جمهوری آذربایجان، گروگان تمام عیار سیاست های ترکیه
آقای علیاف اقدام سپاه هوشمندانه بود شما برای امریکا و اسرائیل خوشخدمتی میکنید
دیپلماسی ایرانی – الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان در بخشی از یک گفتوگوی اختصاصی با خبرگزاری آناتولی با اتهام زنی علیه ایران ادعاهایی در خصوص ورود غیرقانونی کامیون های ایرانی به منطقه قره باغ و همچنین چرایی برگزاری رزمایش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ارس و کنار مرز جمهوری آذربایجان را مطرح کرد. این در حالی است که به نظر می رسد این مواضع علی اف و گفت وگوی رئیس جمهور آذربایجان بیشتر حکم فرار رو به جلو و پاسخ ندادن به اقدامات باکو در یک سال گذشته بعد از جنگ قره باغ است. چرا که از یک طرف جمهوری آذربایجان در کنار ترکیه در طی یک سال گذشته اقدام به برگزاری رزمایشهای مشترک دو یا چند جانبه با حضور دیگر کشورهای فرامنطقهای کرده است. در این بین تعداد، شدت و وسعت رزمایشها و مانورهای صورت گرفته به قدری بالاست که تقریباً بیشتر کارشناسان، تحلیلگران و ناظران امر معتقدند نباید تبعات امنیتی این مانورهای نظامی توسط جمهوری آذربایجان و تحت الشعاع قرار دادن امنیت منطقه توسط آنکارا و باکو را نادیده گرفت. از این رو به اذعان این کارشناسان سلسله رزمایشهای مشترک جمهوری آذربایجان و ترکیه پروژه برای امنیتی کردن منطقه است. از طرف دیگر جمهوری آذربایجان طی هفته های اخیر در مسیر گوروس - قاپان اقدام به توقف، بازرسی و تفتیش کامیون ها و اتوبوس ها با پلاک ایران و در ادامه دستگیری رانندگان ایرانی کرده است. اگر چه این اقدام باکو با انتقاد و واکنش منفی تهران مواجه شد، ولی تاکنون اقدامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران برای آزادی رانندگان به نتیجه ای نرسیده است. حال پرسشی که ذهن را درگیر میکند این است که آیا جمهوری آذربایجان در سایه این اقدامات و رفتارهای خصمانه خود علیه ایران سعی در ایجاد گسل با تهران دارد؟ اساساً هدف یا اهداف این اقدامات، مواضع و سخنان علی اف علیه ایران چیست؟ در این بین تا چه اندازه پارامتر نفوذ اسرائیل در سیاست های جمهوری آذربایجان به خصوص بعد از جنگ پاییز سال گذشته قره باغ می تواند سبب بروز این رفتارها از سوی علی اف و باکو علیه تهران شود؟ دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با جلال میرزایی، نماینده پیشین مجلس و تحلیلگر مسائل بین الملل به واکاوی و بررسی دقیق تر این سوال ها پرداخته است که در ادامه میخوانید:
الهام علیاف در بخشی از گفتوگوی اختصاصی خود با خبرگزاری آناتولی واکنش منفی و معناداری به مانور نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نزدیکی رود ارس داشت. رئیس جمهور جمهوری آذربایجان در این مصاحبه عنوان کرد: «این رخدادی (مانور سپاه) بسیار تعجببرانگیز است. البته هر کشوری میتواند در خاک خودش رزمایش انجام دهد، این حق مسلم آنهاست. اما چرا حالا و چرا در مرز ما؟!» در کنار واکنش منفی علی اف پیرامون مانور سپاه، سیلی از انتقادات رسانه های ترکیه و جهوری آذربایجان و سیاسیون پانترک دو کشور به سمت تهران روانه شد تا جایی که سیدعباس موسوی، سفیر ایران در باکو را مجبور به واکنش دیپلماتیک کردند. موسوی طی سخنانی در وب سایت محلی «حقین» تاکید کرد که رزمایش ایران نزدیک مرز جمهوری آذربایجان تهدیدی برای این کشور نیست، ضمن اینکه مانور مذکور از پیش برنامهریزی شده بود. این در حالی است که طی یک سال گذشته پس از جنگ ۴۴ روزه قره باغ شاهد سلسله مانورهای نظامی دو و چند جانبه ترکیه و جمهوری آذربایجان در خاک دو کشور هستیم که گویا پایانی هم بر آن نمی توان متصور بود. چرا که به نظر می رسد شدت و وسعت این رزمایش های دو یا چند جانبه آنکارا و باکو مرتبا در حال افزایش است. در همین رابطه سه شنبه هفته گذشته شاهد برگزاری رزمایش مشترک نظامی جمهوری آذربایجان و ترکیه باعنوان «برادران ناگسستنی ۲۰۲۱» در جمهوری خودمختار نخجوان، منطقه ای محصور در میان ایران و ارمنستان بودیم؛ پیشتر هم رزمایش نظامی مشترک ۱۲ روزه «آناتولی ۲۱» از ۲۸ ژوئن تا ۱۰ ژوئیه با حضور نیروهای ویژه ترکیه، آلبانی، جمهوری آذربایجان، قطر، قزاقستان، پاکستان و ازبکستان در آنکارا برگزار شد که کوزوو و مغلوستان نیز به عنوان ناظر در آن شرکت داشتند. هفته اول تیرماه نیز مانور مشترک «مصطفی کمال آتاترک - ۲۰۲۱» بین نیروهای نظامی ترکیه و جمهوری آذربایجان در حومه باکو انجام شد. رزمایش یک هفته ای « دوستی سه برادر – ۲۰۲۱» از ۱۲ تا ۲۰ سپتامبر با حضور نیروهای ویژه ترکیه، پاکستان و آذربایجان در باکو صورت گرفت. اینها علاوه بر سلسله رزمایش های کوچک و بزرگ آبی ترکیه و آذربایجان در دریای خزر است. حال به باور شما آن گونه که تحرکات، اخبار، قرائن و شواهد نشان می دهد باکو در حال افزایش تهدید علیه ایران و شاخ و شانه کشیدن برای جمهوری اسلامی است؟ آیا موضع گیری علی اف در حقیقت فراری روبه جلو نیست؟
متاسفانه واقعیتی که الان می توان به وضوح آن را مشاهد کرده این است که جمهوری آذربایجان و شخص الهام علی اف بعد از جنگ قره باغ دچار یک غرور سیاسی شده است. البته دموکراسی به معنای واقعی کلمه در جمهوری آذربایجان معنا ندارد، چرا که او و حیدر علی اف، پدرش سال هاست که خود را قَیِّم این کشور می دانند و جمهوری آذربایجان را ارث خود می پندارند. از این رو تا ابد حق ریاست را برای خود (علی اف ها) موروثی کرده اند، چنانی که احتمالا همسر و فرزند الهام علی اف بعد از او به قدرت برسند. در این وضعیت نامطلوب جمهوری آذربابجان که محصول نگاه ضد دموکراسی علی اف است که در ادامه می توانست به شکنندگی حکومتش بینجامد پاییز سال گذشته شاهد وقوع جنگ قره باغ بودیم. این جنگ توانست ورق را به سمت علی اف بچرخاند. چرا که بعد از اتفاقات جنگ قره باغ میزان محبوبیت الهام علی اف در میان آذربایجانیها افزایش پیدا کرده است. بنابراین وی این ارزیابی و برآورد را دارد که قدرت، حکومت و نفوذش، حداقل در میان مدت تثبیت شده است. لذا علی اف در فضای بعد از جنگ قره باغ به دنبال موج سواری روی این افزایش نفوذ و قدرت خود است که در داخل به تثبیت رسیده است.
چگونه این موج سواری حاصل می شود؛ با دامن زدن به نگاه های ناسیونالیستی و شوونیشیتی. به هر حال پیرو نکته شما شاهد حکومتی دیکتاتوری و موروثی بین علی اف پدر و علی الخصوص علی اف پسر طی ۲۸ سال گذشته از ۲۴ ژوئن ۱۹۹۳ تا به اکنون هستیم. حتی مؤسسه امریکن انترپرایز در مقالهای به قلم مایکل روبین، عضو ارشد این اندیشکده آمریکایی در آوریل سال جاری به صراحت عنوان داشت که الهام علی اف در حال تبدیل شدن به صدام حسین جدید در منطقه است؟
هم موج سواری روی نگاه های ناسیونالیستی مردم آذربایجان که بی شک با حمایت و همراهی قاطع ترکیه و شخص اردوغان هم پی گرفته می شود و هم با استفاده از امنیتی کردن فضای منطقه. ببینید تا زمانی که فضای منطقه امنیتی و نظامی باشد شرایط به نحو مطلوب در اختیار الهام علی اف و رجب طیب اردوغان است. چون به هر میزان فضا به ثبات برسد و ما از رویکرد نظامی و امنیتی بعد از جنگ قره باغ در پاییز سال گذشته دور شویم قطعاً مطالبات مردم جمهوری آذربایجان تغییر پیدا میکند، بنابراین علی اف اصطلاحاً تلاش دارد که کماکان تنور فضای امنیتی و نظامی ناشی از جنگ قره باغ را تا سال ها داغ نگه دارد که وی کماکان بتواند نان خود را بچسباند. به واقع علی اف از هیچ تلاش دریغ نمی کند تا وضعیت و فضای قره باغ امنیتی باشد که در سایه آن نفوذ و قدرتش دچار افول نشود. در این بین برگزاری رزمایش های دوجانبه و چندجانبه به واسطه حضور ترکیه، پاکستان و کشورهای دیگری که نام بردید کمک شایانی به علی اف می کند.
اما به چه دلیل علی اف و باکو رفتارهای خصمانه خود را در مقابل ایران طی یک سال گذشته بعد از جنگ قره باغ اوج داده اند؟ چرا آن گونه که جمهوری آذربایجان ادعا می کند ایران یکی از مهمترین همسایگان کلیدی این کشور به شمار می رود در هیچکدام از این رزمایش های برگزار شده یک سال گذشته بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ حضور پیدا نکرد؟ پیرو این نکات آیا محور و کانون فضای امنیتی شکل گرفته منطقه که شما به آن اشاره کردید علاوه بر تلاش اردوغان و علی اف برای تثبیت قدرت میتواند به نوعی تقابل با ایران هم قلمداد شود؟
این سوال مهم شما چند نکته داشت که باید جداگانه به آن پاسخ داد. ابتدا به ساکن قطعاً محوریت برگزاری این رزمایش ها شاخ و شانه کشیدن برای ارمنستان است، نه ایران. با این وجود اگر چه پیرو نکته شما در سوال نخست که خود الهام علی اف هم به آن واقف است هر کشوری حق برگزاری مانور نظامی در محدوده سرزمینی خود را دارد و تهران هم این حق را برای باکو، آنکارا و دیگر کشورها قائل است، هم چنانی که این حق برای ایران هم محفوظ است و علی اف، اردوغان یا هر کسی دیگری حق اظهارنظر و دخالت در امور نظامی ایران را ندارد، با این حال نمیتوان تبعات مخرب امنیتی و نظامی ناشی از این مانورهای نظامی پی در پی را بر فضای منطقه نادیده گرفت. خصوصا که طی یک سال گذشته شدت و وسعت این مانورها مرتباً در حال افزایش است و به قول شما گویا پایانی هم برای آن وجود ندارد. از همه مهمتر گویا قرار نیست که در هیچ کدام از این رزمایش ها از ایران هم دعوتی به عمل آید. از همه مهمتر سوالی که ذهن را درگیر میکند این است که چطور از پاکستان، قطر، مغولستان، کوزوو، آلبانی که هیچ کدام از آنها در منطقه قرهباغ قرار ندارند و مرز مشترکی هم با آذربایجان ندارند این رزمایش های مشترک برگزار میشود، اما جمهوری اسلامی ایران که حامی جدی باکو در تنش نظامی سال گذشته با ارمنستان بود و همواره بر باز پس گیری مناطق تحت نفوذ و سیطره ارمنستان به جمهوری آذربایجان اصرار می کرد اکنون بزرگترین غائب این رزمایش هاست؟! چطور پاکستان، قطر، مغولستان، آلبانی و کوزوو و دیگر کشورها می توانند به این منطقه بیناند، اما ایران که خود جزوی از منطقه قفقاز جنوبی است این حق را ندارد؟! بله جمهوری آذربایجان می تواند در محدوده سرزمینی خود از هر کشوری دعوت به عمل آورد که رزمایش مشترک برگزار کند، اما زمانی که از همسایه کلیدی خود دعوت نمی کند جای شک و شبهه و سوء نیت پیش می آید. پس اینجا مقصر جمهوری اسلامی ایران نیست که از این رزمایش های پی در پی ترکیه و آذربایجان سوء برداشت میکند، بلکه مقصر اصلی باکو و آنکارا هستند که این میزان از رزمایش ها را مرتب و پی در پی برگزار میکنند و در عین حال از کشورهای بی ربط و فرامنطقهای در این رزمایشها دعوت میکنند، اما خبری از ایران نیست. همه این نکات به چه معناست؟ جز تهدید ضمنی برای ایران؟! بنابراین حتی با این تصور اینکه نیت سوئی از سوی جمهوری آذربایجان و ترکیه در پس برگزاری این حجم بالا از مانورهای نظامی دو یا چند جانبه با هدف شاخ و شانه کشیدن و تهدید علیه ایران وجود ندارد، ولی قطعاً عدم دعوت از ایران در این رزمایشها و هم چنین برگزاری پی در پی این میزان از رزمایش و مانور نظامی پالس مثبتی برای تهران مخابره نمی کند. چون حداقلش آن است که ترکیه و جمهوری آذربایجان با این رزمایش های پی در پی فضای امنیتی منطقه در کنار مرزهای ایران را ناامن میکنند تا به منافع و اهداف خود برسند. من اینجا تاکیدی ندارم که حتما خطری مبنی بر احتمال تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان وجود دارد، ولی علی اف و اردوغان با رفتارهای خود چارهای برای جمهوری اسلامی ایران نگذاشته است که دست به اقدام مشابه و برگزاری رزمایش نظامی در کنار رود ارس، نزدیکی مرز جمهوری آذربایجان و یا هر جای دیگری که می خواهد بزند. بنابراین اگرچه تهران برای برگزاری رزمایش در محدوده هوایی، آبی و خاکی خود به اجازه هیچ کشور و خوش آمد و بدآمد هیچ رئیس جمهوری نیاز ندارد، اما قطعاً رزمایش اخیر ایران در ارس پاسخی هوشمندانه و در عین حال اجتناب ناپذیر از جانب سپاه پاسداران برای رزمایش های پی در پی در منطقه قره باغ با محوریت جمهوری آذربایجان و ترکیه بوده است تا جمهوری اسلامی به یک توازن امنیتی و نظامی در برابر باکو و آنکارا دست پیدا کند.
با این وضع می توان شاهد تداوم سلسله کنش ها و واکنش های دو طرف بود و به دنبالش جنگ رزمایش ها در این منطقه شکل بگیرد. چون تیرماه سال جاری بود که ذاکر حسناف، وزیر دفاع جمهوری آذربایجان در دیداری با جاهید باغچی، سفیر ترکیه در باکو در مورد مسائل مختلف از جمله برگزاری رزمایشهای نظامی مشترک گفتوگو کرد. در این دیدار از برنامهریزیهای انجام شده برای افزایش تعداد رزمایشهای نظامی مشترک با مشارکت یگانهای مختلف شامل نیروهای ویژه دو کشور سخن گفته شد. ضمن اینکه موضوعاتی مربوط به روابط نظامی ترکیه و جمهوری آذربایجان را مورد بررسی قرار گرفت. لذا تهران هم باید در مقابل ناچار است که دست به انجام رزمایش هایی چون رزمایش سپاه در رود ارس بزند؟
جنگ رزمایش به سود هیچ کشوری نیست. در حقیقت ایران تمایلی به تداوم و تشدید تنش و فضای کدورت فعلی با جمهوری آذربایجان را نداشته و ندارد. صد البته که مقصر اول و آخر این کدورت کنونی هم اقدامات و تصمیمات سراسر غلط باکو و شخص علی اف است، نه ایران. یعنی جمهوری اسلامی همواره بر تداوم روابط حسنه با باکو اصرار دارد، کما این که ایران دشمن هیچ کدام از همسایگان خود به شمار نمی رود. این یک اصل ثابت در تاریخ کشور، چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن بوده است. شاهد مثال هم آن است که در تاریخ، ایران هیچ جنگی را با همسایگان خود شروع نکرده و هر جنگی هم که بوده ایران تنها و تنها در مقام دفاع و پاسخ به تجاوز همسایگان برآمده است. لذا تهران حتی المقدور دست به اقدام متقابل نمی زند. این مهم در دولت رئیسی به شکل پررنگ تری در دستور کار است. چرا که اولویت سیاست خارجی دولت سیزدم تعمیق مناسبات با همسایگان است. اما اینجا مشکل را جمهوری آذربایجان ایجاد کرده و مدام هم بر آتش کدورت فعلی می دمد. مگر حسن روحانی و یا سیدابراهیم رئیسی در مصاحبه های داخلی و خارجی و یا نطق های هیات دولت اخطاری، تهدیدی، تشری و یا حتی کوچک ترین اشاره ای به جمهوری آذربایجان و ترکیه بابت برگزاری این میزان از رزمایش مشترک در کنار مرزهای ایران زده اند که الان علی اف بخواهد در مقام پاسخ برآید و موضعی منفی و در عین حال سریعی را صرفا به خاطر یک رزمایش کوچک سپاه که کاملا هم به جا و درست هم بوده است، اتخاذ کند؟! پس اینجا باید یقه باکو را گرفت، نه تهران که طی یک سال اخیر بعد از جنگ قره باغ همواره از خود خویشتنداری نشان داده است. از این رو اگر چه همان طور که قبلا گفتم محوریت این رزمایش ها ایجاد تهدید برای ارمنستان است و از همه مهمتر علی اف و اردوغان سعی دارند با تشدید فضای امنیتی منطقه بعد از جنگ قره باغ همچنان ماهی خود را از این آب گل آلود صید کنند، اما امنیت و تمامیت ارضی ایران خط قرمز کشور است. از این منظر مماشات ایران تا جایی است که این خط قرمز خدشه دارد نشود، آن زمان دیگر ترکیه و جمهوری آذربایجان با اسرائیل، عربستان و ایالات متحده تفاوت نمی کند.
تداوم فضای امنیتی از جانب باکو و آنکار می تواند علاوه بر تبعات منفی بر فضای منطقه، شرایطی را برای دامن زدن به نگاه های تجزیه طلبانه رقم بزند؟
در یک نگاه بدبینانه می توان این مهم را هم یکی از اهداف تداوم فضای امنیتی در منطقه بعد از جنگ قره باغ دانست. همان گونه که گفتم الهام علی اف سعی می کند در کنار اردوغان از فضای ناسیونالیستی کنونی در راستای منافع خود استفاده کند، قطعاً یکی از تبعات تداوم فضای ناسیونالیستی دامن زدن به نگاههای تجزیه طلبانه است. من خودم از منتقدان جدی موضع گیری جنجالی محمد جواد ظریف در برابر شعر خوانی اردوغان در آن رژه مشترک پیروزی با جمهوری آذربایجان بودم. همان زمان عنوان داشتم که قضاوت اشتباه و عجولانه وزیر امور خارجه سابق کشورمان از آن شعر خوانی اردوغان چه هزینه ناخواسته سیاسی و چه کدورت دیپلماتیکی میان ما و ترکیه ایجاد کرد، اما اکنون با همان نگاه واقع بینانه مطمئنم و معتقدم که آنکارا و باکو سعی دارند فضای امنیتی و نظامی منطقه را تشدید کنند که قطعاً به سود ایران نیست. چون پروژه امنیتی سازی اردوغان و علی اف بدون حضور ایران و در نظر نگرفتن نقش، جایگاه و نفوذ تهران در حال پیگیری است. از این رو پروژ امنیتی سازی باکو و آنکارا بدون در نظر گرفتن نقش جمهوری اسلامی، آن هم در کنار مرزهای ما نمیتواند بدون واکنش باشد، کما اینکه در هیچ کدام از تحولات منطقه نمی توان جایگاه ایران را نادیده گرفت. به هر حال ایران یکی از قدرت های مهم منطقه است. ضمن این که پیرو نکته قبل در پاسخ به سوال نخست شما اکنون در خود ترکیه و جمهوری آذربایجان خفقان و یک فضای سنگین، بسته و محدود سیاسی و اجتماعی جریان دارد که در آن احزاب، رسانه ها، روزنامه نگاران، فعالین اجتماعی و مدنی به راحتی نمیتوانند انتقادی در خصوص عملکرد دولت علیاف یا اردوغان داشته باشند. چرا که این دو (علی اف و اردوغان)، ذیل موج سواری روی فضای ناسیونالیستی و دامن زدن به نگاه های نژادپرستانه هر گونه انتقادی را از خود سرکوب و خفه می کنند و با تشدید فضای امنیتی توجیهی برای تداوم قدرت طلبی و فضای خفقان در ترکیه و جمهوری آذربایجان پیدا می کنند. به واسطه همین فضای بسته، محدود و خفقان که ذیل تشدید وضعیت امنیتی و ناسیونالیستی در جریان است مدتهاست رسانههای دو کشور مرتب در حال توهین به مردم ایران و دامن زدن به نگاههای جدایی طلبانه و تجزیه طلبانه هستند. هیچکدام از رسانههای جمهوری آذربایجان و ترکیه یک برنامه برای تقویت مناسبات آنکارا و باکو با تهران تولید نمی کنند، در کنارش مرتب درحال شانتاژ و پمپاژ تفکرات مسموم و منفی علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، مرتب در حال جعل کردن تاریخ و تهییج و تحریک احساسات ناسیونالیستی مردم ایرانند که به سمت جدایی طلبی بروند. حتی کار به جایی رسید که اخیراً شاهد عذرخواهی رسمی رسانه های جمهوری آذربایجان از مردم ایران به واسطه فشارهای سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو بودیم، در صورتی که در رسانههای کشور همواره نگاه حاکم یک حمایتی و توسعه طلبانه در خصوص تقویت روابط جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان و ترکیه بوده است. هیچ گاه صدا و سیما برنامه ای پیرامون فضای خفقان و دیکتاتوری الهام علیاف و رجب طیب اردوغان و یا موج ناسیونالیستی ترکیه و جمهوری آذربایجان تولید نکرده است. پس همان گونه که ایران به ترکیه و جمهوری آذربایجان احترام میگذارد شایسته و بایسته است که باکو و آنکارا هم به تهران احترام بگذارند. برای صدا و سیما کاری ندارد که با دولت های علیاف و یا اردوغان مانند بن سلمان در عربستان سعودی یا دیگر حکومت ها در امارات متحده، بحرین، اسرائیل و ... برخورد کند و تحولات ترکیه و آذربایجان را پوشش خبری دهد تا مردم ایران بفهمند که در جامعه این دو کشور (ترکیه و جمهوری آذربایجان) چه خفقان و دیکتاتوری به واسطه الهام علی اف و رجب طیب اردوغان در سالهای گذشته حکمفرما بوده و کماکان حکمفرما هست، هر چند که این مهم برای همه مسجل است.
آنگونه که در نکات شما مشهود بود عملکرد، تصمیمات و اقدامات باکو و شخص الهام علی اف تا حد زیادی به سیاست های آنکارا و رجب طیب اردوغان گره خورده است که به خصوص بعد از جنگ قره باغ در پاییز سال گذشته اوج پیدا کرده است، اما به واقع میزان این نفوذ تا چه اندازه است؟
میزان نفوذ سیاست های آنکارا و رجب طیب اردوغان بر عملکرد، تصمیمات و رفتارهای باکو و دولت الهام علی اف در همه زمینه ها به قدری بالاست که من معتقدم عملاً جمهوری آذربایجان توسط ترکیه به گروگان گرفته شده است. نکته مهمی که در این بین باید مد نظر قرار داد این است که متاسفانه علی اف سعی میکند در سایه دستاوردهای جنگ پاییز سال گذشته قره باغ و باز پس گیری مناطق خود از ارمنستان تمام تحرکات، تحولات و اتفاقات منطقه را، نه بر مبنای منافع خود که در راستای منافع آنکارا و شخص ادوغان پیش ببرد. تاسف بیشتر اینجاست که باکو در این مسیر با توجه به منافع ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران و ... هم توجهی ندارد. بله ایروان و دولت پاشینینان در جنگ سال گذشته مقاومت جدی از خود نشان نداد، تهران هم خویشتندار کرد و با سیاست بی طرفی و میانجی گرایانه، در عین حال حامی آذربایجان بود، اما در صورت تداوم و تشدید این اقدامات به خصوص در حوزه نظامی و امنیتی مطمئنا واکنش دو کشور و به خصوص جمهوری اسلامی ایران متفاوت خواهد بود.
پیش از اینکه وارد اقدامت مخرب باکو در زمینه تجاری و ترانزیتی شویم نکته دیگری که لازم به کالبد شکافی است به نگرانی ایران در سایه افزایش نفوذ اسرائیل بعد از جنگ قره باغ در کنار مرزهای کشور باز می گردد است. اگر چه جمهوری اذربایجان از همان ابتدا روابط حسنه ای با اسرائیل داشته و بعد از سفر شیمون پرز در سال ۲۰۰۹ و میزبانی گرم الهام علیاف نقطه عطفی در روابط باکو – تل آویو ایجاد شد، اما بسیاری معتقدند نفوذ اسرائیل بعد از جنگ قره باغ ذدر پاییز گذشته دو چندان شده است. از این رو بخشی از دلایل برگزاری رزمایش های پی در پی نظامی در کنار مرزهای ایران توسط ترکیه و جمهوری آذربایجان به اسرائیل باز میگردد، چنانی که آیتالله حسن عاملی، امام جمعه اردبیل در خطبههای نمازجمعه این شهر گفت که این رزمایش سپاه پاسدارن در ارس پاسخی به حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان است. وی در ادامه عنوان داشت که چون اسرائیل برای توطئه علیه ایران به آذربایجان آمده است، لذا سپاه نیز در برابر دشمن خود مانور و رزمایش اجرا میکند. همچنین علیاکبر باقری بنایی، امام جمعه پارسآباد مغان در خطبههای نماز جمعه از جمهوری آذربایجان خواست تا پای نیروهای بیگانه را به منطقه باز نکند. آقای باقری بنایی به رزمایش اخیر اشاره کرد و تاکید داشت که پیام این مانور سپاه حُسن همجواری، دوستی و مودت بوده و انتظار داریم جمهوری آذربایجان هم حسن همجواری را رعایت کند. حال به واقع مانور سپاه پاسخی به حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان است؟
به واقع تصور من این است که برگزاری رزمایش سپاه در ارس با هدف تقابل در برابر نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان چندان محلی از اعراب ندارد، چرا که اساساً جمهوری اسلامی ایران مبنای اقدامات خود در برابر همسایگان را روابط این کشورها با اسرائیل قرار نمی دهد، چنانی که ترکیه و دولت اردوغان هم روابط گرم و حسنه دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و حتی امنیتی و نظامی با اسرائیل دارد، اما جمهوری اسلامی به این دلیل روابط خود را با ترکیه قطع نمی کند و اتفاقا همواره سعی می کند مناسباتش با آنکارا تقویت شود. ضمن اینکه پیرو نکته درست شما روابط جمهوری آذربایجان و اسرائیل یک سابقه دیرینه دارد و ارتباطی هم به جنگ قره باغ در پاییز سال گذشته ندارد که اکنون جمهوری اسلامی ایران نگران نفوذ اسرائیل در کنار مرزهای خود باشد. بنابراین همانگونه که قبلا اشاره کردم و دوباره بر آن تاکید می کنم چون جمهوری آذربایجان و ترکیه با دعوت از کشورهای بی ربط و فرامنطقه ای مرتباً در حال انجام رزمایشهای مشترک دو یا چند جانبه هستند و در عین حال دعوتی از جمهوری اسلامی ایران به عمل نمی آورند و نیز در سایه این حجم بالا از مانورهای نظامی، آن هم در یک بازه کوتاه یک ساله فضای منطقه به شدت امنیتی شده است، جمهوری اسلامی ایران هم برای بازدارندگی و ایجاد توازن در برابر جمهوری آذربایجان و ترکیه ناگزیر، اقدام به برگزاری رزمایش در ارس و کنار مرزهای مشترک خود کرده که واکنشی کاملاً درست، به جا و هوشمندانه بوده است. البته با این وجود من نکته جدی را هم لازم به ذکر می دانم و آن این است که به هر میزان روابط جمهوری اسلامی ایران با همسایگانش دچار تنش و خدشه شود به نفع امنیت اسرائیل است. یعنی امنیت اسرائیل از طریق تنش همسایگان جمهوری اسلامی با ایران رقم میخورد. البته در نگاهی کلان تر امنیت اسرائیل در منطقه ذیل ناامنی تمامی کشورها به وجود میآید. پس حتی اگر اسرائیل در پشت پرده نقشی در برگزاری این میزان از رزمایش مشترک دو یا چند جانبه توسط ترکیه و جمهوری آذربایجان با حضور کشورهای بیربط فرامنطقهای نداشته است، اما عملا عدم حضور ایران در این رزمایش ها و برگزاری این میزان و حجم از مانور نظامی در یک مدت کوتاه یک ساله سبب تحتالشعاع قرار گرفتن فضای امنیتی منطقه در کنار مرزهای ایران خواهد شد که میتواند به سود اسرائیل باشد. نکته مهمتری که نباید فراموش کرد انتقاد به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. متاسفانه به دلیل تمرکز بالا در حوزه خاورمیانه عربی از عراق و سوریه گرفته تا لبنان، فلسطین، یمن و ... توجه چندان جدی به دیگر مناطق پیرامونی از آسیای مرکزی تا قفقاز و ... نداریم. خلاصه تمام فکر و ذکر و تمرکز ایران روی خلیج فارس و خاورمیانه عربی است. بله این مناطق مهم هستند و ایران حوزه نفوذ جدی را در آنجا برای خود تعریف کرده است، اما مرزهای مشترک ایران با پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان در قره باغ و ... هم مهم هستند. هیچ فرقی بین مرز عراق با مرز مشترک ما با جمهوری آذربایجان وجود ندارد؛ مرز، مرز است. همان حساسیت بالای ما در برابر مرز عراق باید در خصوص مرز ما با افغانستان و جمهوری آذربایجان هم وجود داشته باشد. این عدم توازن قطعاً میتواند این شرایط را هم برای ما رقم بزند. چون عدم توازن در توجه به مناطق پیرامونی سبب خواهد شد دیگر کشورها از خلاء ما نهایت استفاده را ببرند، چنانی که ترکیه و جمهوری آذربایجان بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ از پاییز سال گذشته سعی کردند مناسبات امنیتی، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری جدیدی برای این منطقه با محوریت منافع باکو و آنکارا برای خود تعریف کنند، بدون آن که نقشی برای ایران قائل باشند. این نتیجه کم کاری خودمان است. از طرف دیگر تا زمانی که ایران به تعیین تکلیفی در خصوص برجام در مقابل اعضای ۱+۴ و آمریکا دست پیدا نکند وضعیت ما با همسایگانمان به همین ترتیب خواهد بود چرا که کشورهای همسایه آن نفوذ بالا را برای ما قائل نخواهند بود. پس جا دارد برای بازتعریف نفوذ خود در میان همسایگانمان هر چه سریعتر به مذاکرات وین بازگردیم و تکلیف برجام را هر چه زودتر روشن کنیم تا تنش ما با اروپایی ها و ایالات متحده خاتمه پیدا کند. در این صورت کشورهای همسایه هم به ناچار دست به بازتعریف روابط خود با ایران خواهند زد. هم چنانی که به موازات نشست وین با هدف احیای برجام، عربستان سعودی هم مجبور شده است نشست بغداد را برای احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران پی بگیرد.
در ادامه مصاحبه خبرگزاری آناتولی با الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان چند سوال را از جمهوری اسلامی ایران بابت رزمایش سپاه در ارس مطرح میکند. وی در این باره عنوان می دارد که چرا این رزمایشها وقتی ارمنستان در منطقههای جبرائیل، فضولی و زنگیلان بود، انجام نمیشد؟ چرا این کار (برگزاری مانور) پس از اینکه ما این مناطق را پس از ۳۰ سال آزاد کردیم، انجام میشود؟ پاسخ شما به این چراهای علی اف چیست؟
البته من یک مقام حقوقی و دیپلماتیک نیستم که بخواهم پاسخ رئیسجمهور آذربایجان را بدهم. من در جایگاه یک کارشناس و تحلیلگر می توانم عنوان میکنم که دلایل این چراها کاملاً مشخص است. آقای علی اف چرا این رزمایشهای ایران و سپاه وقتی ارمنستان در منطقههای جبرائیل، فضولی و زنگیلان بود، انجام نمیشد؟ چرا این کار پس از اینکه باکو این مناطق را پس از ۳۰ سال پس گرفته، انجام میشود؟ چون پیش از جنگ قره باغ، ارمنستان این میزان از رزمایش مشترک هوایی، زمینی و دریایی را با ترکیه و دیگر کشورهای بی ربط منطقه در کنار مرزهای ایران برگزار نمیکرد، چون ارمنستان هیچ گاه به دنبال جدایی طلبی و دامن زدن به نگاه تجزیه طلبانه و ناسیونالیستی در ایران نبوده است، چون در طی یک سال گذشته آنکارا و باکو با این حجم بالا از مانورهای نظامی امنیت منطقه را به شدت تحت الشعاع قرار نداده بودند، چون الهام علی اف و اردوغان سعی دارند اقتضائات نظامی و امنیتی منطقه قره باغ را در بلند مدت و بدون در نظر گرفتن نقش ایران تغییر دهند، این نکات و هزاران نکته دیگر پاسخ به چراهای بی ربط و سوال های بسیار سطحی الهام علیاف است؟
سوالات سطحی علی اف؟!
بله چون مطمئن باشید که رئیسجمهور آذربایجان بهتر از هر فرد دیگری می داند چرا جمهوری اسلامی ایران در این بازه زمانی توسط سپاه اقدام به برگزاری رزمایش در ارس کرده است و چرا تهران پیش از جنگ قره باغ در سال گذشته مانور نظامی انجام نمی داد. چون جمهوری آذربایجان و ترکیه در همین یک سال بعد از جنگ قره باغ فضای امنیتی منطقه را در کنار مرزهای ایران حساس کردند که سپاه و جمهوری اسلامی پس از یک سال سکوت، مماشات و خویشتنداری مجبور شده است برای واکنش متقابل و موازنه امنیتی دست به مانور بزند. این نشان می دهد که الهام علی اف پیام این رزمایش درست و به جای سپاه پاسداران در ارس را درک کرده است، اما اینجا یک سوء برداشت از سوی الهام علی اف شکل گرفته است، به این معنا که رئیس جمهور آذربایجان این تصور را دارد که جمهوری اسلامی ایران به دنبال تهدید علیه باکو است، در صورتی که علی اف باید بداند دلیل اصلی برگزاری این رزمایش توازن امنیتی و نظامی در برابر رزمایش های مشترک با ترکیه و دیگر کشورهای بیربط منطقهای است. چون ایران با نه جمهوری آذربایجان و نه با هیچ کشوری سر جنگ، ستیز، تنش و بحران آفرینی ندارد.
علاوه بر برگزاری رزمایشهای مشترک دو یا چند جانبه بین جمهوری آذربایجان و ترکیه با حضور دیگر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای که به امنیتی شدن هر چه بیشتر انجامیده که قطعاً تبعات مخرب امنیتی هم برای جمهوری اسلامی ایران در پی دارد، در دیگر سو نیز شاهدیم جمهوری آذربایجان اقدام به تفتیش و بازرسی کامیون های ایرانی در مسیر «گوروس – قاپان» با پلاک کشورمان میکند و در کنار آن عوارض دلاری تا سقف ۲۵۰ دلار هم برای کامیونهای ایرانی در نظر گرفته است. در نتیجه این اقدامات مخرب باکو تا کنون بیش از ۱۲۰ خودروی باری و مسافری کشورمان در این مسیر متوقف شده است. آیا این رفتارهای مخرب آذری ها نشان می دهد که تحولات و تحرکات منطقه از حیث اقتصادی و تجاری هم بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ درست برخلاف منافع جمهوری اسلامی ایران با محوریت ترکیه و جمهوری آذربایجان در حال پیگیری و اجراست؟
همانگونه که در پاسخ به سوال قبلی شما اشاره کردم متاسفانه چون ما دچار یک نوع عدم توازن در مدیریت مناطق پیرامونی خود هستیم و بیشتر فکر و ذکر خود را روی مناطق خاورمیانه عربی و خلیج فارس قرار داده ایم سبب شده است که کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان و ترکیه بعد از پیروزی در جنگ قره باغ از پاییز سال گذشته مناسبات اقتصادی، تجاری، امنیتی، نظامی و دیپلماتیک جدیدی را در این منطقه بر اساس اهداف و منافع خود تعریف کنند، بدون آن که نقش و جایگاه ایران را در نظر بگیرند. از طرف دیگر به دلیل همان عدم تعیین تکلیف برجام و تداوم تنش با اروپا و آمریکا بر سر مسائل مختلف عملاً همسایگان ما نفوذ و قدرت ما را چندان جدی نمی گیرند به همین دلیل باکو سعی کرده است مناسبات اقتصادی، تجاری و ترانزیتی این منطقه را ذیل همان نگاه امنیتی و نظامیش دوباره باز تعریف کند. یعنی همان گونه که جمهوری آذربایجان و ترکیه سعی دارند پوست اندازی نظامی و امنیتی را در سایه حجم بالایی از مانورهای پی در پی در منطقه بعد از جنگ قره باغ داشته باشند در تلاشند جمهوری اسلامی ایران را هم مجبور کنند که روابط تجاری، اقتصادی، حمل و نقل و ترانزیت کالایی با ارمنستان را مطابق با اهداف و منافع باکو و آنکارا پی بگیرد. چنانی که به اذعان و اعتراف خود مقامات ارمنستان هدف باکو از بازرسی و توقف کامیون ها و اتوبوس های ایرانی و گرفتن عوارض از رانندگان کشورمان فشار آوردن به ارمنستان است. به همین دلیل جمهوری آذربایجان اقدام به بازرسی و تفتیش کامیون ها و اتوبوس ها با پلاک ایران و گرفتن عوارض از رانندگان ایرانی میکند. یعنی جمهوری آذربایجان با این اقدامات خود می خواهد به ایران و دیگر کشورها بفهماند که وضعیت منطقه بعد از جنگ قره باغ به طور کلی در حال پوست انداختن است و باید این شرایط از طرف تهران، ایروان و دیگر بازیگران به رسمیت شناخته شود. البته به نظر من باکو در این زمینه رویکردی کاملا اقتصادی دارد. یعنی باکو با هدف قطع روابط ترانزیتی و حمل و نقل کالای بین ایران و جمهوری ارمنستان سعی دارد این مناسبات با روابط ترانزیتی جمهوری آذربایجان و ترکیه جایگزین شود.
ولی الهام علی اف در بخش دیگری از اتهام زنی های خود علیه جمهوری اسلامی ایران ذیل گفت وگو با خبرگزاری آناتولی مسائلی همچون ورود غیرقانونی به منطقه قره باغ در دوران اشغال را مطرح می کند به گونه ای که تصریح می کند حدود ۶۰ کامیون ایرانی در بازه ۱۱ آگوست تا ۱۱ سپتامبر بدون مجوز جمهوری آذربایجان به منطقه قره باغ وارد شدهاند. حال به واقع هدف علی اف از این اتهام (ورود غیرقانونی کامیونهای ایرانی به منطقه قره باغ) چیست؟
زمانی که فضا امنیتی و نظامی باشد قطعاً این دست اقدامات و اتهامات رئیس جمهور آذربایجان صرفاً برای تداوم و تشدید این فضای امنیتی است. به هرحال این مواضع علی اف کمک شایانی به رئیس جمهور آذربایجان میکند تا کماکان جریان رسانهای و سیاسی این کشور حمایت جدی از وی داشته باشند. چون معنای ضمنی این اتهام زنی علی اف آن است که جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ قره باغ و پیش از آن حمایتی جدی از ارمنستان داشته است. البته این مسئله فی نفسه چیز بدی نیست، اما علی اف سعی می کند از این اتهام زنی برای خود یک موج درست کند. یعنی اصطلاحاً از این نمد برای خود کلاهی ببافد. در صورتی که منطقی ترین راه آن است که بعد از جنگ قره باغ و باز پس گیری مناطق تحت سیطره ارمنستان به جمهوری آذربایجان، با کو در کنار آنکارا به فوریت منطقه را از فاز نظامی و امنیتی دور کند و برقراری مناسبات تجاری، اقتصادی، ترانزیتی و حمل و نقل کالایی را عملیاتی کند، اما چرا این کار را انجام نمی دهد؟! به همان دلایلی که قبلاً گفتم. چون الهام علی اف و رجب طیب اردوغان به این فضای امنیتی منطقه قرهباغ بعد از جنگ پاییز سال گذشته نیاز دارند تا کماکان نفوذ و حکومت خود را بر روی جریان ناسیونالیستی و جدایی طلبانه پی بگیرند.
با این وجود کار از تفتیش و بازرسی کامیون ها با پلاک ایران و گرفتن عوارض ۲۵۰ دلاری گذشته است و ما شاهد دستگیری رانندگان ایرانی هستیم. اقدامی که با واکنش منفی تهران مواجه شده و در این مدت هم تلاش های دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای آزادی این رانندگان تا کنون نتیجه نداده است. آیا جمهوری اسلامی ایران نباید خویشتنداری خود را در قبال جمهوری آذربایجان کنار بگذارد و تهران هم برای کامیون هایی با پلاک جمهوری آذربایجان و ترکیه که از مسیر و پایانه مرزی نخجوان - بیله سوار (محصور در ارمنستان و جمهوری اسلامی ایران) عبور می کنند حق بازرسی، تفتیش و گرفتن عوارض را اعمال کند تا به یک توازن در برابر باکو و آنکارا برسد؟
همانگونه که جنگ رزمایش و مانورهای نظامی بین جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران به نفع هیچ کدام از طرفین و کشورهای منطقه نیست، قطعاً جنگ تعرفه و جنگ ترانزیتی هم نمیتواند برای هیچکدام سود و منفعتی در پی داشته باشد. البته نیازی هم نیست که این کدورت بیش از پیش تعمیق پیدا کند. لذا باید با تلاش های دیپلماتیک هر چه سریعتر نسبت به آزادی رانندگان اقدام شود. در کنار آن باید فضا به گونه ای مدیریت شود که جمهوری آذربایجان بفهمد عملاً توان تاثیرگذاری بر جمهوری اسلامی را ندارد. ایران بر مبنای سیاست های خود عمل میکند. یعنی ضمن اینکه به روابط و مناسبات با همسایگان احترام میگذارد، اما دخالت در مسائل داخلی را به هیچ عنوان نمی پذیرد. ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران حدود پنج سال است که با سیاست فشار حداکثری ایالات متحده آمریکا و تحریمهای بیسابقه این کشور دست و پنچه نرم می کند. اگر جمهوری آذربایجان ادعای حسن همجواری را دارد باید درک کند که در وضعیت نابه سامان اقتصادی و معیشتی فعلی ما، جمهوری اسلامی ایران به شدت به مناسبات تجاری، ترانزیتی، حمل و نقل جاده ای، ریلی، دریایی، هوایی و صادرات کالا به همسایگان خود مانند ارمنستان نیازمند است تا بتواند روابط اقتصادی خود را در کوران این تحریم ها حفظ کند. در صورتی که به نظر من حتی اگر جمهوری آذربایجان و شخص الهام علی اف از آمریکا و اسرائیل دستور نگرفته باشند که مناسبات ترانزیتی و حمل و نقل کالایی ما با ارمنستان را قطع کنند، ولی به طور ضمنی این اقدام باکو برای دستگیری رانندگانی ایران چیزی جز خوش خدمتی و کمک به تاثیر بیشتر تحریم های مخرب آمریکا علیه اقتصاد و معیشت ایران نیست.
نظر شما :