کسی نمی تواند ایران و افغانستان را از هم جدا کند
درود ای همزبان من هم از ایرانم
نویسنده: سید میثم موسوی، دانشجوی دکتری مطالعات منطقه ای اهل افغانستان
دیپلماسی ایرانی:
فرق شعر بیدل و اقبال و غالب در کجاست
رودکی و حضرت جامی و خاقانی یکی است
***
مرزها دیگر اساس دوریِ ما نیستند
ای برادر! اصل ما را نیک میدانی یکی است
وضع افغانستان و ایران چنان است که علی رغم جدائی های اتفاقی در طول قرون، تا زمان سلطنت احمدشاه ابدالی تاریخ آنها مشترک بوده و این اشتراک برای هر دو ملت و هر دو کشور مایه سرافرازی است نه سرافکندگی.
جهات مشترک ایران و افغانستان چند چیز است: اول اشتراک محیط جغرافیایی که هر دو روی فلات ایران قرار دارند و این خود موجب یک نوع همبستگی جغرافیایی است که در طول قرون باعث سرنوشت مشترک بوده و در برابر خطرهای بزرگ، مانند خطر حملات مغول ها، سرگذشت مشابه داشته اند. دوم اشتراک نژاد در شعبه خاص ایرانی از نژاد آرین. سوم زبان و ادبیات و اخلاق و عادات و دین مشترک. چهارم تاریخ مشترک و در آخر محتملا سرنوشت مشترک در دنیای پرهیجان کنونی و آینده.
در حال حاضر که حدود جغرافیای سیاسی افغانستان و ایران جداست، اما مرز جغرافیای فرهنگی و ادبی یکی است یعنی هر دو در قلمرو زبان رایج و ادبی دری قرار دارند. اگر حافظه اشتباه نکند در جایی خواندم که آقای خلیلی، شاعر نامدار معاصر افغانستان ضمن سخنرانی در یکی از محافل در شهر تهران، این بیت را از صائب تبریزی خوانده اند:
معنی یک بیت بودیم (یا هستیم) از طریق اتحاد
چون دو مصرع، گرچه در ظاهر جدا هستیم ما
در جای دیگر اقای خلیلی این چند بیت را درباره ایران و ایرانیان سروده که گفته است:
به اختلاف زمان و مکان جدا نشوند
جماعتی که شدند از ازل بهم مأنوس
یکیست شاعر بلخ و یکیست شاعرروم
چنانکه شاعر غزنه یکی و شاعر طوس
سخنوری و سیاست زهم جدا باشند
چنانکه عالم معنی ز عالم محسوس
این گونه اشعار همانطور که مشخص است از دل برخواسته و بر دل و جان می نشیند و از یگانگی روحی و معنوی میان دو ملت و دو کشور ایران و افغانستان حکایت می کند.
ایران و افغانستان در طول صد سال گذشته خود که انواع و اقسام حکومت ها را در درون خود تجربه کرده اند که این روابط سیاسی با فراز و نشیب هایی همراه بوده اما هیچگاه اختلافات سیاسی مانع تدوام این دوستی ها و برادری ها میان مردم دو کشور نشد.
در اینجا باید به این واقعیت اذعان داشت که افغانستان در طی چهار دهه گذشته همواره به کشوری بی ثبات برای منطقه تبدیل شده است. در طول این چهل سال مردم افغانستان برای فرار از جنگ و رسیدن به آرامش همواره سعی کردند تا به کشورهای همسایه بویژه جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین مقصد، از خانه و کاشانه خود کوچ کنند. برکسی پوشیده نیست دولت ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که مردم افغانستان مورد تهاجم روس ها قرار گرفت تا به امروز به عنوان کشوری مهاجرپذیر، همه نوع حسن نیت، برادری و عنایت نسبت به مردم افغانستان داشته و در این راه کوتاهی نکرده اند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، روابط دو کشور شکل جدیدی را به خود گرفت از این رو که ایران با وجود تمام مشکلات، مردم افغانستان را به عنوان دوست و برادر در خاک خود جای داده تا از فضای امن جمهوری اسلامی ایران برای زندگی آرام و بخصوص پیشرفت مردم افغانستان در عرصه تحصیل، استفاده بهینه کنند.
این در حالیست که جمهوری اسلامی ایران در دوران حاکمیت طالبان در دهه نود یک تعداد از دیپلمات هایش را از دست داد اما باز هم مساعدت های بشردوستانه خود را ادامه داد و بویژه بعد ازسال 2001 و هجوم کشورهای غربی به رهبری امریکا به افغانستان که همیشه در تلاش بودند تا فاصله بین دو کشور ایجاد کنند، ولی با وجود حسن نیت و با تمامی اشتراکات میان مردم دو کشور که از تاریخ بسیار غنی برخوردار هستند، باعث شده است تا این روابط مستحکم تر شود.
بنابراین، تاریخ نشان دهنده روابط دیرینه این دو سرزمین است، که گهگاهی هم یک سرزمین واحد و یا یک ملت واحد بودند که خود نمایانگر دوستی، همدلی و همگرایی بوده است. در نتیجه، پیشرفت و آرامش در هر دو کشور بر دیگری تاثیرگذار خواهد بود، در آینده هم روابط ملتها و دولت های ایران و افغانستان الزام و ملزوم همدیگر خواهند بود.
به هر حالت هر چه از اشتراکات، وحدت و یگانگی دو کشور بگوییم، باز هم کم گفته ایم اما لازم است این موضوع را هم بگوییم که در کنار این همه اشتراکات، خیلی ها چشم دیدن نزدیکی دو ملت ایران و افغانستان را ندارند.
حوادث اخیر مشهد – هرات، نمونه ای از تلاش های دشمنان ملت افغانستان و ایران بوده که سعی داشتند با سرپوش گذاشتن ناکامی های خود، تنها تیر باقی مانده خود را در جهت ایجاد تفرقه میان دو کشور رها سازند که ان هم به سنگ خورد. امریکا و نوچه هایش غافل از این هستند که دو ملت با تمام اشتراکاتی که با یکدیگر دارند، به این آگاهی رسیده اند، حنای آنها دیگر برایشان رنگی ندارد.
شکست منافقین از آنجا بسیار واضح می شود که ملت و سیاستمداران افغانستان و ایران حادثه تلخ شهر مقدس مشهد - هرات را محکوم کردند و بر حمایت از یکدیگر برخواستند.
در این مسئله که امریکایی ها و سایر نوچه هایش در پشت صحنه مسائل اخیر هستند شکی وجود ندارد، در شرایط فعلی هدف اصلی دشمن در افغانستان و ایران، قرار دادن مردم در برابر یکدیگر است (تفرقه بی انداز و حکومت کن)، به همین جهت مردم باید اتحاد خود را حفظ کرده تا مانع رسیدن دشمن به اهداف شومشان شوند. باید اذعان داشت که این گونه حوادث همیشه باعث همدلی بیشتر میان دو طرف شده است که باید شکست دشمنان را تجلیل کنیم.
خلاصه اینکه مدعی می شویم، حوادث اخیر مشهد – هرات و ارتباط دادن آن به مردم مظلوم افغانستان از سوی منافقین، بیشتر تلاش نافرجامی در راستای دور کردن ملت ها، ایجاد شکاف فرهنگی و رواج بیگانگی و کین توزی است؛ در حالی که دوستی و برادری دو کشور، تضمین های تاریخی دارد که رد و انکار آن، نه ممکن است و نه معقول!!
در پایان باید گفت:
چهکسی میخواهد / من و تو ما نشویم/ خانهاش ویران باد ...
نظر شما :