سوداهای فرانسه
آیا ناتو باید تا دریای چین گسترش پیدا کند؟
نویسنده: ژان دومینیک مرشه
دیپلماسی ایرانی:
واقعیت ها
اجلاس سران کشورها و دولت های سازمان پیمان آتلانتیک شمالی روز دوشنبه ۱۴ ژوئن در مقر ناتو در بروکسل و یک روز پس از نشست گروه جی-هفت در خلیج کاربیس انگلیس برگزار می شود. این باید فرصتی برای تایید رهبری آمریکا تحت ریاست جمهوری بایدن و پس از بلاتکلیفی های ریاست جمهوری ترامپ باشد. روز چهارشنبه هم روسای جمهور بایدن و پوتین در ژنو دیدار خواهند کرد.
نگاه ناتو همیشه به شرق بوده است، اما تا کجا باید این کار را انجام دهد: به سمت روسیه یا به سمت چین؟ این سوال در اتحاد آتلانتیک شمالی همچنان مورد بحث است، زیرا ایالات متحده در ابتدا نگران پکن است، در حالی که مسکو باعث نگرانی اروپاییان است. بر اساس اسناد مقدماتی، نشست ناتو در روز دوشنبه ۱۴ ژوئن در بروکسل باید زمینه یک سازش باشد. از جمله «چالش های» پیش روی اتحاد، ابتدا «رفتار تهاجمی پایدار روسیه» و تنها پس از آن «ظهور چین» قرار می گیرد.
این اجماع بدون شک موقت است، زیرا فشار ایالات متحده برای درگیر کردن متحدان خود در سیاست مهار چین بسیار شدید است. با این حال باید گفت که بدون شک ناتو مکان ایده آلی برای این کار نیست، زیرا بسیاری از پایتخت های اروپایی در وهله اول نگران سیاست های روسیه هستند. بحران اخیر با بلاروس و بحران حل نشده در اوکراین یک یادآوری در این زمینه است.
روز پنجشنبه، امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، در یک کنفرانس مطبوعاتی که به مسائل ناتو اختصاص یافته بود تصریح کرد که «چین بخشی از جغرافیای اقیانوس اطلس نیست.» در میان اطرافیان ماکرون این نکته مورد تایید است که «مسائل امنیتی منطقه یورو-آتلانتیک باید در اولویت ناتو قبل از مسائل منطقه هند-آرام» در برابر چین باشد. این بدان معناست که «ناتو باید بر کار اصلی خود تمرکز کند» که دفاع جمعی محدود به منطقه ای جغرافیایی است. این اصل در سال ۱۹۴۹ توسط پیمان آتلانتیک شمالی تعریف شده است: قلمرو کشورهای عضو در اروپا یا آمریکای شمالی، ترکیه و همچنین مدیترانه و اقیانوس اطلس در شمال مدار رأس السرطان. در دو مورد، ناتو «منطقه» خود را برای انجام عملیات های گسترده ترک کرده است. ابتدا در یوگسلاوی سابق در دهه ۱۹۹۰ (بوسنی، کوزوو) و سپس، بعد از سال ۲۰۰۳ در افغانستان و در کنار آمریکایی ها.
در این زمینه «یورو-آتلانتیک» است که مسئله «کنترل تسلیحات» در اروپا مطرح می شود. در سال های اخیر، توافقنامه هایی که بازمانده از دوران جنگ سرد بین واشنگتن و مسکو بودند از سوی هر یک از طرف ها برچیده شده است. فقط پیمان استارت نو برای محدود کردن زرادخانه های هسته ای در آخرین لحظات در ژانویه گذشته توانست زنده نگه داشته شود. با این حال، وضعیت همچنان پیچیده و دشوار است، به ویژه پس از کنار گذاشتن پیمان منع موشک های هسته ای میان برد که در را به یک رقابت تسلیحاتی جدید در اروپا باز می کند. اما از نظر واشنگتن و مسکو، با ظهور چین به عنوان سومین بازیگر بزرگ پس از پایان دوران جنگ سرد که نظم کنترل تسلیحات را مختل می کند، وضعیت به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
رویه
در کاخ الیزه، بر «نیاز به بازسازی و سازگاری» مکانیسم کنترل تسلیحات در اروپا اصرار ورزیده می شود. بدون طرح پیشنهادهای ملموس - که می تواند شامل نیروی بازدارنده خود باشد - فرانسه درخواست به وجود آمدن این رویه را دارد: «اروپایی ها باید در میز مذاکره باشند تا بتوانند در فعالیت این مکانیسم شرکت کنند.» بنابراین چنین مواردی نباید فقط بین آمریکایی ها و روس ها انجام شود. در الیزه گفته می شود که «ناتو چارچوب خوبی است» برای بحث و گفت وگو میان متحدان.
آیا ناتو می تواند یک اتحاد منطقه ای باقی مانده و یا به سمت جهانی شدن حرکت کند؟ «مفهوم راهبردی» جدید که هم اکنون در حال توسعه است نیاز به یافتن تعادل دارد. اوبر ودرین، وزیر امور خارجه اسبق فرانسه، که در بحث های اولیه گروهی متشکل از ۱۰ متخصص شرکت داشت، به لوپینیون می گوید: «نتیجه گیری ما این بود که مادامی که مربوط به حوزه یورو-آتلانتیک می شود، اتحاد باید به تهدیدهای مختلف از هر نوع یا جایی که باشند بپردازد، اما لازم نیست که ناتو به یک ماشین عملیاتی ضدچینی تبدیل شوید.»
ناتو یک بعد ایدئولوژیک دارد: در اصل ناتو اتحادی از دموکراسی های لیبرال است. بنابراین الیزه بر لزوم تثبیت «ارزشها» و «انسجام» ناتو پافشاری می کند. از طرف ایالات متحده، جو بایدن اتحاد دموکراسی ها علیه رژیم های استبدادی را خواهان است. دعوت از هند، استرالیا، کره جنوبی و آفریقای جنوبی به نشست جی-هفت در خلیج کاربیس انگلیس گواه این تمایل به گسترش خانواده غرب است.
در آینده، ناتو بدون شک تنها یکی از چارچوب های «جهان آزاد» تحت رهبری آمریکا خواهد بود. منطقه «هند-آرام» در حال حاضر موازی منطقه «یورو-آتلانتیک» است که حول محور گروه چهار (گفت وگوی امنیتی چهار طرفه) با حضور ایالات متحده، ژاپن، استرالیا و هند شگل گرفته است. کشورهای دیگر از جمله فرانسه، انگلستان و آلمان هم در در آن شرکت می کنند. اخیراً ارتش فرانسه زیردریایی هسته ای امرود خود را به دریای چین اعزام کرده و سپس با نیروهای ژاپنی و آمریکایی در تمرین بازپس گیری یک جزیره در جنوب ژاپن شرکت کرده است. نیروی دریایی انگلستان هم ناو هواپیمابر جدید خود، اچ ام اس ملکه الیزابت را در آنجا مستقر خواهد کرد.
با وجود چارچوب های یورو-آتلانتیک و هند-آرام، آمریکا و متحدانش در حال از سرگیری طرح ژئوپلیتیک زمان جنگ سرد هستند که هدف آن محاصره قدرت های کمونیست بود. همراه با ناتو، دو اتحاد دیگر نیز در آن زمان ایجاد شده بودند: سیتو و سنتو. اما آنها خیلی موفق نبودند. سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی، سیتو (۱۹۷۷-۱۹۵۴) ایالات متحده، انگلستان، استرالیا، نیوزیلند، فیلیپین، تایلند، پاکستان و همچنین فرانسه را تا سال ۱۹۶۵ شامل می شد. از آن سو، سازمان پیمان مرکزی (سنتو)، شامل ایران، عراق، ترکیه، پاکستان و انگلستان می شد که تحت نظارت برادر بزرگ تر خود آمریکا بودند.
منبع: لوپینیون / ترجمه: علی مفتح
نظر شما :