خطرات جدید کنترل طالبان برای منطقه
هند، ایران و ایالات متحده بازندگان اصلی تحولات افغانستان هستند
نویسنده: حیات علوی
دیپلماسی ایرانی: 20 سال از حملات 11 سپتامبر و آغاز عملیات نظامی ایالات متحده که به سرنگونی طالبان در افغانستان منجر شد گذشته و این گروه اکنون بار دیگر کنترل را در کشور خود به دست گرفته است. این اتفاق سبب شده توازن قوا به نفع پاکستان، چین، طالبان افغانستان و پاکستان و گروه های نیابتی و متحدان آنها تغییر کند. شاید بتوان گفت وحشتناک ترین تصویر منتشر شده در هفته های گذشته، تصویری از نمایندگان طالبان و چین بود که برای دوربین ژست گرفته بودند.
جکی نورتام در نقل از گزارش 14 اوت «ان.پی.آر» گفت: «چین با در نظر گرفتن منافع خود، طالبان را خواهد پذیرفت. مفهوم تصویر کم و بیش همین بود. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، با کت و شلوار خاکستری و چهره ای درهم رفته و جدی با نزدیک به ده نفر از اعضای ارشد طالبان از جمله مذاکره کننده ارشد و رهبر سیاسی آن، ملا عبدالغنی برادر، ژست گرفته است.» رهبری طالبان در قیاس با سال 1996 که این گروه برای اولین مرتبه قدرت را در کابل به دست گرفت، اکنون به مذاکره کنندگانی پیچیده تر در گفت و گوها با قدرت های غربی و چین تبدیل شده اند. با این حال، هرگز نمی توان گفت که طالبان اصل ایدئولوژی و دستورکار خود را برای اجرای اجباری نسخه قانون اسلام در کشور تغییر داده است.
تحولات کنونی یک پیروزی برای پاکستان، عربستان سعودی، چین و طالبان و یک خسارت استراتژیک مهم برای هند، ایران و منافع ایالات متحده هستند. طالبان از نظر استراتژیک برای پاکستان نوک نیزه است و به دلیل ماهیت افراط گرایی سنی آن، طالبانی کردن افغانستان می تواند یک اهرم ژئوپلیتیک برای تندروهای سنی قدرتمند در جنوب آسیا و خاورمیانه ایجاد کند. مطمئنا بسیاری در عربستان سعودی و پاکستان، کشورهای خالق طالبان، اکنون در حال برگزاری جشن و سرور هستند.
گروه های فرقه ای و مذهبی اقلیت افغانستان مانند، هندوها، شیعیان و دیگر هویت های قومی غیر پشتون در خطر جدی هستند. اما شرایط برای دختران و زنان افغان بسیار وخیم تر از اقلیت هاست. آنچه طالبان در دوران حکومت خود از سال 1996 تا 2001 بر جمعیت زنان افغان تحمیل کرد، چیزی کمتر از زن ستیزی وحشیانه نبود. چه کسی آنقدر احمق است که وعده های فعلی طالبان را برای رفتار عادلانه تر با جمعیت زنان باور کند؟
در رابطه با ایالات متحده این سوال مطرح است که دستاورد آن حقیقتا چه بود؟ ماموریت اولیه که همان برکناری طالبان از قدرت، ردگیری القاعده و اسامه بن لادن به رغم فرار موقت آن و محروم سازی گروه های تروریستی از یک پناهگاه امن در افغانستان، همان اوایل و اندکی پس از حملات 11 سپتامبر به انجام رسید. با این حال، وقتی ایالات متحده به این اهداف دست یافت، باقی مجموعه ماموریت ها در افغانستان واضح نبودند. پاسخ نظامی پیش فرض به مشکلی مانند طالبان، تنها حل آن را طولانی تر می کند. افغانستان به طور همزمان به توسعه اجتماعی-اقتصادی و ریشه کن کردن فساد در همه بخش ها نیاز داشت و همچنان نیاز دارد. بدون این مراحل اساسی برای پیشرفت، راه حل نظامی هرگز نمی توانست در درازمدت موفق واقع شود.
به علاوه، دولت شیعه در ایران قطعا از پیکربندی جدید محاصره سنی ها خشنود نیست و با توجه به نفرت عمیق طالبان از شیعیان، این توازن قدرت جدید می تواند تهدیدی وجودی برای ایران باشد. و اگر داعش به تکثیر خود در جنوب آسیا ادامه دهد، این تهدید برای ایران جدی تر خواهد شد.
گزارش ها حاکی از آن هستند که طالبان پاکستان در حال جشن گرفتن به قدرت رسیدن مجدد همتایان افغان خود هستند. پاکستان، چین و طالبان افغانستان از دستیابی به این محور ژئواستراتژیک علیه دشمن اصلی خود هند، بسیار خوشحال هستند. برای حزب بهارایاتا جاناتا حاکم بر هند که یک حزب ملی گرای راست هندو است، این تحولات می تواند یک فرمول برای درگیری های ایدئولوژیک عمده در منطقه باشد. باید امیدوار بود که شرایط جدید به درگیری های خشونت آمیز واقعی به طور بالقوه میان سه قدرت هسته ای هند، پاکستان و چین تبدیل نشوند.
تحلیل گران همچنین نگرانی خود را درباره توانمند شدن طالبان افغانستان که باعث می شود طالبان پاکستانی به اندازه کافی شجاع شده و علیه دولت خود قیام کند، ابراز داشته اند. اگر این اتفاق رخ دهد، آنها به سلاح های هسته ای پاکستان دسترسی خواهند داشت.
در افغانستان اما بی شک عمیق ترین تاثیر منفی این تحولات بر جمعیت زنان خواهد بود. بسیاری از گزارش ها حاکی از ترس و نگرانی دختران و زنان افغان درباره اتفاقات آتی از نظر تحصیل، اشتغال، آزادی ها و حقوق آنها هستند. تکرار تاریخ فشاری که طالبان بر جامعه زنان أفغانستان تحمیل کرده، قطعا فاجعه بار خواهد بود.
منبع: هیل / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34
نظر شما :