به مناسبت یکصدمین سالگرد امضای پیمان دوستی

زبان ما و افغانستان

۲۰ تیر ۱۴۰۰ | ۱۶:۰۰ کد : ۲۰۰۳۹۴۵ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
محمدکاظم کهدویی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: در اینجا از پارسیگویان و پارسی زبانان کشور افغانستان سخن نمی گویم، که خود پاسداران استوار این زبان و فرهنگ غنی هستند یا پارسیگویان دیگر سرزمین های همسایه و ... که جای خود دارند، در اینجا اشاره ای خواهم داشت به پشتوزبانانی که جان و دلشان با فارسی(دری) قرین و مأنوس است و در به کارگیری فارسی(دری) ابایی ندارند. البته آنچه بیان می شود، قطره ای از دریای بیکرانی است که در حصر و شمار نمی آید.
زبان ما و افغانستان

نویسنده: دکتر محمدکاظم کهدویی، استاد بخش زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد

دیپلماسی ایرانی:

همزبانی خویشی و پیوندی است           مرد با نامحرمان چون بندی است

***

هرکه او از همزبانی شد جدا                   بی نوا شد گرچه دارد صد نوا

زبان فارسی (دری) همواره مانند ماه آسمان بوده و سایر زبانها و لهجه ها بسان قمرها در کنار آن درخشیده اند، و به دلیل غنای فرهنگی و حجم عظیم آثاری که در گسترۀ آن آفریده شده، علاوه بر جایگاه خود نزد پارسی زبانان، همواره مورد توجه و علاقۀ فرهیختگان و اندیشمندان دیگر زبانها نیز بوده است؛ تا جایی که هستند نویسندگان و شاعرانی که از درون زبان و فرهنگ پشتو برخاسته اند، اما آن قدر شیفتۀ غنا و زیبایی زبان فارسی گشته اند که همه و یا بخشی بزرگ از فرآورده های فکری خود را به زبان فارسی (دری) نوشته اند.
 

در اینجا از پارسیگویان و پارسی زبانان کشور افغانستان سخن نمی گویم، که خود پاسداران استوار این زبان و فرهنگ غنی هستند یا پارسیگویان دیگر سرزمین های همسایه و ... که جای خود دارند، در اینجا اشاره ای خواهم داشت به پشتوزبانانی که جان و دلشان با فارسی (دری) قرین و مأنوس است و در به کارگیری فارسی(دری) ابایی ندارند. البته آنچه بیان می شود، قطره ای از دریای بیکرانی است که در حصر و شمار نمی آید.

امیرعبدالرحمان خان افغان، خاطراتش را به فارسی می نویسد، و دهها عنوان کتاب به فارسی در عهد او چاپ می شود (مایل هروی1373: 58)

جمعی از اهل قلم، به قول قدما، ذواللسانین(دو زبانه) هستند که در هر دو زبان پشتو و فارسی(دری)، فارسی و اردو(همچون غالب دهلوی) فارسی و ترکی (مانند بیرام خان، خان خانان و ...) آثارشان را خلق کرده اند. به عنوان نمونه، بنا به نوشتۀ مرحوم عبدالحی حبیبی، سردار هارون خان (1150 تا حدود 1200 ﻫ .ق) دیوانی در حدود 4500 بیت به زبان دری (فارسی) دارد، و بیشتر به پیروی از حافظ و سعدی و صائب و جامی و قاسم انوار و کمال خجندی و... سروده شده:

«ز فیض مصرع «سعدی» سخن شد رام من هارون     که چون گرد رم آهو، نگاه او رمید از من»

شیخ فقیرالله حصارکی جلال آبادی که از عارفان عصر احمدشاهی است (متولد بعد از 1100 ﻫ .ق) آثار متعددی دارد؛ از جمله شرح قصیدۀ «بانت سعاد» به فارسی، مکتوبات، شرح ابیات مشکل مثنوی در 600 صفحه و... . وی به فارسی و پشتو و عربی شعر سروده و در شعر فارسی «فقیر» تخلص می¬کرده است.(همان: 103-93،)

علامه حبیب الله، محقق قندهاری(تولد 1213ﻫ .ق در شهر قندهار) جامع علوم معقول و منقول بوده که در موارد متعددی از مواعظ و خطب و ترجمه و تحشیه و... به فارسی، آثاری از وی برجا مانده است.

مثنوی های سردار مهردل خان مشرقی(در محرم 1212- 1271 ﻫ .) کیف و شور و حال مثنوی مولوی بلخی دارد. (حبیبی1383: 63-60)

غلام محمد طرزی، (1254-1318 ﻫ .) از چهره های تابان شعر و ادب قندهار و افغانستان و ادبیات فارسی(دری) است. (نایل1365: 205)

این ابیات را نیز در اندوه از دیار و سرزمین خود گفته که نشان می دهد در شهر خود هم احساس غربت داشته است و دنبال همزبان می گردد، چه تبریز باشد و چه ایران و عراق و ری و بغداد:

ز قنـدهار ملـول اسـت خاطـر طـرزی            خوشا دمی که کند رخ به جانب تبریز

یا:  

قندهار از کف طرزی شده اکنون بیرون      رو به ایران و عراق و ری و بغداد کند

(کهدویی،1384 ، پدر طرزی ...، خراسان، شمارۀ 65، ص50)

شمار ابیات وی را حدود چهل هزار بیت گفته اند؛ حدود 250 غزل متأثر از بیدل، و 150 غزل متأثر از صائب تبریزی است و حدود 40 غزل از کلیم کاشانی بهره برده است و به اقتفای حافظ، جامی، عرفی شیرازی، طالب آملی و ... نیز سروده است. (پاکفر1383: 73-121)

محمود خان طرزی (1282-1352ﻫ .) اصالتاً قندهاری است؛ اما در غزنه به دنیا آمده و از نویسندگان، شاعران، مترجمان و روزنامه نگاران معاصر است. وی آثار متعددی به نثر فارسی (دری) نوشته که غالباً چاپ شده و در نظم نیز آثاری دارد: افغانستان، جغرافیای منظوم، توحید، محمودنامه (47 غزل) پراکنده (شامل اشعار مختلف). (کهدویی 1384خراسان، شماره 65، ص 55-60).

خوشحال خان ختک، از شاعران بزرگ پشتو زبان است که به سال 1022 ﻫ . ق به دنیا آمد و در 1100 ﻫ از دنیا رفت. وی از سرداران قوم ختک بوده و انواع شعر نیز در قالبهای مختلف سروده که بخشی از آنها نیز فارسی است.

اشعار فارسی وی را، از نظر وزن، قافیه، مضمون، و...، با شعر شاعران بزرگ پارسی گوی، می توان انطباق داد. وی به دلیل حضور فعال در صحنۀ مبارزات سیاسی به «مرد شمشیر و قلم» لقب یافته است. خوشحال خان خود را هم در زبان پشتو و هم زبان فارسی متبحّر می داند و می گوید: 

په فارسی کلام هم ژبه کو یاد             په پشتو ژبه خلک بهره مند کره

(می توانم به زبان فارسی و پشتو مردمان را بهره مند سازم).

و در جایی دیگر می گوید:

په وزن په مضمون په نزاکت ادپه تشبیه کی              پشتو ویل عین تر فارسی رسولی

(من از نظر مضمون، نزاکت، و تشبیه زبان پشتو را به سطح زبان فارسی رسانده ام). (قزلباش، 2006 ص .55)

تعدادی از صاحب قلمان قدرتمند زبان پشتو که به هر دو زبان می نویسند، در زیر آورده می شود:

مولوی صالح محمد قندهاری معاصر محمود طرزی، محمد اعظم عبیدی، پوهاند(استاد) عبدالحی حبیبی، احمدعلی جلالی، لطیف جلالی، حبیب الله رفیع، سلیمان لایق، گل احمد نظری آریانا، عبدالله بختانی خدمتگار، خورشید عطایی، فاروق فردا، دکتر شریف شریف، اسد آسمانی، احمد تکل، اجمل شبر، صدیق پسرلی، انور وفا سمندر، فریزه هود، ژمه صبا عامر و... .

«وطن فرهنگی» وسعتی دارد به بزرگی تمام جهان و عظمت تمام تاریخ. در چنین دنیایی است که مولانا جلال الدین بلخی، هموطن ویلیام شکسپیر انگلیسی می گردد و حافظ شیرازی، هم میهن گوته آلمانی، و استاد خلیل الله خلیلی افغانی، هموطن ملک الشعرای بهار ایرانی. 

ترکان هنرمند، چون با پارسیگویان همزبان می شوند، لطفی خاص در سخنشان پدید می آید، تا جایی که حافظ را نیز به سخن می آورند: 

ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند                 ساقی بده بشارت پیران پارسا را
گر مطرب حریفان این پارسی بخواند        در رقص و حالت آرد صوفی با صفا را
(دیوان حافظ، ص4)

در نهایت به این مطلب می توان دست یافت که رابطۀ فرهنگی و زبانی، بین دو ملت ایران و افغانستان، رابطه‌ای دیرینه است و حبل المتین این رابطه، زبان فارسی(دری) است و باید این ریسمان وحدت و همزبانی و همدلی را پاس داشت و از آن حراست کرد و از آسیب بیگانگان در امانش داشت.
 

منابع:

جلال الدین رومی؛ مکتوبات؛ تصحیح‌ توفیق سبحانی، چاپ اول،تهران: نشر دانشگاهی، ‌1371.

حافظ شیرازی؛ دیوان، به اهتمام انجوی شیرازی، انتشارات جاویدان، چاپ پنجم، تهران 1369ش.

حبیبی، عبدالحی؛ شل مقالی، جلد هفتم، به کوشش مطیع¬الله روهیال، کندهار، بینوا فرهنگی تولنه 1383 ش.

ختک، خوشحال خان؛ کلیات، تصحیح عبدالقیوم زاهد مشوانی، دِ دانش خپروندویی تولنی تخنیکی خانکه، پیشاور1384 خورشیدی.

دهلوی، امیر خسرو؛ دیوان کامل، تصحیح سعید نفیسی، به کوشش م. درویش،انتشارات جاویدان، چاپ دوم، تهران1361ش.

کهدویی، محمدکاظم؛ پدر طرزی، پسر طرزی، خراسان (مجله مطالعات زبان و ادبیات) آکادمی علوم افغانستان، شمارۀ 65(دلو– حوت 1384ش.)

مایل هروی، نجیب؛ تاریخ و زبان در افغانستان، موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ دوم تهران،1371 ش

ــــــــــــ ؛ بگذار تا از این شب دشوار بگذریم، مرکز مطالعات ایرانی مشهد 1373 ش.

مولوی، جلال الدین محمد، مثنوی معنوی؛ با شرح وکوشش کریم زمانی، چاپ پنجم، تهران: انتشارات اطلاعات، 1377.

کلید واژه ها: ایران و افغانستان زبان فارسی فارسی دری افغانستان ادبیات فارسی ایران


( ۱۵ )

نظر شما :

نجیب سرخرودی - جلال آباد ۲۰ تیر ۱۴۰۰ | ۱۸:۲۲
پشتو و فارسی در حقیقت از یک ریشه است در گذشته زبان واحدی بوده که با گذشت زمان تغیر و تحول در آن پدید آمده اما تا هنوز واژه های مشترک و واژه های مشابه با کمی تغییر زیادی وجود دارد مانند: پستو فارسی یوه یک دوه دو سلور چهار پنزه پنج شپژ شش اته هشت نه نه مور مادر پلار پدر خور خواهر اوبه آب اودس آب دست هندوانه هندوانه خونه خانه زوان جوان خورل خوردن چشل نوشیدن لیدل دیدن بود دختر نمونز نماز لاره راه ترخه تلخ تروه ترش سپین سفید سور سرخ لری دور نژدی نزدیک خه خوب بد بد رشتیا راستی درواغ دروغ آسمان آسمان ستوری ستاره بوت بوت شیدی شیر ماسته ماست پنیر پنیر تیاره تاریک روشان روشن ژر زود سپارل سپردن بیماری بیماری دارو دارو غوا گاو وزه بز خره خر آس اسپ سپی سگ مار مار ستن سوزن تار تار/نخ بو بو گل گل بوتی بته پخه/پشه پا لاس دست سر سر انگوتی انگشت ژبه زبان اکا کاکا/ عمو برادر ورور بچی بچه / طفل ولی متاسفانه هستند عده ای مریض که شب و روز مشغول جنگاندن پشتو با فارسی اند و تلاش دارند که به پشتو زبان ها احساسات ضد فارسی تلقین کنند، ولی خوشبختانه که سر شان به سنگ خورده و ناکام اند.
خسرو ۲۰ تیر ۱۴۰۰ | ۲۰:۲۲
از استاد محترم سپاسگزارم که قدر و ارزش مساعی دیگر اقوام در مورد ترقی و غنی شدن زبان فارسی رامیدانند و و استدعا دارم به پاس قرنها تلاش و کار برای زبان فارسی - توسط تمامی اقوام پشتون و بلوچ و ترک و ترکمن و ... از آموزش زبان مادری دیگر اقوام ایرانی حمایت فرمایند و اگر خود ایشان مثلا ترکمنی را فرا بگیرند و شهد ادب و هنر ترکمنی را بچشند خواهند فهمید که کمتر از پارسی نیست
خسرو ۲۰ تیر ۱۴۰۰ | ۲۲:۱۲
ترکها هیچ وقت تلاش نکردند زبان و فرهنگ شمارا نابود یا محدود کنند صد سال است قدرت دستتان افتاده در تلاش هستید فرهنگ و هویت ما را نابود سخاوتمند ی را مقایسه کنید
اسماعیل ۲۱ تیر ۱۴۰۰ | ۱۴:۳۶
((ترکها هیچ وقت تلاش نکردند زبان و فرهنگ شمارا نابود یا محدود کنند صد سال است قدرت دستتان افتاده در تلاش هستید فرهنگ و هویت ما را نابود سخاوتمند ی را مقایسه کنید)) ترکها در حقیقت مهاجرانی بودند که فاقد تمدن و شهرنشینی بودند و تا زمان تیمورخان اثری از حمایت از زبان ترکی در تاریخ دیده نشده است ( پیدایش شاعر ترک مانند شیر علی نوایی و حمایت حکومت از زبان ترکی)،البته مناطقی مانند آذربایجان به علت استقرار آق قیلوها و قیلوها زبان آنها ترکی شد ،اما در سایر ممالک این اتفاق نیفتاد ،فرهنگ و هویت شما ایرانی است ( نوروز ،یلدا و...) نه هویت کوههای آلتای یا دشت قبچاق
سام ۲۱ تیر ۱۴۰۰ | ۱۸:۴۵
بازم پارسی پارسی اینا شروع شد جوری میگن قند وشکر انگار زبانای دیگه زهز مارن این زبان دری هست و به گفته دیاکنوف این زبان نماینده زبان پارسی باستان نیست نزدیک شصد درصدش عربیه و تاریخ پیدایشش بعد اسلام هست و خواستگاهش بلخ افغانستان جوری میگن ما و افغانستان هم زبانیم انگار تمام این جغرافیا فارسه
ایرانی ۲۱ تیر ۱۴۰۰ | ۱۹:۴۵
غنای زبانهای با ریشه ایرانی اصلا با زبانهای مغولی قابل مقایسه نیست. اگربود شاعران ایرانی را با جعلیات برای خودشان مصادره نمیکردند و چند بیت شعر کودکانه را به این بزرگان نسبت نمیدادند.
آتیلا ۲۲ تیر ۱۴۰۰ | ۱۱:۰۳
عجب دوگانه ای وقتی صحبت از ارتباط فرهنگی و زبانی با افغانستان مطرح می شود این ارتباط خوب و ستایش می شود ولی اگر اشتراکات فرهنگی و زبانی ترکهای ایران با جمهوری آزربایجان و ترکیه و ترکمنستان و ازبکستان مطرح شود موضوع پانترکی و نژادپرستی و ده انگ و فحش نصیب طرف مقابل می شود و افرادی پیدا می شوند که آنها را از خودشان بهتر می شناسند و برایشان تاریخ و داستان جعل می کنند که بهوش باشید شما زبانتان فارسی بوده که به زور به ترکی تغییر یافته
آتیلا ۲۲ تیر ۱۴۰۰ | ۱۱:۰۹
ترکها بیش از هزار سال بر ایران حکومت کردند و هیچگاه زبان خودشان را بر سایر ملل و اقوام تحمیل نکردند ولی فارسها در طول ۱۰۰ سال حکومت سعی در از بین بردن و نابودی سایر زبانها می کنند
علی در جواب به آتیلا ۲۲ تیر ۱۴۰۰ | ۱۶:۰۳
آتیلا جان اسماعیل جواب شما و خسرو را داده است
ایران دوست ۲۲ تیر ۱۴۰۰ | ۱۶:۵۰
ترکها چند سال برایران حکومت کردن و نصف ایران را برای شهوات رانی حاکمانشان فروختند. درستش این است.
آتیلا ۲۲ تیر ۱۴۰۰ | ۲۰:۴۰
در پاسخ به ایراندوست البته معلوم است هیچ اطلاعی از تاریخ نداری و فقط تحت تاثیر کتاب های تاریخ دوره‌های راهنمایی و گفته های کوچه بازاری که آنها هم تاریخی که بعد از قاجار توسط پهلویها نگاشته شده قرار داری فقط جهت اطلاع جنابعالی و بقیه همفکرانت ترکها زمانی به قدرت رسیدند که اعراب بر ایران حاکم بودند و در واقع بعنوان یکی از استنانهای اعراب استاندار از طرف خلفای عباسی از بغداد تعیین می شد و این ترکها بودند که به تدریج ایران را از استیلای اعراب خارج کردند و آن هم چند سال نبود بیش از ۱۰ قرن بود اگر ترکها نبودند شاید ایران هنوز هم تحت استیلای اعراب بود
ایران دوست ۲۴ تیر ۱۴۰۰ | ۰۹:۱۳
ترکها کاره ای نبوده اند. نوع سیاست حکومتی ایران و غنای فرهنگ ایرانی که از دوران ماد وهخامنشی شروع شده بود هر نوع مهاجر و مهاجمی مانند یونانیها و اعراب و ترکها را درخود حل میکرد. این توسط تاریخدانان برجسته غربی گفته شده است که در دعوای ایرانی و ترک بی طرف هستند. در نهایتا این مهاجرین و مهاجمین یا میتوانستند در این سیستم جایی برای خود دست و پا کنند یا به تدریج حذف میشدند. برای همین بوده که رژیمهای ترک حاکم بر ایران با همان سیستم و با زبان فارسی کار می‌کرده اند. چون چاره ای دیگری نداشتند و اصلا راه دیگری نمی‌دانستند. وگرنه ازرفتارهای خصمانه فعلی ترکیه متوجه می‌شویم که لطفی درکار نبوده. افسوس که ترکهای مهاجر در اواخر این روند خاک ایران را فروختند.