وقتی اندیشه تکفیری فاجعه می آفریند!
تذکاری بر یک فتوای تقریبی
دیپلماسی ایرانی: حادثه شهادت دو طلبه اهل سنت در گنبدکاووس در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۱۳ و شهادت و مجروح شدن سه تن از روحانیون خدوم شیعه در حرم رضوی در تاریخ ۱۴۰۱/۱/۱۶ از نتایج ناراستی ها و نادرستی ها در اندیشه و فهم همان مسلمانان نماهایی خبر می دهد که حیات سیاسی و اجتماعی شان را در چنین حوادثی می بینند. آنها از هر پایگاه فکری و سیاسی برخاسته باشند، نام و عنوان تکفیر و افراطیت را با خویش به همراه دارند.
یادآور می شود، پس از شکست های متوالی تکفیری های داعشی و داعش مسلکان در میدان های جنگ سوریه و عراق، چندی است که در کشور همسایه مان افغانستان، شاهد کشتارهایی بوده ایم که عموما شیعیان را هدف گرفته اند. این کشتارها و فاجعه حرم رضوی و گنبدکاووس هر یک گواهی است بر اینکه دشمنان شیعه و سنی این نقطه از جهان اسلام را زمینه تفرقه افکنی های مذهبی یافته اند!
اگرچه بروز و گسترش جنایت جریان های تکفیری در جهان اسلام، نتیجه تبلیغات رسانه های افراط گرا و تفرقه افکن است که ریشه دارد در همان اندیشه و رفتارهای ناراست و ناصواب مذهبی که خود ناشی می شود از بدفهمی های برخی به اصطلاح علمای مذاهب، از معارف اسلامی. بماند که توزیع ضعیف و ناکارآمد اندیشه های وحدت گرایانه شیعه و سنی در جوامع اسلامی، موجب خلاء های زیادی در فهم و درک درست معارف بوده است. درکنار این ها، باید سکوت برخی از علمای مذاهب را در مقابل اندیشه های تکفیری و رفتارهای منتج از آن افزود! در سوی دیگر باید در نظر داشت که همیشه بداندیشان و بدطینت هایی از خواص از هر سو بوده و جامعه را به واکنش های منفی واداشته و به راه های ناصواب برده اند!
در این وضع است که برخی پیروان مذاهب با دست نیازیدن به زمینه های عقیدتیِ وحدت، به توهین و خشونت می رسند.
گفتنی است، کم نبوده اند طلایه داران وحدت مسلمانان در جهان اسلام، اعم از شیعه و سنی که نام بردن شان در این مجال نمی گنجد، کسانی که گنجینه هایی از افکار سازنده و پر ثمر را به جای گذاشته اند. حال، جا دارد به طور مکرر، فتوای صادر شده رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران آیت الله العظمی خامنه ای در سال ۱۳۸۹ مبنی بر تحریم توهین به نمادهای اهل سنت را به جامعه مسلمانان یادآوری و بر اهمیت آن تاکید کرد، فتوایی که استقبال علمای شیعه و سنی جهان را در پی داشته است. هرچند فتوای مذکور در آن مقطع، پاسخی بود به توهین آشکار و بی شرمانه روحانی شیعه کویتی یاسر الحبیب به همسر رسول اعظم اسلام، اما مخاطب آن افراط گرایان و تاریخ تلخ جهل و جنایت بود که زهر تلخ و کشنده آن مدام جوامع اسلامی را مسموم کرده است. و جای تاسف است برخی از شیعیان ناآگاه همچنان بر طبل اختلاف شیعه و سنی می کوبند و فتوای رهبری از یادشان می رود که به روشنی اعلام داشتند: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت حرام است». فتوایی که در وقت خود از روی اعتقاد دینی و در مقام مرجعیت صادر شد تا وجوب شرعی پیدا کند. پر بدیهی است که مخاطب رهبری، قاطبه شیعیان با هر نوع گرایشی است که به شخصیت ها و رهبران اولین اهل سنت با هر لفظ و زبانی تحقیر و توهین روا می دارند و خاطر جامعه مسلمان را رنجیده می کنند.
علاوه بر فتوای صادره؛ به یاد آوریم روزی که رهبر معظم انقلاب در یکی از خطبه های نماز جمعه در یکی از سال های گذشته در تحلیل و بررسی وقایع صدر اسلام، از سه خلیفه اهل سنت با عناوین و القاب مرسوم در جامعه اهل سنت نام بردند و احترام شان را به جامعه اسلامی اعلام داشتند.
بنابراین، وقتی از فجایع ناشی از افراط گرایی و تکفیر مذهبی سخن می گوییم، به نظر می آید پیام فتوای طلایه دار وحدت ما شیعیان و آراء دیگر مصلحان و احیاگران این دوران، چنان که باید در جوامع اسلامی منتشر و بازخوانی نشده است که مجالی می دهد به تفرقه سازان که یکه تازی کنند و مروجان و مبلغان مذهبی هم در غفلت بمانند!
لذا آگاهی بخشی و توجه دادن به روح پیام رهبری جمهوری اسلامی ایران، تکلیف شیعیانی است که در شناخت تاریخ صدر اسلام و تبیین عقائد و اختلاف های نظری و عملی به راه تفرقه نمی روند، روش سلبی را کنار گذاشته، روش ایجابی را پیش گرفته و در فهم حقائق، به متون و منابع اصلی و معتبر رجوع می کنند، تا بتوانند ریشه اختلاف ها را در ظرف زمان خود دیده و بر سر آنها جنگ مذهبی به راه نیاندازند.
پر روشن است، محققان تاریخ اندیشه وحدت میان مذاهب اسلامی، مباحث بسیاری را در علل رواج اهانت در زبان پیروان مذاهب نسبت به عقائد یکدیگر برشمرده و جدال بر سر آنها را بیهوده دانسته اند که از جمله آنها عدم شناخت مصادیق واقعی اختلاف است که موجب نزاع بی ثمر و کینه ورزانه شده است؛ ای بسا که بیهوده بر سر برساخته ها، مویه و فغان دارند!. حقا که شناخت درست اختلاف ها، نقطه آغاز وحدت بیشتر میان مسلمانان است. آن اختلاف هایی در میان امت که باعث رحمت است نه تفرقه و جنگ و جدال.
این نکات در شرایطی یادآوری می شود که چه بسیار تحقیقات علمی در شناخت ریشه های قرآنی و روایی تقریب میان مذاهب اسلامی انجام گرفته و بر جای مانده که عمل به آنها چاره کار مسائل است. اما تو گویی که مطالعات و تحقیقات در این زمینه از سطح آکادمیک و کلاس های درسی به سطح جامعه و میان زندگی اجتماعی و سیاسی مردم، چنان که باید راه نیافته است!
به واقع مانع این عدم راهیابی چیست؟!
پیشتر اشاره ای هرچند کلی به سستی و تقصیر در توزیع اندیشه وحدت اسلامی در جهان شد!
چنین است که می بینیم علی رغم گذشت قرن ها و با وجود توسعه فرهنگی و تمدنی کشورهای اسلامی، موضوع وحدت اسلامی، همچنان مسأله ای است میان مذاهب اسلامی و دغدغه و رنجی برای دولت ها و ملت ها که بیش از پیش باید برعلل وقوع مسائل ناگوار تأمل کرد.
نکته پایانی
در این اوضاع و احوال فرهنگی و سیاسی، لازم است دیپلماسی فرهنگی فعال تری بیش از پیش در فضای بین الملل بر رد نظریات افراطی گری مذهبی و رد و انکار تکفیر مذهبی پیش روی جهانیان قرار بگیرد. آن نوع دیپلماسی ای کارساز است که به نشست های گاه گاه اکتفاء نکند، بلکه از روی برنامه ای درازمدت و مدام در دست اقدام و اجرا به وسیله برنامه ریزان امر به سرانجام برسد.
دستگاه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با ایجاد مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیه بر وحدت میان مسلمانان در روزگار ما تاکید کرده، ابلاغ دیدگاه ها و پیام های این مجمع وظیفه کارگزاران دیپلماسی در جهان است. جهانی که هنوز نمی داند ایران اسلامی، ایران هسته ای نیست، بلکه ایران فرهنگی است که در فضای بسته رسانه های معاند و مخالف و یا در نتیجه ی کم کاری های ما گم شده است!
نظر شما :