اتحادیهای از دل تاریخ برای فردا!
ایران می تواند با الگو از اتحادیه اروپا کنفدراسیونی منطقه ای بسازد
نویسنده: دکتر خدایار سعیدوزیری، کارشناس مسائل بینالملل
دیپلماسی ایرانی: در طول تاریخ چندهزارساله ایران، شرق و شمال شرق ایران بزرگ همواره پس از جنگهای عظیم و ویرانگر چون حمله اسکندر، حمله اعراب و حمله مغولان، گهواره تولد دوباره ایران بوده و به جرات میتوان ادعا کرد ایران به لحاظ تاریخی و فرهنگی قویترین کشور صاحب نفوذ درمیان مردم کشورهای آسیای میانه و افغانستان است که مردم این کشورها نیز به سبب ریشههای تاریخی مشترک خود را جزئی از ایران بزرگ فرهنگی میدانند.
افغانستان به دلایلی که میتوان آن را سه گانه ژئوپلیتیک تلقی کرد اهمیتی کلیدی برای ایران دارد، از یک طرف همزبانی و سهم این کشور در تمدن فارسی و ایرانی، از سوی دیگر سهیم بودن این کشور در فرهنگ آسیای مرکزی و دروازه فرهنگی ورود به شرق آسیای میانه که هنوز پیوندهای خود با تمدن ایران بزرگ فرهنگی را حفظ کردهاند و از طرف دیگر در شرق و همسایگی با هند و چین که میتوان آن را بخشی از شاهراه مهم غرب و شرق تلقی کرد.
از سوی دیگر کشورهای آسیای میانه به ویژه کشورهایی چون تاجیکستان و ازبکستان در شرق آسیای میانه همواره جزئی از ایران بزرگ بوده و فرهنگ پارسی و ایرانی خود را علی رغم فشارهای بیش از یک قرن گذشته ابتدا از سوی روسیه تزاری و پس از آن رژیم کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی، حفظ کرده و امروز به سمت فرهنگ تاریخی خود گام برمیدارند و البته تاجیکستان در این مسیر پیشتاز است.
از سوی دیگر در غرب آسیای میانه از طرفی وجود ارمنستان به عنوان کشوری که سابقه همسایگی چندهزارساله با ایران داشته و همواره میان ایرانیان و ارامنه پیوند و دوستی برقرار بوده و از طرف دیگر جمهوری باکو که بسیاری از اقوام ساکن در آن همچون تاتها را باید اقوام ایرانی دانست، ظرفیتی عظیم برای همکاری و پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی را فراهم آورده است.
در بررسی همگرایی منطقهای در معادلات فیمابین ایران و آسیای میانه، میتوان دو مولفه اصلی، یعنی وجود ریشهها و تجربیات مشترک تاریخی و معادله کشور بزرگ و هژمون و کشورهای کوچک را در ژئوپلیتیک منطقهای یافت. در هر دو مولفه ایران نسبت به کشورهای مذکور وضعیت مطلوبی دارد؛ چرا که از یک سوی تجربه تاریخی مثبتی همواره فی مابین ایران و آسیای میانه در جریان بوده و تجربههای تلخ مانند آنچه در روابط ترکیه و ارمنستان وجود دارد، هیچگاه وجود نداشته است و بلکه برعکس همواره ایران ملجا و تکیهگاهی مطمئن در این منطقه محسوب شده و در عین حال همواره به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک، ایران قدرت هژمون در این منطقه محسوب شده است و میشود.
هرچند شکلگیری سازمان اکو به عنوان سازمانی منطقهای تلاشی در همین راستا بوده، اما کارویژهای متفاوت داشته و بیشتر متمرکز بر همکاریهای اقتصادی فی مابین کشورهای عضو است و با توجه به اعضای آن، شاید نتوان میان همه این اعضا قرابتی که ایران با چند کشور آسیای میانه و افغانستان را دارد یافت. بنابراین بدیهی است که همگرایی در اکو از حدی مشخص فراتر نرفته و نمیرود.
ایجاد اتحادیهای همچون یک کنفدراسیون با نیمنگاهی به ساختار اتحادیه اروپا میتواند سازوکاری باشد که پیوند دیرینه فرهنگی میان این ملل را که همگی در مرزهای ایران بزرگ قرار دارند و سیاستهای فرامنطقهای و استعماری، طی دههها و سدهها به جدایی آنها منجر شده را به شکلی جدید برقرار کند و این پیوند را در اشکال دیگر کارکردی به منصه ظهور رساند. این امر مستلزم انعقاد مجموعهای از کنوانسیونها فیمابین این کشورهاست که متضمن آزادی تردد و جابهجایی شهروندان بین کشورهای مذکور و حق اشتغال آنها در سرزمین هر یک از کشورهای عضو، ثبت آزادانه شرکت و فعالیت تجاری، تجارت و حذف گمرک و دیگر موانع تجاری فیمابین اعضای اتحادیه، ایجاد نهادهایی چون دیوان داوری برای حل و فصل اختلافات فیمابین، کمیسیونهای متعدد مشترک و دیگر ابزارهای لازم برای هرچه نزدیکتر کردن این اتحاد است.
در این میان استفاده از فناوریهای نوین میتواند ابزاری باشد برای توسعه هرچه بیشتر ارتباطات و تسهیل مراودات فیمابین! به عنوان نمونه طراحی یک رمزارز منطقهای با نامی دارای سابقه تاریخی در فلات ایران، میتواند به خوبی جای خود را برای مراودات مالی فیمابین این کشورها باز کند و به ارزی قوی و سرمایهای مشترک فیمابین کشورهای مذکور بدل شود که به تدریج جای خود را برای مبادلات بینالمللی این کشورها با دیگر کشورهای جهان نیز باز کند. به علاوه ایجاد شبکههای مشترک در حوزههای توریسم، سرمایهگذاری و راهاندازی استارتآپهای گوناگون و ... بر بستر بلاکچین و اعطای شهروندی دیجیتال این اتحادیه به سرمایهگذارانی از دیگر مناطق جهان میتواند از دیگر ظرفیتهایی باشد که بتوان در جهت توسعه و تقویت چنین اتحادیهای مورد استفاده قرار داد.
نظر شما :