماتریالیسم انسان را معلق و درمانده رها کرده است.

منبع: نشنال اینترست / مترجم: علی رضوان پور، مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل اروپا 

کلید واژه ها: روسیه اوکراین روسیه و اوکراین مناقشات روسیه و اوکراین چین روسیه و چین کنفرانس صلح ورسای ایالات متحده امریکا چین و امریکا روسیه و امریکا ولادیمیر پوتین


( ۱۲ )

نظر شما :

ابراهیم قدیمی ۲۱ آذر ۱۴۰۱ | ۱۹:۳۸
روسیه وکشورهای منطقه حتی بخش عربی وفارسی ان بخوبی میدانند که کودتای رنگین در اوکراین وتقویت تسلیحاتی ان برای در گیری دنباله در گیری های ناتو واسرائیل در مدیترانه وخاورمیانه عراق وسوریه وحتی خلیج فارس ویمن است۔ صلح در اوکراین بگونه مجزا امکان پذیر نیست۔صلح باید فراگیر تر از اوکراین ودر کل منطقه باشد۔این ساده انگاری است که ما تصور کنیم صلحی در اوکراین بدون صلح در مدیترانه وخاورمیانه وخلیج فارس ودریای سرخ امکان پذیر است۔باید کل منطقه را درمان کرد۔ حضور فعالانه وسازنده چین برای درمان حالت جنگ ورسیدن به صلح در منطقه ضروری است۔پاپیچ چین نشوید ودشمن اصلی اسرائیل را فراموش نکنید۔زدی ضربتی ضربتی نوش کن غم هر دوحالت فراموش کن۔