خطوط قرمز جابه جا شده اند
ایران، مسیر بی انتهای «برنامه جامع اقدام مشترک»
دیپلماسی ایرانی: ایالات متحده امریکا با سیاست یکجانبه گرایی خود، با سوء استفاده از عدم تقارن های نظام اقتصادی، خود را به عنوان آخرین مرجع در اقتدار جهانی معرفی کرد تا جایی که سازمان بین المللی مبتنی بر اصل برابری حاکمیت صلح آمیز همه کشورها را زیر سؤال برد.
آمریکا با خروج از توافق هسته ای وین متحدان اروپایی خود را در دردسر شدید قرار داد که ناتوان به نظر رسیدند و جمهوری اسلامی ایران را در مشکلات اقتصادی و مالی عظیم رها کرد که تا آن زمان بر آنها غلبه کرده بود. همچنین روسیه و چین را در وضعیت شادی شدید قرار داده در حالی که بقیه جهان را در سردرگمی همیشگی خود نگه داشته است. این خروج واشنگتن بدون هر گونه اجماع بین المللی و برخلاف شورای امنیت، قطعنامه 2231 بیستم ژوئیه 2015 را آشکارا نقض کرد.
دو تصمیم حمله به عراق در سال 2003 و افغانستان در سال 2001 به همان اندازه برای امریکا و در نتیجه برای اروپا، به ویژه اتحادیه اروپا پس از برگزیت فاجعه بار بود.
حمله به عراق چهار پیامد به جا گذاشت: برای ایران راهی به سوی سوریه باز کرد. به روس ها اجازه داد تا در طرطوس یک سکوی پرشی دائمی از دریای مدیترانه به آفریقا نصب کنند. برای چین مسیر کمربند و جاده ابریشم و مرزبندی آن تا پیره را آزاد کرد. منافع غرب که از پایان جنگ سرد و درگیری مکرر اعراب و اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم در خاورمیانه به دست آورده بود را به طور عملی از بین برد.
خروج امریکا از برجام، ایران را ترغیب کرد تا نفوذ خود را در یمن افزایش دهد و دفاع خود را در ورودی دریای سرخ تقویت کند و عربستان سعودی را ملزم کرد تا ملاحظه بیشتر به آن نشان دهد.
«توافق ابراهیم» که نامی است برای عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، با خروج امریکا از برجام توام شد که نه تنها عملگرایی امارات متحده عربی بلکه همچنین حیله گری محمد بن زاید، ولیعهد این کشور به توصیه محمد دحلان فلسطینی را به اثبات رساند.
امریکایی ها در حال تدارک جدایی خود از منطقه بودند و به ایجاد یک «محور ضد ایرانی» با متحدان منطقه ای قدرتمند و تزلزل ناپذیر را مایل بودند، آنچه مستلزم ورود اسرائیل در این «محور مقاومت» در برابر ایران بود عربستان بود که پادشاهان سعودی هنوز برای آن آماده نشده بودند.
توافق ابراهیم که بیانگر نیاز امریکایی ها به برون سپاری حفاظت از ثروت انرژی و مواضع راهبردی شبه جزیره عربستان در برابر ایران است، در واشنگتن هم به عنوان برادر و پیوند ضعیف کمربند و جاده ابریشم و برادر رضاعی خرس روسی تلقی می شود.
وقایع امروز در اوکراین نشان می دهد که روسیه مصمم و آماده است تا به تصرف دوباره اوراسیا ادامه دهد و شبکه های طرفدار امریکا را برای همیشه از منطقه نفوذ سابق خود که اوکراین، مولداوی و صربستان در غرب، سوریه و عراق تا کشورهای دیگر جنوب مرزهایش گرجستان، ارمنستان، آذربایجان و ایران بیشتر در شرق... را پوشش می دهد، حذف کند.
این تمایل امریکا برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه چیز جدیدی نیست. ماجرای محمد مصدق، نخست وزیر اسبق ایران، اولین شوک نفتی و خروج شاه ایران از کشور و وقوع انقلاب اسلامی در این کشور، امریکایی ها را به فکر فرو برد. گروگان گیری 444 روزه پنجاه و دو دیپلمات و غیرنظامی امریکایی توسط دانشجویان ایرانی در سفارت امریکا در تهران، دلسردی آنها را تکمیل کرد. بی اعتمادی متقابلی که بین دو کشور وجود دارد در شرایط نزدیک شدن ایران و چین حفظ شده است.
این در حالی است که اعتماد بین ریاض و واشنگتن نیز دیگر مانند قبل نیست. پادشاهی سعودی هنوز آماده پیوند با دولت یهود نیست.
روشن است که خطوط قرمزها تغییر مسیر داده اند (پوتین کریمه را در مارس 2014 ضمیمه کرد). این امر نه تنها در اوکراین بلکه در خاورمیانه و آسیای مرکزی به وضوح آشکار است. اکنون هر کس دنبال این است تا نقش خود را پیدا کند، این مساله بیانگر این است که چرا عربستان سعودی و ایران در حال آماده شدن برای بازگشایی سفارت های خود هستند و توجیه می کند چرا امارات متحده عربی سفارت خود را در دمشق از 27 دسامبر 2018 بازگشایی کرده است.
آیا ایالات متحده امریکا با کمال میل و طیب خاطر به برجام میپیوند؟ بدیهی است که پاسخ مثبت است، چرا که همه چیز در حالت تعلیق است، اما چیزی حل نشده است. این عادی سازی به سبک امریکایی به ابتکار صلح عربی که توسط ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه سابق عربستان سعودی اتخاذ شد و هدف آن بهبود روابط بین کشورهای عربی و دولت یهود در ازای یک توافق کامل بود، پایان می دهد.
منبع: موند افریک / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :