چگونه غرب می تواند از بی ثباتی بیشتر در افغانستان جلوگیری کند
لزوم گفت وگو با طالبان بدون اعتماد به آن
نویسنده ها: گراهیم اسمیت و ابراهیم باهیس
دیپلماسی ایرانی: حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده که در 31 جولای باعث کشته شدن ایمن الظواهری در کابل شد، به عنوان یک پیروزی ضد تروریسم مورد ستایش قرار گرفت اما پیروزی گرایی خطای ژرفی است.
هیچ کس از جهان خارج به طور قطع نمی دانست که چگونه طالبان قصد دارد روابط خود را با جنبش های تندرویی که رویای انقلاب جهانی را در سر می پرورانند، حفظ کند. حضور ظواهری در کابل این پیام را می رساند که طالبان اینطور گمان می کند که می تواند بین حضور تندروها و کسب اعتماد غرب توازن برقرار کند.
یکی دیگر از بخشهای نگرانکننده این اقدام، خودداری طالبان از صحبت درباره آن است. تنها دو روز قبل از مرگ رئیس القاعده، سراج الدین حقانی، سرپرست وزارت کشور طالبان، یک مصاحبه تلویزیونی ضبط کرد و گفت که القاعده هیچ حضور سازمان یافته ای در افغانستان ندارد.
با این دروغ و بسیاری دروغ های دیگر، ایالات متحده نباید تسلیم شود و به همکاری با طالبان پایان دهد. همکاری در چند زمینه کلیدی می تواند ثبات را به ارمغان بیاورد.
از سرگیری بمباران به رهبری ایالات متحده در حال حاضر انتخاب اشتباهی است. حتی زمانی که چنین حملاتی با اطلاعات خوب انجام شود. مرگ غیرنظامیان اجتناب ناپذیر و دگرگونی های سیاسی ناشی از آن اغلب عملیات کشتار هدفمند را وارونه می کند.
گزینه دیگر این است که عقب بنشینیم و به سادگی مشکلات امنیتی در افغانستان را نگاه کنیم. این رویکرد تا حدودی منطقی است: انجام هیچ کار، جایگزین خوبی برای ایجاد آشفتگی بیشتر است. با این حال، درس اصلی دهه های گذشته این است که غفلت از افغانستان می تواند پیامدهای وحشتناکی داشته باشد. به نظر میرسد آشکارسازی غافلگیرکننده حضور ظواهری در قلب پایتخت، ارزیابیهای بیشتری را برای کشف تهدیدات دیگری که ممکن است در کشور وجود داشته باشد، اجتناب ناپذیر می کند.
دوگانگی های بالقوه بی ثبات کننده ای در گذار رژیمِ تازه به چشم می خورد. پشتیبانان طالبان در بردارنده گروههای شبهنظامی خارجی هستند که از نظر تاریخی با شورشیان پیشین همسو بوده و در یک نوع اتحاد ناآرام به سر می برند. روسای تازه طالبان تلاش می کنند بسیاری از همان کارمندانی که قبلاً به یک دولت ضد طالبان خدمت می کردند را اداره کنند و برخی از اعضای طالبان به نظر می رسد از رویکرد آشتی جویانه رژیم در برابر دشمنان پیشین خود ناراضی هستند.
طالبان بارها قول داده که خاک افغانستان بستر حملات تروریستی نخواهد بود. شعلهور شدن فعالیتهای تروریستی نگرانیهایی در مورد اینکه آیا طالبان میتواند به قول خود در مورد مبارزه با تروریسم عمل کند یا نه را بیش از پیش رقم میزند.
اطلاعات کمی در مورد سازوکار تلاشهای طالبان برای رویارویی با تهدیدات امنیتی، بهویژه هرگونه تلاش برای سرپوش گذاشتن بر گروههای بینالمللی جاه طلب، مانند القاعده، وجود دارد. در چند ماه گذشته، به نظر می رسید که طالبان بی سر و صدا اقداماتی را برای کنترل گروه های شبه نظامی انجام داده و جهادگران خارجی را از مناطق مرزی دور می کند. در برخی موارد، طالبان جهادگران را در ساختارهای دولتی یکپارچه می کند. به نظر میرسد راهبرد آنها بر اسکان دوباره گروههای خطرناک دور از مکانهایی است که ریشههای تاریخیشان در آنجاست. پس آنها را به مناطق مرکزی طالبان منتقل میکند، جایی که مقامات میتوانند مراقب آنها باشند.
با این حال، حمله به ظواهری این رویکرد طالبان را به چالش می کشد. اکنون که حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده ثابت کرده که طالبان نمی تواند امنیت آنها را تضمین کنند، ممکن است خود ستیزه جویان از پذیرفتن مهمان نوازی طالبان سرباز بزنند. از آن گذشته، تلاشهای طالبان برای کنترل بیشتر ستیزهجویان میتواند بذر دشمنی آنها را بریزد و چه بسا آنها علیه دولت تازه شورش کنند. همچنین این فکر خوبی نیست که طالبان به این گروه ها اجازه دهد تا آزادانه در قلمروشان رفت و آمد کنند و توانایی آنها را برای از سرگیری توطئه و حملات فراملی افزایش دهد.
یک مقام آمریکایی گفت: طالبان با یک دوراهی روبه روست: آنها باید با تروریستها دوست بمانند یا با جهان رابطه برقرار کنند؟ برنامه های طالبان برای بازسازی اقتصاد افغانستان با مبارزه سختی علیه تحریم های غرب و مسدود شدن دارایی ها روبه رو بود. دولت نوپا در حال گفت وگو با کمک کنندگان آمریکایی و اروپایی در مورد راه هایی برای کمک به بهبود اقتصادی افغانستان بود، اما حمله به ظواهری این گفت وگوها را سخت تر خواهد کرد. گزینه به رسمیت شناختن دیپلماتیک دولت طالبان اکنون برای ایالات متحده و متحدانش کاملاً کنار گذاشته شده و برخی از تحلیلگران از انزوای بیشتر رژیم طالبان صحبت می کنند.
با این حال، گفت وگو نباید به طور کامل متوقف شود. دروغ های ناشیانه طالبان در مورد القاعده، تعامل دیپلماتیک با آنها را از نظر سیاسی مسموم می کند اما واشنگتن و متحدانش هنوز دلایل زیادی برای ادامه گفت وگو با این گروه دارند. در روزهای اخیر، ایالات متحده و طالبان یکدیگر را به نقض توافقنامه دوجانبه 2020 که در دوحه امضا شد، متهم کردهاند، توافقی که در تئوری باید دامنه مسئولیتهای طالبان و ایالات متحده را برای جلوگیری از تروریسم مشخص میکرد. ایالات متحده و طالبان باید در مورد چگونگی اجرای توافق گفت وگو کنند.
برهم کنش با طالبان در چند زمینه دیگر می تواند به ثبات کشور به گونه ای کمک کند که جهان از آن استقبال کنند. طالبان کمک خارجی در زمینه امنیت داخلی می خواهد، زیرا دولت فقیر آنها در تلاش است تا هزینه های خود را پوشش دهد. هیچ دولت خارجی مشتاق پیوستن به یک تلاش گسترده برای تقویت قابلیت های امنیتی رژیم تک حزبی خودکامه طالبان نخواهد بود و دولت های غربی هرگز این کار را نخواهند کرد. با این حال، با جاافتادن طالبان در قدرت، ممکن است آنها بخواهند ثابت کنند که در چند موضوع امنیتی مانند امنیت مرزی، قاچاق اسلحه، مبارزه با مواد مخدر، مین زدایی و پلیس غیرنظامی، به گفت وگو تمایل دارند.
کمک کنندگان ممکن است بخواهند برنامه های موجود را با هدف آموزش نیروهای طالبان در مورد پایبندی حقوقی بین المللی شان، که باید بر نیروهای امنیتی آنها حاکم باشد، گسترش دهند.
اگر همسایگان افغانستان خواهان مدیریت بهتر مرزها هستند، می توانند از همکاری با طالبان در زمینه امنیت مرزها پشتیبانی کنند. تخصص خارجی همچنین ممکن است برای کمک به طالبان در ذخیره سازی یا دفع امن سلاح هایی که به عنوان بخشی از کارزار عمومی خلع سلاح است، مفید باشد.
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :